در استقبال از کارگران  چینی در ایران

 

مصطفی اسدپور

 

ورود دهها کارگر چینی در رابطه با پروژه ساخت کوره بلند فولاد زرند کرمان باد به بیرق "دفاع از اشتغال کارگران ایرانی" انداخت. خانه کارگر، سخنگوی اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی  و سلسله رسانه ها و کارشناسان "اقتصاد ایرانی" به میدان آمدند تا  از حق کارگران ماهر بومی در زرند دفاع کنند. صحنه گردان آخر نمایندگان مجلس و مقامات دولتی  و مسئولان کارخانه هستند که سوگند وفاداری  به اصل اشتغال کارگران پیمانی را تکرار نمایند! ورود کارگران چینی  حتی اگر فقط  خاصیت نمایش میدانداری این "دلسوزان" طبقه کارگر در ایران را بهمراه داشته باشد، باید به آنها عمیقا خوش آمد گفت.

فضای حاشیه این خبر یک جزء دائمی حمله به طبقه کارگر در ایران است که در قالب باصطلاح دوستی و حمایت از کارگران جریان دارد. صاف و ساده کارفرمای فولاد زرند کرمان بکارگیری کارگر چینی را برای خود بصرفه تر دیده است. این کارفرما همان کاری را کرده است که از او انتظار میرود. بدون تردید جذبه کارگران چینی در ارزان بودن نیروی کار آنها در  فولاد کرمان است. اما بهره برداری اصلی در این میان بعهده سیاستمداران و طلایه دران  رسانه ای آنها است، که هم بومی هستند و هم ماهر.  بیائید کارگران چینی را از اخبار و تفاسیر حاشیه آن کنار بگذارید، روزانه چند خروار استدلال و متن مشابه، علاوه بر کارگران افغانستانی، حتی  با ارجاع به کارگران غیر بومی  ایرانی، اما از  شهر و استان مجاور،  را میتوانید سراغ بگیرید؟ بیرقی بر فراز ایران در اهتزاز است که کار، کار ارزان، کار قراردادی، دستمزدهای زیر خط فقر، بی حقوق محض را فقط شایسته کارگران ایرانی میداند.

تبلیغات این "هواداران" منافع  کارگر در ایران نخ نما و پوسیده است، کلیشه است و استدلالات آن آشکارا شعور مخاطب خود را به سخره میگیرد.  در شهر هرت هر اداره و مجلس و رسانه ای بلاخره حتما کسی هست که قبل از انتشار نگاهی به متن مربوطه بیاندازد. بلاخره کسی هست پیدا شود و متذکر گردد دست کم یک میلیون کارگر ایرانی در خارج کشور با شرایط مشابه کارگران جینی در ایران مشغول کارند. چطور است که دم از لزوم پاسداری از حقوق کارگران ایرانی در زمان بیکاری کارگران کشور میزبان  میزنید؟ تمام نظام له له کنان خود را به در و دیوار  میزند، سیاست و ایدئولوژی بجای خود،" خاک پاک"  مملکت را دربدر بدنبال سرمایه خارجی به حراج گذاشته است، کارگر را بمثابه برده بدون هیچ حق قانونی در مناطق آزاد آماده بکار نگه داشته و همان قانون کوچکترین دخالت چه از طرف دولت و چه از طرف کارگران در نقل و انتقال سرمایه و سود آنرا منتفی اعلام نموده است. قرار بود منافع کارگران بومی را پاسداری کنید، چرا ساکتید؟

این ناسیونالیسم ایرانی است که باد به دماغش افتاده است. ناسیونالیسم در اساس ایدئولوژیک عصای  دست بورژوازی برای دست اندازی به طبقه کارگر ملت خود بود که بنوبه خود میبایست با دامن زدن به  توهم منافع مشترک ملی خاک به چشم کارگران بپاشد. در عصر جهانی شدن سرمایه و تقسیم کار و تولید بین المللی،  ناسیونالیسم را با دشوار ساخته است چرا که او باید در عین دمیدن در ناسیونالیسم در میان کارگران خودی، در عین حال حضور و منافع مستقیم سرمایه خارجی  در مقابل کارگران بومی را نیز مورد دفاع قرار دهد. بورژوازی ایرانی در این عرصه سنگ تمام گدشته است. پس از در هم کوبیدن انقلاب و در سی سال حمله به معیشت طبقه کارگر و پس زدن هرگونه تشکل و اراده طبقه کارگر بنظر میرسد امروز به هدفهای خود رسیده است. تعرض بورژوازی در ایران به طبقه کارگر وحشیانه و بی رحمانه بود. فقر و بیکاری و فلاکت و بیحقوقی محض در همه زمینه ها جاده صاف کن این تعرض گشتند.

ناسیونالیسم ایرانی در عرصه  سیاسی و اجتماعی نه میتواند و نه میخواهد از اصل طبقاتی خود فاصله بگیرد. این ناسیونالیسم رو به طبقه کارگر بدون ملاحظه و بد دهن است، حاضر نیست حتی ادای دلسوزی درآورد و وقت خود را صرف وعده برای آینده دور هم نمیکند. برای ناسیونالیسم ایرانی  طبقه کارگر صف انسانهای منفرد، احمق و وامانده ای است که در انتظار یک فرشته اشتغال نشسته است. برای ناسیونالیست ما ایران کشوری مملو از کارگر ارزان و ماهر و سودآور است، دلخور است که چرا سرمایه بین المللی چین و بنگلادش را ترجیح میدهند. در  چهار صفحه گزارش خبرگزاری کار ایران یک کلمه و نشانی از سمپاتی و توجه به دستمزد و شرایط کار کارگران پیمانی دیده نمیشود. حق کارگران همینقدر است که دندان روی جگر بگذارند  تا شاید شوالیه های نجات کارگران ایران، از اتحادیه کارگران پیمانی تا شاید نمایندگان مجلس چاره ای بیاندیشند که انها کماکان در مام وطن نانی درآورند و زنده بمانند.  

در این میان انتظار یک سر سوزن انسانیت برای کارگر چینی بی جهت است. اگر شورای  کارگری ذوب آهن وجود میداشت بجای اخراج کارگران چینی، بدفاع از حقوق آنها بر میخواست. دست کارفرما را از تفرقه افکنی و سوء استفاده کوتاه میکرد، و برای  دفاع از اشتغال  کارگران "بومی" در شازند  حق اخراج کارگران را از  کارفرما سلب میکرد.