جنبش زنان به تحرکي راديکال نياز دارد

مونا شاد

  

نظام سرمایه داری برای استحکام بخشیدن به  نفوذ و قدرت اش هر روز ترفند جدیدی  در آستين دارد.

زمانی درباره جزئی ترین مسایل خصوصی در زندگي زنان لجن پراکنی می کند و  فتوا میدهد؛ گاهی با ژستی متمدانه و دمکراسی خواهانه و برای رفع نیاز،  زن را به میدان جنگ می برد، وارد بازار کار می کند و به  حضور و شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تشویق می کند. سرمایه داری و مذهب بعنوان يکي از اساسي ترين ابزار این نظام، همیشه و در کنار هم قرار داشته اند. رژیم اسلامی ایران بنا به خصلت سرمایه دارانه و مذهبی اش،  زمانی که منفعت سرمایه ایجاب کند به اصطلاح انعطاف نشان می دهد و حتی ریسک می کند؛ بنحوی که سخت گیری در مورد حجاب را تخفیف می دهد و از زنان و دختران ”بدحجاب“  یا ”بی حجاب و عفاف“ برای تبلیغات و در خدمت کسب رای جهت بازتوليد قدرت خود استفاده می کند! در انتخابات های ریاست جمهوری بارها شاهد بودیم که در خیابان ها دختران بی حجاب دوشادوش پسران تا صبح می رقصیدند و کسی دخالت نمیکرد. چرا که فردای آن روزها منفعت صندوق های رای و دمکراسی اسلامي بر شریعت و قدوسیت حجاب و عفاف می چربید!

طالبان و داعش، به زنان حکم جهاد النکاح و وعده بهشت را می دهند تا زنان مستاصل و مسخ شده در جامعه اي که در آن سياه ترين نيروهاي تاريخ بشر رشد و نمو يافته اند، با زور شرع و اسلحه به خدمت جنسی جهادگرایان اسلامی در آیند و حتی برای اینکار جایزه هم تعیین می شود. هر روز در گوشه و کنار اين جهنمي که براي انسان ساخته و پرداخته اند مردان و زناني را ميبينيم که  به جرم  رعایت نکردن حجاب و یا قوانین شریعت اسلامی شلاق خورده اند، مجازات و مثله شده اند و بعضا تل اجسادي که سرشان را از تنشان جدا کرده اند!  در دوره جنگ ایران و عراق هم زنان زیادی، به بهانه کمک به  جبهه های جنگ و نبرد مسلمين عليه کفار و تقدس خاک پاک وطن، توسط جمهوری اسلامی به کشتن داده  شدند و  یا مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند.

استفاده از کار توليدي زنان در خانه ها، در دوره حاضر، به شدت در حال گسترش است و کارفرمايان براي پرداخت دستمزدهاي پاييني، که مردان حاضر به پذيرش آن نيستند، از کار زنان در کارگاه هاي کوچک يا در کار خانگي استفاده مي کنند. به منظور اجتناب از ايجاد مهد کودک در کارخانه ها و کارگاه ها و پرداخت دستمزد زنان کارگر در دوران حاملگي، صاحبان سرمايه آشکارا مي گويند که: استخدام زنان دردسر دارد و به صرفه نيست. بعلاوه برخه از صاحبين کارخانه ها با اتکا به آپارتايد جنسي موجود در  قانون دولت و فرهنگ حاکم بر جامعه، مانع از استخدام زنان مي شوند. ماهیت نظام کثیف سرمایه داری با مذاهب و کلیساها و مساجد و کشیش و ایت الله هایشان همین است. زمانی مادر مقدس است و بهشت زیرپای مادران و زمانی در خدمت جنگ و سربازان امام زمان اند. زمانی به کار زنان احتیاج دارند و مدتی بعد وظیفه مقدس حفظ خانواده را برعهده شان نهاده و صندلی اقتصاد و استقلال  را  از  زیر پایشان می کشند  و آن ها را روانه خانه می سازند. زنان اکنون در ایران از نظر سرمایه و سود و بکمک اسلام ناب محمدی باید  به ماشین تولید کننده جمعیت تبدیل و مجبور شوند صبح تا شب به وظایف مادرانه و خانه داریشان برسند و وقیحانه می گویند برای رفاه و ارتقاء جایگاه زن اینکار را می کنند!

روزی که روحانی وعده منشورحقوق شهروندی را داد و اولین زن 26 ساله مجردی در زاهدان به سمت شهرداری انتصاب شد، لیبرال ها ، اصلاح طلبان، جنبش سبزی ها، زنان فمینیست یک میلیون امضائی ها و... اجرای قول های انتخاباتی روحانی و بهبود وضعیت شرایط جامعه و مردم را بشارت دادند و در این باره قلم فرسایی ها کردند. امروز اما اين طيف، در مقابل تعرض آشکار به معیشت و زندگی زنان کارگر و تبعیض و محرومیت از پست های مختلف شغلی، سکوت اختيارکرده اند.  وقتی شرایط کنونی را با جنبش رادیکال و چپ زنان در سالهای اخیر مقایسه می کنیم، متوجه در جا زدن این جنبش می شویم. بخاطر بیاوریم که این جنبش مبارزات معینی را در مقابل تعرض جمهوری اسلامی سازمان داده و قد علم می کرد.   سازماندهی گسترده اعتراضات علیه قانون اساسی ضد زن در جلوی دانشگاه تهران تا  تجمع میدان هفت تیر، تجمعات در جلوی قوه قضائیه بهارستان علیه اعدام کبری رحمانپور تا جلوی دفتر سازمان ملل در خیابان معلم، سازماندهی 8 مارس های مکرر  و غیره تنها گوشه هایی از این جنبش پیشرو و رادیکال بود.

امروز متاسفانه شاهديم که این عرصه رها شده و بی صاحب است. اگرچه مبارزات دایمی زنان و جوانان علیه رژیم اسلامی، بخصوص علیه حجاب اجباری به نام  آزادی های یواشکی، لغو عملی حجاب و ... تودهنی به رژیم  است اما جنبش ما نيازمند فراتر رفتن از اين موقعيت است. نباید بدون راديکاليسم و سازمان و در این حد و  مقطع از خواسته های خود ماند و پیشروی چشمگیر و ادامه کاري نداشت. تعرض و دست درازی به معیشت طبقه کارگر، تداوم تبعیض، تفکیک جنسیتی، تصویب قوانین گسترده ضد زن، در ماهیت و سیاست و برنامه های جمهوری اسلامی عجین شده است. این رژیم بدون این سیاست ها نمیتواند به حیات خود به مثابه جمهوری اسلامی ادامه دهد. جمهوری اسلامی یک غده  سرطانی در جامعه ایران است که جز با ریشه کن کردن اش، آب خوش از گلوی کارگران و مردم زحمتکش تحت تبعیض و آپارتاید جنسی، پایین نمی رود. تعرض های مکرر و هر روزه این دوره جمهوری اسلامی به زنان، اخراج  و خانه نشین کردن زنان و عقب نشاندنشان از محیط های کار و عرصه هاي اجتماعي، تعرضی است به کل طبقه کارگر! جنبش زنان با پشتگیری طبقه کارگر، به سازماندهی مجدد و پیشرو تر خود  توسط زنان سوسیالیست، نیاز دارد.