وقتيکه کفگير به ته ديگ ميخورد!

 

 

فواد عبداللهي

 

پس از تصویب برجام در مجلس، خامنه اي ضمن تاييد آن، نامه اي با شرايط ٩ گانه به روحاني نوشته است و روحاني هم پاسخ داده است. زجه ها و درد دلهايي که از يکسو مهر پايان داعيه ها و پزدادن هاي ”گشايش اقتصادي و سياسي“ در جمهوري اسلامي را بر خود دارند و از سوي ديگر هشدار ميدهند که بيش از اين نميتوان هندوانه زير بغل ملت گذاشت. ناسلامتي قرار بود برجام، مملکت را گل و بلبل کند، حال بايد مواظب شعله کشيدن توقعات مردم باشند! اکنون به دنبال بروز دپرسيون خامنه اي - روحاني، چپ و راست، از ماله کشان توده - اکثريت و”اصلاح طلبان“ چموش تا توله سگ هايي مانند کيهان شريعتمداري و دلواپسان، همه به ول‌وله افتاده اند و شروع به تکرار درد دلهاي ”آقا“ و آسيد کرده اند. هر کدام به نوعي بي افقي کل حاکميت را جار ميزنند. معلوم شد وعده  ”لغو تحريمها“، ”گشايش اقتصادي“ و ”شکوفايي و توسعه“ چيزي جز سر کار گذاشتن جامعه و فراهم کردن شرايط دور ديگري از استثمار و سودآوري سرمايه از گرده کارگر و مردم محروم ايران نيست. اکنون اهداف اين توهمات و نمايشهاي مسخره آشکار شده است.  اين مهمترين فاکتوري است که همه جناحهاي بورژوازي ايران - با عمامه و بي عمامه - را به دولا و راست شدن پشت سر خامنه اي و به ”اتحاد عمل“ و به خط شدن با شرايط ”خطير“ امروز ميکشاند. 

     مستقل از آن، واقعا وضعیت اینها دیدن ندارد؟ کو آن همه عربده کشی و آي نفس کش سردادن روحاني که ميگفت در عرض ١٠٠ روز مشکلات را حل ميکند؟ یادتان هست يک دوراني سيد علي ميگفت هرکس با امریکا مذاکره کند با الفبای سیاست آشنا نیست؟ اکنون شخص شخيص يک تنه در راس برجام و به چپ چپ و به راست راست کردن اپوزيسيون و پوزيسيون بورژوازي ايران قرار گرفته است. کجا رفت ”عزت اسلامی“ و مدیریت جهان اسلام؟ زپلشک! آرمانهای ”انقلاب اسلامي“ و ”امام امت“ در يک ”نرمش قهرمانانه“ هسته اي و با تاييد مصوبه ”برجام“ مجلس توسط شوراي نگهبان، بار ديگر همه تو زرد از کار درآمد. خودشان هم ميدانند که قرار نبوده و نيست که آبي از اين ”برجام“ براي مردم ايران گرم شود. تنها ظاهر اقتصاد و فرهنگ اسلامي را با يک تشريفات آبرومند رنگ کردند. جمهوري اسلامي و ارزش هايش در مقابل نسلي که به ايدولوژي اسلام بدهکار نيست به زانو درآمده است. اينها در مقابل اپيدمي فلاکت و بيکاري طبقه کارگر، در مقابل خشم فروخورده زنان و جوانان اين مملکت، گريم کرده اند.  چه ”برجام“ تصويب ميشد چه نميشد جمهوري اسلامي نميتوانست پشت اسلام سنگر محکمي بگيرد و گله هاي سپاه و انصارالله اش با همان حق بجانبي گذشته، پشت ”معروفات“ و ”منکرات“ و ”مرگ بر آمريکا“ ظاهر شوند. وقتي خامنه اي يک روز پيش از تصويب برجام، بحث چگونگي استحاله ”نرم“ رژيم را پيش ميکشد ديگر بسيجي و حزب اللهي، اصولگرا و دلواپس سگ کيست؟!  

     اين رژيم و آن روتوش کثيف اسلامي، با هدف شکست کامل انقلاب ٥٧ ايران، پس زدن ”خطر“ کمونيسم و سرکوب طبقه کارگر و نهايتا بازگشت سرمايه داري ايران به بستر اصلي خود يعني کلوپ ”جامعه جهاني“، ساخته پرداخته شد و امروز بعد از انجام آن وظيفه تاريخي، در هماهنگي کامل با بورژوازي بين المللي بعنوان يکي از دوستان غرب و محورهای ”ثبات در منطقه“، عليه مقاومت و ”خطر" هر لحظه داخل و سرکوب آن، با ظاهر و شمايلي ”خوشخيم“ به بازار عرضه شده است.  

     به اين اعتبار، عر و تیز های امروز سران حکومت اسلامي همه برای مصرف داخلی است و عموما برای کشيدن دستي روي سر چفیه به گردن‌هاي دفتر شريعتمداري و لولو خورخوره دلواپسان است که کمی تا قسمتی اينروزها پریشان حال شده‌اند. تضمين رام کردن اين طيف چماق بدست و چاقوکش در کوتاه مدت و براي روز مبادا و باز کردن قلاده آنها در فرداي بعد از ”برجام“ و انداختنشان به جان هر اعتراض اجتماعي بر سر مطالبات رفاه، آزادي، تشکل، برابري، تحزب و اعتصاب ...  است. از اين لحاظ دلواپسان دست از شامورتي بازي بر سر تصويب ”برجام“ بردارند، زياد به خودشان نگيرند. جايگاه و استخوانشان نزد ”آقا“ و پيش بورژوازي ايران کاملا محفوظ است. تاريخا اتکا بورژوازي به گانگستريسم سياسي در صحنه سياست ايران هميشه لازم بوده است. در دوران حکومت شاه، دار و دسته هاي شعبان بي مخ ها، ساواک و نهادهاي امنيتي، روحانيت، مساجد و تکايا، موي دماغ ازاديخواهي در آن جامعه بودند، امروز هم در جمهوري اسلامي سپاه، وزارت اطلاعات، آخوند و نهادهاي مذهبي ادامه همان امر ”مقدس“ اند. بورژوازي ايران بدون اين نهادها اساسا اموراتش نميگذرد.    

     اما خيل ”اصلاح طلبان“، کهنه پاسدارها نو مهندس دکترها، توده - اکثريتي ها، و تمام مهره هاي ريز و درشت اين نهضت روشنفکري اسلامي، از گنجي و سروش ولتر و مغز متفکر حجاريان، تا نگهدارها و لمپن بهنودها، اينها هراندازه هم از سياست هاي داخلي و بين المللي دوره خميني فاصله بگيرند، هرچقدر خواهان بهبود رابطه با غرب باشند، ”معتدل و ميانه رو“ بشوند، منادي گشايش سياسي و اقتصادي باشند، هرچند بار کشتي به لجن نشسته بورژوازي ايران و دولتش را به آبهاي ”جامعه بين المللي“ بيندازند و هرچقدر شکست ايدولوژيک شان را رفو کنند و از ظريف و مصدق و امير کبير مجسمه بسازند، اما باز در انتهاي اين مسير در مقابل مطالبات فروکوفته طبقه کارگر ايران و جبهه برابري طلبي کفگيرشان به ته ديگ ميخورد. ضرورت ايجاب ميکرد براي آتيه اين جمهوري کار ويژه اي ميکردند: تصويب ”برجام“ پاسخ اين ضرورت بود و بس! هدف مشترک دولت اينها با کاپيتاني ”آقا“ و محور رفسنجاني - روحاني، دادن سیگنال به غرب برای معامله بود. در کنار ادامه دخالت در صحنه سیاست خاورميانه، مذاکرات و توافقات هسته اي حاوی پیام سران اصلی رژیم برای کنار آمدن با غرب به قیمت بقاء رژیمشان بود. تصويب ”برجام“ تحقق اين سناريو بود. 

     از طرف ديگر، کل اين اپوزيسيون قانوني و پرو دولتي امروز در رکاب خامنه اي ميگويند که ”حل مشکلات تنها در مسيري ٢٠ ساله ممکن است“، ”وضعيت شکننده است“، ”دولت حقوق کارمندان شرکت نفت را هم ندارد“، ”دولت از بانکها قرض ميکند“، ”دلار سير صعودي دارد“، ”گراني حتمي است“، ”دولت به اين زودي نميتواند مشکلات را حل کند“، ”بايد جنس و مواد اوليه بيايد“، ”بعید است دولت در شش ماه بتواند اشتغال ایجاد کند، رشد اقتصادی ایجاد کند یا تورم را کم کند“ و ... و نهايتا به قول حجاريان ”اين دولت تنها شانسي اگر دارد اينست که بي بديل است"!     

     به زبان بي زباني پلهاي پشت سر و پيش رو، خراب شده است؛ تق شان در آمده است؛ ”برجام“ و جمهوري اسلامي آخرين خندقشان است؛ همه ميدانند که اگر در اين اوضاع و احوال يکدست و متحد پشت جمهوري اسلامي و ”آقا“ ظاهر نشوند و زبانشان لال بلايي سر دولت بيايد فاتحه سياسي کل اين جبهه با عمامه و بي عمامه خوانده شده است. حتي اگر دوره اي غرب و آمريکا ميتوانستند محمل و عامل پيش بردن تعرض نيم بندشان به جمهوري اسلامي را از مسير ”موازين دموکراسي و حقوق بشر“ پيش ببرند، امروز اما اين روزنه هم با بازگشت رژيم به آغوش "جامعه جهاني" بسته شده است. اکنون دولت عربستان سعودي چقدر محکوم به نقض ”دموکراسي و حقوق بشر“ است جمهوري اسلامي هم به همان اندازه! به اين اعتبار، بعد از ”برجام“ مردم بدون هيچ حفاظ و حايلي در مقابل جمهوري اسلامي و کلوپ ”جامعه جهاني“  قرار گرفته اند. 

     اکنون هیچ محاسبه ای نمیتواند نیروی طبقه کارگر ايران، زنان و جبهه آزاديخواهي و مساوات طلبي مردم و خواست مبرمشان برای رفاه، آزادي و امنيت در جامعه را خط بزند. هراس دولت اعتدال و کل بورژوازي ايران، از مطالبات اساسي اين طبقه است. با ”برجام“ مصاف جمهوري اسلامي با غرب برای بازخرید بقاء جمهوری اسلامی، به هر قیمت و از جمله به قیمت استحاله، آغاز میشود، اما روند و سرانجام این مصاف خارج از حضور دائم مصاف اکثريت مردم محروم ایران با جمهوری اسلامی و برای بزیرکشیدن آن قابل تصور نیست.     

به اين اعتبار، بايد از انتظار و اميد واهي به حل مشکلات در چهارچوب افق هاي بورژوازي ايران و جناحهاي آن عبور کرد؛ امروز بهترين شرايط براي ايجاد يک سنگر محکم و يک صفبندي و اتحاد طبقاتي ويژه در مقابل جمهوري اسلامي و کل بورژوازي ايران مهيا است.  تنها زماني اينها عقب خواهند نشست که شاهد شکلگيري و عرض اندام مطالبات  رفاهي طبقه کارگر، خواست آزادي هاي گسترده اجتماعي، مبارزه براي برابري و رفع تبعيض و تامين امنيت کامل در جامعه باشند. همه موادی که در منشور ”رفاه، آزادي و امنيت مردم ايران“ آمده است بايد برافراشته شوند. مطالبات اين منشور لازم است به یک خودآگاهي و یا پیش فرض همگانی در  جامعه تبدیل شوند. حزب ما اين امر را تضمين ميکند. 

در جهان تا مغز استخوان خفه شده از فریبکارای و وقاحت دول بورژوایی که با انحصار کامل بر میدیای دست بر ماشه، تخریب و جنگ در خاورميانه را تحت نام امنیت، قتل عام شهروندان غیر مسلح عراقي و سوريه اي را مبارزه با تروریسم و ”دمکراسی“ میخواند، رژيم اسلامی و کل بورژوازي ايران در حاکیمت و در اپوزیسیون، اعضا معتبر این کلوپ اند. داعیه های امروزشان میگوید که درس ”دمکراسي“ بورژوایی را خوب آموخته اند!