بحران عراق و موقعيت جمهوري اسلامي

هفتگي ميپرسد: اوضاع عراق کماکان وخيم است. جنگ داخلي هر روز بيشتر از روز قبل زبانه مي کشد. پيامدهاي اين بحران  بر جامعه ايران چيست و چه تغييري در موقعيت جمهوري اسلامي ايجاد کرده است؟

مظفر محمدی: تا یک ماه پیش و قبل از سر بر آوردن جریانی به نام داعش، ”عراق یک پارچه و متحد“ شعار و خواست همگی از امریکا تا جمهوری اسلامی، دولت ترکیه و دولت مرکزی عراق و دولت اقلیم کردستان بود. از حمله داعش به بعد و با تصرف بخشهایی از عرا ق تحت نام منطقه سنی ها، ناگهان ورق برگشت و سناریوی جدیدی مطرح و طرفدار پیدا کرد.

در این سناریو عراق به سه قسمت شیعه و سنی و کرد نشین تقسیم می شود. تقسیم و تجزیه عراق بر اساس قومیت و مذهب، سناریویی به شدت ضد کارگری و ضد وحدت طبقه کارگر و در جهت منافع بورژوازی کرد و سنی و شیعه و دولتهای حامی شان است. از دولت آمریکا تا دول مرتجع منطقه  پشت این سناریو ایستاده اند.

دولت ترکیه با حمایت از داعش  در رقابت با دولت مالکی در عراق و جمهوری اسلامی ایران از طرفی و با پشتیبانی از استقلال کردستان از طرف دیگر، هدف تسلط سیاسی و اقتصادی خود بر مناطق سنی و کرد نشین شمال و مرکزعراق را دنبال می کند و بتدریج به این هدف نزدیک می شود.

بارزانی رئیس اقلیم کردستان، حمله اسلامی ها به عراق  را به فال نیک گرفته و علم استقلال با الحاق کرکوک را بلند کرده است. استقلالی که مورد حمایت اسراییل و ترکیه  که برنامه خاورمیانه جدید را از آرشیو بیرون کشیده اند، قرار گرفته است. استقلالی که تسلیم و سازش با داعش و نطفه جنگ قومی دیگري را در کرکوک و مناطق اطراف در بطن خود دارد.

جمهوری اسلامی در توافق با آمریکا، وظیفه دفاع از دولت مالکی در مقابل داعش را بر عهده دارد. فرماندهی و نیروهای زمینی و هوایی جمهوری اسلامی وارد عراق شده و جت های جنگی ایران مواضع داعش را بمباران می کنند.

موفقیت ایران در سوریه در حمایت از بشار در مقابل مخالفینش و گرفتن مجوز دخالت نظامی تمام عیار در عراق از امریکا، جمهوری اسلامی را در رابطه با مردم ایران در موقعیت جدیدی قرار داده است. موقعیتی که با استفاده از آن فضای سیاسی در داخل ایران را ناامن تر و خفقان را گسترده تر خواهد کرد. در عرف جمهوری اسلامی و بنا به تعریف رهبرانش، جنگ همیشه مایه خیر و برکت بوده  است. دولتی که وعده ها ی گشایش اقتصادی و سیاسی اش پوچ از آب در آمده و وضعیت سیاسی و اقتصادی جامعه بدتر از پیش شده است، اکنون به بهانه جنگ در عراق، می تواند هر صدای مخالفی را خفه کند.  تا دیروز هر مخالفتی از جانب فعالین کارگری و مردمی به امریکا منتسب می شد، امروز می تواند به طرفداری از داعش مربوط  گردد.

و بالاخره،  جمهوری اسلامی به بهانه مقابله با سنی ها، دارو دسته های قمه کش باند سیاهی شیعه را بسیج می کند و سازمان می دهد. این اتفاق بر زمینه وجود جمهوری اسلامی بعنوان رژیمی شیعی، تخاصم با اقلیت های قومی و مذهبی دیگر ازجمله سنی ها را دامن می زند. به جرات می توان گفت که از هم اکنون نطفه جنگ شیعه و سنی در ایران بسته می شود. مردم کردستان ایران یادشان نرفته است که پس از ترور بن لادن توسط امریکا، رهبران سلفی هزاران نفر از مردم ناآگاه و عقبمانده سنی را به احترام به بن لادن به نماز دعوت کردند. سلفی های کردستان ایران هم اکنون دستجات مسلح باندسیاهی شان را حی و حاضر دارند.از طرف دیگر تحولات کنونی در عراق در میان احزاب و جریانات مختلف پوزیسیون و اپوزیسیون در ایران صف بندیي را بوجود آورده است.

از يک طرف، جریانات ناسیونالیست و قوم پرست کرد و کمونیسم بورژوایی ایران، همگی پشت بارزانی صف بسته و مدعی استفاده از فرصت و حفظ امنیت کردستان عراق با جدا کردن حساب آن از اوضاع عراق شده اند. این احزاب و جریانات، همزمان با ناتانیاهو و اردوغان و بارزانی، مدال ناجی و قهرمان ملی کردستان را بر سینه زده اند. این ها همسو با دولتهای مرتجع منطقه و ناسیونالیستهای کرد، تجزیه عراق به سنی و شیعه و کرد را پذیرفته و چشم خود را بر سناریوی ابدی شدن جنگ قومی و مذهبی در عراق می بندند و خود را به نفهمی می زنند.

از سوي دیگر جریانات ملی – مذهبی درون و بیرون رژیم در مورد حفظ تمامیت ارضی ایران هشدار می دهند. همه این  شواهد، هشداری به طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران است که  با چشمان باز این تحولات را نگاه کنند.

اهداف جمهوری اسلامی در منطقه از آغاز تاکنون در سازماندهی و حمایت از جریانات اسلامی چون حزب الله لبنان، حماس، دولت شیعی مالکی در بغداد و  رژیم بشار اسد در سوریه برای کارگران و مردم زحمتکش ایران آشنا است. نتیجه این تمهیدات جمهوری اسلامی، صرف بودجه کلان و زدن از دستمزد کار و بیمه بیکاری و سفره  زحمتکشان جامعه است. همچنین  شعله ور نگه داشتن آتش جنگ و خصومت قومی و مذهبی، در منطقه برای جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نه برای صدور اسلام  که دوره اش سر آمده، بلکه حربه و بهانه ای علاوه بر تعرض به سطح معیشت طبقه کارگر، برای ایجاد فضای ارعاب و سرکوب مبارزه طبقاتی و ازادیهای سیاسی  کارگران و مردم ایران است.

نهایتا، جمهوری اسلامی در تحولات خونین عراق، نقش یک جریان قومی و مذهبی و عنصر سناریوی سیاه را بازی می کند که کاري جز تحریک و بسیج شیعیان عراق و ایران به بهانه دفاع از اماکن مذهبی کربلا و نجف و دفاع از یک فرقه علیه فرقه دیگر نخواهد بود. روند اوضاع نشان می دهد که سرکوب بعثی ها و داعش و حفظ یکپارچگی عراق و حفظ دولت مالکی برای جمهوری اسلامی و دیگرحامیان آن غیرممکن شده است

در نتیجه جمهوری اسلامی در تحولات کنونی عراق نه نقش ناجی عراق را دارد و نه برنده چیزی. عراق متحد تحت حاکمیت مذهبی- شیعی مالکی، بهترین گزینه برای ایران بود. این موقعیت اکنون از دست رفته است.

در تقسیم عراق به مناطق و دولت های سنی و شیعه و کرد، سهم ایران  در دخالت سیاسی و بازار اقتصادی عراق کمتر و کمتر می شود.