بشتابيد به سمت خواهر فائزه!

 

فواد عبداللهي

 

"وقتی آیات قرآن را می‌خوانیم می‌بینیم که در آن زن و مرد برابر دانسته شده و خدا آن‌ها را برای یکدیگر آفریده است. پس لازم است با قرارگرفتن آن‌ها در کنار هم اعتدال ایجاد شود و این امر سبب شود تا زنان دیگر پیاده‌نظام جامعه و مردان ژنرال آن نباشند و مدیریت جامعه با همکاری زنان و مردان انجام شود..."

     اين اراجيف فائزه هاشمی در جامعه  اي كه كسي تره براي اسلام و قوانينش خرد نمي كند، تف سربالا توي صورت خودشان است. اينها بن بست ايدئولوژيک جمهوري اسلامي و از دست دادن قدرت تحميق اش در ميان نسلي که خلاصي از شر قوانين اسلامي را در هر کوي و برزن فرياد ميزند، ديده اند. اين نسل بعد از سه دهه اسيدپاشي اسلام بصورت زنان و فرو کردن پونس، به اين توحش در هيچ نوعش - خوشخيم و بدخيم - رضايت نداد. به  نابرابرى و ستم بر زن تن نداد. براى نابودى ريشه اى و تمام و کمال آن مبارزه ميکند. با سوت ”اعتدال“ و ”تدبير“ توقف نميکند. راهش را کج نميکند. شرايط و ملزومات آزادى و رهايى را ميشناسد. کوتاه کردن دست مذهب از دولت و زندگى مردم شرط اوليه آزادى است. آزادى بى قيد و شرط زن شرط اول آزادى است. و اين يکي از ستونهاي اصلى اعتراض و تعرض به بنيادهاي جمهوري اسلامي در جامعه است. تصور اينکه ميتوان با تپاندن نصفي از جمعيت جامعه به درون قفس مقررات اسلام قسطي و جامعه عدل علي، دستي روي اين باغ وحش بچاپ بچاپ، فقر و اعتياد و فحشا کشيد، خوشخيالي است. ترهات اينها، تلاش عبث شان براي كنار آمدن با واقعيت شكست عظيم ايدئولوژيك جمهوري اسلامي شان است. ميخواهند محيط زندگي شان در يك جامعه بشدت ضداسلامي را كمي ريلكس كنند. تلاش بيهوده اي است. مخدري موقتي است. کمونيسم و آزاديخواهي و برابري طلبي در کمين تان است و اسلام زدايي از جامعه، بخشي از رسالت و هويت آن است.  خزعبلات فائزه و والده اش اين روزها، انعکاس وضع اسفبار ايدولوژيک شان را نشان مي دهد. حساب اين ها روشن است.

اما توده - اكثريتي ها، جبهه ملي ها، فرخ نگهدارها و بهنودها و بي بي سي ها و حواريون خجول در اين طيف، بشتابيد و بساط تان را پهن كنيد! فائزه و والده برايتان در عرصه فعاليت مدني دکاني باز كرده اند. هم ذاتی و تقارن جنبشي اين طيف با جمهوري اسلامي براستي ديدني است. جنبشي که تمام اجزا آن به انتهای آبرو و ظرفيت و فونکسيون تاريخی خود رسيده است و ديگر حتی متوليان و مدافعين آن هم از مالکيت و ارتباط با آن اظهار برائت میکنند. جنازه ای است که دارد می گندد،  نه وارثی دارد و نه حتی مرده شوری به آن نزديک میشود. اينها بايد فهميده باشند که ما از لحاظ سياسي ولشان نميکنيم تا ديگر نتوانند به هيچ شکل و هيچ شرايطي عليه آزادي و برابري اقدام کنند. فقط يک راه دارند: از ٣٧ سال همراهي با جمهوري اسلامي دست بردارند؛ حداقل به اندازه خود جمهوری اسلامی ”شهامت“ يا "تدبير سياسی" داشته باشند و بفهمند که زمانه تغيير کرده است و بايد از قهرمانان رسوائی و فضاحت و انواع خميني ها و خلخالي ها حداقل کمي فاصله گرفت.