لاشخورها بر جنازه ی نیمه جان عراق!

مظفر محمدی

 

ماشین جنگی آگاهانه و نقشه مند همه ی طرف های درگیر در عراق، همچنان پیش می رود و قربانی می گیرد. امریکا و متحدینش از عراق یکپارچه و تقسیم عادلانه قدرت و ثروت بین شیعیان و سنی ها و کردها حرف می زنند. اما شواهد عینی و آشکار می گویند که عراق یک پارچه دیگر رویا است!

دولت اقلیم کردستان به رهبری بارزانی و در هماهنگی با دولت ترکیه، تقسیم عراق به سه بخش فدرال را تنها راه حل جنگ کنونی می داند.  امروز عراق عملا به سه بخش تقسیم شده است. اما تشکیل دولت های فدرال شیعه و سنی و کرد هم  به معنای پایان ادمکشی و بی خانمان کردن مردم نیست. همزیستی مسالمت آمیز این اقوام و مذاهب در شرایط عراق غیرممکن است. عراق چکسلواکی سابق نیست که چک ها و اسلواک ها با هم کنار بیایند و خون از دماغ کسی نیاید. بعثی ها چشم به بغداد و بازگشت عراق به دوره صدام دوخته اند. مساله اصلی آنها نه قلع و قمع شیعه ها بلکه تسلط بر منابع نفتی است.  

دولت اقلیم کردستان چشم به نفت کرکوک و تسلط کامل بر این شهر دوخته است. مرز این سه دولت فدرال را چه کسی  تعیین می کند؟ مرزهای قومی و مذهبی و نفتی! به همه ی این دلایل دورنمای پایان این جنگ خانمانسوز و جنایتکارانه تاریک است.

بشریت متمدن امروز باید به این فکر کند که چگونه هر چه زودتر و بفوریت  این جنگ و آدم کشی کثیف خاتمه خواهد یافت!

نقشه بورژواها روشن است. اما طبقه کارگر عراق، زحمتکشان این مملکت از موصل تا سلیمانیه و بغداد و بصره چه می گویند؟ آیا در این جنگ شریکند؟ اگر نیست صدای متفاوتی  که از عراق شنیده می شود کدام است؟ درست است که  کارد را برگردن مردم گذاشته اند و گلوله را بر شقیقه ها. اما در شهرهایی که هنوز پای جنگ به آنجاها کشیده نشده است، کمونیست ها و مردم آزادیخواه و برابری طلب می توانند صدای متفاوتی باشند. می توانند مردم را قانع کنند که این جنگ قومی و مذهبی را بر آنها تحمیل کرده اند. که این سناریو از اشغال عراق شروع شده و "داعش" و جنگ قومی و مذهبی، ثمره ی اشغال عراق توسط امریکا است! و بالاخره مردم به فاشیسم مذهبی "داعش" و دیگر جنایتکاران قوم پرست و مذهبی تسلیم نمی شوند....

 

داعش یک حمله ی از بیرون به دولت مشروع بغداد نیست. یک جنگ قومی و مذهبی داخلی است که از بعد از اشغال نظامی عراق توسط امریکا شروع شده است. نیروی مهاجم کنونی بخشا همانهایی هستند که تا کنون کارهای انتحاری کرده و می کنند. بعثی های عراق که اکنون در کنار داعش می جنگند، چشم به عراق دوخته اند. آنها رویای بازگشت دوره صدام و حکومت بر عراق را در سر می پرورانند. این ها ولو به دولت فدرال سنی در وسط عراق رضایت بدهند اما این به معنای پایان جنگ نیست.

دفاع امریکا و ایران از بغداد به معنای دفاع از یک دولت مشروع  یا جلوگیری از یک سناریوی سیاهی که خود ساخته اند، نیست. اگر امریکا بمباران هوایی را هم شروع کند، تنها یک نسل کشی جدید حاصل آن خواهد بود.

در تحولات خونین عراق، جمهوری اسلامی نه می تواند نقش متحد کننده عراق را بازی کند و نه می تواند جلو تحرک بعثی ها و داعش را بگیرد. در نتیجه نقش این رژیم هم به نقش یک جریان قومی و مذهبی و عنصر سناریوی سیاهی تنزل یافته است.  بسیج شیعیان عراق و ایران برای دفاع از اماکن مذهبی کربلا و نجف! ودفاع از یک فرقه علیه فرقه دیگر.  حتی حفظ دولت مالکی هم برای جمهوری اسلامی بسیار سخت و حتی غیرممکن شده است.  در نتیجه جمهوری اسلامی در تحولات کنونی عراق نه نقش ناجی عراق را دارد و نه برنده چیزی. عراق متحد تحت حاکمیت مذهبی- شیعی مالکی، بهترین گزینه برای ایران بود. این موقعیت اکنون از دست رفته است .

 

اگر مردم کردستان هم، راه حفظ امنیت شان را در دست گرفتن به کلاه خود بدانند، سخت در اشتباهند. راه حل کارگران و مردم کردستان همان راه حلی نیست که دولت احزاب بورژوایی آنجا دارند. همزیستی دولت اقلیمی که کرکوک را در تصرف دارد نه با سنی ها و نه دولت شیعی در بغداد غیرممکن است. حتی اگر این جنگ تمام بشود و مساله سنی ها و داعش حل و فصل شود،  تازه جنگ عرب وکرد در کرکوک شروع خواهد شد. کرکوک هم عملا به دو بخش تقسیم می شود اما  مثل برلین کارش با کشیدن یک دیوار حل نخواهد شد. آنوقت سوال این است که نفت کرکوک در کدام بخش قرار می گیرد. در بخش کردنشین و دولت اقلیم یا عرب نشین و دولت بغداد؟

طرح استقلال کردستان، در شرایطی که جنگ در عراق خون میگیرد فرصت طلبانه و اقدامی تحریک امیز است. استقلال بدون رفراندوم ممکن نیست. اما شرکت مردم کرکوک در این رفراندوم چطور خواهد بود. نفرتی که بورژوازی حاکم عراق از دوره صدام تا مالکی و ناسیونالیست های کرد بین عرب و کرد و ترکمن و شیعه و سنی بوجود آورده اند، به آسانی زایل نمی شود. می گویند ترکمن های کرکوک توسط دولت ترکیه مسلح شده اند... و این نشانه خطرناکی وضعیت کنونی  و آتی در کرکوک است.

در نتیجه، راه حل مردم کردستان مخالفت با سناریوی جنگ قومی و مذهبی درعراق است. خواست همزیستی مسالمت آمیز و متمدنانه همه شهروندان این مملکت است. گفتن نه به جنگ قومی و مذهبی و نه به حاکمیت قومی  و مذهبی است!

ممکن است در غیاب جنبش مستقل غیرقومی و غیرمذهبی و در غیاب کمونیست ها و سکولارها چنین راه حلی غیرعملی بنظر برسد و شاید رویا. اما اگرچنین موضعی ولو در بعد سیاسی و موضع گیری انسانی جمعیتی از انسان های آزادیخواه و شرافتمند اعلام شود و نیرویی ولو کوچک دور خود جمع کند و یا حتی تومارهایی نوشته شود یا میتینگهایی در میان کارگران بصره، مردم کردستان عراق و ... که در انجاها جنگ نیست... همه اینها ولو راه حل فوری پایان جنگ کثیف کنونی نباشد، اما در تاریخ مبارزات انسانی علیه جنگ و سناریویی که دولت امریکا برای مردم عراق و منطقه ساخته است، ثبت می شود.

می خواهند افکار عمومی را از واقعیات عریان که  پشت پرده نامیده می شود منحرف کنند. می خواهند تحولات کنونی را با هجوم تروریست ها و هیولاهای ادمکش، توجیه کنند. هیولاهایی که دو هفته بعد سنی های تحقیر شده نامیده شدند.

اولا  این هیولاهای آدمکش ماهیتا همانی هستند که در ایران تحت نام جمهوری اسلامی اعدام های دستجمعی و  قتل عام دهه 60 را انجام دادند، در منطقه خاورمیانه  تحت نام بردن دمکراسی شهرها را بمباران و بر سر مردان و زنان و کودکان خراب کردند. درگوانتانامو با اسرا مثل حیوان رفتار کردند و ... بنا بر این هجوم وحوش اسلامی و بریدن سر انسان ها و نشان دادن به مردم، تنها گوشه کوچکی از سناریوی سیاه بزرگی است که از زمان اشغال عراق توسط امریکا در عراق ساخته شده است. اشغال نظامی عراق و با خاک یکسان کردن این کشور و از هم گسستن شیرازه جامعه و تلفات انسانی فجیع و عظیم، نقطه آغاز سناریوی سیاهی است که امروز به اینجا رسیده است. این را باید طبقه کارگر امریکا و اروپا بدانند و دخالت کنند و اظهار نظر کنند تا اینکه بشریت در آینده از این فجایع و دخالتهای پنتگونی و ناتویی در امان باشند.  مهار ناتو و پنتاگون تنها برعهده مردمانی که مورد حمله قرارگرفته و میگیرند نیست. وظیفه طبقه کارگر بین المللی است. هر گونه سکوت در مقابل این اوضاع مایه شرم و خجالت جامعه بشری است.

دولت امریکا ودول اروپایی باید مسوولیت وضعیت کنونی و جنایات و فجایعی که بر سر مردم در سوریه و عراق آمده و می آید را برعهده بگیرند.

سران دولت عربستان سعودی و ترکیه از طرفی بدلیل سازماندهی جنگ سنی ها علیه شیعه ها و جمهوری اسلامی از طرف دیگر بدلیل قرار گرفتن پشت یک دولت مذهبی شیعی به رهبری مالکی در بغداد، بعنوان دوطرف جنگ شیعه و سنی در عراق مجرم اند و باید پاسخگوی جنایاتشان باشند. یکی از حقارت سنی ها دفاع می کند و دیگری از حاکمیت شیعه ها و مظلومیت شهدای کربلا و نجف. اما این یک لشکر کشی واقعی از هر دو طرف است برای سهم گیری هر چه بیشتر در منطقه.

طبقه کارگر عراق از هم پاشیده است و شیرازه کل جامعه از هم گسسته است . اگر چه هنوز چرخ های جامعه و بخصوص در صنعت نفت را طبقه کارگر می چرخاند و در سالهای اخیر کرور کرور پول نفت به جیب دولت مالکی و قبایل و اقوام و عشایر از شمال تا جنوب عراق رفته است. از جمله حقوق ماهانه کارمندان دولت اقلیم از همین درامد و حاصل رنج طبقه کارگر عراق پرداخت شده است. کمونیست های عراق هم فرصت های تاریخی بسیاری را از دست داده اند. فرصت هایی برای نجات جامعه و یا حداقل بخشی از آن و بستن سدی درمقابل وحوش قوم پرست و مذهبی و عشایر و قبایل در عراق. اما بالاخره باید از جایی شروع کرد. یک جبهه مقاومت در مقابل این توحش از اشغال نظامی عراق تا حالا و تعرض قاتلانی به نام داعش و دولت قومی و مذهبی مالکی تا بعثی هایی که رویای بازگشت عراق به دوره صدام را در سر می پرورانند. و یک تعرض به  دخالتهای عربستان و ترکیه و جمهوری اسلامی...

کار سختی است اما غیرممکن  نیست. این نیرو بالقوه وجود دارد. این نیرو رهبری وسازمان می خواهد و یک آگاهگری واقعی، تعرض سیاسی بی امان، سازماندهی یک دفاع و مقاومت مسلحانه ی توده ای. شکی نیست اگر چنین تحرکی آغاز شود سمپاتی وحمایت افکار عمومی و طبقه کارگر بین المللی را با خود خواهد داشت.

اگر در گوشه ای از عراق و یا کردستان نطفه چنین مقاومت مستقل و انسانی ای شکل بگیرد تکلیف من کمونیست نوعی و هر جریان کمونیستی و رادیکالی برای حمایت و شرکت و دفاع از آن روشن خواهد شد. آیا احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان، می توانند آغازگر و بنیانگزار چنین تحرک انسانی در هر کجای عراق باشند؟ تحرک سیاسی و مسلحانه ای علیه وضع موجود و بانیان جهنمی که برای مردم عراق درست شده است.

ژوئن 2014