توافق دولت با احزاب ناسیونالیست کرد، توهم است، سراب است!

در باره سیاست جدید پژاک و تحولات مربوط به ناسیونالیسم کرد در منطقه

مظفر محمدی  در گفتگو با رادیو نینا

 

رادیو نینا: بحث امروز ما در رابطه با پژاک وتشکیل حزب جدید با اسم اختصاری "کودار" جمعیت دمکراتیک و آزادی شرق کردستان است. قبل از اینکه مشخصا به این مساله بپردازیم می خواهم بپرسم که رابطه ی این چرخش و تغییر در سیاست پژاک با تحولات در سیاست احزاب ناسیونالیست کرد درمنطقه، چیست؟ 

مظفر محمدی: پژاک در خود موجودیت مستقلی ندارد. به این برمیگردم. اما تاریخا و تا کنون کش و قوس های مساله کرد یا جنبش های ناسیونالیستی کرد در منطقه، تابع شرایط و تحت تاثیر تحولات بیرون از مرزهای منطقه بوده است.  یکی یکی ومختصرا در این باره یادآوری هایی می کنم:

- حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق نتیجه ی بحران خلیج و اشغال عراق بود. در این تحولات مردم کردستان عراق قیام کردند و نیروهای دولت مرکزی را از کردستان خارج کردند. در نتیجه، احزاب ناسیونالیست و مسلح کرد که ان زمان در بیرون از مرزها بودند آمدند و قدرت را بدست گرفتند. از آن زمان تا حالا بیش از دو دهه میگذرد اما تحولی که در کردستان عراق اتفاق افتاده، عروج میلیونرها و میلیاردرهایی است که چه در درون احزاب حاکم و چه در میان بورژوازی کرد، به سرمایه های نجومی دست یافتند و کلیه منابع قدرت و ثروت را تصاحب کردند. فاصله فقر و ثروت در حال حاضر خیلی بیشتر و عمیق تر از دوره صدام است. امروز افراد مسلح احزاب حاکم بجای پلیس صدام مبارزات و مطالبات و حق طلبی مردم را مانع میشوند و سرکوب می کنند. نتیجتا الان ما در کردستان عراق با پدیده ای مواجهیم که از طرفی بین احزاب حاکم کشمکش دایمی هست و از طرف دیگر در رابطه با دولت مرکزی جدال بر تقسیم بیشتر قدرت و ثروت و همچنین بین احزاب حاکم و مردم هم جدال دایمی بر سر آزادیهای سیاسی و رفاه و خوشبختی هست.

 

- در مورد کردستان ترکیه هم وضعیت کنونی، ادامه زمانی است که در اواخر دهه ی 90 پیمان نامه مشترک ایران و عراق و سوریه باعث شد که جمهوری اسلامی و دولت سوریه حمایت خود را از حزب کارگران کردستان "پ ک ک" قطع کنند. در نتیجه اوجلان از دمشق اخراج میشود و جمهوری اسلامی هم پایگاه های پشت جبهه پ ک ک را در غرب کشور بر می چیند. این سازمان به قندیل می رود و اوجلان هم در یک توطئه مشترک سازمانهای امنیتی کشورهای منطقه و غرب دستگیر و تا حالا زندانی است.

 

- درسوریه هم بدنبال دخالت کشورهای منطقه از جمله ترکیه و عربستان و قطر  و ...، و ایجاد  نیروهای نظامی و شبه نظامی از اسلامیون افراطی و تروریست، یک جنگ داخلی را موجب شدند. در این میان، کردستان سوریه راه خود را جدا می کند و یک نوع خودمختاری در منطقه ایجاد می شود. و احزاب ناسیونالیست کرد عملا اداره امور را بدست می گیرند. این کار اقدام و سیاست مثبتی بود که مناطق کردستان سوریه را از جنگ داخلی نجات داد و در این میان  برای پ ک ک هم فرصت جدیدی بوجود آمد که با استفاده از موقعیت حزب برادر خود در کردستان سوریه، حزب اتحاد دمکراتیک، بتواند به موقعیت بهتری دست پیدا کند. اما با تسلط مجدد دولت بشار اسد دورنمای این وضعیت هم مبهم و نامعلوم و نامطمئن شده است.

 

- در کردستان ایران در دو دهه اخیر اتفاق چشمگیری نیفتاده است. در اوایل، تشکیل دولت احزاب ناسیونالیست در کردستان عراق نقطه امید برای ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران شد و انتظارمی رفت حداقل پشت جبهه محکم تری از قبل و دوره صدام و امکانات بهنری برای این احزاب و فشار آوردن بر جمهوری اسلامی فراهم شود. اما عملا این کار نشد. نزدیکی دولت اقلیم کردستان عراق با جمهوری اسلامی مانع این کار شد و عملا گشایشی در فعالیت سیاسی و نظامی اپوزیسیون کرد ایران علیه جمهوری اسلامی حاصل نشد. یا در نتیجه این نزدیکی هم امکانی برای مذاکره و مصالحه ی این اپوزیسیون با جمهوری اسلامی که دولت اقلیم مشوق آن بود هم فراهم نگردید. به همین دلیل و به دلیل کور شدن افق ناسیونالیسم کرد، یکی از شعبات حزب دمکرات کردستان ایران با عوامل جمهوری اسلامی در اربیل و کنسولگری ایران به مذاکره می نشیند و به بازی گرفتن توسط جمهوری اسلامی امید می بندد.

 

تحرکات پژاک هم درهمین راستا است. بعد از اعلام آتش بس و مذاکره پ ک ک و دولت مرکزی ترکیه و اعلام اینکه اسلحه را زمین می گذارند، برای پژاک امید به ادامه مبارزه مسلحانه بدون حزب مادرش پ ک ک از بین می رود.  اسلحه اکنون برای پژاک وبال گردن است. در نتیجه برای این حزب ساخته شده توسط پ ک ک که ارتباط اجتماعی و سیاسی واقعی با مسایل کردستان ایران ندارد، راهی باقی نمی ماند جز اینکه خواستار مذاکره و مصالحه با جمهوری اسلامی شود. تشکیل حزب جدید از جانب پژاک به همین منظور است. حزب جدید در واقع یک نوع خاتمه دادن به چهره مسلحانه و نظامی پژاک و بازی کردن این رل که خوب الان حزب دیگری هستیم و پای اسلحه در میان نیست و بنا بر این مذاکره با جمهوری اسلامی با این چهره و تصویر جدید ممکن است قابل حصول باشد.

نهایتا می خواهم بگویم که با توجه به تحولات منطقه و شکست غرب و در راس آن دولت آمریکا در افغانستان و عراق و سوریه و بخصوص تحولات سوریه و سرکار ماندن دولت بشار اسد از طرفی، و نرمش و اعتدال جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و غرب و مذاکرات اتمی اخیر، همه ای اینها باعث شده که سیاست غرب و امریکا هم متحول شود و دیگر علاقه ای برای سرمایه گذاری روی احزاب ناسیونالیست کرد و اپوزیسیون جمهوری اسلامی ندارند. اگر قبلا این احزاب را برای آلترناتیوسازی و فشار بر جمهوری اسلامی می خواستند و حمایت سیاسی و مادی می کردند، اکنون حاضر نیستند مایه بگذارند و پول خرج کنند!

 

رادیو نینا: در بعد سیاسی و خط مشی رسمی احزاب ناسیونالیست کرد در منطقه چه مسایل جدیدی مطرح شده است؟

مظفر محمدی: پ ک ک و بدنبال آن پژاک اعلام کرده اند که دوران جنگ مسلحانه بسر آمده  و دوره مذاکره و مصالحه است. قبلا می خواستند یک کنگره برگزار کنند تا به این سیاست درسطح 4 بخش کردستان، رسمیت بدهند. سیاست مصالحه با دولتهای خودی. و به این منظور حتی از نمایندگان دولتهای ترکیه، سوریه، عراق و جمهوری اسلامی ایران دعوت کرده بودند. یعنی کنگره می بایست گامی عملی درجهت انجام این سیاست باشد. اما کنگره بدلیل اختلافات درونی احزاب ناسیونالیست و رقابتهایشان با همدیگر تشکیل نشد و این پروژه شکست خورد.

پ ک ک اعلام کرده است که دوره ملی گرایی تمام شده و اوجلان بارها گفته است که اسلام مهم تر از ملی گرایی است! این سیاست را مقایسه کنید با سیاست و یا ایدئولوژی ای که پ ک ک بر مبنای آن موجودیت یافته بود: در ملی گرایی افراطی پ ک ک، ملت و  وطن مادر است وبر همه چیز مقدم. حتی بر زندگی ادم ها و عشق و علاقه به زندگی و تشکیل خانواده و ازدواج و زندگی خصوص انسان ها. امروز می گویند استقلال 4 پارچه کردستان و کردستان متحد ممکن نیست و یا اصلا لازم نیست. رسما اعلام کرده اند که  هیچ شکل حکومتی مستقل از دولتهای سرکوبگر مردم کردستان را تعقیب نمیکنند. و مدعی اند که  در ترکیه، سوریه و ایران مردم کردستان حاضرند با همان حکومتهای موجود کنار بیایند و وارد مذاکره و معامله بشوند

فراموش نکنیم که  روش و سیاست پ.ک.ک در مقابل مخالفین خود درکردستان ترکیه افراطی تر و بیرحمانه تر از حزب بارزانی در مقابل مخالفینش در کردستان عراق بوده است. چنانچه در تاریخ 35 ساله این حزب در کردستان ترکیه هیچ حزب و سازمان مخالفی امکان و توان این را پیدا نکرده است که بدون مزاحمت پ.ک.ک فعالیت کند.  

بارزانی در کردستان عراق هم رسما اعلام کرده که طرح فدرالیسم شکست خورده است. احزاب ناسیونالیست کرد حاکم  در کردستان عراق بین خود دچار تفرقه و تشتت اند. با حکومت مرکزی بر سر تقسیم ثروت و نفت در جدال دایمی هستند. از طرف دیگر با نارضایتی کارگران و مردم روبرو هستند. بارزانی در غیاب امریکا که عراق را ترک می کند، نمی تواند با دولت مرکزی در بیفتد. در نتیجه ی این تغییر و تحولات، همه ی احزاب ناسیونالیست در منطقه سرنوشت خود را به مذاکره و مصالحه با دولتهای کشورهای خود گره می زنند. امیدی به خارج ا زمرزها و بحران های منطقه ای و به بازی گرفته شدن توسط دولتهای منطقه و امریکا ندارند. این سیاست  آنها را به کجا می رساند هنوز باید دید. اما هر چه هست این سیاست هم چشم انداز روشنی ندارد.

 

رادیو نینا: این چشم انداز چه می تواند باشد؟

مظفر محمدی: آنطور که پیدا است، حزب بارزانی  با کنار گذاشتن مساله استقلال و حتی تردید در مورد فدرالیسم، چشم به شریک شدن بیشتر در قدرت دولت مرکزی دوخته است. مثل ریاست جمهوری عراق که طالبانی بخاطر آن بارو بندیلش را بست و از مرکز قدرت و حاکمیتش دور شده و صندلی ریاست جمهوری را ترجیح داد. این شانس برای حزب بارزانی هم شاید وجود داشته باشد. در نتیجه، همزیستی "دولت اقلیم کردستان" با دولت مرکزی بیشتر می شود.

 

پ ک ک آینده ی ناروشن تری دارد. با تسلط مجدد دولت بشار اسد و احتمالا در همکاری بشار با دولتهای عراق، ایران و احتمالا ترکیه ، پ ک ک باز هم قربانی است.

پژاک بدون پ ک ک موجودیت مستقلی ندارد. در کردستان ایران فاقد ریشه اجتماعی است. از جای دیگری آمده وتوسط حزب دیگری ساخته شده است. اکثریت اعضا ونیروی نظامی این جریان ازمردمان کردستان ایران نیستند.  این موقعیت، پژاک را از یک حزب جدی سیاسی به یک نیروی باند سیاهی تبدیل کرده است. پژاک آن اندازه که مخالف جنبش و  تحرکات کارگری و کمونیستی و آزادیخواهانه و برابری طلبانه در کردستان ایران است، مخالف جمهوری اسلامی نیست. به همه ی این دلایل پژاک به تبعیت از پ ک ک مذاکره و توافق با جمهوری اسلامی را بعنوان تنها راه جلو پای خود می بیند. توافقی که هیچگاه صورت نمی گیرد، مگر اینکه جمهوری اسلامی بخواهد از پژاک بعنوان یک نیروی باند سیاهی علیه کمونیست ها و کارگران در کردستان استفاده کند. و این جریان چنین ظرفیتی را دارد.

به این اعتبار باید بین احزاب اصلی ناسیونالیست کرد و جریانات باند سیاهی چون پژاک تفکیک قایل شد.

 

رادیو نینا: آیا مذاکره و مصالحه و یا تسلیم شدن احزاب ناسیونالیست کرد به جمهوری اسلامی بنفع مبارزه آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم کردستان است؟

مظفرمحمدی: گفتم که همه احزاب موجود در کردستان را نمی توان یک کاسه کرد. برای مثال حساب حزب دمکرات کردستان را باید از پژاک جدا کرد. نه بخاطر قبول یکی و رد دیگری. بلکه این ها دو پدیده متفاوت اند و برخورد و سیاست متفاوت را نسبت به آنها می طلبد.

حزب دمکرات کردستان ایران، یک جنبش و جریان اجتماعی است. در جامعه کردستان ریشه دارد. ناسیونالیسم کرد علاوه بر احزاب، در بعد اجتماعی هم یک واقعیت است که نه تنها بورژوازی کرد را شامل می شود بلکه بخشی از مردم زحمتکش را هم شامل می گردد. تحقیر و ستم ملی، این روحیه و فرهنگ خود را بازتولید و جنگ جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان آن را تشدید کرده است. احزاب ناسیونالیست هم ملی گرایی و قوم پرستی را مدام تبلیغ کرده و دامن می زنند.

در نتیجه اگر بفرض محال جمهوری اسلامی حزب دمکرات را بپذیرد، این حزب بخشی از آن نیروی اجتماعی آلوده به ناسیونالیسم را با خود به کنار جمهوری اسلامی خواهد برد. و این به ضرر مردم کردستان و به نفع جمهوری اسلامی است. من شخصا از مذاکره و مصالحه و تسلیم حزب دمکرات کردستان به جمهوری اسلامی خوشحال نمی شوم. احزاب اصلی ناسیونالیست کرد با جمهوری اسلامی نروند بهتر است.

احزاب ناسیونالیست از جمله حزب دمکرات را باید یک نیروی اجتماعی  و رادیکال کارگرو زحمتکش و کمونیسم در کردستان حاشیه ای کند. این کم ضررترین راه است. تصور کنید حزب دمکرات کردستان را ژاندارم کردستان کنند، آیا بدتر از نیروهای فعلی جمهوری اسلامی در برابر کارگران و کمونیست ها و زنان برابری طلب و جوانان مدرن و خواهان آزادی و رفاه نخواهند ایستاد؟ نمونه کردستان عراق را داریم که تازه آنها مستقل اند و از دولت مرکزی دستور نمی گیرند.

درمورد پژاک گفتم، مساله فرق می کند. این نیروی سناریوی سیاه است. باند سیاهی است و از نظر من این جریان اسلحه را زمین بگذارد به نفع مردم است. از آنجا که یک نیروی اجتماعی نیست، ر فتنش با جمهوری اسلامی کسی را با خودش نخواهد برد. اما مزاحمتش از سر مردم کم خواهد شد.

حزب جدید پژاک کاریکاتور حزب قانونی طرفدار پ ک ک است که در پارلمان ترکیه نماینده دارد. پژاک بهیچوجه  موقعیت پ ک ک در ترکیه را ندارد تا بتواند سازمان قانونی اش را به جمهوری اسلامی تحمیل کند. مساله از نظر من ایجاد حزب جدید نیست. همان پژآک و همان آدم ها اما بانام دیگر، آمده است تا به جمهوری اسلامی بگوید ما اسلحه را کنار گذاستیم و برای مصالحه آماده ایم.

           

رادیو نینا: با توجه به شرایط بین المللی و منطقه ای از طرفی و وضعیت جمهوری اسلامی بعد از انتخابات روحانی که خودش را دولت اعتدال می نامد، چقدر امکان پیشرفت سیاست جدید احزاب ناسیونالیست کرد و مذاکره و مصالحه با جمهوری اسلامی و وجود دارد؟

مظفر محمدی: در حال حاضر و در کوتاه مدت این امکان بهیچوجه وجود ندارد. سازش جمهوری اسلامی با حزب دمکرات کردستان غیرممکن است، توهم است. یک توهم تاریخی که رهبران این حزب از قدیم تا امروز آن را نمایندگی کرده اند! دلایل جدید بروز این توهم این است که، زمانی کردستان عراق الگو و رویای ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران شد و بعد سوریه. اما این افق امروز بدلیل تغییر سیاست امریکا و متحدینش کور شده است. حالا مدل و راه حل مذاکره و مصالحه ی پ ک ک با دولت ترکیه امیدبخش ناسیونالیستهای کردستان ایران شده است. و این را راه حل مساله ملی می دانند.

روحانی هم وعده ی توجه به خواستهای فرهنگی ملیت ها را داده است. وعده ی همین اندازه مطالبه ی فرهنگی، ناسیونالیست ها را بوجد آورده است. اما جمهوری اسلامی در موقعیتی نیست که به مذاکره و مصالحه با حزب دمکرات ها و یا پژاک احتیاج داشته باشد. این رژیم خواستار تسلیم و انحلال این احزاب است نه برسمیت شناختنشان به عنوان یک نیرو که سر یک میز بنشینند و مذاکره کنند. جمهوری اسلامی سبزها را در مجلس اسلامی اش نمی پذیرد چه رسد به اینکه نمایندگان یک حز ب مسلح که با او جنگیده است را بپذیرد. در نتیجه گفتم که توافق دولت با احزاب ناسیونالیست کرد، توهم است، سراب است.

نباید فراموش کنیم که موقعیت کنونی احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران، تنها ناشی از تغییر سیاست غرب و امریکا و کنارگذاشتن آلترناتیو سازی و غیره نیست. اگر چه این اصل است، اما از طرف دیگر مبارزه کارگران و چپ در کردستان بدرجه ای پایین آمده  و این فشار را بر این احزاب نمی گذارد که نتوانند دست بهر کاری بزنند. و به این اعتبار جمهوری اسلامی تسلط بیشتری بر اوضاع  دارد و توهم به دولت روحانی هم این مساله را تقویت کرده است. همه ی این عوامل دست به دست هم داده اند و این احزاب را در عرصه سیاست د رکردستان حاشیه ای کرده است.  قدرت چپ نیست که ناسیونالیسم کرد را حاشیه ای کرده ، قدرت جمهوری اسلامی است و این برد با او است.

 

رادیو نینا: بعنوان سوال آخر، از زاویه منفعت کارگر و زحمتکش در کردستان ایران، بدیل و سیاستی که امکان پیروزی را فراهم کند و داشته باشد، کدام است؟

مظفر محمدی: ببینید، هم جنگ  ناسیونالیسم کرد و هم سازش آن با جمهوری اسلامی باعث تفرقه در صفوف کارگران و مردم زحمتکش کردستان است. جنگ شان این توهم را در میان مردم درست می کند که این ها طرفدار آزادی و رفع ستم ملی و رفاه مردم اند. بدلیل نفرتی که مردم از جمهوری اسلامی دارند اپوزیسیون جمهوری اسلامی آنهم مسلح، آن ها را بین مردم خوشنام می کند.

سازش شان هم باز این توهم را دامن می زند که آشتی با جمهوری اسلامی به نفع مردم است. حزب دمکرات می خواهد سمبل آشتی شده و پرچم دار صلح. و خیل ادبا و روشنفکران کرد هم پشت آن جمع می شوند. بورژوازی کرد  و روشنفکرانشان به احزاب ناسیونالیست کرد انتقاد می کنند که، بابا ، این اسلحه چیست؟ کنار بگذارید و خود اصلاح طلب شده اند.

جنگ و آشتی ناسیونالیسم کرد برای سهم خواهی از بورژوازی حاکم است و ربطی به آزای و رفاه کارگران و زحمتکشان کردستان ندارد.

از زاویه منفعت کارگر و زحمتکش کردستان، حاشیه ای شدن ناسیونالیسم کرد با فشار چپ و جنبش رادیکال مردم، بنفع مبارزه مستقل طبقه کارگر است. نه خلع سلاح آنها توسط رژیم.

اگر چه در حال حاضر جمهوری اسلامی حاضر به پذیرش آنها نیست و آنها هم خلع سلاح نمی شوند. اما با این سیاست امکان حاشیه ای شدنشان را فراهم می کنند. پژاک بدون اسلحه هیچ موجودیتی نیست. با اسلحه هم فقط یک عنصرمزاحم ومخل در جنبش کارگران و مردم کردستان است.یک نیروی سیاه است. در نتیجه شکست و تسلیم این نیروشکست مردم قلمداد نمی شود. این سازش مانند سازش پ ک ک با دولت ترکیه نیست که مستقیما بر مبارزات مردم تاثیر داشته و در یک سال اخیرموجب ابهام و انفعال مبارزه ی مردم و جدا کردنشان از مبارزه سراسری کارگران ومردم ترکیه شده است. این تصویر را به مردم داده است که گویا مردم کردستان ترکیه در کنار اردوغان قرار دارند و در تحولات ترکیه تماشاچی و بیطرف اند.

در کردستان ایران درکنار و همزمان با جنبش ناسیونالیستی، جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و چپ و رادیکال دارای سنت وداده های قوی است. چیزی که در کردستان ترکیه، سوریه وعراق، متاسفانه آن را نمی بینیم.

نقدی که ما و این جنبش و سنت به ناسیونالیسم کرد داریم این نیست که سازشکارند. سازش هم نکنند بین کارگران و مردم عامل تفرقه هستند. نمونه های تاریخی و مستند این واقعیت موجود است. ضدیت حزب دمکرات کردستان ایران با کارگران، موکول کردن مبارزه طبقاتی و رفاه و زندگی مردم به بعد از خودمختاری، ضدیتش با برابری کامل زن و مرد، تبلیغات مذهبی... همه این ها سمومی هستند  که بخشی از مردم کردستان را آلوده کرده است. این سموم باید زدوده شوند و احزاب مبلغ ناسیونالیسم و قوم پرستی حاشیه ای شوند.       

نیروی اجتماعی این حاشیه ای کردن وجود دارد. اما پراکنده و بدون سازمان است و یا بین احزاب و  سنت های گوناگون چپ تقسیم شده است. این نیرو باید متحد شود و سازمان یابد. نیروی آزادیخواهی درمیان کارگران، زحمتکشان زن و مرد و روشنفکران انقلابی که ناسیونالیست نیستند، برای سنی گری و سلفی گری هیچ ارزشی قایل نیستند، برای برابری زن و مرد هیچ قید و شرطی ندارند، به کم تر از آزادی و برابری راضی نمی شوند، طرفدار این و آن جناح رژیم نیستند، خواهان بیشترین رفاه و زندگی مدرن و انسانی اند، از استثمار و تبعیض و ستمی و تفرقه بیزارند، میخواهند  سرنوشت خودشان را با دستان خود بسازند، حکومت کارگری و برابری انسان ها برایشان امری ممکن و امروزه...

کارگران در کردستان تجارب اتحادیه صنعتگر و شورای کارگری شاهو را دارند. مجامع عمومی کارگری داشته اند، محافل و شبکه های فعالین کارگری از شمال تا جنوب کردستان بهم وصلند. اعتصابات بزرگ، اول مه ها و اعتراضات متعدد را سازمان داده اند... همه ی این تجارب از دستاوردهای قابل تکثیر کارگران در کردستان هستند...

جنبش زنان آگاه و رادیکال وجود دارد که سنت 8 مارس و دفاع از برابری کامل زن و مرد را نمایندگی کرده اند. جنبش آدم برفی ها در دفاع از حقوق کودک، زنان سرخ پوش مریوان، مبارزه علیه اعدام، علیه خشونت بر زن و غیره.

 صفی عظیم از جوانان میلیتانت و مبارز و انقلابی در کردستان وجود دارد که باید از سموم ناسیونالیسم و قوم پرستی و سلفی گری و هر شعبه مذهب و ملی گرایی و در امان باشند. صفی و جنبشی که در جریان مبارزه و پیشروی خود می توانند در شهرهای کردستان محلات امن و کنترل شده را داشته باشند که در ساعاتی از روز و یا شبانه هیچ نیروی دولتی و ارتجاع نتواند در آنجا حضور یابد. کنترل محلاتی که معاشرت بین مردم، ازاد و همراه با حفظ حرمت انسان است، حجاب معنی ندارد و دوستی و رفاقت بین مردم سنت می شود.

همه ی این جنبش ها و سنت ها رهبران و صاحبان رادیکال و مبارزی  می خواهد که با آگاهی و کاردانی و انقلابی گری مداوم خود، پیشروی و پیروزی را تامین کنند.

در نهایت، سرنوشت سیاسی و اجتماعی و بهبود و رفاه در زندگی کارگران و مردم کردستان در همبستگی و هم سرنوشتی با طبقه کارگر ایران و جنبش آزادی و برابری در سراسر ایران تعیین می شود. این افقی است که نباید هیچوقت گم شود. هر اندازه مبارزه مشترک و همسرنوشتی بیشتری سازمان یابد و پیشرفت کند، جنبش ناسیونالیستی چه درکردستان و چه در ابعاد سراسری حاشیه ای می شود.

مظفر محمدی

ژوئن 2014