توافقات هسته ای، سیاست و موضعگیری جامعه و طبقه کارگر در قبال آن

مصاحبه رادیو نینا با آذر مدرسی

 

٢٤ تیر ماه ١٣٩٤

 با تشکر از رفیق مژده اورنگ برای پیاده کردن متن مصاحبه

 

بختیار پیرخضری:  با سلام و شب بخیر به شما بینندگان عزیز با تقدیم برنامه ای دیگر از رادیو نینا در خدمتتان هستیم ، در برنامه امشب به موضوع توافق هسته ای ایران با کشورهای ١+٥ می پردازیم، برای همین منظور آذر مدرسی دبیر کمیته ی مرکزی حزب حکمتیست (خط رسمی) را همراه داریم و این موضوع را با ایشان در میان میگذاریم

امروز سه شنبه چهاردهم ژوئن برابر با بیست و سوم تیرماه ١٣٩٤ توافق جامع هسته ای میان ایران و جامعه بین المللی به سرانجام رسید، این آخرین نشست، که به ماراتن مذاکرات معروف شد بعد از هجده روز مذاکرات متوالی بعد از دو سال نشست های فشرده و پی درپی و در کل بیش از  دوازده - سیزده سال سرکار گذاشتن مردم و طبقه کارگر و سیاست انتظار، دوازده - سیزده سال سایه خطر و حمله نظامی به ایران چند سال تحریم اقتصادی و سیاسی که نتیجه اش بهانه برای فشار بیشتر به معیشت طبقه کارگر هم از جانب جمهوری اسلامی و هم غرب شده بود، بالاخره این مذاکرات به نتیجه ای که قابل انتظار بود، رسید و پایان یافت. آیا این مذاکرات صرفا به دلیل خطر دستیابی حکومت ایران به تسهیلات هسته ای و صلح و امنیت منطقه بوده و هست، آیا این تاریخی ترین به قول خود رهبران امریکا و رهبران ایران و رهبران اروپایی، این توافق را ماحصل یکی از دیپلماسی ترین تاریخ معاصر می دانند، آیا این گونه است، آیا با این توافق وضعیت اقتصادی ایران رو به بهبود خواهد رفت؟ آیا برداشتن تحریم های اقتصادی تغییر مثبت و بهبود را در وضعیت طبقه کارگر ایران خواهد داشت و آیاها و سوال های دیگر که با مهمان برنامه در میان می گذاریم

آذر مدرسی ضمن سلام و خوش آمدگویی به شما از اینجا شروع کنیم که رهبران غرب و ایران و اتحادیه ی اروپا این توافقی که امروز انجام شده را با پایان جنگ ویتنام، با آشتی امریکا با کوبا و به دوران جنگ سرد و مذاکرات و نشست هایی که با روسیه (شوروی سابق) داشتند مقایسه کرده اند، این چقدر می تواند واقعی باشد؟ ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ 

آذر مدرسی: به نظر من اینکه این مذاکرات ماراتنی بود، پیچیده بود، آمد و رفت های زیاد و قهر و آشتی ها و .... را داشت واقعی است و کل پروسه و پیچ و خم های آن نمایش و فیلم نبود. به طور واقعی برای هر دو طرف این توافقات، یک معامله و بده و بستانی بود که مستلزم عقب نشینی ها، پا فشاری ها، امتیاز گرفتن ها و امنتیاز دادن ها از جانب دو طرف بوده. در نتیجه این که یک دور از ماراتن و مذاکرات پرپیچ و خم تمام شده، واقعی است. 

این که مذاکرات و اساسا توافقات تاریخی است هم به درجه ای زیادی واقعی است. بیخود نیست اتاق های فکری دولت آمریکا آنرا هم عرض پایان جنگ ویتنام قرار میدهند و با آن مقایسه اش می کنند. اما اهمیت تاریخی این اتفاق (توافقی که هنوز نهایی نیست و مراحل اولیه اش را طی میکند) و بهبود رابطه غرب و ایران نه در این است که یک جمهوری اسلامی تروریست گویا سر به راه شده امنیت منطقه را تامین میکند، نه در اینکه گویا ایران خلع سلاح هسته ای شده است، بر خلاف ادعای سران جمهوری اسلامی اهمیت تاریخی اش در این نیست که امریکا بالاخره در دشمنی با جمهوری اسلامی کوتاه آمد. اهمیت تاریخی مسئله در هیچ یک این مولفه ها نیست. حتی اهمیت تاریخی این توافق در پایان یافتن تحریم ها و محاصره اقتصادی ایران و جذب ایران به "جامعه بین المللی" نیست. اهمیت تاریخی این توافق در رسمیت دادن به چرخ در سیاست دو طرف دعوا و شروع دور جدیدی از معادلات منطقه ای است. رسمیت دادن به سیاست و استراتژی امریکا در خاورمیانه و همزمان رسمیت دادن به چرخش سیاست جمهوری اسلامی در رابطه با غرب است. آمریکا بعد از شکست سیاسی و نظامی در عراق، بعد از شکست "نظم نوین جهانی" و به اصطلاح به گل نشستن میلیتاریسم نظامی و قلدری نظامی اش در خاورمیانه نیاز به تغییری در سیاست و استراتژی خود در خاورمیانه داشت. اوباما نماینده این استراتژی جدید آمریکا در منطقه است. استراتژی عدم دخالت مستقیم نظامی آمریکا در راس کشورهای غربی و هزینه کردن (انسانی، اجتماعی، سیاسی، مالی و نظامی) در خاورمیانه، سپردن حل کشمکشهای خاورمیانه به دولت های منطقه و توازن قوا میان آنها و بیرون کشیدن غرب و امریکا از این منجلابی که درست کرده اند و هزینه ی عظیمی را برای امریکا داشته بیرون بکشد. ظاهرا "دمکراتیزه کردن" خاورمیانه به انتهای خود رسیده، خاورمیانه قومی و مذهبی، خاورمیانه اسلامیزه شده و پر از انشقاق مذهبی سیاست امروز قدرتهای بین المللی و ارتجاع منطقه ای است. سیاستی که مدتها است شروع شده است. دیگر قرار نیست امریکا و ناتو به عراق و افعانستان و یمن و سوریه و .... لشکر کشی کند، قرار است داعش و حوثی و عربستان و ایران و ترکیه نیروی این کشمکشها باشند. توافق ایران و غرب نقطه ای تعیین کننده در این استراتژی، در پایان یک دوره و آغاز دوره ای دیگر در خاورمیانه و نقش امریکا در خاورمیانه است.  

تا آنجایی که به ایران برمیگردد این توافق تاریخی است به این دلیل که مهر رفع یکی از مهمترین موانع سیاسی جذب ایران به بازار جهانی را برخود دارد. اسلامیت و دشمنی با امریکا مهمترین موانع و موضوعات مورد مجادله سی سال گذشته جمهوری اسلامی برای عضویت در "جامعه بین المللی" وجذب بازار جهانی بودند. جمهوری اسلامی بدون تعدیل در هر دوی این خصوصیت و بدون چرخشی اساسی امکان عضویت در این کلوب را نداشت. این توافقنامه تثبیت این چرخش بود. تا جائیکه به جناح های درون حکومتی برمیگردد این توافقنامه برد یک جناح از جمهوری اسلامی بود.  

مهمتر اما دوره جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از سوخت و ساز "جامعه جهانی" و بعنوان یکی از بازیگران مهم منطقه شروع شد. این همه اهمیت تاریخی این توافقنامه برای جمهوری اسلامی است. این توافقنامه وضعیت سیاسی دیگری را در خاورمیانه بوجود می آورد، توازن قوای سیاسی دیگری را بوجود می آورد. با پایان مذاکرات موقعیت ایران در خاورمیانه به درجه زیادی رسمیت یافت.  

خاورمیانه بعد از توافق چهره دیگری خواهد داشت، توازن قوا در خاورمیانه بعد از این توافق مانند توازن قوای قبل از آن نیست، رابطه ایران با رقبا و دشمنانش مانند عربستان و ترکیه رابطه دیگری خواهد بود، مصر در رابطه با این توافق گفته است که امنیت به خاورمیانه برمیگردد. غرب تلاش میکند پس به رسمیت شناخته شدن ایران در خاورمیانه دوستان قدیمی خود را به درجه ای از "ایران کم خطر" مطمئن و همزمان رام کند. به همین دلیل امریکا همزمان با این توافق نامه تحت این عنوان که "مطمئن باشند امنیتشان از طرف امریکا حفظ است"، قراردادهای تسلیحاتی عظیمی را با عربستان و کشورهای دیگر عربی بسته است.   

اهمیت تاریخی این توافقات در تغییرات اساسی است که در آرایش نیروها خاورمیانه بوجود خواهد آمد. اینرا حتی روحانی هم مخفی نمیکند. در لابلای تمام هات و پورت ها و تبلیغات و ... مهمترین دست آورد را رابطه ایران و غرب و اساسا موقعیت ایران در خاورمیانه ارزیابی میکند.  

همانطور که گفتم اهمیت تاریخی مسئله اساسا تثبیت استراتژی و کوبیدن میخ این استراتژی از طرف اوباما و دولت امریکا، کوبیدن میخ چرخش در جمهوری اسلامی، و نتایج طبعی آن آرایش جدید در خاورمیانه و موقعیت ایران در منطقه است. 

از زاویه جامعه و مردم در ایران اما مسئله تماما متفاوت است که میتوان بعدا در مورد آن صحبت کرد.


بختیار پیرخضری: امروز اوباما و دیگر رهبران اروپایی ابراز خوشحالی کرده و گفتند که: این مذاکرات به دلیل خطر دستیابی حکومت ایران به تسهیلات هسته ای است و صرفا بخاطر صلح و امنیت منطقه است ولی امروز برها و بارها هم مذاکره کنندگان ایران هم اروپایی و امریکایی و این مسئله برجسته بود در حرفهایشان که این توافق آغازی است برای حضور پر رنگتر جمهوری اسلامی در عرصه ی بازار جهانی سرمایه، به این مسئله برمیگردیم که جمهوری اسلامی با این توافق به قول خودش پایش به عرصه سرمایه جهانی باز می شود، ایا با این توافق و برداشتن تحریم ها، آیا تغییر مثبت و بهبودی در وضعیت طبقه کارگر در ایران ببارخواهد آورد با برداشتن تحریم ها و اقتصاد بازتر اقتصاد بهتر که قولهایی دولت روحانی داده است برای بعد از این توافق قرار است ایجاد شود، آیا واقعا تغییری در بهبود وضعیت طبقه کارگر خواهد شد؟ 

آذر مدرسی:  قبل از این که وارد جواب این سوال شودم، لازم است روی فاکت هایی تاکید کنیم. اولا که بعد از بیانیه مشترک امروز تحریم ها لغو نخواهد شد، حداقل شش ماه دیگر، زمانی که جمهوری اسلامی تعهداتش را اجرا کند و تعهدات پذیرفته شده را اجرا کند، آن موقع است که به تدریج و گام به گام تحریم ها برداشته خواهد شد. در نتیجه این تصویر که از فردای امضای بیانیه مشترک که قرار است به توافق نامه نهایی و تصویب آن توسط شورای امنیت منتهی شود فوری تحریم ها برداشته خواهد شد، واقعی نیست. شش ماه دیگر حداقل جامعه ایران زیر فشار تحریم ها کماکان باقی خواهد ماند و شش ماه دیگر جمهوری اسلامی هنوز وقت دارد که به بهانه تحریم ها فشار بیشتری را به جامعه بیاورد، در نتیجه تا شش ماه دیگر یعنی ژانویه سال 2016، تحریم ها ادامه دارد. به همین دلیل برخلاف جریانات پرو روحانی خارج حکومت و میدیای آنها، جمهوری اسلامی خیلی با احتیاط وعده بهبود فوری وضعیت و شکوفایی اقتصادی را میدهد. سران جمهوری اسلامی تلاش می کنند وعده هایی را ندهند که توقع جامعه را بالا ببرد. 

مستقل از این فاکتور اینکه آیا شش ماه دیگر زمانیکه تحریم ها برداشته شود و روابط اقتصادی ایران با کشورهای غربی برقرار شود، وضعیت اقتصادی جامعه تغییری خواهد داد، قطعا تغییری خواهد داد. برداشتن تحریم ها به درجه ای روی گرانی و تورم، روی فقری که امروز به جامعه تحمیل شده، روی بخش هایی از تولید تاثیر خواهد داشت و نتیجتا مسئله بیکاری به درجه ای تخفیف پیدا خواهد کرد و درجه اشتغال در جامعه ایران بالا برود. به هر حال تاثیرات اقتصادی این توافقات قطعا ناچیز نخواهد داشت و نمی شود گفت هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. آزاد کردن سرمایه هایی که الآن بلوک شده از طرف غرب، جذب سرمایه به ایران و ... قطعا می تواند به بهبودهایی در اقتصاد ایران کمک کند. لغو تحریم نفت، بانکها و .... حتما تاثیراتی بر اقتصاد خواهد داشت. ولی آیا تاثیرات، آیا بالا رفتن درجه اشتغال الزاما به معنای بالا رفتن رفاه و بالا رفتن دستمزد و بهبود وضعیت زندگی کارگر با آن تصویری که چه خود جمهوری اسلامی و چه طرفدارانش در خارج از حکومت می گویند، است؟ نظر من نه! ببینید جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت بورژوایی بدون استثمار شدید طبقه کارگر و بدون بی حقوقی مطلق این طبقه امکان ندارد که بتواند اقتصادش را نه فقط بهبود بدهد بلکه سرپا نگه دارد. در نتیجه ما شاهد بهبود و گشایش های جدی برای بورژوازی ایران خواهیم بود و دامنه وسیعی از مبادلات کالا صادرات و واردات و حتی سرمایه گذاری روی بورژوازی ایران باز خواهد شد. تبعات آن برای طبقه کارگر میتواند بالا رفتن درجه اشتغال باشد اما این به معنی تامین یک زندگی انسانی برای طبقه کارگر خواهد بود، به معنی بالا رفتن دستمزدها خواهد بود؟ به نظر من این توهم است. برخلاف تبلیغاتی که می کنند طبقه کارگر ایران کماکان زیر فشار اقتصادی خواهد بود زیر استثمار شدید و دستمزد پایین و فقری که به آن تحمیل می شود، خواهد بود. گشایش سیاسی هم به همین ترتیب است. الان یک سال و اندی از حکومت آقای روحانی می گذرد و علیرغم تمام اعتدالی که در روابط با امریکا و غرب داشته برای این که به توافق برسد و برای این که خودش را از مخمصه ای که در آن گیر کرده بود نجات دهد، در رابطه با مردم ما شاهد کوچکترین گشایش نه سیاسی نه اجتماعی بودیم، میزان اعدام ها نه تنها کم نشده بلکه بیشتر هم شده است. فشار بر زنان نه فقط کم نشده بلکه بیشتر هم شده و کماکان ادامه دارد، بی حقوقی و دستگیری فعالین کارگری کماکان ادامه دارد و ادامه خواهد داشت و در نتیجه گشایش سیاسی، اعتدال سیاسی و اعتدال اقتصادی و گشایش اقتصادی شامل بخش اعظم جامعه طبقه کارگر و مردم محروم نخواهد شد. این اکثریت از نظر اقتصادی شاهد بهبود جدی در زندگیشان نخواهند شد. تا جائیکه به آزادی های سیاسی و آزادی های بیان، آزادی تشکل، آزادی اعتصاب و آزادی مطبوعات و آزادی احزاب، نه برای حکومتی ها که برای مردم، قطعا از این ها خبری نخواهد بود و استبداد سیاسی شاید به شکل ملایم تر شاید با لبخند آقای روحانی و لبخندهای آقای ظریف ولی کماکان ادامه خواهد داشت. رابطه مردم با جمهوری اسلامی همان رابطه ای است که سی و چند سال گذشته بوده و تغییری در این رابطه نخواهیم دید. نفرت، خشم و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی کماکان رابطه اکثریت مردم در ایران با جمهوری اسلامی است.  

بختیار پیرخضری: در راستای صحبت های شما، هر اعتراضی و اعتصاب کارگری بخصوص که در ایران که در این مدت می شد به بهانه بحران هسته ای و حمله ی نظامی و خطر جنگ به شدت سرکوب می شد. اما در حال حاضر، بهانه بحران هسته ای و حمله نظامی و جنگ بر سر طبقه کارگر تا حدود زیادی کاهش یافته، توافق و حرف های خودشان و قول و قرار های خودشان، آیا اعتراض و اعتصابات روزانه مراکز مختلف کارگری که کم نیستند در ایران و روزانه ما شاهد اعتصابات و اعتراضات هستیم، می تواند تشکیل یافته تر بر علیه سرمایه داری ایران مبارزه شان به سرانجام می رسد؟ 

آذر مدرسی: اینکه تغییری در اعتراضات کارگری بوجود بیاید و سازمان یافته تر شود، بیشتر از اینکه منتج از اوضاع و وضعیت سیاسی باشد، اساسا منتج از این است که فعالین کارگری، کارگران کمونیست و سوسیالیست و جریانات کمونیستی در طبقه کارگر چقدر می توانند از دل این اوضاع طبقه کارگر را متحد تر و متشکل تر در مبارزه روزمره شان برای بهبود زندگی سازمان دهند و برای جدال های آتی آماده اش کنند. در نتیجه درجه سازمان یافتگی، درجه متحد تر شدن، درجه قوی تر شدن مبارزات کارگری، اساسا به این بستگی دارد که ما کمونیستها، فعالین کارگری، فعالین کارگری سوسیالیست و رهبران عملی چقدر بتوانیم از این موقعیتی که پیش آمده استفاده کنیم و صف خود را متحدتر و قوی تر و متشکل تر کنیم. تا آنجایی که به جمهوری اسلامی برمیگردد، قطعا و مطمنٵ با هر درجه ای از تشکل کارگری و اتحاد کارگری برای پیشبرد مبارزاتشان، مقابله جدی خواهند کرد. آنرا سرکوب خواهند کرد همانطور که تا بحال کرده اند. علاوه بر سرکوب تلاش می کنند با دامن زدن به تفرقه در طبقه کارگر، با دامن زدن به این توهم که بخشی از طبقه کارگر وضعیتش بهبود پیدا خواهد کرد و تفرقه ای را به این طریق بوجود آورند و تلاش می کنند که مانع این اتحاد و مانع این متشکل شدن و قوی تر شدند. 

اما جمهوری اسلامی تیغ دولبه ای را در دست دارد، از یک طرف تبلیغات و وعده اینکه "شکوفایی خواهد شد"، "بهبود اقتصادی" و "گشایش اقتصادی" خواهد شد، اینکه با لغو تحریم ها موانع جدی از سر راهمان برداشته خواهد شد و ..... همگی تیغ دولبه ای است. جامعه با این توقع به دولت روحانی و دولت اعتدال فرصت می دهد که تحریم ها که تمام شد،توافق نامه که امضا شد و روابط بهبود پیدا کرد، وضعیت اقتصادی بهتر شود. توقع جامعه در مقابل جمهوری اسلامی بالاتر رفته و این توقع بالاتر باید به مطالبه روشن تبدیل شود. به خواست روشن و به پرچم اعتراض بخش های مختلف جامعه در برابر جمهوری اسلامی تبدیل شود. ما حکمتیستها، رهبران کارگری و رهبران کمونیست باید روی توقعی که جمهوری اسلامی بوجود آورده و تلاش می کند که هول این توقع، توهمی را به خودش دامن بزند، سرمایه گذاری کنیم. باید تبدیلش کنیم توقع بالای مردم را فرموله و به مطالبات روشن،تبدیل کنیم و کوتاه نیائیم. اینکه دستمزد ها باید معادل با بالا رفتن تورم افزایش یابد، به مطالبه ی تمام کارگران تبدیل شود. خواست سی ساعت کار در هفته و پنج روز کار در هفته به خواست امروز طبقه کارگر تبدیل شود. باید پرداخت بیمه بیکاری مکفی به مطالبه جامعه تبدیل شود، باید ممنوعیت کار کودکان، لغو حجاب اجباری و مبارزه بر علیه آن و آپارتاید جنسی به مطالبه جامعه تبدیل شود. اگر این مطالبات، مطالبات یک پارچه و سراسری کارگران و اکثریت مردم شود، آن موقع متحد کردن و متشکل کردن و قوی کردن صف ما عدالت خواهان، آزادی خواهان و ما کسانی که رفاه و سعادت را برای جامعه می خواهیم، صف طبقه کارگر و کمونیست ها قطعا در برابر طبقه حاکم و جمهوری اسلامی قوی تر خواهد شد. آن موقع تشکل درست کردن کارهایی خواهد بود که راحت تر خواهد بود. جامعه باید مطالباتی را مقابل جمهوری اسلامی قرار بدهد و این مطالبات را با توافق هسته ای یا بی توافق هسته ای باید خواست.  

سران جمهوری اسلامی به وضعیت دوگانه و تیغ دو لبه توافقات واقف هستند و به همین دلیل محتاطانه وعده میدهند و محتاطانه وعده رفاه را می دهند، و جامعه دارد با این توقع بهشان وقت می دهد. باید این وقت دادن را هر چه کمتر و کمتر کرد. زمانش را کمتر کرد و به جای وقت دادن باید همه این توقعات را به مطالباتی تبدیل کرد که در مقابل جمهوری اسلامی قرار بگیرد

بختیار پیرخضری: بله، کارخانه دارها و بازاری ها و طبقه متوسط ایران از این توافق و توافق موقت که شش ماه پیش هم که جام شراب هایشان را بالا می کشیدند و ابزار خوشحالی می کردند، امروز هم گویا قرار است جشن ملی برگزار شود و در رسانه ها و مدیا ابزار خوشالی امیدواری می کردند به این قضیه، آیا این ها مانعی برای مسائل که شما در رابطه با مسائل طبقه کارگر مطرح کردید، مانعی ایجاد نمی کند؟ آیا این ها ست اندازی نیستند در راه مبارزات طبقه کارگر که الان به قول شما فضایی باز شده و طبقه کارگر می تواند از این فضا استفاده ای داشته باشد؟

آذر مدرسی: قطعا خواهند کرد، قطعا این ها در کنار جمهوری اسلامی بیشترین فشار تبلیغی، بیشترین فشار سیاسی و بیشترین فشار ایدئولوژیک را به طبقه کارگر و مردم می آورند. همین الان "غرور ملی"، "جشن ملی" و ... جمهوری اسلامی در راه است، روزنامه هایشان را بخوانید از الان دارند تدارک جشن ملی را می بینند و قطعا فردا جشن ملی را در خیابان های ایران به راه خواهند انداخت، جشن "پیروزی جمهوری اسلامی"، جشن "غرور ملی" و جشن "ایران قدرتمند" و جشن "ایران بزرگ"! و این کل بورژوازی ایران و کل ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی را با خودش خواهد برد و مدت هاست که برده است. همه این تبلیغات فشاری خواهد بود روی طبقه کارگر. مطمئن باشید فشار غرور و عرق ملی، اینکه همه ما با هم پیروز هستیم، ا نکه امروز وقت فشار آوردن به جمهوری اسلامی نیست، امروز وقت مطالبه نیست، امروز وقت اتحاد و همبستگی ملی با آقای روحانی است، شروع می شود. مقدماتش را از امروز میتوان دید. ظاهرا این توافق نهایی و این به "اتفاق تاریخی" و "پیروزی" امکانی است برای جمهوری اسلامی، در راس بورژوازی، برای فشار بیشتر به جامعه، برای اینکه طبقه کارگر را در منگنه و فشار سیاسی قرار دهند که امروز وقت اعتراض نیست، امروز روز حمایت است، روز همبستگی و روز اتحاد همه ما حول "پیروزی" جمهوری اسلامی، حول پیروزی "ایران عظیم ما"، "ایران قدرت مند ما". شروع این تبلیغات و فشا را در ادبیات چه آنهایی که در ایران قلم میزنند در روزنامه های آرمان و آفتاب یزد و بقیه و چه آنهایی که در خارج از کشور به اسم اپوزیسیون قلم میزنند، را میتوان دید.  

خاصیت این تبلیغات ناسیونالیستی و دامن زدن به غرور ملی، بردن طبقه کارگر و مردم محروم و تمام انسان های آزادی خواه آن جامعه زیر پرچم سکوت، زیر پرچم انتظار، زیر پرچم وقت دادن به دولت روحانی و جمهوری است. اصلا تعجب نکنید اگر در کنار روزنامه های ایران که به ظریف لقب امیرکبیر و مصدق را میدهند، در خارج کشور هم جریان توده ای و اکثریتی شروع کنند به پیام های تبریک به آقای روحانی و آقای ظریف و دعوت از طبقه کارگر به کرنش در برابر بورژوازی ایران. قطعا این جریانات در کنار دستگاه تبلیغی و سرکوب جمهوری اسلامی تلاش میکنند فشار سیاسی جدی را برای منزوی کردن خواست رفاه، برای منزوی کردن طبقه کارگر، برای منزوی کردن مبارزات و برای منزوی کردن اعتراض بر علیه وضعیت موجود وارد کنند. 

بختیار پیرخضری: این بخش اپوزیسیون که شما به آن اشاره کردید درست، ولی بخش کوچکی هم هستند که تحلیل های جمهوری خواهان در کنگره امریکا را می آورند که امیدوارند نیستند به این توافق می گویند بعد از چندماه جمهوری اسلامی زیر توافق می زندو اتفاقا احتمال حمله نظامی به ایران دو برابر بیشتر هم می شود، تحلیل های جمهوری خواهان دست راستی کنگره را می آورند، این هایی که امید بسته بودند به حمله نظامی به ایران این را چطور می بینید، این بخش اپوزیسیون را چطور می بینید؟ 

آذر مدرسی: من خیلی کوتاه بگویم این بخش از اپوزیسیون منجمله شورای ملی ایرانیان هنوز در دوره بحثهای حقوق بشری و بازی های آن دوره به سر میبرند و مرتب نامه مینویسند که اینکه "نباید به جمهوری اسلامی اعتماد کرد". بازار این جریانات به درجه زیادی کساد می شود. این ها یک دوره ای کب کبه و دبدبه ای داشتند، آلترناتیو رژیم چینج جمهوری اسلامی بودند، اینها که به فشارهای غرب به جمهوری اسلامی از تحریم تا حمله نظامی و فضای جنگی دل بسته بودند، امروز با از بین رفتن این خصومت و یا کم رنگ شدن آن بازارشان به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی کساد شده است. این جریانات با مسیری که روحانی دارد طی میکند، با پروسه ای که جمهوری اسلامی و چرخشی که جمهوری اسلامی برای عضویت در کلوب "جامعه متمدن" کرده مشکلی ندارند.  اینها آرزوهای دیرینه شان برآورده می شود، مشکل این ها نه با برنامه های اقتصادی روحانی نه با فشارهای سیاسی اقتصادی روحانی با هیچ کدام از این ها نیست، مسئله این است که به درجه زیاد بازارشان کساد شده است و موضوعیت و مطلوبیت شان در صحنه سیاست بتدریج حاشیه ای می شود و نوع جدالشان با روحانی بیشتر به به رقابت شریعتمداری با روحانی شبیه میشود. توافقات و مسیری که جمهوری اسلامی در آن است اولا پرچم ناسیونالیسم و عظمت طلبی شان را بی رنگ کرده و ثانیا به درجه زیادی تاریخ مصرف اینها را برای غرب تمام کرده.

 

بختیار پیرخضری:  مرسی آذر مدرسی از توضیحاتتان، ممنون که در برنامه شرکت کردید.

 آذر مدرسی: خیلی ممنون از شما، شب شما و شنوندگانتان بخیر.

 بختیار پیرخضری: همچنین، خواهش میکنم

شنوندگان عزیز رادیو نینا گفتگومان را با آذر مدرسی دبیر کمیته مرکزی حزب حکمتیست (خط رسمی) در رابطه با توافق هسته ای ایران با گروه ١+٥ گوش دادیم. برنامه امشب به پایان می رسد تا فردا شب و برنامه ای دیگر لحظات خوبی را برایتان آرزومندم. شاد باشید.