غايت آزاديخواهي يک "اصلاح طلب"

 

فواد عبداللهي

 

شهيندخت مولاوردي معاون امور زنان دولت روحاني در ارتباط با فشار مردم در اعتراض به ممنوع الخروج شدن کاپيتان تيم ”ملي“ فوتسال زنان، که به دليل ”قانون اجازه خروج زنان از کشور با تاييد شوهر“ رخ داد، در پاسخ به حملات يکي از دايناسورهاي مراجع عظام به وي در مورد اصلاح قانون گذرنامه، ميگويد:

     "بحث من تغییر این قانون برای همه زنان نبود بلکه اصلاح این قانون برای برخی از گروه‌های زنان است. به نظر می‌آید که بشود تبصره‌هایی به آن اضافه کرد و همانطور که مثلاً در مورد حج واجب برای زنان و زنانی که مقام سیاسی دارند این قانون شرایطی را عنوان کرده برای زنان ورزشکار و یا زنان عضو هیات علمی نیز این قانون اصلاح شود و اصلاً بحث من این نبوده است که همه زنان بتوانند بدون اجازه همسرشان از کشور خارج شوند..."    

     اين ”اصلاح طلب“ حكومتي، در بلبشوي قانون آپارتايد جنسي و احكام و قوانين اسلامي در ايران، چرتکه انداخته و دنبال سهم خود بعنوان سياستمدار سيستم آپارتايد جنسي است.

     در يک حساب سرانگشتي ميخواهد آيات عظام و سيستم، به نفع وي و بخش كوچكي از زنان انعطاف داشته باشند. و براي سياستمداران و سلبريتي هاي هنري و ورزشي چنين سيستم و نظامي، تبعيض مثبت قائل شوند که مثلا  شوهر  ايشان و ساير مشاهير اين سيستم بتوانند به شرط تضمين تداوم در قفس نگاه داشتن همه زنان جامعه، ايشان و ساير مشاهير، از حق سفر بدون اجازه شوهر در شرايط معيني برخوردار شوند.     

     ممنوع الخروج شدن  كاپيتال تيم ”ملي“ زنان توسط شوهرش، گنديدگي و تعفن قانون  سفر زن منوط به اجازه شوهر در جمهوري اسلامي را بار ديگر در مقابل چشمان جامعه و جهانيان قرار داد و بي ترديد نفرت انگيز است.

     اما سخيف تر از آن، اظهارات و تقاضاي تبعيض مثبت خانم سياستمدار و ضعيفه حكومتي كه خود نيز بدون اجازه شوهر قادر به سفر كردن نيست، براي سرپوش گذاشتن بر قوانين ضد زن جمهوري اسلامي و دوختن كلاهي از اين نمد براي صنف خودشان است.

     میخواهند برخی نابرابریها را در چهارچوب قوانین اسلامي(آنهم اساسا برای رفاه بیشتر حال خود و نه برای رهایی میلیونها زن از قوانین کثيف اسلامی) از میان بردارند. وگرنه کیست که نداند که فعالیت برای تغییر قوانین در همه جای دنیا بخصوص در جوامعی مانند ایران، تا چه اندازه سیاسی است. ميدانند سر معضل تبعيض را شُل كنند اولين چيزي كه به خطر بيفتد مقام و موقعيت شخص خود ايشان است. وي همراه آيات عظام و ولي فقيه و ريس جمهور بايد از مردم در ميزان تعرضشان انعطاف طلب كنند.

     تصور كنيد كه يك لحظه خطر زندان و دستگيري و اختناق بالاي سر جامعه ايران نباشد و اين مقام حكومتي بالآي منبر برود و اظهارات امروزش را تکرار کند كه: ”اصلاً بحث من این نبوده است که همه زنان بتوانند بدون اجازه همسرشان از کشور خارج شوند“، جه خواهد شد؟! بي ترديد در بهترين حالت، با پرتاب گوجه و تخم مرغ از جانب مردم بدرقه خواهد شد. 

   خانم معاون! همانطور که امروز ديگر کسي دنبال دليل انقراض دايناسورها نيست، شک دارم بني بشري هم دنبال دلايل انقراض ”اصلاح طلبان“ در  ايران باشد. بحث در مورد ميزان رفع تبعيض به زن و آزادي او، ميدان عمل شما نيست. بعد اين همه سال چگونه پي نبرده ايد که اين مسله براي شما بازي با آتش است؟! دستتان به كلاهتان باشد كه باد تعرض صف آزادي و رهايي زن، آن را نبرد.