حاکمیت بورژوا – ناسیونالیست کرد، بی مایه و پوچ شده

 راه حل ایجاد دولت مستقل است!

 

 

پس از ٢٤ سال حاکمیت بورژوا – ناسیونالیست کرد و سوق دادن جامعه کردستان به دهها گرداب و فاجعه و چندین سناریوی تلخ و بن بستهای پشت سرهم، سرتاپای این حاکمیت غرق در بحران است و با بن بست روبرو شده است. ابتدایی ترین پایه ها و معیارهای دمکراسی پارلمانی ای که مایۀ افتخارشان بود، زیر پا نهاده شد. رئیس پارلمان اخراج شده و این به اصطلاح عالیترین مرجع قانونی کردستان از کار انداخته شد. صندلی ریاست اقلیم حتی بر خلاف قوانین و معیارهای مصوبه خود آنها از جانب خانواده بارزانی قرق شده است. بیرون راندن وزرای حکومت چند حزبی اشان، آخرین پرده به سخره گرفتن تمامی آن قوانین دمکراسی پوچی بود که به پوششی برای حاکمیت میلیشیای احزاب ناسیونالیست تبدیل شده بود. اکنون دیگر این حاکمیت میلیشیایی نه تنها هیچ پاسخی به بحرانهای انباشته شده و مشکلاتی که یقه مردم کردستان را گرفته است، ندارد، بلکه حتی هیچ افقی هم برای خارج کردن حکومت خود از بن بست در پیش رو ندارند.

پس از این رویدادها دیگر هیچ شکی باقی نمانده است که ادعای سیستم پارلمانی و دست به دست کردن قدرت از طریق پارلمان و سازمان دادن ارگانهای حاکمیت٬ چیزی بیش از اشاعۀ خوشباوری و تلاشی فریبکارانه برای آرایش چهره کریه حاکمیت میلیشیایی احزاب ناسیونالیست کرد، نبوده است. اکنون "جنبش تغییر"(گوران) و دو حزب اسلام سیاسی، که در بوق و کرنا کردن بهبود وضعیت را ابزاری برای شریک شدن در قدرت و ثروت غارت شده جامعه کرده بودند، باج خوشباور کردن توده ها به حاکمیت میلیشیایی و مشروعیت خریدن برای حاکمیت پارتی( ح. د کردستان عراق) و خانواده بارزانی را می دهند. از طرف دیگر شکست و بن بست حکومت و پارلمان و بی افقی احزاب تشکیل دهندۀ حکومت برای پیدا نمودن راه حلی برای خروج از بحران، مشکلات و درگیریهای موجود میان آنها را عمیق تر کرده و همراه با اختلاف و اصطکاک و بی افقی میان آنها، جامعه را نیز به سوی بی افقی و استیصال و سرگردانی و ناامیدی سوق داده اند. این اوضاع به تهدیدی برای زندگی روزمره مردم و تاریک کردن آینده سیاسی و اجتماعی آنها شده است.

اینها نه تنها زندگی و معیشت مردم و رفاه و آسایش و آینده آنها را به کشمکش و توافق میان خود گره زده اند، بلکه همزمان برای همان هدف، سرنوشت سیاسی کردستان را در چهارچوبِ فدرالیسمی قومی و ارتجاعی و شکست خورده، به حکومت قومی- اسلامی عراق، که در جنگهای فرقه ای و نزاعهای قومی غرق است، گره زده اند. بدین طریق کردستان را به گرداب سیاسیِ نزاع و کشمکش قومی منطقه ای و منافع دول منطقه و امپریالیست ها کشانده اند چیزی که افقی نامعلوم و تاریک را در برابر این جامعه قرار می دهد.

حزب کمونیست کارگری کردستان در چند سال گذشته همیشه بر این واقعیت اصرار کرده است که معضل کردستان، گرفتار بودن آن در گرداب سیاسی بزرگی است. دلایل این وضعیت  یکی حاکمیت میلیشیایی تحمیلی احزاب ناسیونالیست بر زندگی سیاسی و اجتماعی مردم و دوم وصل کردن حکومت فدرالی کردستان به حاکمیت قومی – اسلامی در مرکز، است. بدون بیرون کشیدن کردستان از این گرداب و بدون کنار زدن این دو معضل، هر نوع تبلیغ و پروپاگاند جهت بهتر نمودن و تغییر اوضاع، پوچ است و هیچ بهبود جدی ای در زندگی مادی و معنوی مردم کردستان امکانپذیر نخواهد بود.

حزب کمونیست کارگری کردستان، از زاویه منافع کارگران و مردم ستمدیده و آزادیخواه کردستان، در دل این بن بست و وضعیت بحرانی که جامعه را غرق در آشفتگی و استیصال کرده است، بار دیگر بر اینکه راهِ چارۀ فوری و موثر برای خروج از این وضعیت ایجاد دولتی مستقل و آزاد و سکولار و غیرقومی در کردستان است، تاکید میکند. بدون پایان دادن به این مشکل اصلی جامعه کردستان، زنجیره بیحقوقی های مردم، از جمله عدم پرداخت حقوقهای ماهانه، نبود خدمات عمومی، نقص حقوق و سرکوبهای سیاسی، تبلیغات این احزاب برای فرار از مسئولیت در برابر مردم و پاس دادن گناه به یکدیگر و به حکومت مرکزی٬ مانند سیکل بی پایانی ادامه خواهد داشت. سرچشمۀ و دلیل نبود حقوقهای ماهانه و خدمات و تمام بی حقوقی های مردم، فساد و غارت و حیف ومیل ثروت در کردستان، حاکمیت میلیشیایی بورژوازی کرد و  وصل نگاه داشتن بزور و به شیوه فدرالیستیِ سرنوشت سیاسی کردستان به حاکمیت قومی – اسلامی و ارتجاعی عراق است. به همین دلیل مبارزه برای بدست آوردن خواستهای رفاهی و اجتماعی، مستقل از مبارزه برای پایان دادن به وضعیت سیاسی کنونی و ایجاد یک دولت مستقل، نتیجه چندانی بدست نخواهد داد.

حزب کمونیست کارگری کردستان مردم را فرامیخواند که در کنار مبارزه برای بازپس گیری حقوق ابتدایی خود از حاکمیت میلیشیایی و وسیع کردن و سازماندهی اعتراضات و سراسری کردن آن، همزمان خواست ایجاد دولت مستقل را با برپا کردن تظاهرات و فعالیت سیاسی توده ای دهها هزار نفری در داخل و خارج کردستان، تبدیل به حلقۀ کامل کنندۀ نارضایتی های کنونی کنند. لازم است صدایی دیگر و نیرویی دیگر به میدان مبارزه و به صحنه معادلات سیاسی کردستان و منطقه پا بگذارد. این نیرو، نیروی توده ای مردم کردستان است که در صفی مستقل از صفوف بورژوا- ناسیونالیست های کرد، برای خواست ایجاد دولت مستقل باید به میدان بیاید.

 

دولتی که اولین قرارهایش عبارتند از:

١- محروم کردن احزاب از داشتن نیروی مسلح و ممنوع کردن فعالیت مسلحانه احزاب. به جای آن سازمان دادن نیروی مسلح توده ای تحت فرمان حکومت منتخب مردم.

٢- برقرار کردن آزادی های سیاسی، آزادی بیان و ابراز عقیده، آزادی تشکل، تظاهرات و اعتصاب

٣- برابری زن و مرد در زمینه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جامعه

٤- جدائی دین از دولت و از آموزش و پرورش و ممنوع شدن نماد های مذهبی در اماکن عمومی

٥-  تعیین حداقل دستمزد بطوری که یک زندگی شایسته را بر اساس استانداردهای امروز برای شهروندان تأمین کند.

٦- تأمین مسکن مناسب برای تمامی شهروندان فاقد مسکن، بطوری که بیشتر از ٢٠ درصد از حقوق  ماهانە کارگر و کارمندان نباشد. 

٧- تأمین کار مناسب برای بیکاران، بخصوص جوانان و یا پرداخت بیمه بیکاری مکفی به افراد بیکار

٨- مصادره و ضبط اموال تمام کسانی که از طریق دزدی و غارت اموال عمومی برای خود ثروت اندوزی کرده اند و تحویل رشوه خواران به دادگاه و بازگشت ثروتی که از این راه اندوخته شده به خزانه دولت و استفاده از آن برای تأمین معاش مردم و بیمه بیکاری و خدمات شهری و بهداشتی و اجتماعی جهت بهبود زندگی شهروندان کردستان.

٩- کنترل استخراج نفت و فراورده های نفتی از جانب دولت و تأمین شفافیت دارایی و درآمد و پیروی از سیاست بودجه، بطوری که در خدمت شهروندان کردستان باشد و همچنین تأمین کنترل توده ای بر منابع ثروت در کردستان.

 

 

حزب کمونیست کارگری کردستان

سوم نوامبر ٢٠١٥

 

 

ترجمه از کردی: فرزاد نازاری