اطلاعیه حزب حکمتیست- خط رسمی

 

اول مه ی که از سر گذشت!

 

 

بورژوازی ایران و دولت "اعتدال"اش اول مه امسال را هم از سر گذراندند. روزی که میتوانست بیان عميق اعتراض طبقه کارگر ایران به بی حقوقی خود و اکثريت محرومان جامعه باشد. روزی که میتوانست گواه ژرفترين انزجاز و اعتراض کارگری یک طبقه چند ده میلیونی جامعه ایران به دولتی باشد که جز بندگی، تحقیر و بی حقوقی مطلق و استبداد عريان علیه صاحبان واقعی آن جامعه وظیفه ای دیگر بعهده نداشته است. 

     روزی که یک جامعه ٧٠ – ٨٠ میلیونی میتوانست از کانال روز کارگر و توسط صدای بلند و آهنگ عظيم اين طبقه در ایران، عمق نفرت از بردگی مزدی و زندگی جهنمی، اعتراض به تلنبار شدن هر روزه ثروت سرمايه داران و دولتشان را در مقابل فقر و بی حقوقی رو به افزايش در جامعه، را ببيند. روزی که همه شهرها، همه کوچه و خیابانها میتوانست رنگ اعتراض سراسري یک طبقه را بخود بگیرد و امید و احترام را به کل جامعه بازگرداند.     

اما با همه تلاشهایي که فعالین کارگری و رهبران و سخنگویان اين طبقه بخرج دادند، این اتفاق امکان بروز نیافت. جشن، همبستگی و اتحاد طبقه کارگر ایران در اول مه امسال، به زیر چکمه هاي پلیس، زندان و مراسمهای دستگاهي و فرمایشی پادوهای دولت روحانی رفت. اول مه امسال توسط تبلیغات کر کننده طبقه حاکم، در کورسوی خود باقی ماند. 

     اگر بشود ويژگي اصلي سال گذشته، از اول مه ١٣٩٣ تا ١٣٩٤ را در یک جمله خلاصه کرد، آن خصوصیت، اعتراض طبقه کارگر و محرومان جامعه به سهم شان از زندگی و به بی عدالتی، شقاوت و لجام گسیختگی طبقه سرمایه دار بود. سالی که از مجلس شورای اسلامی تا بیت رهبری، از استانداری ها و فرمانداری ها تا وزارت کار و مراکز کار، شاهد اعتراض هر روزه و هر ساعته بخشهایی از طبقه کارگر بود. سالی که بزرگترین و درخشان ترین تحرک کارگران معدن بافق را با خود داشت و سالی که معلمان وسیعترین تحرک سراسری خود را با مطالبات بر حق خود در دل اختناق دولت روحانی در مقابل جامعه قرار دادند.اول مه امسال هر چه بود نتوانست ظرفی برای بیان سطح توقع و انتظار و اعتراض این طبقه در مبارزه و تلاش یک سال گذشته آن باشد. 

     دولت روحانی این نماینده "خوش خیم" راست عریان و بی توهم سرمایه، با همه لاس زدن های روباه صفت خود، با ناله ها و گريه هاي ریاکارانه برای کارگران و محرومان، با علم به کينه و نفرت از خود و دولت اش در میان این طبقه، تحمل کوچکترين تجمع کارگری و جشن کارگری را نکرد. حتی مراسم کذایی خود را نیز مجبور شد، با کنترل کامل جمعیت کرایه ای  سپری کند. راه دیگری نداشت و تجربه سال ٨٦ جناب رفسنجانی و ندبه و زاری او  از دست  کارگران "عزیز" را در حافظه داشت. 

     این روز مثل همیشه با بسیج همه نیروهای ضد کارگری، پلیس امنیتی و ضد شورش ... و با دستگیری هر فعال کارگری که نگران بودند در اول مه منشا جمع کردن و جشن گرفتن روز کارگر باشد، پیش رفت. دستگیری امثال محمود صالحی، ابراهیم مددی، داود رضویی، عثمان اسماعیلی و ... اقدامی پیشگیرانه برای ترساندن دیگران  و ممانعت کردن هر تحرک کارگری بود.     

جمهوری اسلامی در کنار همه اقدامات پلیسی و امنیتی و تهدید و ارعاب علیه فعالین کارگری، يک جمعیت کرایه ای را با امکانات خود از جمله ٧٤٠ اتوبوس برای گسيل دادنشآن از شهرهای مختلف به تهران و به مراسم خانه کارگر را پیش برد. صحنه از قبل برای نورچشمان دولت، برای پادوهای خانه کارگر در لباس اول مه آماده شده بود. شعارها و بانرهای "کارگری" که وسیعا برای این روز و برای خفه کردن و کور کردن هر آنچه بویی از تحرک و خواست و مطالبه واقعی است را آماده و رنگ خود را با تمام توان به این جمعیت زدند. تا جایی که هیچ تک صدای دیگری که به مذاق دولت و خانه کارگر و طبقه سرمایه دار خوش نيايد، در این جمعیت نمایان نشود.     

     دولت "اعتدال" اول مه را از سر گذارند، اما طبقه کارگر ایران داستان کلاشی و حقه بازی حقیرانه این دولت و کل دستگاه تحمیق و خرافه آنها از خانه کارگر تا شورای اسلامی و کانون عالی انجمن صنفی را فرا موش نخواهد کرد. بورژوازی ایران با دولت روحانی و همه دولتهای قبلی خود، صدای پای طبقه کارگر ایران را، صدای پای کارگر صنعتی را از معدن بافق و چادرملو تا پتروشیمی ها، مخابرات، ترانسپورت، خودروسازیها و تا تحرک سراسری معلمان را در همین مدت شنیده است. تلاشهای امروز آنها در اول مه و منع هر تجمع و جشن کارگری، بیان هراس و نگرانی آنها از یکی شدن این صدا در اول مه، و نشانه خودآگاهي، بی توهمي و عمق نفرت شان از طبقه ما در مقابل سرمایه است.

 

رفقا! 

     از آنها باید آموخت! اول مه از سر گذشت اما تلاش طبقه کارگر علیه بیحقوقی و اجحافات به خود، امری روزانه در هر مرکز کار و هر محله کارگری است. 

بورژوازی ایران و کل دستگاه تحمیق اش اگر هم توانسته باشد نیروی وسیع و قدرتمند ما را در انتظاري کشنده و بی افق، به وعده های پوچ بهبود اقتصادی و اشتغال و لاجرم تضعیف روحيه اتحاد کارگری معطل نگه داشته باشد، اما هر کارگر کمونیست و فعال کارگري این را با گوشت و پوست خود احساس و درک کرده که باید این دوره را خاتمه داد. طبقه کارگر ایران راهی دیگر برای رسيدن به رفاه، سعادت و بهود در زندگی خود و فرزندانش ندارد. هر کارگر آگاهی این را برای خود گذاشته است که هر درجه بهبود اقتصادی برای سرمایه تنها و تنها در گرو کاستن از سهم طبقه کارگر و چوب حراج زدن به دستمزد این طبقه است. 

     دوره آتی برای طبقه ما و برای همه رهبران و کمونیستهای طبقه کارگر، دوره ای تعین کننده است. سوالات و وظایف جدی در مقابل ماست. تقویت رفاقت کارگری، تقویت اتحاد کارگری و تقویت همبستگی و خودآگاهی صفوف کارگران بر دوش همه ماست. جایگاه والای فعالین و رهبران کمونيست و عملی در این اتحاد، ایجاد خوشبینی و تعریف لحظه به لحظه موفقیت هر تحرک کارگری و اهمیت مبرم آن از هيچ کس پوشیده نیست. آزمون جدی و تاریخی در مقابل ماست. هیچ کورسوي دیگری جز نقش هوشیارانه و متحد کننده شما در چشم انداز نیست. امید و آینده طبقه کارگر در گرو نقش شما در صف اول هر مبارزه کارگری برای رفاه و آسایش است. این نقش را طبقه کارگر و کل محرومان جامعه از شما توقع دارند. دخالت متحدانه و آگاهانه شما، میتواند بورژوازی ایران و سگهای رام شده آن را افسار زند. میتواند توازن نابرابر کنونی را به نفع طبقه کارگر و محرومان جامعه تغییر دهد و این نقش تاریخی از ما بر می آید.

 

رفقا! 

     برای این کارزار آستین ها را بالا بزنیم که انسانیت و شرافت انسانی ما در بوته آزمایش است. آستینها را بالا بزنیم و حاکمین را لگام زنيم؛ این نقش برازنده ما است.

 

 

زنده باد اتحاد کارگری

زنده باد انقلاب کارگری

حزب حکمتیست- خط رسمی

١٤ اردیبهشت ١٣٩٤- ٤ مه ٢٠١٥