شعبده بازی بورژوازی

 

آسو فتوحی

 

ظاهرا بساط انتخابات مجلس نیاز به بازارگرمی زیادی دارد و امسال تمرکز معتدلیون بطور جدی روی بسیج زنان است. حالا که حنای دولت "تدبیر و اعتدال" در حل معضلات اقتصادی رنگی ندارد و به گفته خودشان بخش اعظم جامعه هنوز زیر خط فقر زندگی میکند و تا چند سال دیگر از "گشایش اقتصادی" خبری نیست. حالا که  پوچی "گشایش سیاسی" زیر سایه دولت "تدبیر و اعتدال" با آمار اعدامها بیشتر از گذشته عیان شده و سرکوب مخالفین سیاسی و کارگر و انسان معترض در آن جامعه کماکان به قوت خود باقی است. قرار است امروز مسئله بیحقوقی علیه زن را "حل کنند" و با همین وقاحت پرچم دفاع از حق زن را بدست بگیرند تا بلکه در انتخابات مجلس مردم را پای صندوق رای بکشند.

اینبار چهره شاخص شان، هاشمی رفسنجانی "سرادر سازندگی"، مقام شامخ شوالیه مدافع حق زن را کسب کرده است. هاشمی رفسنجانی در پیامی به "همایش زنان در تاریخ مجالس ایران" عنوان کرده که  "زن ایرانی از حصار تندروی ها رسته است". این افاضات رفسنجانی را نباید به حساب "حماقت یک آخوند" گذاشت. برعکس رفسنجانی همیشه بعنوان یکی از نمایندگان ناب بورژوازی درایران، بعنوان یکی از سیاستمدارهای مرتجع اما آگاه به منافع بورژوازی و هم طبقه ای هایش در ایران در صحنه سیاست ظاهر شده است. رفسنجانی بورژوای وفادار به نظام است که به خوبی میداند در تقابل و دعوا  یا در دفاع و جبهه گیری کجا و چگونه ظاهر شود. خط قرمزها را نمی شکند و منفعت طبقاتی و مصلحت نظام اش را زیرکانه پاسداری میکند.

هاشمی از تلاش اش برای حضور زنان در انتخابات قرض می گیرد و مستقیم آن را به موقعیت مناسب و برجسته امروز زنان در جامعه ایران معنی میکند. او معتقد است که "به خاطر کارهای زیربنایی تحصیلی و در سایه انقلاب و حاکمیت جمهوری اسلامی است که زنان ایران جایگاه خود را باز یافته اند" و وضعیت زنان را خوب ومسرت بخش میداند. او با متوسل شدن به تاریخ و روایت و نقل قول، مدعی "برابری زن و مرد" می شود. باوری که او می خواهد به خورد جامعه دهد این است که مطالبه اصلی زنان در جامعه امروز، حضور در مصادر قانونگذاری است.

حتی اگر برای لحظاتی وارد زمین بازی هاشمی که سرشار از نیرنگ و تناقض و مردم فریبی است، شویم٬ اولین سوال این است که از موقعیت و جایگاه کدام زنان و زنان کدام طبقه در ایران حرف میزنید؟ آیا مجلسی شدن و کسب مصادر قانونگذاری بیان تمام خواسته میلیونها زن در ایران است؟ از نظر زنانی که برای برابری و رهایی از قوانین سوپر ارتجاعی شما مبارزه میکنند کسب کرسی در مجلس حلال بیحقوقی زنان در جامعه ایران و رفع تبعیض جنسی علیه آنان است؟ شوخی میفرمائید! مستقل از اینکه ورود به مجالس جمهوری اسلامی گزینش و فیلترهای ویژه خود را دارد و آن هم خود نمایش و مضحکه ای است٬ اما حتی اگر زنان به مجالس و مصادر قانون گذاری وارد شوند آیا مثلا می توانند قانونی گذارده و خواهان برابری حقوقی زن مرد شوند٬ " این را به عنوان مثال و یک فرض در نظر می گیریم" آیا دستگاه و حکومت بورژوایی هاشمی آن را می پذیرد؟ چهار ستون اسلام هاشمی زیر سوال نمیرود و به لرزه نمی افتد؟

وعده کدام جایگاه مجلسی و پارلمانی را میدهد؟ کافی است نگاهی به لیست بلند بالای دولت مردان عالی نصب و کلیدی بیندازید چرا حتی یک زن هم در بین اسامی که عهده دار مناصب اصلی و کلیدی هستند وجود ندارد؟ حتی در مناصب دیگر مثل قضاوت! همه می دانید که تقریبا ٦٠٠ زن قاضی در ایران وجود دارد که هاشمی احتمالا یادش رفت آن را هم به حساب دستاوردهای جمهوری اسلامی بگذارد اما جالب و خواندی است بروید و پست های و مقام های قضاوت این زنان را در مقایسه با مردان ببینید.

البته رفسنجانی فراموش میکند از سنگسار و اسید پاشی و قتل ناموسی و قتل دولتی و اعدام و کشتار و تجاوز به حرمت و شئون انسانی زنان، از حجاب اجباری و آپارتاید جنسی بعنوان دستاورد انقلاب اسلامی نام ببرد.

هاشمی مناسبات گند زنان بورژوا و تکنوکراتهای ایرانی را به عنوان پنجره تمام نمای زنان ایران مجسم میکند، چه شاهکاری عجبا! مگر میتوان خواست و سهم دختران و زنانی که تشنه برابری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اند، زنانی که بدلیل عدم رعایت حجاب اجباری، که دست بر قضا مورد تائید هاشمی بوده و هست، زنانی که بدلیل عدم رعایت قوانین اسلامی و مصوب مرتجعینی  چون رفسنجانی  اسید پاشی شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند یا زنانی که از فرط بیکاری و بی پناهی به تن فروشی رضایت داده اند را مثلا با دنیا و مطالبه فائزه رفسنجانی ها و لشکر زنان تکنوکراتی که برای خزئبلات رفسنجانی غش کرده اند، یکی دانست؟ حتی اگر دروازه مجلس شان به روی صدها زن امثال فائزه و زهرا رهنورد و .... باز شود تازه می رسیم به صفر مطلق، یعنی همان زمین بازی طراحی شده آقای هاشمی. هدف او در این خواست مشارکتی هرچه باشد ربطی به حق، جایگاه و برابری زن ندارد.

می خواهند زنان در چه امری مشارکت کنند؟ در بی حقوق کردن خودشان با جمهوری اسلامی مشترک شوند و در حفظ نظام مشارکت کنند؟ یکی باید به آقا هشدار دهد که با قول کرسی مجلس و لقب ایرانی دادن، نه میتوانید مطالبات واقعی زنان را خفه کنید و نه می توانید معضل دائمی و تناقض جمهوری اسلامی با حق زن را وارونه کنید.

حکومتی که برای تحقیر مجرم، لباس زنانه به تن مرد می کند و دوره می گرداند٬ در اسلامی که زن را صاحب عقل سلیم نمی داند٬ در حکومتی که زن قانونا و رسما نصف مرد محسوب میشود و در سیستم قضایی آن شهادت دو زن برابر یک مرد است٬ در قوانین ارتجاعی که یک مرد می تواند دو یا چند همسر همزمان داشته باشد٬ در دنیائی که تجاوز جنسی را به دختر بچه ها از سن ٩ سالگی قانونمند کرده٬ قوانینی که حرمت و کرامت زن پایمال شده و برده و بنده مرد شمرده میشود و کشتن زن (برده) را از جانب مرد (صاحبش) حلال و قانونمند کرده٬ حکومتی که زن بدون اجازه شوهر یا "ولی دم" حق سفر ندارد٬ آشتی سران چنین حکومتی با حق و حرمت زن شوخی تلخی بیش نیست.

در نظام سرمایه داری که قوانین و ایدئولوژی و اخلاقیات و فرهنگ ارتجاعی زن ستیز را در عقب مانده ترین و قرون وسطایی ترین شکل آن هر روز با رسانه و ارگان و سازمان و نهادهای دولتی و حکومتی تولید و باز تولید می کنند و آن را به خورد جامعه میدهد٬ از شکستن کدام حصار ها سخن می گویند؟ اولین و مهمترین حصاری که در این جامعه باید شکسته شود قوانین و ایدئولوژی و اخلاقیات و فرهنگ بورژوایی، قوانین اسلامی و حاکمیتی است که نماینده این حصار ها است٬ حصاری که آقا را هم شامل میشود!

از رفسنجانی و شرکا باید پرسید چرا از مشارک وسیع زنان در عرصه تن فروشی حرفی نمیزنند؟ گوشه ای از آن بهشت بعد از تحریم ها که وعده می دادند به داد این انسانهای شریف نمی تواند برسد که مجبور نباشند از فرط فقر و فشار اقتصادی و برای سیر کردن شکم خود و فرزندان شان ناچار به تن فروشی شوند؟ اینها که "مادران پر افتخار میهن عزیز اسلامی" هستند! گوشه ای ناچیز از این "گشایش اقتصادی" و از سودهای کلان میلیارد تومانی نمی توانست سهم بیمه بیکاری زنان گردد؟ نه اینها نه مشغله رفسنجانی است و نه مشغله فمنیستهای تکنوکراتی که امروز آتش بیاران معرکه انتخاباتی او شده اند. اتفاقا کمپین انتخاباتی دولت اعتدال و هواردان بیرون حکومتی شان در جواب و برای خفه کردن همین مشغله ها و معضلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان در ایران است.

کمپین انتخاباتی دولت اعتدال و هاشمی و حنای او در بازار هم طبقه ای هایش اگر رنگی داشته باشد اما برای طبقه کارگر و زنان مورد ستم و تبعیض در ایران رنگی ندارد. بازار مدافعین دروغین حق زن که مطالبه عقب زدن چارکشان و مشارکتشان در قدرت را به جای برابری و حق زن جای میزدند کساد است. آقا دیر فمینیست شده!

اینها هر زمان به نیرویی برای حضور پای صندوق رای نیاز دارند یاد "دختران ناب و پاکدامن و سلحشور علم و دانش"، یاد "مادران دلسوز و مهربان و زنان خانه دار و وفادار" می افتند. اما زمانیکه پای رفع تبعیض و اعتراض برای برابری اقتصادی و سیاسی و اجتماعی پیش بیاید، تحقیر و تحمیق و حمله شروع می شود که دختران دانشجو ایمان شان سست شده، غرب زده اند و یا زنان بی سرپرست و بی صاحب و.... خطاب شان می کنند.

 زنان حقوق مساوی در برابر کار یکسان می خواهند٬ امنیت شغلی و بیمه بیکاری می خواهند٬ حق فراغت و تفریح و آسایش می خواهند٬ بازگرداندن اختیار و حرمت انسانی می خواهند٬ امنیت جانی و حق حیات و مصونیت جسمی و روحی و اجتماعی در برابر اوباش دست پرورده دولت اسلامی می خواهند٬ امکان شغلی برابر در جامعه می خواهند. زنان حق استقلال فردی و معاشرت آزاد می خواهند٬ رفع تبعیض جنسی و برابری در همه عرصه های زندگی مسئله و درد میلیونها زن در ایران است.

فرمایشات هاشمی از سر درک معضل زنان در ایران و زبانم لال در دفاع از برابری و حق زن نیست، خیر ایشان در راس "کمپ پیروز" جمهوری اسلامی، جناح اعتدال، به صحنه آمده تا بازار کساد انتخابات شان را گرم کنند، تلاش میکند برای حفظ نظام سرمایه و آرایش طبقاتی جدیدشان جنبش دفاع از حق زن را سیاهی لشکر خود کنند. تلاش همگی شان در ترسیم منفعت مشترک زن و کارگر و مردم معترض به فقر و بیحقوقی و استثمار با کمپ بورژوازی ایران بخشی از آمادگی شان برای تقسیم قدرت و بازار گرمی انتخاباتی است.

جمهوری اسلامی و هاشمی هایش برای دوره ای توانستند با توسل به منطق سرمایه بخشی از جامعه را با این توهم که آزادی و رفاه  برای مردم از کانال جمهوری اسلامی و دولت اعتدال و "پیروزی های" اتمی اش میگذرد٬ تلاش کردند مردم را قانع کنند که تنها شرط رفاه فقط کمی تحمل و بردباری چندین ساله همه "ملت و امت اسلام" جامعه است! تلاش کردند روی این واقعیت سرپوش بگذارند که سهم "امت مسلمان" یکسان نیست. تلاش کردند اینکه گویا منفعت انسانها طبقاتی نیست را به داده مردم محروم تبدیل کنند. تلاشی که امروز شکست آن را میبینند. دشمنی و ضدیت جمهوری اسلامی با زندگی، آسایش، رفاه و آزادی اکثریت مردم امروز عیان تر از همیشه است. برخلاف تلاش برای متوهم کردن جامعه امروز اینکه با حاکمیت بورژوازی برای زحمتکشان و زنان و کودکان طبقه کارگر خبری از  آسایش و رفاه و آزادی و در کار نبوده و نیست، داده اکثریت جامعه است. پز دفاع از حق زن و حرفهای بیمایه رفسنجانی فقط میتواند زنان تکنوکرات مجلسی را راضی کند.

تشخیص پتانسیل عظیم فضای اعتراضی کارگر و زحمتکش و زنان جامعه در اوضاع فعلی و پوچی وعده های دروغین سران جناح اعتدال برای هر کسی با درجه متوسطی از هوش و ذکاوت سخت نبوده و نیست. این واقعیت در کنار بیم از عدم مشارکت و ترس از انفجار اعتراض زنان علیه این مناسبات و حاکمیت مدافع آن، ترس از انتخاب آلترناتیوی دیگر از طرف زنان و جامعه در مصاف های پیش رو، بی ارزش بودن اسلام و ارزشهای قرون وسطایی آن، هدف قرار گرفتن حاکمیت اسلام و سرمایه از طرف اکثریت جامعه دلیل اصلی تحرک رفسنجانی و "مدافع حقوق زن" شدن او است. هدف دائمی هاشمی و کمپ بورژوازی ایران به تمکین و انقیاد کشاندن زنان برای قبول تبعیض و بیحقوقی و استثمار بیشتر است و در راس آن زدن مطالبات طبقه کارگر.

با نزدیک شدن انتخابات مجلس، بورژوازی ایران با لشکر رنگارنگ و مرتجع اش، علیرغم اختلافات خانوادگی، متّفق القول در مقابل زنان و زحمتکشان صف آرایی کرده و میکند. این بار هم مضحکه انتخابات و مصاف های تعیین سرنوشت جمهوری اسلامی میدان هنرنمایی شخصیتها و جریانات و باندهای متنوع نظام شده است. اینبار هم هاشمی و هم کیشان اش می خواهند مدینه فاضله نظام شان و مطالبات ارتجاعی و بورژوازی خود را به اسم خواست زنان و کارگران و محرومین جامعه اعلام کنند و تنور مشارکت عمومی را افروخته کنند. تمام تکاپو و تلاش باندها و شخصیتهای دست راستی برای کشاندن زنان و مردم به پای صندوق های رای، کسب مشروعیت برای حاکمیت بورژوایی و اسلامی شان است. رفسنجانی این سردار سازندگی و یار امام شان بهتر از هر کس میداند میان جمهوری اسلامی و میلیونها زنی که سی و چند سال است علیه قوانین ارتجاعی ضد زن مبارزه میکنند، صلح و آشتی ممکن نیست.  

در این جنگ، تنها آزادی و برابری می تواند انتخاب زنان باشد و مشارکت آنها نه در نمایشهای مسخره انتخاباتی جمهوری اسلامی که در مبارزه برای برچیدن سیستم متکی به بیحقوقی و استثمار و تبعیض علیه اکثریت جامعه  و رفتن جمهوری اسلامی است.

کارگران، زنان، محرومین، فعالین، ستم دیدگان و تحقیر شدگان! تنها راه رهایی همگی ما مبارزه برای آزادی و برابری و برپایی حکومتی کارگری است.  بهترین و ممکن ترین راه دستیابی به این امر و بازگرداندن اختیار به انسان، پیوستن تان به صفوف متحزب ما در حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست(خط رسمی) است.

 

٢٣ آذر ١٣٩٤(١٤ دسامبر ٢٠١٥)