ساپورت پوشان، مجلس را به وجد آوردند!

مونا شاد

 

با آمدن فصل گرما، تهدیدهای رژیم هم مثل سابق درباره حجاب و پوشش شدت بیشتری پیدا می کند، بگیر و ببندها و سرکوب جوانان  به جرم بدحجابی و امنیتی شدن فضای شهر توسط ارازل و اوباش نیروی انتظامی و دستگیری جوانان به جرم ”مزاحمت برای نوامیس مردم“ و ... چیز جدیدی نیست.

رودر رویی و جدال دایمی جوانان با حکومت هر روز به شکلی در جامعه نمود پیدا می کند یک روز با شال رنگی، گاه مانتوی کوتاه و امسال هم با شلوارهای چسبناکی بنام ساپورت که اینبار حضور این دختران حتی مجلس را به قول خودشان به وجد آورده است!

 

رژیم با درماندگی تمام تلاش می کند که تصویری غیر واقعی از زنان  در جامعه به نمایش بگذارد. جمهوری اسلامی از ابتدای سع کار آمدنش همراه با سرکوب عريان زنان امید داشت تا با حربه اعدام، تجاوز و ضرب و شتم، شلاق و دستگیری  و جریمه های سنگین، جنبش زنان در ایران را به اصطلاح  اسلامی بار بیاورد و آنها را از خیر کار کردن،  درس خواندن و حضور اجتماعي، تماما خانه نشین کند.

 رحمانی فضلی وزیر کشور با اشاره به آمار نیروی انتظامی در برخورد با ”بانوان بدحجاب“ گفت: ”بر اساس گزارشی که صبح امروز، ٢٤ ژوئن،  به دستم رسید؛ تاکنون ۲۲۰ هزار نفر به نیروی انتظامی برده شده و از آنها تعهد گرفته شده است. این اقدام باعث باز شدن پای ۹۰۰ هزار نفر به کلانتری‌ها و دادسراها شده است. تأثیر این حضور در آینده این خواهد بود که حسن سابقه برای اشتغال و تحصیل این افراد صادر نخواهد شد“.

جمهوری اسلامی برای سرکوب زنان از هیچ تاکتيکي دریغ نکرده است! هزینه های کلان برای فرهنگ سازی و استخدام و بکار گرفتن  طراحان مُد پوشش اسلامی، تحمیل مقنعه و حجاب برای کودکان دختر خردسال 7 ساله در مدارس و  اعزام طلبه های مفت خور و استخدام آنها در آموزش و پرورش به امید پرورش دختران زینب گونه،  تا پرونده سازی جرایم برای ایجاد وحشت از عدم استخدام و شغل و تحصیل و ... همه و همه بعد از سی و چند سال بی حاصل بوده است.

 

زنان و دختران جوان هر روز و هر لحظه برای بدست آوردن هرذره از آزادی مبارزه می کنند. خواست و مطالبات زنان و مردان و جوانان، آروزهایشان برای داشتن یک زندگی استاندارد و روابطی آزاد نه تنها کمتر از آنچه در غرب وجود دارد نیست، بلکه  آزادی را تمام و کمال می خواهند، برایش مبارزه می کنند و از خط قرمزها عبور کرده اند.

رحمانی فاضلی زنان در ایران را به چند دسته تقسیم می کند:  ”١ - افراد عامل و معتقد که اکثریت بانوان کشور را تشکیل می‌دهند، افرادی که به عفاف و حجاب معتقد ولی اهل تساهل و تسامح هستند، ٢- افرادی که به حجاب و عفاف معتقد نیستند ولی ادب اجتماعی را رعایت می‌کنند ٣-  دسته آخر بانوانی که اعتقادی به عفاف و حجاب نداشته و در عین حال به ادب اجتماعی نیز پایبند نیستند“.

حتی اگر سنجش و معیار باورهای اخلاقی و حجاب  زنان را بنا به دسته بندی وزیر کشور بگذاریم،  به جرأت می توان گفت هیچ زنی برای حجاب و عفاف تَره هم خورد نمی کند و ”رعایت حجاب و عفاف اجباری“ برایشان پوچ و بی ارزش است. حتي بر اساس دسته بندی فاضلی، این واقعیت که در ایران حجاب با جمهوری اسلامی عملا برباد رفته است، را به زبان دیپلماتیک و عوام فریبی آخوندی، به روشنی بیان میکند. 

مبارزه ی زنان علیه حجاب اجباری در خیابان ها،  مانند میدان بازی ست که زنان  بی حجاب با مانتوهای کوتاه و ساپورت پوشان، در آن میدان شکست سنگینی را برژیم تحمیل کرده اند. تا جايي که ١٣٥ نماینده مجلس بخاطر عدم موفقیت در سرکوب زنان و عقیم ماندن طرح عفاف و حجاب، به وزیر کشور کارت زرد داده اند! کارت زردی که  وزیر کشور دریافت کرده است، نه از سر لطف  رژیم در سرکوب زنان، بلکه نشان از مقاومت زنان علیه  ارتجاع ، عقب ماندگی  و  هرگونه واپسگرایی ست.  این یک پیشروی جنبش دفاع از حق زن در ایران است و برخلاف توصیه طیفی از اصلاح طلبان حکومتی، نباید چشم به بالا داشته باشد و قناعت کند. دستآورد، دستآورد پائین است که به زور زنان و جوانان تحمیل شده است و برای مقاومت و تعرض به بنيادهاي رژيم ناچار است که به نیروی پائین اتکا کند.

چیزی که مهم است زنان و جبهه برابري طلبي در ايران باید با طرح مطالبات رادیکال و آزادیخواهانه به   قدرت واقعی خودشان  باور داشته باشند که همانطور که تاکنون زیر بار هیچ تحمیل و اجباری از سوی رژیم سیاه اسلامی نرفته اند و تمامی موانع را به سختی زیرپا نهاده اند، باز هم می توانند به شکلی سازمان یافته تر از  تعرض ارازل و اوباش رژیم و مزاحمت و دستگیری دختران و زنان هم جلوگیری کنند.  و باز هم جلو و جلو تر روند و تمام حقوق خود را به نیروی خود کسب کنند. برای این کار، دخالت فعالین سوسیالیست و رادیکال زنان در این مبارزه ضروری است.

تاریخ مبارزه ی زنان  نشانگر آنست که همیشه زنان رادیکال و سوسیالیست در صف اول و در صدر مبارزات رادیکال بدست آوردن زندگی بهتر بوده اند.  اکنون هم  زنان و جوانان رادیکال و سوسیالیست با متشکل شدن در محل، و با طرح ابتکارات مناسب وقتی تعرض به زنان از طرف عوامل پليس و اوباش رژيم را ميبينند بايد پاسخي درخور به اين نمايندگان قانون را تدارک ببينند .

این یک آرزو یا یک خیال واهی نیست، مبارزه تک تک زنان در کوچه و خیابان میتواند تبدیل به یک مبارزه ی جمعی و گروهی علیه حجاب اجباری و همه قوانین ارتجاعی ضدزن شود. میتوان ماشین زن ستیزی جمهوری اسلامی را به شکلی سازمان یافته و اجتماعی، بیش از این فلج کرد.

 

مبارزات پيگير زنان در ايران براي کسب حقوق برابر سابقه اي طولاني دارد، اما بديهي است که اين مبارزات از همان اغاز حاکميت جمهوري اسلامي وارد مرحله جديدي شد، چراکه برخي دستاوردهاي هرچند محدود گذشته، از همان آغاز بقدرت رسيدن يک حکومت مذهبي مورد حمله قرار گرفتند. مبارزات زنان ايران طي اين ٣٥ سال، البته تحسين همگان را برانگيخته و در سهم خود در تضعيف حکومت مذهبي و بهبود موقعيت بخشي از زنان در جامعه شهري تاثير بسزايي داشته است، اما به همان اندازه مهم است که تاکيد شود که اين مبارزات نه محصول پوست اندازي هاي جناح هاي ”معتدل“ رژيم، ليبرالها و بورژواهاي وطني، بلکه از همان هفته هاي اول بقدرت رسيدن رژيم اسلامي شروع شد و در طول اين سه دهه به اشکال گوناگون ادامه يافته است و از اين زاويه، نشانه اي است از پيروزي ”مدرنيسم“ بر نيروهاي مذهبي و قرون وسطايي در جامعه ما و نيز گواهي از ظفرمندي امر رهايي زنان بر تزهاي متناقض و پست مدرنيست مدافعان فمينيسم اسلامي.