سیاستمداران هار

مصطفی اسدپور

رفسنجانی و اظهارات او درباره عواقب سیاستهای احمدی نژاد واکنشهای وسیعی را بهمراه داشت. ایشان در نشست خود در دزفول  با اشاره به نقدینگی و افراط در انتشار اسکناس و وعده به مردم، آنرا به اشاعه مرض هاری در جامعه  تشبیه کرد. رفسنجانی و احمدی نژاد هیچ کدام سابقه درخشانی از رعایت ادب و اصول بهداشتی در سخنرانی را پشت سر ندارند. اما نسبت دادن مرض هاری به کارگر و زحمتکش آن جامعه ناشی  از افراط در توزیع  پول خزانه ، علی القاعده باید از فکر شده ترین عبارات در زندگی سیاسی ایشان باشد. دلسوزترین شخصیت رژیم در دل سخت ترین کشمکها دین خود را برای حکومت ادا میکند. لگد به کارگر میزند.

رفسنجانی و احمدی نژاد، هر  دو از ماندگارترین چهره های سیاست در ایران به حساب میایند. هر دو،  یکی "روباه سیاست ایران" و دیگری  "مرد سیاست ایران" دو رقیب آشتی ناپذیر لقب گرفته اند. یکی زیر تابلوی "سازندگی" و دیگری زیر تابلوی "پوپولیسم" دو قطب کشمکشهای ایران را اشغال کرده اند. از خرده فرمایشات  و اختلاف صد من یک غاز در مورد امام زمان که بگذریم، شباهت و هم خطی اینها در ساختن و سعادت حکومت سرمایه در ایران است که  باید نظر را به خود جلب کند.

درست در گرماگرم  دادگاههای  افشاگری و احکام قضایی دربرگیرنده  نزدیکترین یاران آنها در ردیف اول متهمان  اختلاسهای سرسام آور؛ واقعا میدان مانور رفسنجانی و احمدی نژاد تماشایی است.  عرف متعارف کرایه ای ترین رسانه های دنیای ژورنالیسم نوکر حکم میکرد که  با مهر "شارلاتان" خود را از این دو دور نگه دارند. تماشایی تر از همه چیز آنجاست که روسای کثیف ترین دولتهای تاریخ ایران ناگهان در لباس منجیان مدلهای اقتصادی نجات جامعه در آغوش گرم رسانه ها و سیاست ایران گم میشوند!      

در جمع مردم دزفول رفسنجانی از دلسوزی برای مردم و مشکلات جوانان در مقابل بیکاری و خطر اعتیاد سخن پراکنی میکند. بی جهت نباید وقت خود را تلف کرد و از نتایج درخشان و مدبرانه اقتصاد سازندگی جناب رفسنجانی پرسید. اما بلاخره کسی باید پیدا شود چرتکه ای را بدست ایشان  بدهد. کدام پوپولیسم؟ کدام پولها، کدام اعانات؟ میشود برای یک کارگر دزفولی توضیح داده شود کدام افراط و در کجای زندگی او؟ در میدان کلاشی سیاست ایران دیگر دوران سروری منحصر بفرد رفسنجانی بسر رسیده است. شخص رفسنجانی میتواند از پذیرش این واقعیت طفره برود، اما نمیتواند فقر و فلاکت بیشتر در پروسه دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد را منکر گردد. از ایشان انتظار میرود آنقدر بفهمد که گرانی و تورم همه آن رقم های افراطی کذایی را از جیب کارگر و زحمتکش جامعه محو کرده است. رفسنجانی در صندلی مجلس خبرکان حقوق ماهانه چربی را از جمله برای مطالعه آمار بیکاری و دامنه فقر و بی مسکنی دریافت داشته است.  این روباه پیر دیگر به کاهدان میزند وقتی بعد از چهار سال و با بیرون افتادن پته یارانه ها و نتایج نهایی آن پای اعانه را بمیان می کشد.

هار به معنای دقیق کلینیکی بیماری " حمله کور و خشن و توام با ترس " برازنده طبقه سرمایه دار ایران و سیاستمداران اسلامی است. مضحک تر از این نمیتوان سراغ گرفت که کارگر در ایران از سر (بقول رفسنجانی در شروع سازندگی کذایی) "فرهنگ صدقه" مورد حمله قرار بگیرد. یازده دولت است یکی پس از دیگری "کار" را از کارگر می دزدند، اول و آخر قوانین شان را اخراج تشکیل داده است، کارگر را با باطوم از کارخانه بیرون کرده اند.  تخم دو زرده مشترک نمایندگان کارفرما و دولت از نیمه زیر خط فقر بالاتر نرفته است، رونق شان با محرومیت کارگران و بحرانشان را با خانه خرابی کارگران معنی شده است، ناجیان نظم و سازندگی شان  دست مافیا را از پشت بسته است. منجیان نجات کارگر در میان آنها قانونی شدن کار کودکان و رکورد پایین امدن سن تن فروشی را به ارث گذاشته است. سی سال است با تورم، با گرانی، با یارانه ها رسما به جیب بری مشغولند.

 سی ساله اخیر در ایران پروسه عجین شدن طبقه بورژوای ایرانی با دولت حامی منافع آنهاست. در طی این سالها بتدریچ ولی با قدمهای استوار طبقه سرمایه دار در شهرها، یکی پس از دیگری سربر آورده اند. ثروت هر یک نه باد آورده بلکه توسط کارگر خاموش و نیازمندی است که دولت برای سوداهای بهره کشانه به بازار کار سرازیر کرده است. انتظار انسانیت از سرمایه داری مبتنی بر سود حاصل از استثمار کارگر  بیهوده است، فریبکارانه است. حتی در همین چهارچوب برای سرمایه در ایران، هر اثری از شرافت رخت بر بسته است. در ایران موج بزرگ از تحرک سرمایه در جریان است. احمدی نژاد و رفسنجانی لایق ترین فرزندان تاریخ بورژوازی ایران هستند. در عمق تباهی که بر پا داشته اند اما مدعی اند، جولان میدهند. خود را صاحب منحصر بفرد آب و گل میدانند. ژورنالیزم و محافل کارشناسان به یک آبریزگاه شباهت پیدا کرده است  که هر چه از راه رسد را باید چشم بسته تیتر بزند و عرضه بدارد. خطاب هار به طبقه کارگر انعکاس رفتاری است که کارگر در کف کارخانه  و در خیابانها با آن مواجه است. عالیجناب ما دارند حرف دهان گروه ضربت در هنگام حمله به کارگران بیکار میگذارند.

راستی، آیا میتوان درخواست کرد  صورت جلسه بازجویی فعالین کارگری در زندان اوین را هم به همراه افتخارات روسای جمهوری  در سازندگی و حمایت از مردم محروم منتشر شوند؟

٧ ژوئیه ٢٠١٥