ب


 

انتخابات و گسترش اعتراض رادیکال علیه جمهوری اسلامی

 

مصاحبه با آذر مدرسی

 

 

 

حکمتیست: انتخابات دو مجلس نزدیک است و طبق معمول مبارزه انتخاباتی راه افتاده است. مباحثی مثل "سهمیه ۳۰ درصدی زنان"، "تغییر چهره مردانه مجلس"، "زنان به زنان رای می‌دهند".... را افتاده که یک سرش رفسنجانی است و سر دیگرش "کنشگران زن خارج حکومتی"، مسئله "مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی"، " مجلس نباید تک حزبی باشد" و .... کمپین های انتخاباتی در جریان است. هاشمی رفسنجانی از این دو انتخابات بعنوان "حساسترین انتخابات‌های تاریخ"جمهوری اسلامی نام برده است. آیا هیچکدام از این کمپین ها واقعیتی را در مورد ویژگی انتخابات امسال بیان میکنند؟

 آذر مدرسی: به نظر من اینها ابدا بیان هیچ واقعیتی نیستند. تا جائیکه به کشمکش جناح ها بر میگردد در این ”انتخابات“ هم مثل همه ”انتخاباتهای“ قبلی قرار است آرایش سیاسی درونی جمهوری اسلامی بازتعریف شود. اگر ایندوره ویژگی ای دارد تغییر در وضعیت و بالانس قدرت و وزن جناح های درونی جمهوری اسلامی و شانس پیروزی جناح ”اعتدال“ و خیز برداشتن آنها برای فتح دو مجلس است. که خود این مسئله عقب نشینی بزرگی به اصولگرایان، که تاریخا و سنتا صاحب مجلس بودند، است. از این نظر حتما این انتخابات برای جناح رفسنجانی و روحانی حساس و سرنوشت ساز است. مشکل رفسنجانی و کل جمهوری اسلامی این است که بعد از پیروزی ”اعتدال“، که مهر تائید آقا را هم خورده، بعد از عقب نشینی های جدی که به جناح رقیب، ”اصولگرایان“ تحمیل شده و همه از شانس بسیار کم آنها در انتخابات آتی میگویند، چطور باید مردم را پای صندوق رای برد. قبلا خطر قدرتگیری ”تندروها“، کمپین هراس از تصرف مجلس توسط ”نیروهای افراطی اصولگرا“، ابزار جدی برای پای صندوق بردن مردم بود.

در دوره های قبلی انتخابات مردم با این ذهنیت که با رای دادن به جناح رقیب ”ولی فقیه“ میتوانند شکافی در حاکمیت ایجاد کنند و شرایط زندگی و مبارزه شان را تسهیل کنند، و در دوره ای با توهم به بهبود در جمهوری اسلامی تحت حاکمیت سبز، در انتخاباتها شرکت کردند. انتخاب روحانی، بعنوان آس کل بورژوازی ایران نقطه تعیین کننده ای در کل این مولفه ها بود. روحانی کاندید بخش اعظم بورژوازی ایران بود و جواب این جناح به معضلات سیاسی - اقتصادی جامعه جواب همه جناح های جمهوری اسلامی بود. بعد از مذاکرات هسته ای، بعد از کنار گذاشتن ”امریکا ستیزی افراطی“ و ”دور جدید دوستی“ غرب با جمهوری اسلامی، که بازهم مهر تائید آقا را داشت، جدال جناح ها و بازتاب آن در جامعه جایگاه قبلی را ندارد. امروز کمپین ”نگذارید تندروها مجلس را تسخیر کنند“ کمتر شانس تهییج و ترغیب و بسیج کسی برای شرکت در انتخابات را دارد. اینکه در مجلس نهم اصولگرایان نتوانستند مانع جدی بر سر راه دولت اعتدال بوجود بیاورند موقعیت نامناسب این جناح را در مقابل مردم قرار میدهد. نتیجتا کمپین ”نگذارید مجلس دولت منتخب تان را کنترل کنند“ امروز جواب نمیدهد. دوره ای که اصلاح طلبان میتوانستند هم دولت را در دست داشته باشند و هم ”اپوزیسیون“ باشند تمام شد. باید راه دیگری برای بردن مردم پای صندوق رای پیدا کرد.  

مسئله زن امروز یکی از محورهای اصلی کمپین های این طیف است. مسئله زن پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است و تاریخ این رژیم با همه جناحهایش با توحش علیه زنان و آپارتاید جنسی حک شده است. نفرت عمومی زنان از جمهوری اسلامی حد و حصری ندارد. علم کردن پرچم ”تغییر چهره مردانه مجلس“ و ”زنان به زنان رای میدهند“، حتی اگر چند زن را هم به مجلس راه دهند قرار نیست ابزار سرسوزنی تغییر در قانونی به نفع زنان باشد چیزی  که دل تعدادی زنان تکنوکرات را ربوده است. این شعارها ابزار امثال رفسنجانی برای شرکت زنان در انتخابات و خریدن مشروعیت برای جمهوری اسلامی است. 

جناح اعتدال در مقابل جناح رقیب پیروز شده اما در مقابل مردم به شدت ضعیف و بی آبرو است. دولت اعتدال هر توهمی به وجود ”جناح مردمی“ در جمهوری اسلامی و ... را ریخت. دولت اعتدال در مقابل مردم خلع سلاح شده است. بخصوص توافق هسته ای که مهم ترین کارت برنده اين دولت بود به بهبود اقتصادی در جامعه منجر نشده، بیکاری، فقر و تعرض به معیشت مردم کماکان معضل اصلی اکثریت محروم جامعه است. وضع چنان وخیم است که خود سران رژیم از ”سرخوردگی مردم از دولت اعتدال“ حرف میزنند.  

کمپین های جدیدی که خود سران جمهوری اسلامی در راس آن هستند جوابی به وضعیت امروز، قطع امید اکثریت مردم از دولت اعتدال و پروپاگاندای ”گشایش سیاسی-اقتصادی“ آن و بازار کساد انتخابات است. اینکه رفسنجانی ها و خاتمی ها در راس این کمپین ها هستند و طیفی از ”کنشگران زن“ و جریانات توده - اکثریت، که با اردنگی از قدرت بیرون انداخته شده اند و همیشه در آرزوی عضویت در کلوپ ”اپوزیسیون درون حکومتی“ اند، به روال همیشگی پادویی این کمپین ها را میکنند تغییری در این واقعیت نمیدهد.

 

حکمتیست: حزب حکمتیست همیشه سیاست ”در انتخابات شرکت نکنید“ را داشته است. آیا این سیاست کماکان سیاست حزب است؟ آیا انتخابات فرصتی برای طرح مطالبه علیه جمهوری اسلامی نیست؟

 آذر مدرسی: ”در انتخابات شرکت نکنید و گسترش اعتراض رادیکال علیه جمهوری اسلامی“ سیاست دائمی ما بوده و هست.

در مملکتی که از آزادی احزاب و حق تشکل و آزادی بیان خبری نیست انتخابات مسخره است. در مملکتی که کارگر و زن و جوان معترض را به جرم عدالتخواهی زندانی میکنند و مخالف سیاسی را اعدام میکنند و بالاخره در مملکتی که برای کاندید شدن باید ”تعهدتان به نظام“ را ثابت کرده باشید اسم چنین نمایشی را انتخابات گذاشتن پوچ است. کافی است نگاهی به اعتراض کارگر و زن و جوان این جامعه بیندازید تا ببینید مردم مدتها است انتخاب واقعی شان را کرده اند. کافی است یکروز قدرت سرکوب و کشتار جمهوری اسلامی را از آن بگیرید تا دنیا ببیند انتخاب واقعی مردم چیست.  

بازار ”انتخابات“ چنان کساد است و ”انتخابات“  در جمهوری اسلامی چنان بی آبرو و پوچ است که طیف لیبرالها و توده-اکثریت، هم به تکاپو اقتاده اند. اینها، در رکاب جناح مادرشان در حکومت، پرچم ”دیکتاتوری ولایت فقیه و نظارت استصوابی“ را علم کرده اند و  با  ”شرکت در کارزار انتخابات“ با شعار ”تغییر“ و ”مشارکت فعال در کارزار انتخاباتی، و همراهی با جنبش تغییر“ تلاش میکنند مردم را پای صندق رای بکشانند. بردن مردم پای صندوق رای با پرچم پر طمطراق ”مبارزه با دیکتاتوری و برای تغییر“ شارلاتانیسم محض است. مردم مطالبه ای انتخاباتی از جمهوری اسلامی ندارند.  

مردم نباید در انتخابات شرکت کنند، اما قطعا باید بیشترین استفاده را از دوره ”مبارزه انتخاباتى“ برای گسترش اعتراض علیه کلیت جمهوری اسلامی از سبز و سیاه و بنفش آن کرد. باید در این روزها که به بهانه مبارزه انتخاباتی آینده جامعه، سیاست و اقتصاد، آزادی و رفاه، برابری زن در سطح جامعه طرح میشود، اعتراض علیه خفقان، علیه فقر، علیه تعرض وحشیانه به معیشت کارگر، علیه بیحقوقی زن و آپارتاید جنسی را سازمان داد. در دوره ”مبارزه انتخاباتی“ که تلاش میکنند مردم را جمع کنند و از اهمیت انتخابات و ”شرکت مردم در سرنوشت خود“ حرف میزنند، باید کارگر و زن و جوان آن جامعه از این فرصت برای جمع شدن در کارخانه و محله و مدرسه و... استفاده کند و اعتراض اش را علیه اختناق و فقر و بیحقوقی متحدتر و وسیعتر کند. باید در مقابل کمپین های دست راستی ”تغییر چهره مردانه مجلس“، ”زنان به زنان رای می‌دهند“، ”مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی“، با خواست و گسترش مبارزه برای برابری کامل زن و مرد، برای کوتاه کردن دست مذهب از زندگی مردم، با خواست رفاه و آزادی، کل جمهوری اسلامی و جناح هایش را وادار به عقب نشینی کرد. دوره ”مبارزه انتخاباتی“ فرصتی است که اکثریت محروم این جامعه از کارگر و معلم و پرستار، از دانشجو تا زن آزادیخواه، مبارزه مستقل و متحد خودش را علیه جمهوری اسلامی گسترش بدهد.  

در این مضحکه نباید شرکت کرد اما بیشترین استفاده را برای شکل دادن به اعتراض مستقل و رادیکال جامعه علیه جمهوری اسلامی باید کرد. این سیاستی است که حزب ما و فعالین آن نیروی جدی آن خواهند بود.