جنگ داعش و نیروی دفاع توده ای

گفتگو با فعالین نیروی مستقل توده ای برای دفاع در خانقین

مقدمه:

ما (مظفر محمدی و محمد راستی)  با تعدادی از دوستانی که در شهر خانقین و منطقه مشغول بسیج و سازماندهی مردم برای مقابله با جریان اسلامی موسوم به داعش هستند، در این شهر دیدار و گفتگویی داشتیم. بخشهایی از این گفتگو کتبی شده و بصورت زیر منتشر می گردد.

دوستانی که  این گفتگو با آنها انجام شد عبارتند از: سلام عبدالله، ایاد علی، محمود بستانچی و خالد باجلان

این رفقا به بسیج و سازماندهی نیروی  مردم،  مستقل از نیروهای احزاب حاکم و دولت مرکزی برای دفاع از خود برخاسته اند. این یک حرکت  اجتماعی و توده ای و اراده مستقیم مردم است  که شاید تنها حرکت مستقل مردم در این دوره در کردستان عراق و منطقه و یک الگوی خوب و موثر برای تکثیر شدن است.

نمونه های تسلیح توده ای در عراق و کردستان عراق و سوریه در این دوره جنگ علیه داعش، کم نیست. مردم کوبانی از زن و مردم و پیر و جوان مسلح اند و ماه ها است از شهر و مسکن وزندگی شان در مقابل حملات داعش دفاع می کنند. این یکی از بهترین نمونه های اراده ی مستقیم مردم است. حرکتی توده ای و فراگیر در کردستان سوریه، اما تحت نفوذ و رهبری احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان سوریه  قرار دارد و این احزاب تلاش می کنند در رقابت با همدیگر، نهایتا این جنبش مسلحانه توده ای دفاع از خود و فوق العاده انسانی را در چنبره ی ناسیونالیسم و قومگرایی نگه دارند و نگذارند پر و بال بکشد.

 همچنین بخشی از مردم آواره شنگال  و مردمان دیگری در مناطق مختلف کردستان  تحت عنوان نیروهای داوطلب و فدایی علیه داعش می جنگند. در شهرها و مناطق دیگر عراق هم گروه های داوطلب برای دفاع از خود مسلح شده اند. این اخبار و اطلاعات را شاید همه می دانند. اما آنچه که کم تر آشنا است و کم تر در باره اش گفته می شود، تحرکی تا حدودی متفاوت با بقیه، در شهر خانقین است. یک حرکت مستقل از احزاب ناسیونالیست، یک حرکت مستقل از دولت مرکزی و مذاهب و فرقه ها.  آشنایی به این تحرک اجتماعی و انسانی و ازادیخواهانه را از زبان خود فعالین آن بشنویم.

- ابتدا از سلام عبدالله پرسیدیم که او  و دوستانش بعنوان رهبران و فعالین یک حرکت اجتماعی و توده ای در شهر خانقین، در مورد آغاز کار و اقداماتی که شروع کرده اند برای ما بگوید:

سلام عبدالله: مدتی میگذشت که از کانالهای تلویزیون عربی از قبیل شرقیه، الجزیره، رافدین و چند مدیای دیگر بعنوان جنگ روانی تعرض ها و حملات داعش را به مناطق مختلف عراق پخش می کردند که در بعضی از انها حمایت از داعش  مشخص بود. ازجمله در این مدیا مرتب اعلام می شد که جلولا دست داعش است. ما که میدانستیم که این یک پروپاگاند دروغ است و تصمیم گرفتیم که کاری کنیم که این شایعات هدفمند را خنثی کنیم. بهمراه تعدادی از دوستان از خانقین به جلولا رفتیم. نمونه هایی از  پرچم و شعار داعش را هم با خود بردیم. در جلو اداره مرکزی  ناحیه جلولا جمع شدیم. واعلام کردیم که جلولا دست مردم است و دست نیروهای مسلح مردمی است و شایعه تصرف جلولا دروغ است. همانجا جلوچشم مردم و تعدادی خبرنگار دیگر که آماده بودند پرچم داعش را سوزاندیم و فیلم تهیه کردیم تا در مدیا منتشر کنیم. این ظاهرا کار آسانی بود اما علیه شایعات داعش و مدیای حامی شان تاثیر خوبی داشت. چرا که  داعش اساسا برای ارعاب مردم مدام شایعه پراکنی می کند و نمایش کشتار و سربریدن می دهد. این اولین اقدام ما بود.

این را بگویم که ما از دو سال پیش یک انجمن به نام  انجمن دفاع از منافع مردم " لجنه ی به رگری کردن له به رژوه ندیه گشتیه کان" داریم. ما نشستیم و تصمیم گرفتیم که یک نیروی دفاع سازمان دهیم. مشکل اسلحه داشتیم اما گفتیم بهر وسیله ممکن باید از خود دفاع کرد. طبیعی است که اگر از همان آغاز شمار زیادی از مردم اسلحه می داشتند ما نقش بسیار سازنده و تعیین کننده ای بازی می کردیم. کمبود سلاح، برنامه و هدف ما که سازماندهی مردم مسلح و مستقل از احزاب و دولت بود را از آغاز ضعیف نشان می داد. یعنی ما احساس ضعف کردیم.

با وجود این ما شروع کردیم به دخالت در مسایل مربوط به جنگ. از جمله یک فراخوان برای اهدای خون دادیم که با استقبال مردم روبرو شد. این شروع خوبی بود. ما با یک سری اقدامات عاجل و فوری روبرو بودیم. هیچ اتلاف وقتی جایز نبود. شرایط به ما این را تحمیل کرده بود که عجله کنیم. ازجمله با مساله آوارگان مواجه شدیم. آوارگان به سرپناه و چادر و  آب و نان نیاز داشتند. بچه ها لخت وعور کنار جاده ها پخش و پلا بودند. دست بکار شدیم و در یکی از روستاهای نزدیک  خانقین برای اولین بار یک کمپ آوارگان ایجاد کردیم. ما از عهده مخارج مسکن و زندگی اوارگان بر نمی آمدیم. همانطوریکه در همه جا دست به دامان کمکهای بین المللی می شدند. اکنون در خانقین حدود هفتاد هزار آواره وجود دارد. این از توان ما خارج بود و ما هر اندازه که می توانستیم انجام دادیم. از این گذشته ما زخمی های جنگ هم داشتیم. و می دیدم که بیمارستان ها مدام مشکل کمبود خون داشتند. حتی نیروهای مسلح جبهه با وجود اینکه وابسته به احزاب حاکم و دولت مرکزی بودند اما مشکل کمبود خوراکی حتی آب و نان داشتند. ما در میدان شهر مردم را دعوت به کمک کردیم و در فاصله کمی چند کامیون کوچک آب و خوراکی جمع آوری شد که در جبهه ها توزیع گردید. ما تصمیم گرفتیم که خود خوراکی ها را در جبهه توزیع کنیم. جنگ است دیگر تدارکات و پشت جبهه هم بخشی از جنگ و دفاع از خود مردم بود.  بعلاوه حضور ما در جبهه ها روحیه نیروهای جبهه را تقویت می کرد. برای آوارگان هم همین اقدام را بعمل آوردیم چرا که سازمانهای بین المللی کمک به آوارگان هنوز نرسیده اند. دست کمک بطرف تشکلهای مدنی "غیردولتی" دراز کردیم زیاد موثر نبود. ناچار در مرکز و داخل شهر شروع به جمع آوری کمک مالی برای آوارگان جنگی کردیم. اما در این کار ما تنها نبودیم. یعنی تنها ما نبودیم که به کمک آوارگان اقدام کردیم. برای مثال اهالی "آلیاوا" در این رابطه اقدام کم نظیری کردند.این را باید به همه مردم جهان گفت.  مدرسه "آلیاوا" مملو از آوارگان جنگ بود. مردم روستا فورا از هر چه در بساط داشتند و توانستند دریغ نکردند و نان و آب و خوراکی رساندند. چیزی که اهمیت داشت این بود که در رساندن کمک به زنان و مردان و کودکان آواره هیچ آثاری از قوم پرستی یا تبعیض بر اساس قومیت ومذهب  و اینکه که عرب است و که کرد یا ترکمن یا شیعه و سنی،  نبود. همه اهالی روستا کرد زبانند و برخلاف تبلیغات کثیف و مدام طرفین جنگ و اینکه این جنگ سنی و شیعه و یا کرد و عرب و غیره است، این مردم  از صمیم قلب به همه کمک رساندند...

اینها اولین اقدامات عاجلی بود که ما انجام دادیم. اما بحران و جنگ کماکان ادامه داشته و دارد. ما تلاش کردیم نیروی دفاع مسلح و مستقل را در حد امکان سازمان دهیم. از آنجا که خانقین به جبهه جنگ و به جلولا که اکنون در تصرف داعش است، خیلی نزدیک است. مردم شهر مدام در ترس ودلهره بسر می برند. برای مقابله با این نگرانی که واقعی بود، ما به سازماندهی نیروی محافظت از شهر و نگهبانی شهر و محلات اقدام کردیم. ما خود و اهالی داوطلب حفاظت از شهر را و نگهبانی شبانه روز را شروع کردیم. در این رابطه با نهادهای احزاب حاکم در شهر ارتباط گرفتیم و این کار را خبر دادیم. چرا که نمی شد مردم مسلح غیرنظامی در شهر حضور یابند و نیروهای مسلح احزاب بی خبر باشند و احتمال برخورد و درگیری بوجود می آمد. در نتیجه آنها می بایست مطلع باشند و ما اداره پلیس شهر را با خبر کردیم که ما مردم می خواهیم در حفاظت از شهر شرکت می کنیم. پلیس شهر مخالفت کرد و گفت به ما دستور داده اند که بجز نیروهای ما کسی نباید در شهر مسلحانه ظاهر شود. اما ما به مخالفتشان توجه نکردیم چرا که آنها اهمیت و ضرورت دفاع توده ای از شهر را نمی دانستند و یا اساسا با چنین پدیده ای بیگانه بودند. ما اعلام کردیم که ما مردم ضرورت و حیاتی بودن این وظیفه را می فهمیم و کسی نمی تواند جلو ما را بگیرد. من شخصا پیش مسئول حزبی اتحادیه میهنی رفتم و گفتم که مطلع باشند که مردم  می خواهند در حفاظت از شهر،  خود مسلحانه و با هر وسیله ممکن ولو بادست خالی در نگهبانی و حفاظت از شهر شرکت کنند. او در مقابل جدیت و تصمیم ما نتوانست بایستد و ما کار را شروع کردیم.

این باعث شد که خود احزاب موجود در شهر و پیشمرگان قدیمی هم دسته دسته در مدخل شهرها و سر پل ها و جاده ها به نگهبانی ایستادند. می توانم بگویم تمام شهر پر شد از نیروی دفاع!

به این ترتیب اقدام ما ولو با تعداد نه چندان زیاد اعضای انجمن، باعث یک تحرک بزرگ اجتماعی شد. تصمیمی بسیار موثر و میتوان گفت انقلابی که قبل از هر چیز عزم و اراده مردم را نشان داده و اعتماد بخود را زیاد کرده و روحیه اهالی شهر را در مقابل تبلیغات جنگی و ارعاب داعش بالا برد و تقویت کرد.

ما تصمیم گرفتیم این نیروی دفاع را بهم وصل کنیم و صرفنظر از وابستگی حزبی یا این و آن گرایش و تفاوت میان مردم، متحدشان کنیم. در نتیجه ما میان گروه های نگهبان شهر پخش شدیم و سر زدیم و با آنها صحبت کردیم و انجمن و فعالین دفاع از  را معرفی کردیم و تلاش کردیم در مرکز شهر یک تجمع یا مجمع عمومی  "کوبوونه وه ی گشتی"  تشکیل بدهیم. اما متاسفانه فقط بخشی از این نیروهای دفاع مردمی از فراخوان ما استقبال کردند و افراد وابسته به احزاب حاکم و یا پیشمرگان قدیمی به حکم وابستگی حزبی اجازه نیافتند شرکت کنند. اوامر حزب مانع شرکت آنها شد.         

- قبل از اینکه به ادامه بحث در رابطه با مسایل کنونی بپردازیم، مختصری در باره انجمن دفاع از منافع مردم " لجنه ی به رگری کردن له به رژوه ندیه گشتیه کان" که شما بوجود آوردید وسابقه کارش توضیح دهید.

سلام عبدالله: ما چهار سال پیش این انجمن را تشکیل دادیم، یعنی قبل از سال ٢٠١٠ میلادی. علت تشکیل چنین هیئتی از جانب ما در آن سال، بر سر مسئله " آب" بود. حدود چهار یا پنج سال میشد که جمهوری اسلامی ایران اقدام به مسدود کردن مسیر رودخانه الوند کرده بود که این مسئله ضایعات سنگینی را به زندگی مردم شهر خانقین تحمیل کرده بود، همه چیز در مخاطره قرار داشت و کشاورزان و باغداران خسارت زیادی متحمل شدند. به همین خاطر ما که حدود ١٢ نفری میشدیم چند روز جاده بین بغداد و ایران را به کنترل خود درآوردیم و آن را بستیم که این اتفاق انعکاسی زیادی در سطح تمام رسانه ها و میدیاهای عربی و جهانی  داشت. از همان روز، نیاز به یک هئیت یا یک نیروی ملی را برای ممانعت از تحمیل مصائبی که هم از طرف دولت بغداد و هم از طرف حکومت اقلیم کردستان  ضروری دانستیم.

 منطقه ما یعنی خانقین هنوز در بلاتکلیفی بسر میبرد، نه حکومت بغداد و نه حکومت اقلیم در قبال این منطقه هیچگونه احساس مسولیتی ندارند بدلیل اینکه از لحاظ اداری و قانونی ما تحت قوانین حکومت مرکزی هستیم، و از لحاظ جغرافیای و استانی جزو شهرهای کردنشین میباشیم و هیچکدام به ما رسیدگی نمیکنند. ما تقریبا فعالیت خود را از همان دوره شروع کرده ایم و فعالیت و تحرکهای زیادی در عرصه های مختلف داشته ایم. مردم نیز برای حل مشکلاتی که دارند به ما مراجعه میکنند و به احزاب حاکم در قدرت دیگر باوری ندارند. خوشبختانه ما نیروی انسانی زیادی داریم و با جریانات دیگر در کردستان نیز در ارتباط میباشیم.

- در ابتدای صحبتتان گفتید که برای جنگ علیه داعش تصمیم گرفتید یک نیروی دفاع سازمان دهید. و برای این کار کمبود سلاح مشکل جدی شما بود. آیا موفق به سازماندهی این نیرو مستقل از احزاب و دولت شدید؟

سلام عبدالله:  همان روزی که داعش به جلولا نزدیک شد، مردم خانقین در حال گریختن از شهر بودند، ما یک واحد مسلح  را تشکیل دادیم و  حدود هشت نفر بودیم. از جلمه ایاز علی، خالد رشید، کارزان عبدالرحمان، نسرین مراد، سیروان نوروز و... که بلافاصله به طرف جاده حرکت کردیم و توانستیم خود را درآنجا مستقر کنیم، مردم همچنان در حال فرار از شهر بودند، من به طرف یکی از ماشین ها رفتم و ایاز هم به طرف یک ماشین دیگر، از آنها پرسیدیم چرا فرار میکنید؟ چه اتفاقی افتاده؟ ما هنوز در شهر هستیم و میخواهیم از خودمان و شهر دفاع کنیم. ما  از خود شمایم. بدین ترتیب توانستیم عده ای از مردم را راضی کنیم که در شهر بمانند و برگردند، مردم میترسیدند و طبیعی هم بود و حق داشتند، چونکه زن و بچه داشتند و با یک گروه بی رحم و جانی طرف بودند.

همان شب توانستیم "خانقین" را کمی کنترل کنیم و خود را سروسامان دهیم. مردمی که ما را میدیدند احساس شرمندگی میکردند، بعضی از آنها میگفتند که خجالت میکشیم شما را تنها بگذاریم. ما هم به شهر برمگیردیم، حتی اگر داعش هم بیاید باز برمگیردیم. این یک اقدام خیلی بزرگی بود هرچند که زیاد به چشم نمی آمد ولی این احساس را داشتیم که کار تاثیرگذاری انجام داده ایم، بعد آن شب شروع به کنترل شهر و ایجاد پست های نگهبانی بر روی جاده ها کردیم و هر کسی اسلحه خود را همراه می آورد و تا پاسی از شب حدود ساعت ٣ و٤ نگهبانی میدایم، به تدریج مردمی که ما را میدیدند به صورت خودجوش اقدام به تشکیل واحد و یا گروهای کوچکی در محلات شهر کردند و توانست به صورت وسیعی در اکثر محلات مستقر گردند.

در رابطه با اهداء خون نیز، با اتحادیه معلمان( ماموستا محمد) صحبت کردیم، ایشان گفتند که امروز عصر جلسه داریم و پیشنهاد شما را در اختیار اتحادیه معلمان قرار میدهیم که ما هم بتوانیم در این طرح شرکت داشته باشیم و خون اهداء کنیم. بعد از آن  روز قضیه اهداء خون وارد فاز گسترده تری گردید.

بعد از حمله داعش و نگرانی از اینکه داعش به خانقین نیز حمله کند، مردم ما را خطاب قرار دادند که در این شرایط میبایست چه اقداماتی کرد؟ مردم قبل از مراجعه به حزب حاکم در کردستان به ما مراجعه کردند. واقعیت این بود که حکومت در این قضیه خیلی به کندی اقدام کرد و دیر عکس العمل نشان داد. در نهایت ما اولین گروه دفاع را تشکیل دادیم. از همه تقاضا کردیم که هر کسی که اسلحه دارد به ما بپیوندد تا از خود دفاع کنیم، بدون اینکه منتظر باشیم نیروی کمکی از حکومت اقلیم یا عراق بیاید. این اقدام از طرف ما نتیجه مثبتی داشت و با استقبال خوبی مواجه شد و تا این لحظه نیز شبها در سطح شهر حضور پیدا میکنیم و بعضا کسانی هم اسلحه ندارند ولی باز با ما همراه میشوند و نگهبانی میدهیم.

 

این هیئت در کردستان کاملا مستقل عمل میکند و هیچ رابطه ای با حزب حاکم در کردستان و حکومت مرکزی ندارد، برای تامین مایحتاج خود نیز کاملا مستقل میباشیم و خودمان آن را فراهم میکنیم. یک مسئله دیگر که ما را برجسته میکند این است که مرد سالاری در میان ما جایگاهی ندارد و هیئت و گروه ما تنها مردان را در بر نمی گیرد و زنان نیز در این امر دوش به دوش ما مشارکت و فعالیت دارند و این الگوی خوبی برای دیگران است. همزمان ما با نهادها و تشکل های دیگر در بغداد در رابطه هستیم و بنا بر نیاز از همدیگر درخواست همکاری میکنیم و همکاری نیز داشته ایم.

- آیا ان گروه ها و تشکل های بغداد، کرد هستند یا عرب زبان؟

سلام عبدالله: آنها عرب هستند و در اکثر شهرهای عراق نیز  فعالیت دارند مانند بصره ، بعقوبه و...، بطور مثال در رابطه با قطع آب از طرف جمهوری اسلامی، که تحرکات اعتراضی را سازمان دادیم، این گروه به حمایت از ما به اینجا آمدند و با ما همکاری خوبی داشتند و تا الان نیز ادامه دارد. در واقع ما برای هر خواست و مطالبه ای داریم، به صورت مستقل دست به تحصن، اعتصاب و اعتراض میزنیم و تنها مختص به کردستان نیز نمیباشد و جنبه کردستانی ندارد. برای ما فقط بحث انسانی مسئله اهمیت دارد و فرقی نمیکند در کجا رخ خواهد داد،پس ما موضعگیری خود را آشکارا اعلام میکنیم، برای ما شخصیتی چون نلسون ماندلا میتواند الگو باشد که ٢٨ سال از عمر خود را در زندان برای اهداف خود که آزادی انسانی تحت ستم نژادی بود را فدا کرد و این برای ما جایگاه بالایی دارد.

- جلولا در نزدیکی خانقین قرار دارد، شایعاتی زیادی درباره سقوط این شهر و تصرف آن  از طرف داعش وجود دارد، چه شد که چنین اتفاقی افتاد ؟

سلام عبدالله: جلولا حدود ٣٠ کیلومتر از خانقین فاصله دارد، ما از همان روز اول شاهد اتفاقات جلولا بودیم و خودمان در آنجا حضور داشتیم واز اولین درگیرهای آنجا فیلم برداری نیز کرده ایم. واقعیت مسلم این بود که تمام شهر جلولا غیر از یک محله به نام "تژنید"  در کنترل نیروهای پیشمرگه قرار داشت. درگیری در این منطقه حدود دو ماه طول کشید و تبدیل به یک معضل بزرگ برای کل منطقه شد. در حالی که به هیچ وجه نیازی نبود اینچنین طولانی ادامه پیدا کند و دو ماه را صرف درگیری در این منطقه برای آزاد سازی آن کنند. این در حالی است که  نیروی های پیشمرگه توپ دارند، سلاح سنگین دارند و یک نیروی وسیع در کل منطقه مستقر شده است. حتی یگانهای ضد ترور با امکانات کاملا مدرن  نیز آمدند. مردم کم کم این احساس را پیدا کردند که این یک بازی بیش نیست و دلیل آزاد نشدن  این منطقه تعمدی میباشد و غیر عادی است.  به دلایل نامعلوم و یا سیاستهای حزب حاکم در کردستان، هر بار با جواب های مختلفی مواجه میشدیم. زمانی که آنها را مورد خطاب قرار میدادیم و پیگیر قضیه میشدیم، بعضا میگفتند که هنوز حکمی برای پیشروی از مقام های بالا به ما ابلاغ نشده است و دستور پیشروی، دفاع یا عقب نشینی تنها با حکمی که به ما ابلاغ میگردد قابل اجرا است. در واقع مفهوم حکم از مقامات بالا یعنی در موقعیت دفاع ایستادن و پیشروی نکردن بود. این بزرگترین اشتباه بود.سیاست دفاع در مقابل داعش مفهومی ندارد. متاسفانه این سیاست منجر به عقب نشینی نیروی پیشمرگه در مقابل داعش گردید که این یک فاجعه بزرگ در این منطقه بود. تا همین لحظه نیز، که ما برای نیروی های پیشمرگه کمک های مردمی را میبریم و مواد خوراکی شان تامین می کیم، دور تا دور جلولا را نیروهای پیشمرگه محاصره کرده اند. اما قصد پیشروی ندارند و اینبار میگویند که منطقه توسط داعش مین گذاری شده است. نیروی های پیشمرگه ادوات و تسلیحات زیادی برای خنثی سازی مین ها در اختیار دارند اما قصد پیشروی ندارند.

- به نظر میرسد نیروی شما هنوز در حدی نیست که بتواند مستقلا در جنگ علیه داعش شرکت داشته باشد، آیا این مسئله واقعیت دارد؟

سلام عبدالله: این درست است. اما " نیروی دفاع" به جلولا میرفت و گاها به میان پیشمرگه ها میرفتند و نگهبانی میداند یا اینکه خود مستقلا کنترل چند منطقه در به دست میگرفتند و در آنجا مستقر میشدند.

تمام تلاش ما این است که بتوانیم چنین نیروهای دفاعی را سازمان دهیم ولی متاسفانه تنها دو منطقه از ما حمایت کردند و دیگر مناطق به دلیل وابستگی به حزب حاکم چندان استقبالی از این حرکت ما نکردند.

 

- شما میگوید ما، این ما به غیر از این تعداد زن و مردی که خود را سازمان داده اید شامل چه کسانی یا چه گروههای دیگری از مردم میشود؟ اگر زمانی داعش بخواهد به خانقین حمله کند، به نظر شما چه تعداد افراد به فرخوان شما اسلحه برمیدارند و از خود و شهرشان دفاع میکنند؟

سلام عبدالله:  روز اول که ما فرخوان را در سطح شهر پخش کردیم و از طریق تلفن نیز به این کار مبادرت ورزیدیم، حدود سی یا چهل نفر که لیست آنها را هم  داریم با ما ارتباط گرفتند. در شهر نیز مردم از ما درخواست اسلحه میکردند ولی تنها مشکل اصلی که ما داریم همین مشکل اسلحه میباشد که ما متاسفانه اسلحه زیادی در اختیار نداریم، آنهایی که اسلحه دارند با ما همکاری میکنند و یا در منزل گذاشته اند برای دفاع از خانواده هایشان. اما همانطور که قبلا هم گفتم، مشکل اصلی ما همان در اختیار نداشتن اسلحه به اندازه کافی مبباشد.

- سوال را طور دیگری مطرح میکنم، آیا شما به مردم ابلاغ کرده اید که ما برایتان اسلحه تامین میکنیم و مسلحتان میکنیم یا اینکه گفته اید هر کسی با هر اسلحه و ابزاری که در اختیار دارد به شما بپیوندند تا یک نیروی بزرگ مردمی را تشکیل دهید.

سلام عبدالله: ما هر دو کار را می کنیم. اما در هر دو حالت این مسئله یک مسئولیت بی نهایت خطیراست. ما مسئله امنیتی را نیز در نظر داریم.  به این خاطر نیاز به حداقل شناخت در مورد کسانی که از ما اسلحه میخواهند  یا خود اسلحه دارند داریم. تصمیم گرفتن در این مورد  و تشخیص به موقع، خیلی دشوار است.  به همین دلیل با مشکلاتی در این رابطه مواجه شده ایم  متاسفانه.

- در شرایط  امروزعراق و کردستان، ما شاهد دو جبهه مقاومت و دفاع از خود هستیم. جبهه ای در حال درگیری هستند یا در آستانه شروع درگیری میباشند و هرآن نگرانی در اینباره بیشتر و بیشتر میشود که میبایست درگیر شوند و از زندگی و جان و مال شان دفاع کنند. بخش دیگر پشت جبهه است و نگرانی از وقوع انفجارات و ترور و تحرکاتی از این دست. در هر دو جبهه، مردم به صورت خودجوش به تحرک افتاده اند تا بتوانند از خود دفاع کنند. به عنوان نمونه، هم اکنون کرکوک جایی است که به نظر میرسد مردم  بی اختیار و مایوس و زیر ضرب کشت و کشتار و ترور قرار دارند. ظاهرا در شهر جنگی در کار نیست. اما هیچکس امنیت ندارد. فکر نمی کنید اگر کسی از منطقه ای در کرکوک شروع به جمع آوری نیرو کند و اعلام دارد که برای جلوگیری از بمب گذاری و وقوع درگیری و خانه خرابی و آواره گی نیرو میخواهد حتما مردمان زیادی آماده اند سازمان یابند؟ آیا شما به غیر از خانقین و محل زندگی خودتان، از جاهای دیگر خبر دارید که در چه وضعیتی هستند؟

سلام عبدالله: مدتی پیش جمعی از سلیمانیه به اسم " نیروی دفاع مردمی"  به اینجا آمدند و با هم ملاقات داشتیم، با هم تبادل نظر کردیم، آنها بیانیه ای همراه آورده بودند که اگر ما زمانی بخواهیم بیانیه ای بنویسم در مطابقت و با همان مضمون خواهیم نوشت. مستقل از حزب حاکم، جنبشی مردمی باشیم و در این رابطه به توافق رسیدیم که با هم همکاری داشته باشیم اما متاسفانه از لحاظ زمانی آنها چندان وقت نداشتند و نتوانستند اینجا بمانند. بجز این مورد درباره کرکوک زیاد باخبر نیستیم.

ما الان مشکل جدی آوارگان را هم داریم. ما  به این مناطق برویم تا از اوضاع آواره ها از نزدیک آشنا شویم. خوشبختانه تا آنجایی که امکانات اجازه داده باشد به این آواره ها خدمت رسانی شده به عنوان مثال در گرمای سوزان این مناطق اسکان دادن و استقرار بسیار مشکل و سخت میباشد. هنوز در جاهایی با کمبود زیاد مواجهیم و عده ای از گرفتن کمک بی بهره اند.        

 -  شما از بیانیه ای صحبت کردید که جمعی  به نام نیری دفاع مردمی  تهیه کرده بوند، آیا خود شما در مورد فعالیت ها و تحرکاتی که داشته اید، بیانیه ای رو به مردم داده اید یا نه؟

سلام عبدالله: ما برای اکثر فعالیت های که داشته ایم فراخوان و بیانیه و اطلاعیه داده ایم. برای اهداء خون، جمع آوری کمک برای آواره ها و در خلال این چند سال که مدام در فعالیت و جنب و جوش بوده ایم از بیانیه و فراخوان استفاده کرده ایم. بعضی موارد کارهای مهمی با حضور صدها نفر انجام داده ایم و گاهی هم با حضور فقط چندین نفر توانسته ایم کارهای خود را پیش ببریم.

- این بیانیه ها را کجا می شود پیدا کرد؟

سلام عبدالله: همه آنها در فیسبوک  و مدیای مجازی درج شده اند. اگر تمایل داشتید میتوانم آنها را به شما نشان دهم.

- با وجود آن، متاسفانه  اقدامات شما از خانقین به آن طرف تر انعکاسی نداشته است و کسی از این اقدامات شما مطلع نیست. شما انجمنی به نام " انجمن دفاع از منافع عمومی" را تشکیل داده اید در طول این مدت  و تا این اواخر که داعش حمله کرده است اقدامات زیادی انجام شده است. آیا شما در نظر دارید به مردم بگویید  هدف و گام های دیگرتان چیست؟ برای  مثال خودتان گفتید و بعضا مردم میدانند که احزاب حاکم در این منطقه وجود دارد. حکومت مرکزی هم حضور دارد و همه این ها امتحان خود را پس داده اند. حالا وقت آن رسیده که مردم خودشان برای دفاع از منافع خود امروز علیه داعش، برای حفاظت از جان و زندگی خود به میدان بیایند و در نتیجه این دخالتهای توده ای در آینده هم  قدرت  به مردم بازگردانده شود. چنین دورنمایی می تواند مردم را بیشتر آگاه و بسیج کند. و از همه میخواهد برای متحقق شدن آن متحد شوند و همکاری داشته باشند.  مکانی را برای مراجعه لازم است و یا نشریه ای تاسیس شود و از این قبیل کارها که در این دوره خیلی لازم و ضروری میباشند، شما در این زمینه های چه کارهای را در دستور دارید؟

سلام عبدالله: سوال خوبی را مطرح کردید. ما از آغاز فعالیتمان خیلی تلاش کردیم که نشان دهیم چه اهدافی را دنبال میکنیم. شیوه کار و نوع فعالیتهای خود را روشن و شفاف به اطلاع همه رساندیم، زمان زیادی صرف اعتماد سازی و جلب افکار عمومی شد تا ثابت کنیم ما مستقل از حکومت مرکزی و احزاب حاکم در حال فعالیت هستیم. چند اصول اولیه را برای شناساندن خود برجسته کردیم از جمله اعلام کردیم ما قائد و مسئول نداریم و همه ما به یک اندازه در قبال اهدافی که داریم مسئول میباشیم، شماره تلفن های همه اعضاء را در دسترس همگان قرار دادیم، جلساتی که برگزار میشد علنی بوده و هر کسی حق این  را داشته که در این جلسات شرکت کند. شرکت در فعالیتها کاملا داوطلبانه و اختیاری میباشد. فراخوانهای ما بر این اساس صورت گرفته و میتوان گفت ما  صدای حق طلبانه مردم این شهرهستیم، وقتی مردم با مشکلات روزمره مانند مشکل برق مواجه میشوند، اول به ما مراجعه میکنند، مسئله آب و حتی کسانی که مسکن ندارند به ما مراجعه میکنند.

-  مردم از چه طریقی با شما ارتباط میگیرند؟

سلام عبدالله: از طریق شماره تلفنهای که در اختیار مردم گذاشته ایم با ما تماس میگیرند، حتی کسانی که در حزب حاکم عضو هستند و در چهارچوب حزبشان نمیتوانند مشکلاتشان را حل کنند به ما مراجعه میکنند. در یک کلام چه از طریق نامه، تلفن و یا اینکه مراجعه های حضوری در سطح شهر  ما مسبب این شده ایم که اگر نگویم صدها بلکه دهها خانوار را ما سرو سامان داده ایم و برایشان مسکن فراهم کرده ایم.

- اجازه بده سوالم را اینجور تکمیل کنم. میتوان گفت فعالیت شما برای بسیج  و سازماندهی یک جنبش مردمی هنوز در آغاز کار است، فارغ از اینکه انجمن شما چهار سال است که پا گرفته و حضور خود را اعلام کرده است.  و درست است که در جنبش مردمی مشارکت داوطلبانه است ولی نیاز به رهبری و مرکزیت دارد که مدام در تکاپو و فعالیت هستند و در مقابل همدیگر احساس مسئولیت میکنند. اگر غیر از این باشد به قول ضرب المثل فارسی " تو نیکی کن و در دجله انداز"  می شود. با وجود فعالیتهای عظیمی که تابحال شما انجام داده اید میبایست که روزبروز گسترده تر از قبل شده باشد و به همین نسبت نیاز به رهبری متمرکزتر با مسئولیت بیشتر دارد. رهبری که برای تمام عرصه از جنگ واعزام نیرو به جبهه های جنگ و کمک به آواره ها و تامین امنیت و سرو سامان دادن به مشکلات مردم و خیلی کارهای دیگر سازمان و تقسیم کار و نیرو می خواهد. دورنمای کار شما با وصف تمام این اقدامات بزرگ چیست و برای آینده این جنبش چه برنامه ای دارید؟

سلام عبدالله: یکی از جدل های که شخص من همیشه با آن درگیر هستم سر همین قضیه میباشد. زمانی که مسئولیتها را به عهده یک نفر بیندازند ، شیوه کاری که احزاب برای خود تبیین کرده اند و آنزمان است که باید احساس خطر کرد. ما معتقد به کار گروهی و جمعی هستیم. مردم نیز از احزاب یاد گرفته اند که یک نفر باید همیشه امر و نهی کند و با دستور به کارها رسیدگی کنند.

 

- شاید هم روزی لازم شود که حزب درست نیست. اما در حال حاضر قرار است جنبش شما بزرگ و بزرگ تر شود. اگر موفق شوید بنا بر این، همه اعضای مثلا چند صد و چند هزار نفری را نمی توان رهبری جمعی نامید. بالاخره سطحی از رهبری را باید به مردم معرفی کرد که ممکن است سلسله مراتب هم در آن باشد. آیا شما چنین آینده ای را برای خود پیشبینی می کنید. برای مثال  اگر وضع جدیدی پیش بیاید و جنگ خاتمه پیدا کند و انتخابات اعلام میشود، در نتیجه مردم این شهر قاعدتا باید به کسانی چون شما رای دهند، آیا این وضعیت را در فردای فعالیت خود می بینید

سلام عبدالله: کاک خالد میخواهد جواب این سوال شما را بدهد ولی قبل آن میخواهم به نکته ای اشاره کنم اینکه ما به عنوان یک نیروی فشار باقی بمانیم بهتر است و ترجیح من این است که در مقابل مشکلات و کارشکنی های دولتی به عنوان یک نیروی فشار عمل کنیم.

خالد باجلان: اینکه چهار سال است که ما این هئیت را تشکیل دهیم درست است ولی یک چیز را نباید فراموش کنیم که این شهر حدود سی و پنج سال تحت سلطه یک سیستم دیکتاتور و درنده بوده است، این تصویر کماکان در اذهان مردم باقی مانده است و کردستان نیز بعد از بیست سال گرفتن خودمختاری توانسته است به درجه ای از لحاظ فکری پیشرفت و رشد داشته باشد اما شهر ما تا به امروز زیر فشار حکومتی همچنان مانده است به دلیل اینکه ما یک شهر مرزی هستیم و آخرین شهر جنوبی کردستان میباشیم، به همین خاطر مدام تحت کنترل شدید هستیم. با این اوضاع نمیشود توسط چند نفر این شهر را اداره کرد. به عنوان مثال وقتی فراخوان یک اعتصاب یا تحصن را میدهیم، مردم با بدبینی و اینکه حکومت مرکزی یا حکومت اقلیم زیر بار نمیرود با قضیه مواجه میشوند و از طرف دیگر وابستگی اقتصادی  که به حکومت دارند مانع دخالتگری آنها میشود. چند روز پیش بر اثر حادثه برق 5 نفر جانشان را از دست دادند و وقتی ما نسبت به این قضیه حساسیت نشان دادیم و خواستیم عکس العمل نشان دهیم با این جواب مواجه شدیم که حزب حاکم از این مسئله ناخشنود خواهد شد و ممکن است برایمان دردسر درست شود.

مامیخواهیم که اوضاع را تغییر دهیم واین  زمان زیادی می برد. قدم به قدم بایست جلو رفت، خانقین حتی مثل شهرهای دیگر کردستان نیست، در شهرهای دیگر تاحدی از وجود امکانات و آسایش  و امنیت میتوان اسم برد ولی در اینجا چنین چیزی وجود ندارد. به علاوه بیش از نصف جمعیت خانقین با زبان کردی سورانی آشنای چندانی ندارند و بیشتر کانالهای عربی را به دلیل اینکه بیشتر متوجه میشوند پیگیری میکنند. یا اینکه وقتی میخواهیم علیه حکومت بغداد دست به تحرکی بزنیم ما را متهم میکنند که شما علیه بغداد هستید چونکه آنها حکومت شیعی دارند. هرچند خوشبختانه درصد بسیار کمی این چنین تفکر و گرایشی دارند و با جرات میتوان گفت که خانقین اولین شهری میباشد که عرب، کرد، شیعه ، سنی، مسیحی، ارمنی، آشوری و کاکه ای بدون هیچ گرایش طایفه ای با هم زندگی میکنند و هیچ تداخل و مشکلی تاکنون از این بابت نداشته ایم.

سلام عبدالله: اجازه بدهید من کمی بهتر در مورد تاریخچه این شهر برایتان بگویم. با اکتشاف نفت در این منطقه کارگران زیادی در این شهر متمرکز شدند و این عامل بسیار موثری در برجسته شدن این مسئله  یعنی پذیرش ملیت ها و مذاهب و غیره در کنار هم  است. به دلیل وجود طبقه کارگری از هر قوم و مسلکی در این منطقه، خانقین یک بافت کارگری پیدا کرد و این  باعث شده است که اختلافات قومی و مذهبی در اینجا رخ ندهد. تنها یک مورد در این سالها روی داد آنهم مربوط میشد به دورانی که حکومت بعث  با سیاست قوم پرستی کردهای خانقین را از شهر بیرون کرد و اعراب را جایگزین نمود. اعرابی هم که در اینجا اسکان داده شدند وابسته به حکومت بعث بودند، بعد از قیام که مردم به شهرها بازگشتند و قصد داشتند در خانه های خود که قبلا از طرف حکومت بعث به اعراب واگذار شده بود زندگی کنند و بدین ترتیب بدون هیچگونه درگیری و خونریزی، اعراب دسته جمعی خانقین را ترک کردند و کوچکترین تعرضی که ناشی از قوم پرستی و تفکرات شوینیستی باشد صورت نگرفت.

- من هنوز جواب سوال قبل را نگرفتم که برای آینده و فردای جنبش خود چه برنامه ای دارید؟ آیا به همین منوال میخواهید پیش بروید یا اینکه میخواهید حزب درست کنید، یا اینکه با انجمن ها و نهادهای مردمی شهرهای دیگر کردستان بر سر تشکیل یک تشکیلات بزرگتر و تاثیرگذار تر دست بکار میشوید، چه راهی را برای فردای خود در پیش میگیرید؟

سلام و خالد به نوبت: شیوه کاری که ما در این چند سال در پیش گرفته ایم به همین منوالی بوده که عرض شد. با وجودی که منابع مالی و اداری در دست احزاب حاکم میباشد اما نقطه مراجعه مردم و حتی کانالهای تلویزیونی و خبری ما هستیم و با ما ارتباط میگیرند. ما منتظریم که چنین الگو و مدلی در شهرهای دیگر کردستان هم تشکیل شود. اما متاسفانه تابحال شاهد چنین اتفاقی نبوده ایم مگر در دفاع عمومی که مردم مجبور میشوند بصورت اتوماتیک از خود دفاع کنند و منتظر کسی نباشند. مثلا نمونه های کوبانی و منطقه سنجان را میتوان مورد اشاره قرار داد.

ما بر ادامه فعالیت خود به همین منوال اصرار داریم . ما تقاضا میکنیم که در شهرهای دیگر کردستان هم دست به کار شوند و نمونه خانقین را برای خود الگو قرار دهند. وقتی میبینند که احزاب به دادشان نمیرسند پس چرا نباید خود را مستقل از آنها متشکل کرد و سازمان داد.

 - داعش به شهرهای عراق حمله کرده است و مردم آگاهانه و سازمان یافته مثل انجمن شما و یا بصورت غریزی و طبیعی، دستجات خود برای دفاع از زندگی شان و جلوگیری از تعرض بیشتر داعش تشکیل داده اند. این کار هم  بدون توجه به حکومت بغداد یا حکومت اقلیم کردستان انجام شده است. از نظر شما چه در جریان اوضاع کنونی و چه بعد از داعش ، سرنوشت این تحرکات و خودسازماندهی ها به کجا میرسد؟

سلام عبدالله: قبل از داعش  هم ما وجود داشته ایم.

- بعد از داعش چکار می کنید؟

سلام عبدالله: به همین روالی که تا به امروز آمدیم ادامه خواهیم داد.

- شما میگوید که به مانند یک گروه فشار عمل میکنید. یعنی به حکومت فشار می آورید تا به مشکلات مردم رسیدگی کنند، آیا شما نمیخواهید قدرت را در دست بگیرید و یا بخشی از آن را در اختیار داشته باشید؟  اگر این کار را در دستور نداشته باشید فکر نمی کنید فعالیتهایتان در سطح خیریه و کمک رسانی و غیره میماند؟

سلام عبدالله: مردم شهر به ما احتیاج دارند. میخواهم به یک نمونه اشاره کنم، ما قرار بر این گذاشته ایم که هیچکدام از ما این حق را ندارد که در انتخابات خود را کاندید کند به این دلیل هر کسی که وارد این سیستم شود آلوده میشود، حکومتی به این درجه آلوده و کثیف و به دور از خواسته مردم طبیعتا کسی وارد آن شود فاجعه به بار خواهد آورد. این تجربه احزاب سبز در آلمان بود زمانی که متوجه شدند بیرون از سیستم نیمتوانند تغییری ایجاد کنند، در سیستم وارد شدند و حتی احزاب کمونیستی هم، در نهایت قبول کردند که آلمان نیز در جنگ افغانستان شرکت داشته باشد. آلمان در جنگ یوگسلاوی دخالت کند، یعنی شعار صلح و  آشتی طلبانه و دفاع از محیط زیست حذف شد و این احزاب به بخشی از سیستم  تبدیل شدند. اگر ما نیز امروز چنین تجربه ای را بخواهیم تکرار کنیم بی گمان دچار همین تناقضات خواهیم شد.

- فکر می کنید اگر کاندیداهای شما  شهردار خانقین یا رییس منطقه و یا عضو پارلمان شوند به شما ضرر می رساند؟ چطور؟ آیا این موقعیت ها شما را تقویت نمی کند که به مبارزه خود ادامه دهید؟

سلام عبدالله: قطعا ما میتوانیم در این سطح ظاهر شویم، هر کدام از ما میتواند تبدیل به نماینده و منتخب مردم باشد ولی کماکان بر این باور هستیم که وارد شدن در سیستم یعنی آلوده شدن و ترجیح میدهیم به همین منوال به فعالیت خود به عنوان گروه فشار به سیستم ادامه دهیم، ما هنوز دارای چنان قدرتی نیستیم و هنوز یک گروه کوچک به شمار میاییم، به این امید که در شهرهای دیگر نیز چنین گروه های تشکیل شود تا بتوانیم احساس قدرت بزرگتری بکنیم.  شخص من خارج از فعالیتهای این گروه و هیئت به میان قشرهای کارگری رفتم و انجمن دفاع از حقوق کارگران و حقوق زیست را تشکیل دادم، به تمام کمپانی های نفتی سر زدم ، با تمام انجمن های روستاها فعالیتم را شروع کردم، با کارگران، بیکاران و... توانستیم انجمن های را تشکیل دهیم اما متاسفانه هنوز به نتیجه مطلوب نرسیدیم. این یک تجربه جدید است. این دو حزب حاکم موجود دو موسسه مالی هستند. در این شهر و در تمام شهرهای کردستان دو موسسه رسمی کورد وجود دارد. یکی موسسه حزب اتحادیه میهنی کردستان است و دیگری موسسه حزب دمکرات کردستان عراق.

- انجمن های شهر هم جزو سیستم حکومتی است؟

سلام عیدالله: انجمن شهر نیز جزء سیستم حکومتی میباشد، آنها ١٣ نفر هستند و هشت نفر از آنها متعلق به آن یکی حزب و پنج نفر دیگر متعلق به حزب مقابل. اگر من به این انجمن وارد شوم یعنی یک نفر در برابر ١٣ نفر حزبی، پس صدای من به هچ جا نمیرسد و هیچ فعالیت مفیدی را نمیتوان در این انجمن پیش ببرم. بیشتر زندگی مردم وابسته به احزاب میباشند و حقوقشان را همین احزاب تامین میکنند.

پس بهتر است خارج از سیستم به فعالیتهای مردمی خود ادامه دهم تا اینکه وارد سیستمی بشوم که خود من را نیز به فرسایش میکشاند.

به همین دلیل ما ترجیح میدهیم در بیرون از سیستم بایستیم تا اینکه وضعیت کمی بهتر شود، قطعا اوضاع به همین منوال پیش نخواهد رفت و تغییراتی روی خواهد داد. ما میتوانیم به سیستم هم کمک کنیم و نمیخواهیم همیشه علیه آن بایستیم.

- یعنی شما قصد ندارید سیستم را تغییر دهید؟

خالد باجلان: ما نمیتوانیم با چنین نیروی کمی که داریم سیستم را تغییر دهیم. آنها به سراغ ما میایند و حتی در انتخابات گفتند که به عنوان سخنگو با ما همکاری کنید. ولی ما جواب دادیم اگر امروز این کار را بکنیم وارد سیستم شما خواهیم شد و این یعنی تحت سلطه آنها قرار گرفتن.

با این اوصاف ما نه میخواهیم در انجمن وارد شویم و نه در هیچ ارگان و پارلمانی. در ثانی تفکر دمکراسی در عراق هنوز در پایه های اولیه خودش هم قرار نگرفته است و مردم بر اساس سیستم حزبی در انتخابات شرکت میکنند و نمایندگان خود را انتخاب میکنند. به دلیل اینکه زندگی مردم در اختیار احزاب قرار گرفته است.

سلام عبدالله: ما خودمان نیز کم و کاستی زیاد داریم. به عنوان مثال در جریان حمله به شنگال ما اول تصمیم گرفتیم که کمک جمع آوری کنیم و از خانقین به طرف شنگال حرکت کنیم. متاسفانه آن را عملی نکردیم و اگر چنین اتفاقی میفتاد و اولین محموله کمکی از اینجا به شنگال منتقل میشد، میتوانست تمام نیات دو حزب حاکم را به تمامی افشا کند و دست شان را بیش از پیش برای مردم رو میکردیم. چطور میشد مردم از خانقین خود را به کوههای شنگال برسانند و برایشان کمک و آذوقه فراهم کنند ولی یک حکومت با تمام دم ودستگاههای عریض و طویلش نمیتواند اینکار را بکند. پس معلوم می شود نمی خواهد این کار را بکند.

-  سوال قبلیم را بنوع دیگر ی مطرح می کنم. شما می خواهید به عنوان نیروی فشار باقی بمانید و حتی به نظام کنونی یعنی دولت اقلیم کمک کنید که اوضاع بهبود یابد. این نوعی اصلاح طلبی است. آیا شما می خواهید حکومت اقلیم اصلاح شود؟

سلام عبدالله: ما فعالیتهای زیادی را در تمام عرصه ها انجام داده ایم که هنوز به آن اشاره نکرده ایم، به عنوان مثال تشکل دفاع از زنان را تشکیل دادیم تا علیه فرهنگ مردسالارانه بایستیم، دهها دختر و زن را از خطر تجاوز و اذیت و آزار جنسی نجات دادیم. علیه قتل های ناموسی زمانی که دختری حامله بود ایستادیم و از مرگش جلوگیری کردیم و این عملکرد ما در این دوره بوده است. بنابراین ما اعتقادی به شعار دادن نداریم و مردم باید خودشان به این درجه از آگاهی برسند. قبلا در هر خانه ای یک کتابخانه وجود داشت ولی الان حتی یک کتاب را در یک خانه پیدا نمیکنی و به همین درجه سطح آگاهی مردم پایین آمده و بیشتر درگیر پیدا کردن یک لقمه نان برای شبشان میباشند و وقتی برای مطالعه و کارهای دیگر ندارند.

- همزمان با حمله داعش، مسعود بارزانی شعار استقلال کردستان را بلند بلند کرد و اعلام کرد  که  اکنون زمان گرفتن استقلال برای کردستان است. مردمان زیادی از این طرح حمایت کردند و حتی احزاب ایرانی هم از آن استقبال کردند. نظر شما در این رابطه چیست؟

سلام عبدالله: ما در این رابطه هیچ اقدامی نکردیم و خود را درگیر این مسئله ننمودیم.

ایاد علی: هر کشوری نیاز به زیر ساخت دارد. سوال این است که آیا واقعا در این شرایط و حدود این سه ماه که داعش حمله کرده است ما میتوانم شعار استقلال را علم کنیم، آنهم زمانی که هنوز وابسته هستیم و فساد سرتاپای حکومت را دربر گرفته است و هر روز بدتر از روز قبل میشود. در پاسخ به سوال قبلی شما در رابطه با وضعیت و برنامه ما برای آینده، باید بگویم جامعه ما نیاز به که یک تغییر کامل فکری دارد چونکه مردم هنوز رعب و وحشت سی و پنج سال گذشته را در دل دارند و هنوز فراموش نکرده اند.

سلام عبدالله: سبک کار، جایگاه و موفقیت ما در یک کار نشان میدهد زمانی که متوجه باشیم یکی از اصول برای جلو رفتن، تشخیص درست و پیش گرفتن آن است. اگر ما بتوانیم در هر عرصه ای قبل از هر جنبش و تحرک دیگری اقدام کنیم، میتوانیم توازن را به نفع خود تغییر دهیم. متاسفانه در این زمینه بسیار سهل انگار و یا بهتر بگویم کم کار هستیم. ما باید اصول اساسی فعالیت را رعایت کنیم چونکه این مبارزه روز و شب ما میباشد. جنبش کمونیستی در دنیا با وجود صدها میلیون قربانی عقب رفت، میتوان ده ها تفسیر از شکست و فروپاشی آن داشت. در نتیجه هر کدام از ما برای ایجاد یکی دنیای بهتر نیاز است به جای صد کادر کمونیستی آن دوره فعالیت و مبارزه کنیم. ما هنوز در اول راه هستیم. هستند کسانی که تمام وقت در خدمت منافع این جنبش فعالیت میکنند ولی هنوز جان نگرفته است  جنبش ما و ضعف تئوریک و پراکتیک دارد. وقتی ما همراه با بخشی از جامعه مثلا دانشجویان و دانش آموزان  برای مطالبشتان دست به اعتراض میزنیم، در فردای تجمعات عمومی و فراخوانهای عمومی دیگر شاهد حضور آنها نیستیم. بخشهای مختلف مردم  وظیفه  خود نمی دانند از اعتراضات و مبارزات همدیگر حمایت کنند و شرکت کنند.

- اجازه بدهید گفتگومان را در اینجا خاتمه دهیم، جا دارد که از تک تک شما تشکر کنم ، شما کارهای ارزنده بی شماری را تابه امروز انجام داده اید و این جنبش باید گسترده تر شود، کارها و اقدمات شما باید به گوش دیگران در نقاط مختلف برسد و ما نیز در نشر این تجربیات و رساندن صدای شما به دیگر شهرهای کردستان و عراق تلاش خواهیم کرد. تا جایی که امکان داشته باشیم صدای شما را به گوش میدیای ایرانی نیز خواهیم رساند. اقداماتی که شما انجام داده اید متاسفانه خیلی ها از آن بی خبرند در حالی که بسیار ارزشمند و مهم میباشند.برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی داریم.

 

مرداد ٩٣- اوت ٢٠١٤