تعرض داعش و مقاومت در کوبانی

رادیو نینا: شنودگان عزیز و گرامی رادیو نینا گرم ترین و صمیمانه ترین سلام های و درودهای ما را پذیرا باشید ، بختیار پیرخضری هستم با تقدیم برنامه ی امشب، در برنامه ی امشب به جنایات داعش در سوریه و عراق و جنگ نابرابری که در شهر کوبانی در جریان است می پردازیم. این روزها جنایات داعش در همه جا مورد بحث است، در محل کار و زندگی٬ در اتوبوس و در تاکسی٬ در مغازه و دانشگاه و اداره و حتی در مدرسه و کودکستان هم از جنایات داعش گفته می شود. اما در این میان محاصره سیاسی اقتصادی و توپ و راکت باران شهر کوبانی و مقاومت زن و مرد و پیر و جوان این شهر در مقابل تعرض اسلامیست های تروریست حداقل در مدیای  رسمی مورد بحث نیست. بدون توضیح و مقدمه بیشتر به سراغ مهمان برنامه خالد حاج محمدی می رویم و این بحث را بیشتر با ایشان در میان می گذاریم.

رادیو نینا: خالد حاج محمدی ضمن سلام و خوش آمد گویی از این مسئله شروع می کنم که: در کنار بی توجهی نیروهای غربی به شهر کوبانی و مقاومت جدی که در این شهر در جریان است٬ در میان مردم چه در ایران و چه در عراق و سوریه، مقاومت مردم شهر کوبانی به عنوان یک الگو بسیار با ارزش نام برده می شود، نظر شما در این زمینه چیست؟


خالد حاج محمدی: من هم به شما و به شنوندگان رادیو نینا سلام عرض میکنم. الگوی کوبانی الگوی بسیار مثبتی است و تجربه مقاومت مردم کوبانی را خیلی باید با چشم مثبت نگاه کرد و در این تردیدی نیست. در این زمینه باید چند نکته را در نظر بگیریم. داعش نیرویی است که شهرتش در توحشش و آدم کشی اش است، جریانی که می تواند سر انسان ها و بچه ها را ببرد
٬ از آن فیلم بگیرد و به عنوان افتخار خود تبلیغ و پخش کند. چنین نیرویی اکنون به یک خطر جدی برای مردم در کل عراق و در سوریه تبدیل شده است. هر شهر و روستایی که توسط داعش تصرف شده٬ تلاش کرده قوانین عهد عتیق اسلامی از نوع سنی اعمال کند٬ زنان غیر "سنی" را برای خودش حلال کرده و کنیز کرده و دختران را می ربایند و خانه و کاشانه ی مردم را به آتش میکشند و صدها نفر را با چاقو و شمشیر  قتل عام می کند و تلاش میکند که این تصویر را از خودش در دنیا پخش کند.داعش نیروی آدم کش و جنایت کاری است که دوره اخیر شاهد حمله ی آن به شهر کوبانی بوده ایم. در این شرایط مردم کوبانی دو راه بیشتر ندارند: یا  این که مقامت کنند و مقابله کنند و از زندگی شان و از امنیتشان از بچه و پیر و جوان و نفس زنده ماندن خودشان در مقابل یک عده آدم کش و جنایت کار دفاع کنند یا مانند موارد دیگر از جمله مردم شنگال خانه و کاشانه خود را ترک کنند و آواره شوند. خوشبختانه در کوبانی مورد اول اتفاق افتاد. یکی از دلایل این مقاومت وجود نیروهایی بود که در کوبانی عملاً حاکم بودند. احزاب ناسیونالیسم کرد که در کردستان سوریه بعد از توافقی که با دولت بشار اسد داشتند عملاً این منطقه به آنها سپرده شد و این نیروها در دوره جنگ داخلی در سوریه وارد جنگ با دولت سوریه نشدند.

توجه داشته باشید که نفس مدنیت و نفس جامعه و نفس زندگی جمعی، نفس این که در جامعه ای قوانینی حاکم باشد و مردم بتوانند آمد و رفت کنند٬ بر سر کار خود بروند، زندگیشان را تامین کنند٬ سفر کنند و بچه هایشان به مدرسه بروند٬ کودکستان و بیمارستان و بقیه ی اماکن عمومی اش کار کند از طرف داعش تهدید شده است. در چنین وضعی هر نیروی که حضور دارد٬ بورژوا باشد یا کمونیست٬ ناسیونالیست باشد یا انترناسیونالیست، می خواهد این جامعه حفظ شود تا سوخت و سازی در آن صورت بگیرد. در کوبانی و در مقابل داعش برای حفظ نفس جامعه می بایست جنگید و آن نیروها جنگیدند و مردم را نیز در این جنگ سازمان دادند.  اگر یک نیروی بورژوایی هم در این جامعه است، این جامعه اگر کار نکند اگر خانه و کاشانه ی مردم را به آتش بکشند و بچه و جوان و پیر را قتل عام کند، خوب جامعه ای نمی ماند، مدنیتی نمی ماند و یک سناریو سیاهی راه می افتد که هر چاقو به دست و گروه جنایتکاری میتواند نفس زندگی را تهدید کند چیزی که چند سال است در سوریه شاهد آن هستیم. نیروهای ناسیونالیست کرد هم نمی خواهند این اتفاق بیفتد، می خواهند در آن جامعه حاکمیت کنند٬ میخواهند سرمایه کار کند و سود عائدشان شود. مردم کوبانی در این وضعیت قرار گرفته اند، مردم می خواهند مقاومت شود و از زندگی خود دفاع کنند و از نیروهای سیاسی حاضر در محل نیز این توقع را دارند. بحث بر سر ماهیت این نیروها نیست٬ این ها می خواهند جامعه را نگه دارند و خوشبختانه مردم مسلح شده اند و همراه با این نیروها در مقابل این توحش ایستاده اند. لذا به این معناالگو مثبتی است. زمانی که نفس جامعه تهدید شود٬ زیر ساخت اقتصادی٬ زندگی شهری و کارکرد جامعه و آن چیزی که باعث میشود به عنوان جامعه از آن نام برد و یکی بر سر کار برود و یکی کار کند، زندگی بچرخد و... چیزی که داعش آنرا تهدید میکند٬ اگر این وجود نداشته  باشد، جامعه ای موجود نیست و نه کمونیست و نه بورژوا نمیخواهند چنین اتفاقی بیفتد. هیچ بورژوای عاقلی نمیخواهد نمیخواهد این اتفاق بیفتد. در کوبانی هم نمیخواهند این اتفاق بیفتد. نیروهای که آنجا هستند تلاش کردند که این اتفاق نیفتد و به این اعتبار مقاومت مردم کوبانی تجربه ی مثبتی است و می شود به عنوان یک الگو مثبت از آن نام برد. کاش در جاهای دیگر هم این اتفاق می افتاد که متاسفانه به دلایل متعددی نیفتاد. گناه مردم شنگال و موصل و تکریت و جاهایی که الان در عراق در دست داعش است و داعش حکم می راند، نبود. دلایل دیگری در کار بود و این اتفاق در آنجا ها نیفتاد و در کوبانی خوشبختانه افتاد.

رادیو نینا: یکی از مسائلی که در کوبانی توجه همه را به خود جلب کرده، عکس زنان مسلح است که به عنوان آزادی خواهی و برابری طلبی از آن نام برده می شود، ذهنیت این است که به هر حال جایی که زنان مسلح می شوند دارای فرهنگ بالا و تلاشی برابری طلبانه است، نظر شما چیست؟ آیا اینگونه است؟

خالد حاج محمدی: مقاومت در کوبانی ربطی به برابری طلبی و آزادی خواهی ندارد. هر نیروی بورژوا و مرتجعی هم بخواهد در منطقه ای حکومت کند یا حاکم باشد نمیخواهد شیرازه ی جامعه به هم ریخته شود، نمیخواهد مردم در کوچه و خیابان به نام اسلام سنی یا اسلام شیعه یا یزیدی یا با انتساب همدیدگر به هر آئین و اسم دیگری شکم هم را پاره کنند٬ چون نفس جامعه زیر سوال می رود، نفس حاکمیت و سوخت و ساز جامعه ی طبقاتی زیر سوال میرود. این که زنان مسلح شوند خیلی عادی است٬ در مقابل دیدگان آنها٬ در کنار دست آن ها هزاران زن کشته شده است، هزاران دختر ربوده شده است به هزاران نفر تجاوز شده، سر کودکان آنها را بریده اند به این اسم که آن ها از اسلام سنی نیستند، خانه و کاشانه و زندگی آنها همه امکاناتی که نسل به نسل ساخته اند را ویران کرده اند. معلوم است اگر هر جای دنیا باشد و این اتفاق بیفتد، اگر زنان هم دستشان به اسلحه برسد بعنوان بخشی از جامعه، بخشی از انسان در آن جامعه، اسلحه بر می دارد و از کودک، از خانه و از دارایی و ا کاشانه خود وبرای زنده ماندن خود دفاع می کنند. اینکه در کوبانی زنان دست به چنین اقدامی زده اند ارزشمند است. اما نفس این که چون زن هستند و این حرکت را انجام داده اند، یعنی انقلابی گری، این پوچ است و ربطی به انقلابی گری و برابری طلبی ندارد و نمیتوان اینها را بار آن کرد. طبیعتاً هر زن انقلابی و برابری طلبی هم که آنجا باشد که حتما هم هست همین کار را انجام می دهد، پا می خیزد و اسلحه برمیدارد و هر چه که در دم دست داشته باشد با آن دفاع می کند. مگر در فلسطین سال های سال است، پنجاه – شصت سال است که مردم فلسطین توسط داعشی به نام اسرائیل کشته می شوند و جنایات علیه شان می شود و مقاومت می کنند، الزاماً به معنی برابری طلبی ست؟ بالاخره نیرویی که در فلستین باشد یا در عراق و سوریه و کوبانی باشد، بخواهد در این جامعه حاکم باشد تلاش می کنند مردم را سازمان دهد که در کوبانی سازمان داده و در فلستین سازمان داده اند. اگر در کوبانی نیروهای ناسیونالیست کرد مردم را علیه داعش سازمان داده اند که دستشان درد نکند, حداقل در مقابل این جنایت ایستاده اند و نگذاشته اند یک شهر پنجاه هزار نفری زیر دست یک عده جنایت کار و آدم کش بیفتد. ولی در فلسطین و نوار غزه عملا حماس، حماسی که بخشی از ارتجاع اسلامی منطقه است، ولی در مقابل حملات اسرائیل که از داعش هم دست کمی ندارد تلاش میکند مردم را سازمان دهد. حماس امرزو عملا در مقابل اسرائیل از سر منافع زمینی خود ایستاده است و در ذهن مردم حماس شده است  الگوی مقاومت مردم. مردمی که روزانه توسط اسرائیل کشتار میشوند٬ لابد به صف حماس هم میپیوندند٬ چون راه دیگری ندارند تا از خود دفاع کنند. به طور قطع در کوبانی و هر جای دیگری، یا در کردستان عراق اگر یک نیرویی قدرتمند و قوی و با نفوذ چپ بود و شرایط را درک میکرد و در این شرایط راهی در مقابل جامعه می گذاشت نیرو بسیج میکرد و بزرگ میشد. اگر چنین جریانی در موصل و در شهرهایی که در دست داعش است مقاومتی سازمان می داد٬ مانند نیروهای ناسیونالیست کرد در کوبانی، مثل حماس در نوار غزه، نیرو می شد و قوی می شد و مردم از آنها دفاع می کردند و لابد به آن می پیوستند. اگر چنین نیروی برابری طلب و دخالتگری نباشد٬ لابد آن مردم  می روند آن نیرویی که در کنارشان است و در کنارشان ایستاده به هر دلیل به آن می پیوندند. نه حماس مدافع آزادی و برابری مردم است و نه ناسیونالیست کرد در سوریه مدافع این است، اما در این وضعیت مردم آرزو دارند که کسی باشد، بورژوا یا غیر بورژوا بخواهد جامعه را حفظ کند، مدنیت حفظ شود و زندگی آنان حفظ شود و خطر کشتار رفع شود. به همین دلیل به آن ها می پیوندند. لذا منظورم این است که این به انقلابیگری کارگری و به برابری و مساوات ربطی ندارد٬ و این ادعا که نفس مسلح شدن زن نشانه ی برابری طلبی است پوچ است. نشانه ی برابری طلبی نیست.

زنان یک طبقه نیستند که همه خواهان برابری باشند. جنبش زنان برای رهایی و برابری زن و مرد را آدم متوجه میشود٬ اما ماجرای کوبانی به این مربوط نیست و برای چنین امری نیست. زنان یک بخش از بشریت هستند در آن جامعه که تهدید می شوند و بیشتر از هر کسی از جانب داعش مورد تهدید قرار گرفته اند. طبیعتا اگر امکان داشته باشند و اسلحه و امکانات باشد از خودشان دفاع می کنند و اگر نباشد یا آواره می شوند یا با چنگ و دندان تا هر حدی که بتوانند تا جایی که مقدور باشد مقابله ای شکل می دهند و اعتراضاتی شکل می دهند٬ مثل تظاهراتی که در شهرها صورت می گیرد و یا توسط داعش کشتار میشوند٬ خرید و فروش میشوند. مگر زنان در اعتراضات شهرهای مختلف در کردستان ایران شرکت نمیکنند؟ شرکت میکنند، مسئله نفس اسلحه نیست. در مریوان و سنندج و کرمانشاه زنان هم در اعتراضات علیه داعش شرکت کردند اما  نفس شرکت زنان ربطی به برابری طلبی ندارد. اما مسلح شدن زنان و دفاع از زندگی خود در مقابل توحش داعش  ارزشمند است. ولی این که فکر کنیم برابری طلبی در جریان است  توهم است. مگر فردا اگر مسئله فلسطین حل شود یکی از قدرت های آن منطقه حماس نیست؟ حماس خیلی برابری طلب است؟ خیلی منفعت مردم برایش ارزشمند است؟ خیر!! یک نیروی مذهبی که می خواهد اقتصاد و پول و امکاناتش زیر دستش باشد، تا حدی که الان امکانات محدودی زیر دست آنهاست، فردا میخواهند این امکانات حفظ شود و از آن دفاع می کند. مگر الان در ایران و تهران گروهی مثل داعش عمل کند و کارخانه و منازل و خیابان ها را ناامن کند، جمهوری اسلامی مقابله نمی کند؟ حتماً مقابله می کند. چون نمیخواهد پول و سرمایه ی هنگفتی که به دستش می آید به خطر بیافتد٬ از زاویه ی منفعت خودش مقابله میکند. خوب نیروهای ناسیونالیست هم از زاویه ی منفعت خودشان از زاویه ی حفظ حاکمیت خودشان زن باشند یا مرد دفاع میکنند، البته خوشبختانه در کوبانی مردم کلا مسلح شده اند و زنان بخشی از مردم هستند و دستشان درد نکند ولی ربطی به برابری طلبی و غیر برابری طلبی ندارد، همان طور که در غزه و فلسطین ندارد.

رادیو نینا: قبل از این که به سراغ سوال بعدی بروم، فقط این مسئله را یاد آوری کنم، نمیخواهم این بحث را ادامه بدهیم، ولی قبل از این که داعش به شهر کوبانی حمله کند، هم در خبرها بود، جنبش برابری طلبی و جنبش زن و مرد در کوبانی ارزش پررنگ بود، زنان در جامعه ارزش داشتند ازدواج زیر هجده سال ممنوع بود ولی در شهرهایی که حماس قدرت دارد اینگونه نیست. همانطور که در عکس ها منتشر شده نیروهای حماس با دختران نه ساله ازدواج داشته اند، سربازگیری در کوبانی زیر هجده سال ممنوع بوده، این تفاوت را قائل می شویم، منظور این است که تفاوت است میان حماس و نیرویی که در آنجا در کوبانی در حال مقاومت هستند.

شما از سناریو سیاه حرف زدید، مشخص است که یک جنایت وسیع در سوریه و عراق در جریان است. اما بالاخره نیروهای ناسیونالیست کرد در سوریه مردم را مسلح کردند، زنان را مسلح کردند، آیا این کافی نیست که ما نگاه مثبت داشته باشیم؟

خالد حاج محمدی: من به نفس  این مسلح شدن زنان اشاره کردم و در ادامه یکی دو نکته را بگویم. من قائل هستم به تفاوتها، بحثم تفاوت آنها نیست، بحثم این است که حماس و ناسیونالیست کرد سوریه ماهیتا تفاوت ماهوی ندارند، جفت آن ها یک نیروی بورژوایی هستند که یکی از آن ها اتکا به مذهب دارد و یکی اتکا به قومیت، تحریک مذهبی و تحریک قومی هر دو برای جامعه مضر است و هر دو این کار را میکنند. مگر الان کم تبلیغات ناسیونالیستی در عراق و کردستان و ایران و سوریه و جاهای دیگر از طرف ناسیونالیست کرد در جریان است؟ اکنون کلی تحریکات قومی، تبلیغات ناسیونالیستی و تقسیم بندی مردم به عنوان کرد٬ ترک٬ فارس و عرب و دشمنی و نفاق قومی ایجاد کردن در این منطقه در جریان است. یکی از معضلات جدی جامعه سوریه و عراق باد زدن فضای ناسیونالیستی و ایجاف دشمنی میان مردم و میان طبقه کارگر است که از هر طرف از دولت مرکزی عراق و سوریه تا نیروهای ناسیونالیستی آگاهانه پیش برده میشود و وجود داعش به فضا را برای چنین تحریکاتی بیشتر آماده کرده است.  همچنان که تبلیغات مذهبی در فلسطین و نوار غزه با حملات اسرائیل و امکاناتی که ایجاد کرده از طرف حماس باد زده می شود و از این نیرو می گیرد. بحث من سر تفاوت ها نیست، هویتاً و ماهیتاً جفتشان میخواهند به عنوان دو نیروی بورژوآ حاکمیت کنند، طبیعتا در مقابل داعش هم خواهند ایستاد. در سوریه و عراق عملا یک سناریوی سیاه در جریان است. و زمانی که چنین سناریویی در جریان است هر نیروی مسئولی بورژوا باشد یا کمونیست نمیخواهد مدنیت و نفس جامعه نابود شود و علیه آن می ایستد، چنانچه در جاهایی از جمله کوبانی، نیروهای ناسیونالیست کرد مقابله کردند. من اشاره کردم که حرکت مثبتی است و اگر ما هم هر جا قرار بگیریم در چنین وضعیتی همه ی نیروهای سیاسی جدی و اجتماعی، خارج از این که بورژوا است یا غیر بورژوا تلاش میکنیم که پای این بیایند که از جامعه و مدنیت و زندگی روزمره جامعه و کارکردش و حداقل حفظش دفاع کنند. ولی خود به خود این دلیلی بر این نیست که این نیروها را به عنوان انقلابی یا با دید مثبت به آنها ها نگاه کرد، کمااینکه الان این نگاه مثبت و بار مثبت موجود است. اگر در چپ ایران یا چپ منطقه با نگاه مثبت به دولت اقلیم کردستان یا به ناسیونالیسم کرد در ترکیه نگاه می شود، این نشانه ی عمق ناسیونالیسم در خود این نیروها و این چپ است. اکنون ناسیونالیستهای کرد عملا در عراق بیست سال است حاکم هستند! کارگر کرد زبان در آن منطقه اولین طبقه ای  است که مورد تعرض قرار میگیرد و استثمارش می کنند و بیست سال است که دارند این کار را می کنند. بر دوش آن ها سرمایه جمع می کنند و بر دوش آن ها و با استثمار آنها مثل همه جوامع بورژوایی پول و سرمایه می اندوزند. اکنون و در وضعیتی که در کردستان عراق شاهد آن هستیم کارگر کرد زبان سوریه ای یک سوم مزد ناچیز کارگر کرد زبان عراق میگیرد، چرا؟ میخواهم بگویم که از زوایه کارگر در آن منطقه ایستادن آنها در مقابل داعش دلیل بر ماهیت انقلابی و برابری ندارد و نگاه مثبت به آنها توهم است. نفس مقابله در مقابل سناریو سیاه مثبت است، که به آن اشاره کردم٬ مقاومت در کوبانی مثبت است٬ ولی این طور نیست که نیروهایی که آنجا هستند یا مردم خود به خود وقتی مسلح بشوند خیلی انقلابی است، ربطی به انقلابی بودن ندارد و هر نیرویی امروز در این مقاومت علیه ساعش دخیل باشد فردا قدرت می شود. الان ناسیونالیست های کرد آنجا هستند اگر کمونیست ها هم این نقش را ایفا می کردند، طبیعتا وضع جامعه جای دیگری قرار میگرفت و آینده اش جای دیگری قرار می گرفت. اکنون در کوبانی که زنها مسلح شده اند و میگویند افراد زیر ١٨ سال سربازی نمیرود یا حق ازدواج ندارند٬ که این اقدامات در اکثر جوامع بورژوازی به رسمیت شناخته شده است و در جوامع مدنی معمولاً این قوانین وجود دارد ولی این الزاماً به معنای برابری بودن یا آزادی خواهی بودن نیست. در اروپا و بسیاری از کشورهای اروپایی این قوانین موجودند و امپریالیست ها هم که حاکم هستند همان داعش را خلق کرده اند و در همین کشورها طبقه ی کارگر را خفه کرده اند. توجه داشته باشید نیرویی که الان در کوبانی، نیروی اصلی است و کپی پ.ک.ک یا متحد پ.ک.ک است. دولت ترکیه به عنوان یکی از بانیان اصلی داعش  در منطقه و در کردستان سوریه است و تا بحال به داعش کمک کرده است٬ در کردستان سوریه تحریکش کرده و امکانات در اختیار آن گذاشته است. توجه کنید که در دل این اوضاع سیاه عبدالله اوجلان به عنوان رهبر اصلی پ ک ک و حتی حزب اتحاد دمکراتک در کردستان سوریه٬ هفته ی گذشته ٬ انتخابات ترکیه و انتخاب دوباره ی اردوغان را به عنوان رشد پروسه دموکراسی خواهی در ترکیه نام برد. در شرایطی که دولت اردوغان یک پای میدان دادن به داعش در همان کوبانی است که مردم را قتل عام میکند در همان شنگال است که مردم را در ابعاد دهها هزار نفره آواره کرده و هزاران نفر را کشتند و به هزاران زن به عنوان کنیز و مثل دوره صدر اسلام و محمد تجاوز کردند.

یا در کردستان عراق بارزانی که همراه ترکیه یک پای توافق با داعش بود٬ آنها با هم توافقاتی کرده بودند که به سرانجام نرسید و بارزانی و حکومت اقلیم با تعرضات داعش و بدلایل مختلف مجبور شدند وارد جنگ با داعش شوند. مقابله بارزانی علیه داعش ربطی به دفاع از منفعت توده مردم ندارد و به دلیل منافع بسیار عیان خود  و زمانی که منافع خودش به خطر افتاد وارد جنگ با داعش شد. ولی انقلابی گری در جریان نیست و جریان بارزانی تاریخا همیشه ضد کمونیست بوده٬ همچنانکه  نیروهای ناسیونالیست پ.ک.ک و غیره هم همیشه ضد کمونیست و ضد کارگر بوده اند. اما در یک سناریو سیاه٬ از سر منفعت خودشان در یک جایی ایستاده اند. در این سناریو هر نیروی علیه داعش و در دفاع از حفظ جامعه بایستد مثبت است و دیگر بار انقلابی و برابری برنمی دارد.

رادیو نینا: امروز در کردستان ایران هم سلفی ها جنب و جوشی از خودشان نشان دادند و تهدیداتی کردند. گویا در شهرهای سنندج و یکی، دو شهر دیگر تحرکاتی داشته اند، در کنار این هم همزمان تحرکاتی از جانب مردم در شهرهای کردستان علیه سلفی ها و در دفاع از آوارگان شهرهای شنگال و چند شهر دیگر عراق در جریان است٬ کمک مالی و معنوی می کنند و می فرستند برای آن ها، آیا این تحرکات را شما مثبت ارزیابی می کنید؟ نظرتان در این باره چیست؟ آیا سلفی ها را تهدید جدی در ایران میدانید؟

خالد حاج محمدی: ساختن امثال سلفی ها در خاورمیانه از بیست – سی سال پیش توسط غرب در جریان بوده ، پایه ی سلفی گری و القاعده در افغانستان رسما و عملا به عنوان مجاهدین افغان توسط دول غربی به اسم دموکراسی برای افغانستان در مقابل روسیه ساخته شد. آنچه الان در کوبانی یا در ایران می بینیم٬ داعشی که الان موی دماغ جامعه شده است و شاخه های مختلف القاعده فرزندان خلف غرب هستند. داعش شاخه القاعده در عراق بود که اکنون اسم خود را عوض کرده است. این جریان در بطن حمله آمریکا و ویرانی عراق و آوارگی میلیونی مردم عراق و جنایتی که ناتو مرتکب شد٬ به عنوان مخالفت با اشغال عراق اماکن و مشروعیت پیدا کرد و بزرگ شد. میخواهم بگویم که موقعیتی که غرب در دوره ی اخیر در خاور میانه ایجاد کرده است و سیاست و استراتژیکی که در حال پیش برد آن است، امکانی ایجاد کرده که امثال داعش ها رشد کنند. داعش و گروه های اسلامی تیپ داعش اهل نگه داری جامعه و حاکمیت در جامعه ای نیستند. در افغانستان نبودند٬ در اینجا اصلا نیستند و در ایران که مطلقا نیستند. می خواهم بگویم رشد داعش به دلیل وضعیتی که به خاورمیانه تحمیل شده است. خواهیم دید که در جاهایی با نقش دول غربی و دولت های مرتجع منطقه از عربستان و قطر گرفته تا ترکیه٬ از ایران گرفته تا بقیه ی کشورها امکان ایجاد می شود که در شرایط معینی داعشها رشد کنند و مو دماغ مدنیت در جامعه شوند. کمااینکه کسی تصور نمیکرد در سوریه این اتفاق بیفتد که افتاد، کسی تصور نمی کرد لیبی همچنین وضعیتی به سرش بیاید که داریم میبینیم، کسی تصور نمی کرد که عراق اینگونه شود و داعش تهدید جدی را بالای سر زندگی مدنی در آن جامعه بگذارد که گذاشت. لذا ایران و جامعه ی ایران هم واکسینه نیست در مقابل این مسئله و از همین الان باید در مقابل سلفی ها ایستاد، افشایشان کرد، سلفی ها داعش های ایران هستند. تا کنون امکان پیدا نکرده اند که مثل داعش دست به جنایت بزنند. کمااینکه موارد متعددی اتفاق افتاده که چپ ها را، آدم های مبارز را تهدید کرده اند.

سلفی ها در دامن جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از تنه ی جمهوری اسلامی تولد یافتند، سران آن ها مهره ها و مبلغین جمهوری اسلامی در دوره ی طولانی بودند و الان سنی گری را دارند اشاعه میدهند. جمهوری اسلامی در جامعه کردستان از سلفی گری به عنوان اهرمی علیه نفوذ چپ و کمونیسم و به عنوان ابزار استفاده کرده و میکند. چپ و کمونیسم در جامعه کردستان به دلایل تاریخی اعتبار و نفوذ توده ای دارد٬ جمهوری اسلامی به سلفیها میدان داده است٬ دست آنها را علیه کمونیسم و آزادیخواهی در آن جامعه به عنوان ابزاری در دست گرفته است. اگر جمهوری اسلامی نبود، سلفی گری در کردستان راه نمی افتاد. لذا باید در مقابلشان ایستاد و ایستادن در مقابلشان تحریک نیستً. عملاً نباید هیچ جایی گذاشت نفس بکشند. باید فضای شهر و محله را از آن ها نا امن کرد. بسیج توده ای باید کرد٬ مردم را علیه آن ها باید سازمان داد. باید عکس جنایات سلفی ها (داعش و القاعده) در عراق و سوریه و... را در مقابل جامعه گذاشت و اگر توهمی در میان اقشار عقب مانده جامعه بدلیل سنی گری هست٬ این توهم را باید ریخت. نباید به آنها اجازه و امکان خطر ایجاد کردن را داد٬ باید محکم در مقابل آنها ایستاد. فضای جامعه ایران برای سلفی گری آماده نیست اما داعش در عراق برایشان قوت قلبی شده است.

طبیعتاً تحرکاتی که در بعضی شهرها در کردستان ایران علیه داعش و سلفی گری راه افتاده٬ جمع آوری کمک به آورگان و اعلام همبستگی با مردم در سوریه و عراق امری بسیار مثبت است. اما یک نگرانی جدی را باید توجه داشت و آنهم اشاعه ملی گرایی و نفاق ملی است. اگر تحریکات مذهبی و اشاعه نفاق مذهبی و سنی گری خطرناک است، که هست٬ تحریکات قومی نیز از همان جنس است و باید در مقابلش ایستاد. اکنون نتیجه تحریکات مذهبی و رشد جریانات باند سیاهی به نام سنی گری و سلفی گری را میبینیم. آن طرف سکه نیز جریانات تندرو شیعه در عراق٬ ناسیونالیستهای مختلف از کرد تا عرب موجودند که با تحریکات مذهبی٬ تحریکات قوم پرستانه٬ میهن پرستانه و تهدید  قومی بر سر مردم و تقسیم بندی آن ها به عنوان کردها٬ ترک ها٬عرب ها و... فضا را مسموم کرده اند. عروج داعش فضایی برای ملی گرایی و تعصبات قومی باز کرده است که متاسفانه در کردستان ایران زمینه ی رشدش است و در عراق عملا خیلی وسیع شده است. اگر داعش خطر سنی گری را میتواند ایجاد کند٬ تحریکات قومی که نیروهای ناسیونالیستی در منطقه به راه انداخت اند نیز خطری جدی است. عبداله مهتدی و جریانات مشابه داعش های قومی هستند که در این فضا و نه از سر مذهب که از سر قوم پرستی میتوانند خطر ایجاد کنند. فردا در دل این فضای ناسیونالیستی و رشد تعصبات کور قومی و نفاق ملی و..٬ جریانات قوم پرست مثل داعش و سلفی به راه می افتد که به اسم کرد و ترک و عرب و مردم منتسب به ملیت های دیگر سر هم را خواهند برید٬ این ها هم تهدیدی است. رشد سنی گری اگر خطر است٬ رشد ملی گرایی هم که الان خیلی رشد کرده متاسفانه آن هم خطر است. وجود داعش امکان داده, حملات و جنایات داعش امکان داده به ناسیونالیزم کرد که مشروعیتی پیدا کند و تحریکات قومی را علیه بخش دیگر از مردم به اسم عرب در عراق راه انداخته اند. باید در مقابل این تحریکات ایستاد و علیه هر نوع قومی گری٬ هر نوع  تقسیمات مذهبی و ملی و تقسیم بندی مردم به ملت های مختلف و مذاهب مختلف ایستاد و ریشه ی هر نوع فاشیسم از نوع مذهبی تا ملی آن را باید خشکاند. در این فضا بیشتر از همه طبقه ی کارگر ضرر می کند٬ لذا باید بسیار هوشایر عمل کرد.

رادیو نینا: در مقابله با رشد چنین جریاناتی در ایران به کارگران و کمونیست ها اشاره کردید٬ چه کاری باید در دستور کارها باشد٬ چه باید کرد در مقابل رشد چنین جریاناتی؟

خالد حاج محمدی: ببینید، نیروهایی مانند داعش و یا جریانات سیاهی از نوع داعش که کارشان کشتن آدم ها و ترور است٬ الان فکر نکنم لازم به توضیح دادن باشد که این ها مشغول چه چیزی هستند، دنیا دارد می بیند که این ها چه جنایاتی راه انداخته اند. مقابله با همچین جریاناتی بسیج توده ای است، بسیج مردم است جدا از کار آگاه گرانه که خیلی ضروری است، جدا از این که باید مردم را نسبت به خطرات همچین ویروس  مذهبی و همچنان که گفتم ویروس قومی بهشان هشدار داد و آگاه کرد، باید مردم را سازمان داد در مقابل تهدیدات این ها. در یک دوره ای یا حداقل در بیست- سی سال گذشته جریانات مذهبی شیوه کاری را دنبال کردند که آموزنده ست٬ حتی سلفی ها. رأسش جمهوری اسلامی بود در وقت خودش، الان حماس را در نوار غزه و فلسطین در نظر بگیرید، تلاش میکنند کاری کنند که فضای محلات مذهبی باشد، تلاش می کنند که فضای آزادی خواهی٬ فضای آزادی زن ، آزادی  جوان ، مدنیت و مدرنیزم از محل کار و زندگی مردم برچیده شود. این کاری است که آن ها کرده اند، فضا را بر ازادیخواهی و برابری و انسان دوستی تنگ می کنند تا جایی که من و شما کمونیست احساس کنیم اینجا نمیشه نفس کشید. آدمی که متمدن است آدمی که مدرن است و آدمی که فرهنگ عهد عتیق و جنایت مذهب و محمد و علی و نقی و تقی را قبول ندارد٬ کسی که تقسیم بندی مردم به اقوام و مذاهب مختلف را ننگ میداند٬ کسی که از جنگ کرد و ترک و عرب و عجم متنفر است و این را برای بشریت مایه شرم می داند٬ باید برود محله را برای ارتجاع و کهنه پرستی نا امن کند. باید برود زن و جوان و کل مردم متمدن را علیه هر ملای مرتجعی که در گوشه مسجد گذاشتنش تا به اسم مذهب سنی  تحریکات مذهبی کند٬ یا باندهای قومی که به اسم دفاع از "کرد" تحریکات قومی و دشمنی و نفاق قومی راه می اندازد٬ احساس کنند فضای محله برای آنان امن نیست٬ برای شیوعات  ویروس مذهبی و ویروس قومی امن نیست.  ایجاد فضای آزادی خواهی٬ فضای برابری طلبی در محلات و محل کار کارگر و مردم شهر و اتحاد در میان آنها این ها است راه اصلی که امکان نمیدهد داعش و جریان فاشیستی و جریانات قومی میدان دار بشوند. این چیزی است که بیشتر از هر چیز و هر کس بر دوش کمونیست ها است و بر دوش رهبران کارگری و رهبران کمونیستی طبقه ی کارگر٬ بر دوش زنان است، زنانی که بیشترین لطمه ها را از هر دو طرف در این زمینه چه تبلیغات ناسیونالیستی چه تبلیغات مذهبی خواهند خورد. زن و جوان متمدن را باید بسیج کرد، باید قدرت بسیج داشت٬ باید کمیته های محل ایجاد کرد٬ باید جمعهای جوانان محل ایجاد کرد. باید جمع های آزادی خواهی و برابری طلب را سازمان داد. طبیعتاً هر جا گروهای ضد تمدن دست درازی کنند باید سرجای خودشان نشاند. اگر فضای شهر و محل کار و زندگی را آماده کرده باشید٬ راحت می شود که در مقابل دست درازی آن ها را گوش مالی هم داد و جوابشان را داد و اجازه ی نفس کشیدن هم به آن ها نداد. این ها و خیلی کارهای دیگر جزء مسائلی است که باید به هر حال انجام داد٬ نباید تاخیر کرد و نباید منتظر نیروی دیگری بود. هیچ نیرویی بسیج توده ای مردمی که متحد شده اند و نیست و این قبل از هر کس کار کمونیستها است. کمونیست ها باید در راس این اقدامات برای سد بستن در مقابل سلفی ها٬ در مقابل باندهای تروریست مذهبی٬ در مقابل قوم پرستی و... باشند. جماعه ایران در مقابل این ویروسها متاسفانه واکسینه نیست٬ همچنان که جامعه ی عراق و سوریه واکسینه نبود و با چشم خود داریم میبینیم که چه اتفاقاتی در این جوامع دارد می افتد.