"فصل دستمزها"؛ پرده ها بالا مي رود!

 

 

مصطفی  اسدپور

 

مباحثه حول مساله تعیین سطح حداقل دستمزد کارگران در ایران بتدریج بالا میگیرد. دور نیست سالهایی که فصل تعیین دستمزد، فصل خوش رقصی شوراهای اسلامی کار در مقابل دولت  بود. دوره نمایشات مسخره مستضعف پناهی، و دوره لمپنهای کف کارخانه، دوره خفه کردن اعتراضات کارگری با توطئه و جاسوسی شوراهای اسلامی زیاد بطول نیانجامید.  امروز نوبت انجمنهای صنفی است که پرچم گمراه کردن و عقب راندن صف توقعات و اعتراضات کارگری را بردوش گرفته است.

خاصیت اصلی انجمنهای صنفی در آنست که "سیاسی" و مهمتر اینکه این ارگانها رسما وابسته به رژیم نیستند. قرار نیست که چنین نقشی را ایفا نمایند. انجمنهای صنفی از یک نا کجا آباد و مطابق نقشه دولت به عنوان نمایندگان کارگری در مذاکرات سه گانه بر سر دستمزدها به جلوی صحنه رانده شدند. قرار این است که  این انجمنها در لباس انتقاد از دولت، طبقه کارگر را به دنبال خود بکشاند. آش آنقدر شور است، بنیادهای نظام کاپیتالیستی آنچنان در آن جامعه انداخته است، شکافهای  طبقاتی در حدی است که کسی نمیتواند بدون ارجاع به واقعیت نزد کارگر محلی از اعراب داشته باشد. مواضع دبیر انجمنهای صنفی در باره "گزارش معیشت خانوار کارگری" گویا است:

نمایندگان کارگران می‌گویند هزینه خانوار ۴ نفره کارگری در بهار امسال به ۳.۲ میلیون تومان رسیده در حالی که حداقل مزد ۷۱۲ هزار تومان و متوسط دریافتی تا یک میلیون و ۲۰۰ هزارتومان است. اید گفت که این رقم حتی تامین کننده نیاز ۱۰ روز اول ماه کارگران نیز نخواهد بود. هم اکنون یک سوم درآمد ماهیانه کارگران تنها برای مسکن هزینه می شود.... بخش‌های دیگر پُرخرج سبد معیشت کارگران مربوط به بهداشت و درمان، پوشاک، خوراک، حمل و نقل و ... است و کارگران برای این بخش‌ها نیز بیشترین هزینه را می پردازند. با اینکه ممکن است در برخی از شهرها و روستاها بتوان با ارقام کمتر نیز زندگی کرد اما در کلانشهرهایی مانند تهران، درآمد پایین و کسری درآمدی مسائل و معضلات فراوانی را برای خانوار به همراه خواهد داشت. (گزارش جدید وضعیت معیشت خانوار کارگری، خبرگزاری مهر، هشتم مهر ۱۳٩٤)

نقش این "نمایندگان کارگران" زمانی آشکار میشود که به دلایل این وضعیت و راه حل میپردازند:

دولت کارفرمای بزرگ است و بسیاری از مسائل مربوط به افزایش هزینه های تولید، واردات بی رویه، فراهم شدن زمینه‌های اخراج نیروی کار و تضعیف فعالیت بخش‌های خصوصی و تعاونی ناشی از نگرش و تصمیم گیری‌های مدیران دولتی است، البته نه به این معنا که آنها عمدی در این کار داشته باشند اما شرایط اقتصاد آنها را به سمتی می برد که در نهایت تصمیمات خوشایندی برای فعالیت غیردولتی ها ایجاد نمی شود.

ملاحظه مواضع دشمنانه با کارگر ابدا دشوار نیست. حتی یک رهگذر بی خبر با این پرسش روبرو میشود که این فصل دفاع و استحقاق و صیانت حق قانونی کارگران جامعه است یا مراسم آه و شیون برای کیسه گشاد منافع کارفرمایان!؟ فصل دستمزدها در ایران بیشتر از هر چیز به یک عزاداری عمومی برای دل های شکسته کارفرمایان شباهت دارد.  کمتر  وارونگی را میتوان سراغ گرفت که پا به پای پایمال کردن حقوق پایه ای کارگر در جامعه؛ زبان کارفرما درازتر و منت او بیشتر است! سهم دستمزد  به پنج درصد از کل قیمت تمام شده کالا در ایران نزول یافته است. این تازه در صورتی است که دستمزد کارگر پرداخته شود! میشود پرسید حضرات از جان کارگر چه میخواهند؟ دیدنی است که در یک چرخش پز عالی تکنوکرات ها، فخر فروشی دانش و کاردانی، افسانه های شکوفایی جاودانه نظام سرمایه شان دود میشود و  نشخوار "تقصیر دستمزد کارگران است" در دستور  ابواب جمعی بیرون و داخل حکومت قرار میگیرد. رفاه سرتان را بخورد، بلاخره میشود از حضرات پرسید، چه وقت قرار است کرور کرور انسان با شکم گرسنه سر بر بالین نگذارند؟  گوشه گوشه این جامعه تبدیل به چرخ دنده فرسودگی و تحقیر و مرگ کارگر و خانواده کارگری شده است؛ کار کودک، تن فروشی، همزیستی با زباله ها و دریایی از تباهی تنها ارمغان دولت پس از دولت، مجلس پس از مجلس بوده است؛ چرا زحمت کم نمیکنید؟

"فصل دستمزدها" در سال جاری، یکبار دیگر، فرصتی است که کارگر در ایران با چشم باز بنگرد که بحران تله مرگ سرمایه نیست. بر عکس، بحران  مکانیسم خلاق سرمایه برای دور دیگری  از استثمار است. کارگر در ایران باید با گوشت و پوست خود تجربه کرده باشد که انتظار بهبود زندگی از نظام  مبتنی بر سرمایه و سود آن یکسر بیهوده است. "فصل دستمزدها" پرده ها بالا میرود، دولت، سیاستمداران، ارگانهای اقتصادی، احزاب و شخصیتها به صحنه میایند که وحدت طبقاتی سرمایه را در دشمنی با طبقه کارگر به یکدیگر و به کل جامعه ثابت نمایند.  یکبار دیگر نقل قول ذکر شده از سخنگوی انجمن های صنفی را از نظر بگذرانید! عبارتهای  "واردات های بی رویه"، "بخش خصوصی"، "بخش تعاون" هر کدام بخشی از زرادخانه طبقه حاکم است که قرار است شیادترین هایشان در لابلای آن، یک در میان پوست اصلاح طلبی، پوپولیسم، تند روی یا تعامل بیاندازند. 

کوچکترین تعرض طبقاتی کارگری بر سر مساله دستمزد کافی است که تمام این بساط را یکشبه بهم بریزد. بدون اوین بلبل زبانی همگی این حضرات خاموش میبود. فصل دستمزدها هنوز ادامه دارد.

 

مهر ماه ۱۳۹٤