بسیج توده ای علیه سلفی ها٬ کمک به آوارگان جنگی عراق

مصاحبه کمونیست با مظفر محمدی

 

کمونیست ماهانه: عروج داعش در سوریه و عراق٬ تسخیر موصل و تکریت و چند شهر دیگر در عراق و کشتار و جنایاتی که اعمال کرده است٬ نفرت عمومی در منطقه و از جمله در شهرهای کردستان ایران علیه آنها و همزمان نگرانی در میان مردم را ایجاد کرده است. همراه این اتفاق سلفی ها در کردستان قوت قلبی گرفته و در مواردی دست به تحریکاتی زده اند.  دفتر کردستان حزب در مقابل پدیده داعش و سلفی گری٬ بحث از بسیج توده ای٬ ناامن کردن فضای محلات علیه آنها و کل ارتجاع را کرده است. سوال این است که بسیج توده ای چگونه٬  کنترل محلات به چه معنایی و از کجا باید شروع کرد؟ 

مظفر محمدی: ابتدا باید بگویم که سلفی ها و بطور کلی اسلامیست های از نوع داعش درکردستان ایران از نفوذ اجتماعی برخوردار نیستند. و این دلایل گوناگونی دارد. یکی از این دلایل فضای چپ و رادیکال و سکولاریسم در کردستان است. بیش از سه دهه است که کمونیسم در کردستان یک جنبش اجتماعی در میان کارگران و مردم زحمتکش و جوانان و زنان  است. همین فضای آزادیخواهانه  باعث شده ناسیونالیسم کرد که خود به مذهب واسلامی گری متکی است،  نتواند سنی گری را دامن بزند و یا مخالفت و کینه علیه مذاهب دیگر از جمله شیعه را موجب گردد. در میان مردم کردستان و صاحبان ادیان و مذاهب دیگر همیشه روابط خوبی برقرار بوده است. برای مثال تا همین اواخر بخش بزرگی از بازار سنندج دست افراد یهودی بود که بعدا بر اثر فشار جمهوری اسلامی اکثرا این منطقه را ترک کردند

اگر این فضای انسانی و آزادیخواهانه نبود، نفس وجود جمهوری اسلامی و ضدیتش با جنبش انقلابی مردم  و یکدوره اشغال کامل نظامی شهر و روستاها و کشتار و اعدام های دستجمعی، کافی بود تا کینه ونفرت سنی علیه شیعه را بر انگیزد. اما این اتفاق نیفتاد.

در نتیجه سلفی گری که یک نوع سنی گری است جز در میان عقبمانده ترین عناصر جامعه طرفداری ندارد. نه تنها طرفدار ندارد بلکه مورد کینه ونفرت عمومی مردم کردستان است.

اگر به فعالیتهای  گروه اسلامگرای سنی یا سلفی در این سالها نگاه کنیم، چند سال پیش به فراخوان یک ملای سلفی صدها نفر در مسجدی در سقز جمع شدند و به یاد بن لادن که ترور شده بود نماز خواندند. بعدا این جماعت به دستجاتی تقسیم شدند. ازجمله یک بخش شان خود را توحیدی می نامند که بقول خودشان اهل ترور و خشونت نیستند. این ملا بعدها بدلیل مخالفتهایی با جمهوری اسلامی تهدید شد و فعالیت سلفی ها انطور که در خودنمایی به یاد بن لادن خود رانشان داد دیگر وجود نداشته است.

در سالهای اخیر در سنندج سلفی ها با تشکیل دو سه گروه مسلح ابراز وجود کردند و به انجام دو فقره ترور دست زدند،  اما همه این گروه های مسلح توسط نیروهای دولت به دام افتادند و از بین رفتند.

اکنون به جرات می توانم بگویم که در سنندج و روستاهای اطراف تعداد فعالین سلفی به ٢٠ نفر نمی رسند.

تحرکات اخیر سلفی ها بدنبال تصرف بخشی از عراق و سوریه توسط داعش  صورت گرفته است. از جمله سه چهار نفر در تاناکورای سنندج ظاهر میشوند که توسط زحمتکشان تاناکورا طرد می گردند. یا دو سه موتور سوار با سر و روی پیچیده  و با پرچم سیاه در دست در خیابانی چند ثانیه ای ظاهر شده اند و یا در روستایی از مردم کمک مالی خواسته اند که از روستا بیرونشان کردند.

اما بیشترین نیروی سلفی  در شهر و روستاهای مریوان مستقر اند. در این منطقه گروه انصار حضور داشته  که مورد حمایت جمهوری اسلامی بوده اند. این گروه علاوه بر فعالیتهای اقتصادی گروه های مسلح خود را حفظ کرده است.

وجود گروه انصار و ابراز وجود سلفی ها در سال های اخیر نشان داده است که  جمهوری اسلامی اساسا و اصولا اختلافی با سلفی های کردستان ندارد. بجز مواردی که قبلا گفتم که  سلفی ها یک سرباز پلیس را ترور کردند و دولت عکس العمل نشانه داد، رژیم نه تنها مخالفشان نیست بلکه وجودشان را برای مقابله با سکولاریسم، آزادیخواهی و کمونیسم و برابر طلبی کارگران و مردم کردستان ضروری می داند. تجارب  تا کنونی و تاریخی اسلامیست ها نشان داده است که حتی اگر همدیگر را بکشند، اما در نهایت همه از یک جنس اند و جناح های مختلف ارتجاع،  ضد زن و ضد هر گونه آزادیخواهی و برابری طلبی و رفاه و پیشرفت را تشکیل می دهند. ازجمله تفاوت ماهوی جدی ای میان جمهوری اسلامی و طالبان و سلفی و یا داعش کنونی وجود ندارد.  

اگر مقابله ی مداوم آزادیخواهی کارگران و مردم ایران نبود، جمهوری اسلامی دست بریدن و شلاق و سنگسار و سر بریدن را امر روزمره اش می کرد. سنت آزادیخواهی مردم انقلاب کرده ی ایران تا حدودی به اسلام جمهوری اسلامی لگام زده است. نهایتا همه این ها، برادر و هم سنت و شعبات مختلف یک خانواده ارتجاع و عقبماندگی در ضدیت با تمدن و پیشرفت انسانی را تشکیل می دهند.

نه تنها سلفی گری که اکنون مردم کردستان را تهدید می کند، قدرت جریانات اسلامی و نیروهایی از نوع القاعده و داعش، در اجتماعی و توده ای بودنشان نیست. قدرت این نیروها در ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، در جنایت و قساوت و آدمکشی شان است و این را خود اعتراف می کنند. نشان دادن سرهای بریده و یا به اسارت و به بردگی کشیدن زنان و فروش شان در بازار از جمله  این جنایات است. .

از طرف دیگر این جریانات بر زمینه نارضایتی مردم و نفرت شان از دولتهای کشورهای خود و فقر و فلاکت و تبعیضی که بر این مردم روا می دارند رشد و پیشرفت می کنند. از جمله در عراق بر متن  دو دهه تحمیل فقر و بیحقوقی و تبعیض نسبت به مردم مناطق سنی نشین و ازاد گذاشتن دست جریانات تروریست در این مناطق، داعش توانست برق آسا این مناطق رها شده را تصرف  و جنایاتشن را به انجام برسانند.  

سلفی ها در کردستان ایران همچون جیش النصر و جیش العدل در بلوچستان نیز بر متن نفرت مردم این مناطق از جمهوری اسلامی و بویژه  در میان بخشهای مستاصل این مناطق و در غیاب جریان وجنبش رادیکال حضور دارند و فعالیت می کنند.

نهایتا سلفی های کردستان علیرغ موقعیت نامناسب شان در میان مردم، اما ظرفیتی را که داعش در عراق و سوریه نشان داده اند را دارا هستند.  

ما کارگران و زحمتکش کردستان را به مبارزه ای بی امان برای ریشه کن کردن این سم در کردستان دعوت کرده ایم. چرا که این جریان بمحض اینکه در نقطه ای از کردستان فرصت و مجال مناسبی پیدا کند، دست بکار می شود. مناطق مرزی در شمال کردستان و یا  گوشه ای از منطقه مریوان  می توانند جایی برای شروع به کار سلفی های داعشی کردستان ایران باشند. و آنوقت دیگر دیر خواهد بود. زمانی که این گروه اولین قربانیان را از مردم گرفت، زمانی که سرهای بریده را به ما نشان دادند و زنان را به اسارت و بردگی به بازار خرید و فروش خلیفه ی بغداد فرستادند دیگر خیلی دیر شده است. سر این مار را قبل از این که گاز بگیرد باید کوبید. 

الان دیگر مهم نیست اینها برای مثال در شهر سنندج و روستاهای اطراف چند نفرند یا هنوز نتوانسته اند روستایی را تصرف کنند و یا کسی را سر ببرند، اما آنها دیگر آشکارا با تحرکات اخیرشان در شهر و روستاها تهدیداتشان را شروع کرده اند.

ما در مقابل این وضعیت در واقع یک آماده باش را خواستیم و می خواهیم. ضرورت واهمیت این آماده باش را داعش در سوریه وعراق به ما می گوید.  اگر این هشدار جدی گرفته نشود، اگر ظرفیت جنایتکارانه ی سلفی ها دست کم گرفته شود، ما مجبور به پرداخت تاوانی خواهیم بود که اکنون مردم زحمتکش شنگال وکوبانی و مردم دیگر مناطق شهری و روستایی سوریه و عراق می پردازند.  ما خواستار یک حرکت و بسیج توده ای هستیم که  فضا را بر سلفی ها  تنگ کرده بطوریکه  آنها در هیچ کجا احساس امنیت نکنند. باید به آنها فهمانده شود که مانورهای مسلحانه و چرخاندن  شمشیر در هوا و برافراشتن  پرچم سیاه نه تنها مردم را نمی ترساند، بلکه مصمم شان می کند که این جانوران را از  محل کار و زندگی طرد کنند.  

فراخوان ما به  بسیج توده ای مردم، در وهله ی اول همنظری وتوافق در میان بخش بزرگی از کارگران و زحمتکشان و فعالین ورهبرانشان  است. توافق بر سر اینکه باید عملا وارد میدان شد. مردم از زن و مرد و جوان و پیر در شهرها و روستاها و در محل های کار و زندگی تلاش کنند عملا  فضا را بر سلفی ها تنگ کرده و کاری کنند که هیچ کسی جرات نکند حتی تظاهر به سلفی بودن کند. کسی جرات نکند از طرفداری از داعش حرف بزند، جرات نکند شبانه  و مخفیانه ظاهر شده و برای چند ثانیه ابراز وجود کند و فکر کند به این وسیله کسی را می ترساند. 

ما الان شاهد یک بسیج توده ای تمام عیار اعم از زن و مرد و جوان علیه داعش در بخش هایی از کردستان عراق و سوریه هستیم. اشتباه است اگر این بسیج توده ای را صرفا کار احزاب ناسیونالت کرد بدانیم. مردم شهرها در محلات شان مسلح شده اند و امنیت محله را تامین کرده اند.در روستاها مردم  از زن و مرد مسلح شده اند و علیه داعش ایستاده اند. زنان کوبانی ماه ها است  در مقابل داعش مقاومت می کنند. این ها نمونه های بسیج توده ای اند. این آغاز یک خودآگاهی در میان بخش هایی ازمردم است برای دفاع از خود توسط نیروی خود و حفظ ا منیت و سلامت فرزندانشان با دستهای خودشان. 

درست است ما هنوز در کردستان ایران با سلفی ها ی داعشی ، درگیر جنگ نظامی نیستیم. اما آنها دارند تدارک این جنگ را می بینند. آنها تبلیغات و مانورهایشان را شروع کرده اند. آنها اسلحه دارند، مخارج جنگ را هم از اربابانشان گرفته اند. دیر یا زود آنها جنگ تمام عیارشان را اغاز می کنند. اما اگر این بسیج توده ای انجام بگیرد، این جنگ هیچوقت شروع نخواهد شد.

ما راه حل کنترل محلات را عملی ترین و موثرترین راه حل پیش پای مردم می دانیم. کنترل محلات از جانب مردم تصرف نظامی محله نیست. اما تصرف سیاسی و انسانی هست. به این معنی در محله ی تحت نفوذ و کنترل زنان و مردان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب جای ابراز وجود هیچ جریان ارتجاعی نیست. کنترل محلات یعنی تضمین درجه ی زیادی از آزادی و تامین حرمت انسان، برابری زن  و مرد و امروز یعنی درمحله ی تحت کنترل ما هیچ سلفی ای نمی تواند ابراز وجود کند. ما سلفی ها را در محله به جرم سلفی بودن صرف و یا عقیده ای که دارد مجرم نمی دانیم. اما سلفی ای که شمشیر و پرچم داعش را حمل می کند، به طرفداری از داعش می پردازد و به نفع  این جریان جنایتکار فعالیت می کند و ازمردم باج می خواهد مجرم است و باید تحت تعقیب قرار گرفته واز محل کار و زندگی مردم طرد شود. چنان افشا و رسوا و طرد شود که نه تنها در محله قادر به ابراز وجود نباشد بکله  از شرم و خجالت بین مردم نتواند  سرش را بالا بگیرد.

نهایتا اگر سلفی ها امنیت مردم محله را تهدید کردند، باید مجازات شوند. جواب شمشیرکشی سلفی ها را باید با اسلحه داد. در چنین شرایطی مردم حق دارند برای دفاع ازخود مسلح شوند. اما شکی ندارم که در صورت یک بسیج توده ای علیه سلفی های کردستان و افشا و رسوا و طرد کردنشان و منع فعالیتهای ضد مردمی و جنایتکارانه ی داعشی شان، کار به جنگ و تقابل مسلحانه ی متقابل نخواهد کشید. اگر بخواهیم چنین جنگی هیچوقت آغاز نشود باید از همین امروز دست بکار شد و یک جنبش و بسیج توده ای اگاهانه و سازمانیافته علیه حضور و ابراز وجود سلفی هارا سازمان داد.

کمونیست ماهانه: جنگ با داعش در کردستان عراق دامن حکومت اقلیم کردستان را علیرغم اینکه بارزانی اعلام کرده بود که آنها با هم کاری ندارند را گرفته است. این جنگ که به ناسیونالیسم کرد تحمیل شد٬ همراه با تبلیغات وسیع دولت اقلیم و صفی از ناسیونالیستهای کرد و تحریکات قومی و ضد عرب٬ فضای ناسیونالیستی در منطقه و در شهرهای کردستان را نیز دامن زده است. این فضا و تحریکات ناسیونالیستی به نام مبارزه با داعش و جنگ کرد علیه عرب که توسط احزاب ناسیونالیست کرد دامن زده میشود٬ چقدر میتواند خطراتی جدی ایجاد کند و چگونه میتوان آنرا پس زد و حاشیه ای کرد؟ 

مظفر محمدی: ناسیونالیسم، قوم پرستی و مذهب درعراق دو پدیده همزاد و همراهند. چند دهه دیکتاتوری صدام حسین، چنان کینه و نفرتی را بین مردم کرد و عرب زبان ایجاد کرده است که به آسانی قابل از بین رفتن نیست.  با اشغال عراق توسط امریکا و متحدینش، ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق به حکومت رسید. احزاب ناسیونالیست کرد در این ماجرا مدال آزادی کردستان  و نشان قهرمانی را بر سینه زدند و در نتیجه ی این روند، صاحب قدرت و کسب ثروت کلان چه از طریق درامدهای اقلیم و چه شراکت در تصرف  دارایی های سراسری در عراق  شدند. در مقابل، این روند هیچ کمکی به وحدت طبقاتی کارگران عراق اعم از کرد و عرب و غیره و یا همبستگی مردم کرد و عرب زبان نکرد. چرا که در این پروسه،  طبقه کارگر و نیروهای مترقی و رادیکال و سکولار، نه در عراق و نه در کردستان  به قدرت نرسیدند و یا دستی در قدرت پیدا نکردند.  در نتیجه، نه تنها  وحدت طبقاتی و همبستگی و همسرنوشتی بین کارگران و زحمتکشان عراق تامین نشد بلکه با ایجاد یک حکومت قومی و مذهبی در بغداد و حاکمیت احزاب ناسیونالیست در کردستان، شکاف قومی و مذهبی و کینه و نفرت و کشتارهمدیگر نهادینه شد. سناریوی سیاهی که تا کنون ادامه دارد.  

بهمین دلیل است زمانی که جریانی به نام  داعش عروج می کند و یک  جنگ مذهبی دیگر به نام جنگ سنی علیه شیعه راه می افتد و ارتش دولت مالکی از شهرهای مختلف از جمله موصل و کرکوک هزیمت می کند، حکومت ناسیونالیستهای اقلیم کردستان با تصرف کرکوک رها شده، پرچم استقلال را بر می افرازد. استقلال برای بورژوازی حاکم در کردستان چیزی بیشتر از تسلط کامل بر نفت کرکوک نیست. بارزانی بعنوان رییس اقلیم کردستان بخاطر حفظ موقعیت جدید که تصرف کامل کرکوک بود، در مقابل داعش اعلام بیطرفی کرده و حتی بنا به مستنداتی که پخش شده، معامله ی ننگین تعویض شنگال در مقابل عدم تعرض داعش به کرکوک را انجام می دهد. اما علیرغم این سازش و پرچم تسلیم دولت اقلیم، داعش با هدف تصرف مناطق نفت خیز اطراف کرکوک توافقات خود را زیر پا نهاده و به منطقه اقلیم کردستان حمله می کند. به این معنا  اینکه این جنگ به دولت اقلیم و حزب حاکم بارزانی تحمیل شد واقعیت دارد. اکنون ما شاهدیم که احزاب حاکم در کردستان در جبهه ی وسیعی با داعش درگیر است و هواپیماهای نظامی امریکا هم آنها را پشتیبانی و کمک می کنند. اگر چه امروزه در مدیای منطقه  و بین المللی بورژوایی، این جنگ را جنگ پیشمرگان کرد با داعش می نامند، اما در حقیقت دولتهای متعددی از جمله امریکا و جمهوری اسلامی عملا و علنا در این جنگ شرکت دارند. اما شرکت حاکمین اقلیم کردستان در این جنگ ناخواسته، علیرغم تسلیم و سازشهای اولیه وتزلزل های کنونی بار دیگر این احزاب و "پیشمرگان" را به قهرمان دفاع درمقابل داعش تبدیل کرده است و موجب سمپاتی وسیع مردم منطقه و در ابعاد جهانی نسبت به ناسیونا لیسم کرد شده است.

 اما پشت حمایت های سیاسی و نظامی و تحویل سلاح های پیشرفته به احزاب حاکم در کردستان، یک حقیقت وجود دارد که اگرامروز از نظر مردم کردستان و منطقه نهفته است، اما فردا آشکار می گردد که، احزاب ناسیونالیست کرد نه قادر به شکست داعش اند و نه اساسا هدفشان از بین بردن اسلامیون سنی در منطقه است. در پشت پرده ی مقاومت کنونی در مقابل داعش در واقع دفاع از مرزهای کردستان جدید نهفته است. مرزهایی که در نتیجه ی حملات داعش و هزیمت نیروهای حکومت مرکزی به تمامیت شهر نفت خیز کرکوک و مناطق اطراف آن گسترش یافته است.

در حقیقت اگر داعش دست از حملات خود به این مناطق تحت تصرف حکومت اقلیم کردستان بر دارد، ناسیونالیسم کرد در کردستان عراق به آرزوی دیرینه ی خود که تسلط کامل بر کرکوک است دست یافته است. این شرایط ولو با دفع داعش و یا قبول دولت اسلامی در بخشی از عراق و یا تقسیم عراق به سه بخش کردستان و منطقه ی سنی در شمال و شیعه در مرکز و جنوب،  جنگ های قومی ومذهبی بر سر تعیین مناطق تحت نفوذ هر کدام تداوم خواهد یافت. تا آنجا که به ناسیونالیسم کرد مربوط است ما شاهد دوردیگر جنگ و کشمکش و تشدید نفرت قومی بین کرد و عرب زبان های دو طرف در توازن قوای جدید بین منطقه کردستان و دولت مرکزی خواهیم بود.  

در نتیجه می خواهم بگویم که تسلیح بیشتر و قدرتمند شدن حکام اقلیم کردستان به شکست داعش نمی انجامد، اما توازن قوای جدید در نتیجه ای قدرتمند شدن احزاب ناسیونالیست کرد، نهایتا  علیه مردم کردستان و علیه مردم عرب زبان ساکن کردستان و سازمان دادن یک تعرض نژادپرستانه  و ضد عرب و حتی کشمکش ها و احتمالا جنگ  احزاب ناسیونالیست کرد علیه همدیگر و بر سر تقسیم قدرت و ثروت را درچشم انداز خود خواهد داشت. عرب ستیزی در کرکوک و در رقابت با دولت مرکزی باز هم در ابعاد دیگری تازه آغاز خواهد شد. این آن خطری است که شما هم به آن اشاره دارید. 

اما این که چگونه می توان با این خطر مقابله کرد و یا مانعش شد و حاشیه ایش کرد، بستگی به این دارد که اولا جنگ با داعش به چه سرانجامی برسد. آیا دولت اسلامی با نیروی مقاومت مردم از بین خواهد رفت؟ میگویم با مقاومت مردم نه دخالت دولتهای مثل امریکا وجمهوری اسلامی. امروزه متاسفانه بار دیگر دولت مریکا بعنوان ناجی مردم عراق و بویژه مردم کردستان وارد میدان شده است. این هم دروغ بزرگ دیگر از نوع ریاکاری و دروغ بار اول در حمله امریکا به عراق و اشغال این کشور و تحمیل یک سناریوی سیاه به مردم است. خودشان می گویند داعش دست پخت خودشان است. دولت امریکا و متحدینش هر بار در نقطه ای از جهان خود شیطانی می سازند و سپس به جنگش می روند. جمهوری اسلامی را خودشان آوردند و بعد شیطان شد و اکنون مردم ایران تاوانش را می دهند و نان سفره و مایحتاج زندگی از جمله داروی مریض هایشان را تحت عنوان محاصره اقتصادی گرو گرفته اند. صدام راخود تا دندان مسلح کردند بعد شیطان شد و بهانه ای برای اشغال عراق و تحمیل خانه خرابی و ویرانی سراسری یک مملکت. وامروز شیطان خودساخته، داعش است. در نتیجه می خواهم بگویم که جنگ امریکا و جمهوری اسلامی علیه داعش یک ذره آزادیخواهی و یا منفعت مردم کردستان و عراق را در بر ندارد. پیروزی امریکا و جمهوری اسلامی بر داعش ولو با تضعیف دولت اسلامی، پیروزی مردم منطقه نیست. دولت اسلامی سنی حتی اگر بعنوان دولت مستقل در بخشی از عراق به حیاتش ادامه ندهد اما همگی توافق دارند که نمایندگانشان در دولت قومی و مذهبی شیعه ، سنی و کرد، شرکت کنند. در نتیجه و در نهایت این جنگ جز خانه خرابی، کشتار جمعی و فقر و فلاکت و تداوم بیحقوقی کارگران و مردم زحمتکش چیزی عاید نخواهد شد.  

بنا بر این، اولین گام در مقابله با وضعیت موجود و از جمله قدرت گیری بیشتر ناسیونالیسم کرد، آگاه شدن کارگران و زحمتکشان کردستان و عراق به این حقایق است. و دوم اینکه خود مردم با تسلیح عمومی وتشکیل گردان های مستقل نظامی در شهرها و محلات و روستاها از خود در مقابل داعش دفاع کنند. اتفاقی که هم اکنون در بخش هایی از کرستان سوریه از جمله در کوبانی دارد می افتد. اگر در نتیجه ی این مقاومت که می تواند در شهرهای تحت تصرف دولت اسلامی هم اتفاق بیفتد، هر پیروزی ای حاصل شود، پیروزی مردم است. مردم پیروز در جنگ انسانیت علیه وحشی گری اسلامی، در نهایت  در توازن قوای جدیدی درمقابل حکام اقلیم کردستان و دولت مرکزی بغداد قرار می گیرند. مردمی که سازمان یافته اند و مسلح شده اند و باید مسلح بمانند، در واقع عروج نیروی سومی است که هم ناسیونالیسم کرد را به چالش می کشد و هم زیر بار دامن زدن به کینه و دشمنی قومی و مذهبی نخواهد رفت. 

اما اگر این نیرو ولو با سازمان یافتگی مستقل تحت تسلط سیاسی و نظامی و فرهنگی احزاب ناسیونالیست کرد و یا دیگر نیروهای بورژوایی و ارتجاعی کرد وعرب و غیره قرار بگیرند و در نهایت تسلیم شان شوند و سلاح هایشان را تحوبل دهند، بازهم ولو با به دست امدن پیروزی در مقابل داعش، اما این پیروزی مردم نیست و همین مردم در توازن قوای نابرابر بیشتری در مقابل احزاب حاکم قرار خواهند گرفت و فقر و جنگ های قومی و مذهبی دیگر و بیحقوقی تداوم خواهد داشت.  

شکی نیست در تغییر این توازن قوا به نفع مردم و در سازماندهی مستقل سیاسی و تشکیلاتی و نظامی کارگران و مردم زحمتکش در مقابل داعش یا دولت اسلامی، کمونیست ها، آزادیخواهان و سکو لارها و جوانان و زنان برابری طلب که از ناسیونالیسم و مذهب و قومگرایی بیزارند و برایشان  انسان بودن مبنا است، نقش تعیین کننده دارند. چپ و کمونیسم و جبهه ی کارگران و مردم سکولار و غیرقومی و غیر مذهبی می توانند علنا و با جدیت و صراحت و قاطعیت جبهه و صف مستقل خود را سازمان دهند و رهبری جنگ و مقاومت در برابر دولت اسلامی دروهله اول و تعیین سرنوشت کردستان و عراق با دخالت تعیین کننده ی خود را بدست بگیرند. راه دیگری وجود ندارد.  طبقه کارگر و جبهه ی مردم آزادیخواه  در سراسر جهان باید باتمام قوا به استقبال چنین صف مستقلی بروند و حمایت و تقویتش کنند. کف زدن برای امریکا و جمهوری اسلامی و احزاب حاکم در کردستان تحت نام پیشمرگان کرد، دشمنی آگاهانه  و یا نااگاهانه با کارگران و مردم کردستان و عراق است.  

کمونیست ماهانه: تحرکات مختلفی علیه داعش و در دفاع از آوارگان شنگال و بقیه شهرهادر میان مردم کردستان ایران راه افتاده است٬ از اعتراضات خیابانی علیه داعش و سلفی ها در کردستان تا جمع آوری کمکهای مختلف برای آوارگان. ارزیابی شما از این تحرکات چیست٬ کاستی های آن کدامند؟ 

مظفر محمدی: هرگونه تلاش برای کمک به مردم کردستان و عراق در مقابل تعرض دولت اسلامی عمل انسانی و شرافتمندانه ای است و قابل ستایش است. مردم شهرهای کردستان علیرغم مخالفت و کارشکنی نیروهای جمهوری اسلامی بهر وسیله ممکن به ایجاد صندوق های کمک مالی وجمع اوری چادر و دیگرنیازمندیهای اولیه آوارگان جنگی عراق و کردستان، پرداخته اند. بعلاوه اعتراضات و تظاهراتی هم علیه داعش در شهرهای از جمله سنندج، مریوان، سردشت وغیره سازمان داده شده است. نه تنها در کردستان بلکه در تهران هم جوانانی را می بینیم که در کنار خیابان با نواختن موزیک و واکس زدن کفش عابرین برای مردم آواره ی شنگال کمک جمع آوری می کنند.  کم تر از این از کارگران و زنان و مردان آزادیخواه انتظار نمی رود.  

من درجای دیگری هم درجواب به دوستی که می گفت این تحرکات را بخشا ناسیونالیست های کرد انجام داده و یا آن را کمک به پیشمرگان و احزاب حاکم عراق می نامند گفته ام که، ما نمی توانیم جمع اوری کمک مالی از جانب ناسیونالیست های کرد را سرزنش کنیم. اما می توانیم و باید هدف خود را از کمک ها و حمایت های سیاسی و معنوی ومادی خود به مردم عراق و کردستان را بروشنی بیان کنیم. مردم باید بدانند که کشیده شدن پای احزاب حاکم کردستان عراق به جنگ با داعش، که خودشان هم با صراحت گفته اند از سر ناچاری و به آنها تحمیل شده است و اهداف و نتایج این کار را قبلا گفتم. در نتیجه، هر نوع حمایت سیاسی ومعنوی و مادی از مقاومت مردم کردستان در مقابل دولت اسلامی نباید به جیب احزاب حاکم در کردستان عراق یا دولت مرکزی عراق برود و به معنای سمپاتی و حمایت از آنها تمام شود.  هیچکدام از این حکام مشروعیت ندارند ونماینده کارگران و مردم زحمتکش نیستند.  

هر نوع کمک و حمایت از مردم آواره و جنگ زده باید این واقعیت را اشکارا بیان کند که حمایت از مقاومت و جنگ در مقابل دولت اسلامی الزاما به معنای تایید جناح ها و دولتهای درگیر این جنگ نیست. نه امریکا، نه جمهوری اسلامی و نه احزاب حاکم در کردستان عراق  یا دولت مرکزی عراق، هیچ منفعتی از طبقه کارگر و مردم زحمتکش را نمایندگی نمی کنند. باید حمایت ها را بیشتر کرد.

 باید کمک های مالی بیشتری جمع آوری کرد، باید بهر وسیله ی ممکن در جنگ مقاومت مردم کردستان و عراق علیه داعش و دولت اسلامی شرکت کرد. اما همه ی این کارها باید با هدف و در جهت ایجاد صف و جبهه ی مستقل مردم مسلح باشد. باید آزادی عراق و کردستان امروز از داعش و فردا از حکومتهای قومی و مذهبی در عراق و کردستان بدست مردمی تحقق یاید که امروز بعنوان نیرویی مستقل و مسلح جبهه ی مقاومت و دفاع از خود و سرنوشتشان را سازمان می دهند. باید درجهت ایجاد این جبهه ، حمایت از ان و تقویت آن هر کاری که می توانیم انجام دهیم.

قبلا هم گفتیم که مردم کردستان ایران هم باپدیده ای از نوع داعش به نام سلفی روبرو هستند. همزمان با حمایتهای سیاسی و مالی مردم به مردم کردستان و عراق آنها هم به حمایت از داعش برخاسته وابراز وجود کرده اند. در نتیجه، حمایت مردم کردستان از جنگ و مقابله ی مردم عراق با داعش در واقع دست رد به سینه سلفی های کردستان ایران هم هست. مبارزه با سلفی گری و جلوگیری از ایجاد داعش دیگر  در کردستان ایران امروزه به یک امر حیاتی تبدیل شده و باید ریشه ی این جریان ارتجاعی و جنایتکار را خشکاند. سلفی های داعشی جایی در میان مردم شهر و مناطق کردستان ایران ندارند و نباید داشته باشند. 

کمونیست ماهانه: یک پای تحرکات علیه داعش کمونیست ها و آزادیخواهان هستند٬ چه فراخوانی به آنها دارید٬ چگونه کمونیستها میتواننند تحرکی انسانی و همزمان وسیع و اجتماعی علیه داعش و تحریکات مذهبی و قومی راه بیندازند؟

مظفر محمدی: تمام آن وظایف و دورنما و اهدافی که در جوابه سوال دوم شما گفتم، در وهله ی اول و قبل از هر کسی کار کمونیست ها است. من نسخه ی پیچیده شده ای برای کمونیست ها در عراق و کردستان ندارم. قبلا هم گفته ام که همانقدر که کمونیست های آن کشور در مقابل یک وظایف تاریخی و سرنوشت ساز قرار دارند که ما هم قرار داریم. با این تفاوت که آنها خود بخشی جدایی ناپذیر و در بطن  این تاریخ اند و ناگزیر از انجام رسالتی که بر عهده شان افتاده است و ما به اعتبار نقش آنها امکان و شانس و فرصت نقش بازی کردن را داریم.  

قابل فهم و درک است که کارگران و کمونیست های کردستان و عراق در این وضعیت محدودیتها و موانع زیادی در مقابل خود دارند که بخشا تاریخی و بخشا هم مربوط به این دوره است. شکی نیست ناسیونالیست های حاکم در کردستان و یا دولت قومی و مذهبی در بغداد و ازجمله دولتهای در گیر اوضاع کنونی در عراق چون جمهوری اسلامی و دولت امریکا با عروج کمونیسم و آزادیخواهی و برابری طلبی در انجا مشکل دارند و از هیچ ترفندی برای تضعیف ان فروگذار نخواهند کرد. محدودیتهای مالی و تسلیحاتی و غیره را می توان اضافه کرد...

 اما هیچکدام از این موانع نمی توانند کمونیست ها را در تدارک و تجهیز و سازماندهی و شرکت فعال و بخصوص بسیج توده ای مردم به تسلیح و مقاومت در مقابل داعش، معاف کنند. جامعه ی عراق اکنون بدلیل مصیبتی که به ان دچار شده است، بپا خاسته است و آماده هر گونه اقدام و عمل انقلابی در مقابل توحش اسلامی به نام داعش یا دولت اسلامی است. این جنبش را نباید گذاشت زیر چتر ارتجاع  ناسیونالیستی  و قومی و مذهبی قرار بگیرد. آنها این جنگ و مقاومت را جنگ سنی و شیعه و کرد می نامند. این واقعیت ندارد. این یک دروغ و فریب  کارگران و مردم زحمتکش عراق و کردستان و یک خیانت به بشریت است. 

 در پشت پرده ی جنگ بظاهر سنی و شیعه و  ایزدی و مسیحی و کرد و غیره، دولتها و قدرتهای شیطانی و جنایتکاری وجود دارند که از قبل تقسیم جوامع به اقوام و مذاهب کرور کرور می اندوزند و چهره ی مناطق را هر بار به نفع خود تغییر می دهند. پشت این جنگ کثیف نقشه ی خاورمیانه بزرگ بورژوازی بین المللی و در راس ان امریکا قرار دارد. پشت این جنگ کثیف جمهوری اسلامی، دولتهای ترکیه و عربستان و دول خلیج قرار دارند. مردم زحمتکش تنها قربانی این سیاستهای کثیف بورژوازی بین المللی اند. باید ماهیت این جنگ را برای طبقه کارگر عراق و کردستان و مردم زحمتکش بطور دایم و خستگی  ناپذیری  توضیح داد. این اولین ومهمترین کار کمونیست ها است. همزمان با این آگاهگری بیدریغ باید کارگران و مردم زحمتکش عراق و کردستان را علیه وضع موجود مسلح شوند. این کار و در دل این اوضاع،  نه تنها شکست داعش و دولت اسلامی اش را تسریع می کند بلکه امکان شرکت توده های کارگر و زحمتکش سازمانیافته و مسلح امروز را در تعیین سرنوشت سیاسی و قدرت سیاسی اتی فراهم می کند.

در دل اوضاع سیاه امروز که صف دوست ودشمن قاطی شده است و گرد و خاک دروغ و ریاکاری وخیانت چشمان مردم را می تواند کور کند تنها یک روشنایی و یک روزنه ی امیدی وجود دارد و آن ایجاد صفی از انسان های آزادیخواه، سکولار، غیر مذهبی، غیرقومی و از جوانان و مردان و زنان برابری طلب در کردستان و در سراسر عراق است. ناجی دیگری وجود ندارد. هم اکنون بخشهایی از کارگران و مردم زحمتکش محلات شهرها و روستاهای مناطق مختلف در کردستان و عراق و از جمله در سوریه خود در عمل دریافته اند که نجاتشان در دست خودشان است. مسلح شده اند و سازمان یافته اند و مقاومت می کنند و محلات و روستاهای خود را اداره می کنند. در این محلات و مناطق دولتی وجود ندارد. نیروی نظامی احزاب و دولت وجود ندارند. خود مردم دولت اند. خود مردم مسلح اند. اگر این حرکت هدفمند و آگاهانه تر و با افق سیاسی روشن، سازمان یافته و بسیج گشته و گسترش یابد این آن روزنه امیدی است که چشم انداز پیروزی اش و کلید رمز آن در دست کمونیست ها و مردم آزادیخواه و سکولار و غیر قومی و غیرمذهبی و در دست جوانان انقلابی  و زنان برابری طلب است.