بازار مکاره سرمايه و راه حل طبقه کارگر!

 

امان کفا

 

اخیرا بار دیگر بحث بی کیفیتی کار،‌عدم تولیدات مرغوب داخلی و نیاز به همطراز کردن اجناس داخلی، داغ شده است. رجوع دوباره به بحث واردات ارزان و مقابله با کالاهای وارداتی، در فضای امروز ایران با در نظر گرفتن دامنه این بحث ها، ضروری است.  نکات زیر از جمله تاکیداتی هستند که کارگر کمونیست در ایران باید مد نظر داشته باشد:

۱ـ اینکه کل پروسه مذاکرات هسته ای در چه زمانی و در چه شرایطی متحقق می شود یا نمی شود، و یا این مهم که دولت جمهوری اسلامی امروز در مخمصه و بن بست قرار دارد، تغييري در بازار مکاره تبلیغاتی سرمايه و تصویری که به جامعه پمپاژ ميکنند،‌ نمی دهد. به هر حال تصویر رفع تحریم ها و آزادسازی بیلیونها دلار سپرده شده در خارج از کشور، جمهوری اسلامی را به موقعیت یکی از خریداران حی و حاضر در بازار جهانی پرتاب کرده است. شرکت های زیادی،‌ از گوشه و کنار دنیا به ولع پر کردن کیسه های خود، به دولت های خویش فشار می آورند تا روابط هر چه نزدیکتری را با جمهوری اسلامی برقرار کنند. جمهوری اسلامی نیز به سهم خود سعی می کند تا از میان رقبای موجود،‌ بتواند بیشترین امتیازها را بگیرد. اما انجام چنین راهکردی، با درنظر داشتن انواع و اقسام منافع جناحی و دست اندرکاران گوناگون، به این سادگی ها نیست. بی جهت نیست که خامنه ای در راس همه و به مثابه نیروی اصلی ثبات دهنده به جمهوری اسلامی، چپ و راست به دولت و مسئولین هشدار می دهد که مذاکرات از مجرای معین و تعیین شده انجام گیرد، سهمیه ها معلوم باشد، طرف های قرارداد بیگدار به آب نزنند،‌ و خلاصه بورژوازی و نمایندگان گوناگونش در جناح های موجود دولتی و خصوصی، از هول حلیم توی دیگ نیافتند. جنبه دیگر این داد وفغان های متعدد به مسئولین، در نظر داشتن بخش وسیعی از جامعه ایران است که در طی این مدت دعوت به صبر و انتظار شده است تا از قرار، با باز شدن بازار و رفع تحریم ها به اشتغال و بهبود معیشت دست یابد. این اکثریت در شرایط سخت زندگی امروز، دیگر مثل گذشته به حیف و میل های بی در و پیکر میلیاردها میلیارد توسط مسئولین و آشنایان حکومتی جمهوری اسلامی، نگاه نمی کند. این اکثریت به امید بهبود به تمکین به این شرایط فراخوانده شده است.

۲ـ در عین حال، شرکت های خارجی نیز، تصمیم ندارند که به سرمایه گزاری وسیع و در واقع زودرس در ایران دست بزنند. آنها خود، بجز موارد بسیار معینی و محدودی، ‌در حال حاضر تنها خواهان فروش و گسترش تجارت هستند. مسلما  هرگونه گشایش در دسترسی بورژوای ایرانی و حکومتش به بازار جهانی، مترادف با بازشدن و امکان صدور کالا به بازار ایران نیز هست. به عبارت دیگر،‌ آن میلیاردها دلار که آزاد شوند، قرار است که در دست ایران باشد، یعنی جمهوری اسلامی، خریدار است نه فروشنده! شرط و شروط های اعلام شده، نظیر سهمیه چهل درصدی ایران و غیره،‌ تنها به مثابه امتیازهایی است که جمهوری اسلامی امیدوار است مورد قبول شرکت ها فروشنده قرار گیرد.

۳ـ انتظار این است که در قراردادها، الویت به شرکت هایی داده شود که تاثیر قرارداد در ایران بیشتر معلوم شود. جدا از قرادادهای مربوط به نفت، معادن وصنایعی که سابقه طولانی تری در ارتباط با این شرکت ها داشته اند، نظیر خودرو سازی ها، در اولویت هستند. باز هم مسلما در این پروسه قرار نیست که مثلا خودرو ایرانی به رقابت با تویوتا ژاپنی یا رنو فرانسوی برود! این خواب و خیال ها را تنها در تبلیغات دست چندمی لیبرال های تازه به دوران رسیده  می توان دید. جمهوری اسلامی و نمایندگان رسمی بورژوازی ایران، بسیار بیشتر از اینها به موقعیت خود در بازار جهانی واقفند.

۴ـ بی شک کالاهایی که در دنیای امروز تولید می شوند، و شرایط تولیدی که برای عرضه به رقابت های بین المللی سازمان داده می شود، شرایطی را بوجود آورده اند که امکان رقابت را برای سرمایه ایرانی در بازار بمراتب مشکل تر از بازار حصار کشیده شده داخلی می کند. این مشکل را سرمایه باز به حساب کارگر می اندازد که گویی ایراد در عدم توانایی کارگر ایرانی در تولید با کیفیت است، ایراد از ناکافی بودن توانایی تولید کارگر در این کشور است، و وقتی این را نمی تواند به کارگر تحمیل کند، ایراد را در افراد نالایق، در عدم توانایی و کیفیت مدیران، در ناتوانایی بخش دولتی یا ولع بخش خصوصی و یا هزار چیز دیگر، غیر از حکم های پایه ای سرمایه و گردش و بازار آن می اندازد. این پروسه تمامی ندارد. نه سرمایه و نه جمهوری اسلامی، نه دولت های متروپل و نه ماهرترين مدیران شان، قادربه پاسخگویی به این مسئله و ارائه راه حل نیستند.

به همین دلیل يافتن مقصر از میان این جماعت، و سعی در پاسخگویی به این مشکل ذاتی سرمایه جهانی، امروز بیهوده است. برای کارگر، تنها راه برون رفت از این شرایط ، همانا براندازی کل نظام کارمزدی است. در غلطیدن به هرگونه گزینه دیگری، دنبال نخود سیاه رفتن است. افتادن در دام رقابت بخشهاي متفاوت بورژوازي در بهترین حالت کارگر را به مدیر بی جیره مواجب سرمایه تبدیل می کند. ترفندهاي بورژوازی چيزي جز شيره ماليدن سر کارگر در این پروسه نيست. اینکه سرمایه قادر به رقابت است یا نیست، جنس وارد می کند یا صادر، اینکه با رقیب خود به موافقت می رسد یا نه، و غیره، همگی معضل خود سرمایه است. خواست کارگر و نقطه شروعش از جای دیگری است. تامین زندگی، امنیت، تفریح و آسايش و ... تمامی خواسته های انسانی که همین امروز بورژوازی در بدبخت ترین کشورها از آن برخوردار هستند، برای کارگر در ایران نیز همین امروز ممکن است. تامین این خواست ها وظیفه گرداندگان و حاکمان و دولت هایشان، و در ایران، جمهوری اسلامی است. تک تک نکاتی که در "منشور آزادی و رفاه و امنیت" توسط حزب ما مطرح شده اند، همین امروز در ايران قابل حصول است. برافراشتن چنین مطالباتي، گامي مهم در جهت متحد کردن و مستقل کردن خواست های واقعی کارگر، در مقابل جمهوری اسلامی است.