اوضاع را در یابیم!

 

مظفر محمدی

 

دوره جدید، دوره رویا رویی  بورژوازی و دولتش جمهوری اسلامی از طرفی و کارگران زحمتکشان از طرف دیگر است. دورنمای اوضاع سیاسی و مبارزه طبقاتی در این دور کدام است؟ این سوالی است که امروز در مقابل هر دو طبقه  بورژوازی و پرولتاریا قرار گرفته است.  

 بیانیه حزب، دوره جدید وخصوصیات این دوره  در پرتو تحولات جهان و منطقه را توضیح داده است. من به تکرار آن  نمی پردازم و مطالعه ان را به فعالین کارگری و اجتماعی توصیه می کنم! 

 در اینجا فقط به  اظهار نظرهای متفاوت از جانب جریانت چپ بسیار مختصر اشاره می کنم: 

- شعبات کمونیسم بورزوایی، دوره جدید را بطور اتوماتیک دوره اعتراضات و شورشهای اجتماعی می نامند که  جمهوری اسلامی را در آستانه سقوط قرار می دهد. 

- جریانات دیگر در سنت حزب توده، می گویند: با آشتی رژیم اسلامی و غرب، زمینه برای ایجاد تشکها و سندیکاهای کارگری فراهم شده است. ایجاد تشکلهای کارگری مورد حمایت آی ال او و اتحادیه های کارگری اروپا قرار می گیرد.  

اجازه بدهید از تحلیل فاصله بگیریم و روی زمین فضای سیاسی ایران فاکتهای واقعی و قابل مشاهده را در دوره جدید اوضاع سیاسی و نبرد طبقاتی و توازن قوا، ببینیم . آمار اعتصابات کارگری و اعتراضات اجتماعی را که همه به آن واقفند را فرض می گیرم و دور نمی روم . از همین روزهای حول و حوش اول مه و از عکس العمل و  اظهار نظر دولتی ها درمراسم های روز کارگر شروع می کنم:

 

روحانی، رییس جمهور: 

- کارگران ستون فقرات جامعه اند، اشتغال و امنیت شغلی وظیفه و اولویت دولت است.

- تفکیک جنسیتی را قابل قبول نیست. کارگران زن و مرد برابرند

- مشکل مسکن کارگران را باید حل کرد.

- بیمه بیکاری و صدور دفترچه بیمه برای همه کارگران از جمله کارگران فصلی و ساختمان.

کارگران حق دارند تشکل های مستقل خود را داشته باشند و دولت دخالت نکند.

 

خامنه ای:

وعده ای نداد. حمایت از تولیدات داخلی و منع وحرام دانستن مصرف کالاها و تولیدات خارجی. به این برمیگردم و چراییش را می گویم.

 

محجوب رییس فراکسیون کارگری مجلس: 

- کارگران بحث دستمزد را رها نکنند.

- افزایش مستمری بازنشستگان

- راهپیمایی روز کارگر مجوز نمی خواهد

 

ربیعی وزیر کار: 

- ٨ و نیم میلیون ایرانی دفترچه بیمه درمان گرفتند/

- ٣٧ و نیم میلیون ایرانی از خدمات رایگان مراکز درمانی وزارت کار و رفاه اجتماعی برخوردارند.

-سبد حمایت از امنیت غذایی را بهبود می دهیم و هدفمندی نظام یارانه هارا به انجام می رسانیم

- افزایش حقوق کارگران از میزان تورم پیشی گرفته است

- افزایش اشتغال. در سال 93 بالغ بر 600 هزار شغل جدید ایجاد کردیم

 

قطعنامه کارگران در مراسم دولتی اول مه:

- ساماندهی قراردادهای موقت

- گسترش فعالیت تشکل های کارگری

- حمایت از زنان کارگر

- منع کار کودکان

- بیمه اجتماع برای کارگران فصلی و ساختمان

- قانونی شدن روز جهانی کارگر...

این در حالی است که در روزهای قبل از اول مه ده ها فعال کارگری دستگیر و زندانی شدند. با وجود آن جامعه ایران شاهد تلاش فعالین  و تشکلهای کارگری برای برگزاری مراسم روز کارگر و صدور بیانیه و قطعنامه های کارگری حتی از زندان های جمهوری اسلامی  بود. 

همه این ها نشان می دهند که صرفنظر از هر اندازه توان جنبش کارگری و به اعتراف سران دولت بورژوایی ایران،  توازن قوای جدیدی بین طبقه کارگر و دولت و کارفرماها بوجود آمده است.  

اولین نتیجه گیری این اوضاع این است که باید این را به عنوان یکی از دستاوردها و داده های تا کنونی طبقه کارگر در نتیجه مبارزات و اعتصابات کارگری برسمیت شناخت و تثبیت کرد. این را باید به آگاهی طبقه کارگر تبدیل کرد. این سکویی است که طبقه کارگر بر آن ایستاده و باید جلو برود.

این توازن قوای جدید را باید کارگران کمونیست و فعالین کارگری و رهبران کارگران بخصوص بعنوان دستاورد طبقه خود برسمیت بشناسند و آن را یک پیروزی خود بدانند و بر این اساس جنبش طبقه خود را برای پیشروی آماده کنند.

 

جنبش های اجتماعی بر سر معیشت!

 

بر اساس اعتراف دولت به عنوان رهبری بورژوازی در ایران مساله دستمزد و حقوق کارگران و زحمتکشان و بیمه بیکاری معضل شان است و بر این اساس محور مبارزه طبقه کارگر و زحمتکشان هم افزایش دستمزد وبیمه بیکاری است. 

جنبش و مبارزه طبقه کارگر در این دوره بر مبنای معیشت استوار است. مساله فقر و بیکاری و گرانی و دستمزد و حقوق های ناچیز مساله کل کارگران و زحمتکشان است.

به این معنا طبقه کارگر تنها نیست. جنبش معلمان را بهمراه و در کنار خود دارد که در حال حاضر به مرکز ثقل مبارزه برای بهبود معیشت در ایران تبدیل شده است.  جنبش پرستاران را دارد و نیروی عظیم بیکاران و محلات کارگری و فقیر نشین جنوب تهران و حاشیه شهرهای ایران را در صف نبردهای کنونی داریم. همچنین تداوم مبارزه آزادیخواهیانه و برابری طلبانه زنان و  جوانان دختر و پسرعلیه تبعیض جنسی  و فشار فرهنگی را شاهد خواهیم بود. 

در عین حال نباید فراموش کرد که هر درجه پیشروی این جنبش های رفاه طلبانه و ازادیخواهانه در گرو پیشروی مبارزه و جنبش طبقه کارگر است. نمی شود طبقه کارگر را در فقر و گرسنگی نگه داشت و معلمان مرفه شوند. نمی شود جنبش برابری طلبی و سوسیالیستی طبقه کارگر را سرکوب کرد ولی برابری زن و مرد یا رهایی فرهنگی جوانان دختر و پسر را تامین کرد. بهر درجه بورژوازی بتواند طبقه کارگر را ساکت و بیحقوق نگه دارد به آسانی می تواند جنبش های اجتماعی برای رفاه و آزادی را مهار کند و به خانه بفرستد.

این دومین نتیجه گیری و درس و تجربه ای است که از تحلیل در نمی اید بلکه فاکتهای تاریخی فراوانی نه تنها در ایران بلکه در سحط جهان، پشت آن قرار دارد. این باید به آگاهی بدوا طبقه کارگر و همزمان فعالین و جنبشهای اجتماعی برای بهبود معیشت و درجه ای از آزادی تبدیل شود.

 

بعلاوه  فاکت های حی و حاضر هم می تواند آن را نشان دهد. از جمله: 

-  مبارزه معلمان و پرستاران بیش از یک دهه است در جریان است. چرا دولت نسبت به این مبارزه و جنبش ها و مطالباتش بی اعتنا است؟ چرا  دولت در باره اعتصابات سراسری معلمان سکوت کرده است. چرا سران دولت از وزیر آموزش و پرورش تا نمایندگان مجلس و استانداران و فرمانداران و روسای آموزش و پرورش به ریش معلمان می خندند و مبارزه و مطالباتشان به ریشخند می گیرند؟ به آنها می گویند شما چند ماه سال را کار نمی کنید و حقوق می گیرید. میگویند هر کدامتان چند تا شغل دارید و غیره...  

- رفتار و برخورد دولت به  پرستاران  هم همین روال است. 

- جنبش علیه تبعیض جنسی و برابری زن و مرد  و رفع حجاب را نگاه کنید که روزمره رژیم با آن درگیر است و تنها با عصبانیت چند آخوند سوپر مرتجع روبرو است و همه می گویند بابا مشکل مملکت روسری و موی سر زن نیست. اقتصاد است. بیکاری است. فقر است. بی مسکنی است. گرسنگی است و غیره.... همه از رییس جمهوری تا مجلسیان و فراکسیون کارگری مجلس و غیره همین را می گویند... آخوندهایی الان آمده اند و مسخره می کنند و میگویند بابا بگذارید جوان ها زندگی کنند. بگذارید دختر و پسر بدون ازدواج هم با هم خوش باشند... درد جای دیگر است. تحریم است و غیره

اینها فاکت های واقعی جامعه است. و ثابت می کند که اگر بقول خود روسای دولت بورژوازی، طبقه کارگر ستون فقرات جامعه است، پس خطر هم انجا است. اگر قرار است ده را داشته باشید اول سراغ کدخدا بروید! اول طبقه کارگر را ساکت کنید (حال بهر وسیله ممکن. فعالین شان را از بدنه جدا کنید، اخراج شان کنید یا به زندان بیندازید).  بخشی را ساکت و قانع کنید و بخش دیگر را با وعده و وعید سر بدوانید وبگذارید سرمایه در محیط امن کارش را بکند و از قبل کار ارزان و کارگر ساکت سودش را ببرد. بگذارید سرمایه بیاید. 

این فاکت ها  را باید رهبران طبقه کارگر بدوا و فعالین جنبش های اجتماعی برای معیشت و ازادی برسمیت بشناسند. هم طبقه کارگر جایگاه طبقاتی و اجتماعیش را برسمیت بشناسد و کدخداییش را و هم زحمتشکان جامعه هرگونه بهبود معیشت و ازادی هایشان را در گرو پیشروی و پیروزی طبقه کارگر بدانند.

 

موانع کدامند؟

 

مانع اول- جناح مسلط رژیم  به معنای بیت رهبری و سپاه و بسیج و بنگاه های مذهبی که کنترل بخش بزرگی از اقتصاد مملکت دستشان است، در مقابل مبارزه طبقه کارگر و مطالبات زحمتکشان مقاومت میکنند. بهمین دلیل خامنه ای در راس آنها در روز کارگر یک کلمه از حقوق کارگرو مردم زحمتکش نمی گوید. برنامه او اقتصاد مقاومتی است. تحمل گرسنگی و ساکت نگه داشتن از طریق سرکوب و زور است. خودمان تولید می کنیم و خودمان مصرف می کنیم. مصرف کالاهای خودمان و تحریم کالاهای خارجی. برنامه شاه هم ایرانی جنس ایرانی بخر بود. می گوید قناعت کنید چون میخوایم وابسته نشویم. کالای خارجی وارد نکنید، بگذارید تولید داخلی شکوفا شود. این اتوپی است. اما هرچه هست برنامه بخش مسلط حاکمیت است. به این ترتیب، تهدید و دستگیری فعالین کارگری و سرکوب و تحمیل قناعت و فقر و گرسنگی، یک مانع است. 

مانع دوم ، سیاست انتظار و توهم به وعده و وعیدهای دولت آشتی ملی است. دولت اعتدال روحانی و همه دم و دستگاه های تبلیغی و همه محققین و تئوریسین های چپ و راست از مارکسیستهای علنی تا متخصصین اقتصادی و سیاسی دولت و تا خانه کارگر و غیره، یک مانع اساسی و جدی تا کنونی بوده است. 

مانع سوم، سنت حزب توده و کمونیسم بورژوایی در درون طبقه کارگر و جامعه است. سنت حزب توده ی متحد شوراهای اسلامی، متحد انچمن های اسلامی و حامل رفرمیسم بی خاصیت و سندیکالیسمی که چند دهه است در جهان امتحان خود را داده است و سنت چپ و کمونیسم بورژوایی در میان طبقه کارگر سم است. این سنت ها چه در سیاست و چه در روشهای مبارزاتی، تنها می تواند به همت کارگران کمونیست  در میان صفوف طبقه کارگر زدوده شود. 

مانع چهارم، زدن بر طبل سندیکا سازی در ایران است. یک عده می گویند بالاخره جمهوری اسلامی به ایجاد سندیکا رضایت می دهد ولو این سندیکاها زرد  هم باشند. یا استحاله خانه کارگر و شوراهای اسلامی ولو به سرکردگی محجوب ها و غیره را مد نظر دارند. همانطوری که استحاله رژیم و دمکراسی و رفاه اقتصادی را انتظار می کشند.

 این تبلیغات و وعده های جریانات چپ و توده ایست ها  تا مارکسیسم علنی ایران از نوع رییس دانا، مالجو و غیره هم یک مانع است. این ها می خواهند  فعالین کارگری را با این توهم که جمهوری اسلامی بالاخره با گشایش اقتصادی و رابطه با غرب به  رفرم اقتصادی و ایجاد سندیکاهای مستقل تن می دهد،  در انتظار نگه دارند.

 

راه حل چیست؟ 

 

اولین شرط هر گونه پیشروی در مبارزه طبقاتی در ایران، برسمیت شناخت دوره جدید وخصوصیات آن و استفاده از فرصتهای این دوره است.

دوم اینکه شبکه های فعالین کارگری بهم بپیوندند و نگذارند هیچ مبارزه و اعتصابی تنها بماند. هر حرکتی با حمایت طبقه کارگر مواجه شود.

سوم، تشکل های مستقل کارگری بر پایه جنبش مجامع عمومی کارگری سازمان داده شوند.

چهارم، کمیته های کمونیستی کارخانه سازمان یابند و بر این اساس پایه های تحزب کمونیستی کارگران ریخته شود. 

اگر این روند اینطوری پیش برود ما شاهد عروج طبقه کارگر به راس مبارزات و مظالبات اجتماعی کل زحمتکشان خواهیم شد. و شاهد توازن قوای جدیدی درجامعه خواهیم بود که نهایتا می تواند سرنوشت کار و سرمایه را در ایران رقم بزند. راه دیگری وجود ندارد.  

بدون این تحول و اتفاق تاریخی که تنها در نتیجه ی خودآگاهی طبقاتی کارگران بمثابه یک طبقه نه آحاد کارگر و این یا آن صنف و اتحاد رهبران و فعالین کارگری در شبکه های بهم پیوسته و عروج  کمیته های کمونیستی در میان طبقه کارگر با چشم انداز تحزب کمونیستی طبقه کارگر...، زدن بر طبل عروج خودبخودی اعتراضات و دورنمای انقلاب بدون پشتوانه رهبری طبقه کارگر و حزب کمونیستی کارگری اش پوچ است. متوهم کردن کارگران به گشایش اقتصادی  و در نتیجه بهبودی قابل توجه در کار و زندگی طبقه کارگر و توقع بهبودی جدی در زندگی زحمتکشان از جمله معلمان و پرستاران و...، پوچ است. توقع تامین ازادیهای فردی و اجتماعی، ازادی بیان و تشکل و برابری زن و مرد و رهایی فرهنگی جوانان پوچ است.

 

اردیبهشت ٩٤ (مه ٢٠١٥)