در تکاپوی جذب آهوان سرمایه

مصطفی اسدپور

 

" سرمایه و سرمایه گذار همانند آهوانی هستند که بدنبال فضای امن و آرام میگردند و کوچکترین نا امنی، آنها را فراری میدهد".

این از اظهارات رئیس مرکز تجارت بین الملل جمهوری اسلامی در همایش مرکز جامع صادراتی ایران در تاریخ هجدهم تیرماه و از جمله مندرج در سایت "اقتصاد ایران"  است. در همین نشست لیست بالابلندی مطالبات بقول خودشان "دلسوزانه" تسلیم رئیس جمهور روحانی گشت. طرح بکارگیری فارغ التحصیلان دانشگاهی در صنایع در دوره سربازی از جمله این مطالبات را تشکیل میداد. هدف سمینار "رفع موانع توسعه اقتصادی" بوده و  لب کلام آقای رئیس در این سمینار و هفتاد و هفت سمینار قبلی مرکز تجارت با تاکیدات و توضیحات ایشان ابدا دشوار نیست: فضای آرام سیاسی و امنیت اقتصادی!   

ایران در تب رشد اقتصادی میسوزد. دروازه ها بر روی سرمایه باز است و تمام دستگاه حکومتی برای تامین شرایط مطلوب سرمایه های خارجی خود را به در و دیوار میزنند. امنیت و آرامش عبارات کلیدی ورود به شکوفایی و ثروت و عزت و جلال مملکت است.  تصورش را بکنید چگونه از زمین و آسمان، مثل مور و ملخ انواع متخصص و کاردان اقتصادی، از مطبوعات و حوزه و دانشگاه و همه جا و با تن ها ادبیات رنگارنگ اقتصادی  بجان ملت افتاده اند که راهی بجز امنیت و آرامش برای سرمایه وجود ندارد. در ایران امروز دیگر اینکه  چگونه و با چه تعجیلی قوانین و مقدسات اسلامی در مقابل شرط و شروط سرمایه سر از زباله دانی درمیاورند؛ اینکه جناحهای متخاصم حکومت با استدلالات و از زبان آدام اسمیت است  که بر علیه دیگری و برای نجات  گاری در گل نشسته قبله عالم یقه میدرانند؛ مایه تعجب یا سرگرمی کسی نیست. مساله محوری و گره گاه سیاسی آن جامعه نه در قطب سرمایه بلکه در قطب طبقه کارگر و مردم زحمتکش و حالت انتظار مسلط بر آن، قرار دارد.

 فضای آرام سیاسی و امنیت اقتصادی، آرامش و امنیتی که امروز از توصیفات گل و بلبلی آن هر چه بیشتر باب میشود، موضوع انواع سمپوزیوم و دیالوگهای متخصصین یال و کوپال دار قرار میگیرد، بر یک واقعیت زمخت و نخراشیده استوار است که عامدانه دور زده میشود. دوره درخشش اقتصاددانان بر سه دهه سرکوب وحشیانه استوار است. سن هایی که برای حضرات خالی میشود تا همین چند وقت پیش در اشغال برادران پاسدار و شورای اسلامی و با تخصص شناسایی و شکنجه، و در میان نعره های تکبیر و ترور قرار داشت.  امروز در سالنهای مجلل و آراسته به گل، در لابلای سر تکان دادن آرام و متین سخنرانان موضوعات بحث متفاوتند، فریبنده اند، قابل توجه بنظر میایند. رشد اقتصادی، کنترل بحران، کنترل تورم، اشتغال، تغییر موازنه مبادلات بنفع صاد رات، افزایش قدرت خرید شهروندان و امثال آن بمراتب از خزعبلات دینی انسانی تر و به زندگی شهروندان نزدیک تر است. اما در هیچ کجای این ضیافت باصطلاح زمینی و مادی و واقعگرایانه اثری از حقیقت زندگی دهها میلیون کارگر و مردم زحمتکش دیده نمیشود. قرار است که سرمایه و سرمایه دار ی نجات بخش از آب دربیاید، اما کسی از فجایع تاکنونی حاصل کارکرد سرمایه سخن نمیراند. بیلان تاکنونی سرمایه در ایران خط میخورد و رو به آینده همه کاخ دانش نجات بخش جملگی حضرات بر روی یک محور استوار است: کارگر ساکت و کارگر ارزان! پیش شرط همه وعده ها و بهشت موعود این حضرات، همه پیشرفتها و جبل و چبروت مورد ادعای این جماعت و منت گذاشتن سرمایه اینها در سودی است که باید از کار کارگر  برای سرمایه تضمین شده باشد. فضیلت و درافزوده این اقتصاد دانان چیزی بیشتر از  تاکید بر دردانگی آهو منشانه  سرمایه از آب در نمیاید! هنر این جماعت در این استکه از پیش ذهن و توقعات کارگر را برای دوره ای از فشار کار و استثمار آماده کنند.  هنر این جماعت در اینستکه  از پیش هر گونه توقع کارگری را بایکوت کند و جامعه را علیه اعتصاب و اعتراض آتی بسیج نماید. تصفیه حساب با ادعاهای اقتصاد دانانه این جماعت امری ثانوی است. با اولین موج اعتراض کارگری تئوری نیم جویده قرضی این جماعت پنچر خواهد شد، همانطور که موج ضد کمونیستی جهانی با موج بازگشت مارکس از اعتبار افتاد. اما توجه به اظهار وجود این جماعت از طرف طبقه کارگر از آن جهت ضروری است که بجای فضای انتظار امروز، صفوف خود را برای کشمکشهای آتی آماده سازد. 

طنز و نکته خنده اور اینستکه رسانه ها و تریبونها و کریدورهای فکری اقتصاد ایران مملو از فضل فروشی  همین اقتصاد دانانی است مدعی اند طبقه کارگر اهمیت خود را از دست داده است، ساختار طبقاتی در ایران بنفع خرده بورژوازی عوض شده است، طبقه کارگر در انقلاب نقشی ایفا نکرده است، طبقه کارگر در ایران از بضاعت فکری و سنت تشکل بیبهره است و ... آیا میشود انتظار داشت برای یک قلم کار مفید هم که شده با این استدلالات بروند مقامات حکومتی را قانع کنند که شاهرخ زمانی منشا خطری نیست، دست از سر مراسم بیست نفره اول بردارند و کارگران را بحال خود بگذارند؟     

 

21 جولای 2014