١٦ سال از ١٨ تیر ٧٨ گذشت!

 

   فواد عبداللهي

 

     ١٦ سال پس از هجدهم تير ٧٨ کابوس تکرار آن رويداد و کابوس کيفرخواست مردم از سه دهه حاکميت استبداد و سرکوب دولتي کماکان بر سر اين رژيم سنگيني ميکند. پرچم اعتراضات ١٨ تير چيزي نبود جز خواست سرنگوني جمهوري اسلامي! جنبشي که به توهم تغيير رژيم از درون پايان داد و در سطح عمومي جامعه ميخي بر تابوت دوخرداد شد.

     دو خرداد براي مهار اين جنبش آمده بود؛ با پرچم مبارزه با ”افراطيون“ در کنار همپالگي هاي خود در رژيم، شريک قلع و قمع جنبشي شد که از پايين شکل گرفته بود. ١٨ تير اعلام اين واقعيت بود که در چهارچوب جمهوري اسلامي نميتوان به جايي رسيد. و درست به همين دليل، نشانه گيرى مردم معترض عليه جناحهاى مختلف رژيم است که ١٨ تير را به يک گره گاه مهم تاريخي، اعتراضى و سياسى در کشمکش با جمهورى اسلامى تبديل کرده است. 

    اپوزيسيون راست، از جمله  مشروطه خواهان و سلطنت طلبان، توده اي ها، جبهه ملي، جمهوري خواهان لائيک، و لشگر روشنفکران و ژورناليست ها، تا توانستند عليه جنبش توده اي براي سرنگوني، شريک در افق و آخور دو خرداد شدند، رژيم را به جناح خوب و بد تعريف کردند، حاضر شدند با هر جک و جانوري به هر نوع وحدتي در مقابل آزاديخواهي و برابري طلبي برسند. زماني که جنبش سرنگوني ابعاد وسيعتري بخود گرفت، و دو خرداد را از صحنه کنار زد و کلیت جمهوری اسلامی را هدف قرار داد، زمانیکه حتی امریکا هم ”سرنگونی طلب“ و خواهان رژیم چینج شده بود، بخشي از همين اپوزيسيون ضمن ترک کردن اين سنگر بي آبرو، با وقاحت تمام و با همه توانشان، به دخالت نظامي آمريکا دخيل بستند، نمونه حمله به عراق و سياست رژيم چنج غرب را بعنوان تنها گزينه خلاصي از شر جمهوري اسلامي باد زدند و جلو روي مردم گرفتند.

     امروز ١٦ سال بعدتر، نگاهى به طيف متنوع احزاب و جريانات سياسى معطوف به واقعه ١٨ تير، پرچمها و اهداف سياسى امروز شان که در رکاب دولت اعتدال همه با هم پشت دروازه ورود ايران به ”جامعه جهاني“ باد کرده و پلاسيده اند، نگاهى به شعارها و فضاى ناشى از مذاکرات هسته اي ايران و آمريکا،  همگى گوياى همان حکم پايه اى ما کمونيستها در مبارزه مردم براى رهايى از بختک رژيم جمهورى اسلامى است: کارگر و مردم آزادیخواه به سیاست، صف، جنبش  و تحزب آگاهانه خود، عليه کليت اين نظام جهت رهایی کامل احتیاج دارند. به جنبش مستقل از این یا آن جناح جمهوری اسلامی، این یا آن اپوزيسيون بورژوايي، نياز دارند.

     جنبش سرنگوني هم مثل هر جنبش اعتراضي ديگري بلاخره از اهداف و پرچم مبهمي که توسط اپوزيسيون راست بدان تحميل شد عبور کرد، پولاریزه شد و خس و خاشاک راست را از خود دور کرد. اين جنبش اما ناچار است کمر راست کند و کار ناتمام خود را به سرانجام رساند. سرنگوني کامل و همه جانبه جمهوري اسلامي خواست عميق و ريشه اي اکثريت عظيم مردم ايران است. اين تنها امر کمونيستها و طبقه کارگر ايران است.

     به اين اعتبار جامعه ايران آبستن اتفاقات جديد است و  ١٨ تير ٧٨ آتش زير خاکستري است که شعله هايش هرآن زبانه کشد. اینبار وقت ایفای نقش ما کمونیستها است.