روحانی و معضلاتش در نیویورک

 آذر مدرسی

روحانی و ظریف دست خالی از نیویورک برگشتند. پیش از سفر روحانی، دولت و میدیای پرو روحانی کمپینی از امید و خوشبینی به حل مشکل رابطه ایران و غرب  راه اندخته بودند و از موقعیت قدرتمند جمهوری اسلامی در منطقه میگفتند. ارکستری همصدا برای در انتظار نگاه داشتن جامعه به دریچه جدیدی از گشایش به صدا در آمده بود. روحانی اعلام کرده بود که اگر حقوق ایران حفظ شود آماده مذاکره هستیم. تیتر روزنامه های پرو روحانی و دولت پر بود از عناوینی مانند "توافق با ایران فرصتی تاریخی برای غرب خواهد بود"، "مذاکرات نیویورک تعیین کننده خواهد بود"، "آمریکا نیازمند توافق هسته ای با ایران است"، "غرب برای مقابله با تروریسم به کمک ایران نیاز دارد" و ….. در این میان شاخ و شانه کشیدن های جناح مخالف که در صورت ملاقات روحانی با اوباما او را استیضاح خواهند کرد تنور را داغتر و بازار "چشمها به سوی نیویورک" را گرمتر میکرد.   

بعد از دو روز مذاکره و چک و چانه زدن روحانی و ظریف و تیم شان دست خالی اما با وعده‌های تازه و شاخه و شانه کشیدنهای جدید برگشتند.  روزنامه‌های پرو دولت امروز در عین حال که از "خداحافظ نیویورک فانتزی، سلام مذاکرات جدی"،  میگویند در عین حال حمایت دوستانشان مانند روسیه و آرژانتین و …. را به رخ میکشند و هنوز امید به بازی‌های بعدی و شانس های بیشتر جمهوری اسلامی را در مقابل مردم قرار میدهند و میگویند نگران نباشید این بازی همچنان ادامه دارد!.  

قرار بود در نیویورک چه اتفاقی بیفتد که روحانی و دولت اعتدال و امیدش راضی و شنگول به ایران برمیگشتند؟ بطور واقعی موفقیت روحانی و ظریف در نیویورک نه مسأله هسته ای بود و نه مذاکرات و جنگ و دعوا بر سر مسأله هسته ای. قرار بود در نیویورک جمهوری اسلامی به عضویت کلوپ "جامعه متمدن امروزی" در بیاید،  مجرای این پذیرش قبول جمهوری اسلامی در "ائتلاف علیه داعش" و پیوستن ایران به دوستان آمریکا در منطقه بود. جمهوری اسلامی برای قبول عضویتش علاوه بر کوتاه آمدنش بر سر حذف مالکی، "برگ برنده" دخالت نیروی سپاه قدس در جنگ علیه داعش ، فشار روسیه و بخشی از مشاورین اوباما که غرب برای مقابله با داعش باید ایران را هم بازی بدهد، را در دست داشت. تلاشی که از روز اول روشن بود به جایی نمیرسد. امیدی که از روز اول روشن بود سرابی بیش نیست.  

"ائتلاف علیه داعش" اسم رمز تضعیف موقعیت ایران در منطقه و پروژه کنار گذاشتن اسد است. داعش بهانه جمع کردن و قوی کردن موقعیت متحدین غرب، دوستان و حامیان دیروزی داعش، در خاورمیانه است. ائتلاف علیه داعش برخلاف ادعای دول غربی و دستگاههای تبلیغاتی شان هدفش نه نابودی داعش و النصر و خراسان، که تقابل با روسیه و متحدینی مانند ایران و سوریه است. معلوم بود انتظار قبول کردن ایران در ائتلافی علیه خودش مسخره است. عدم موفقیت روحانی در نیویورک اعلام قبول نکردن فشار جمهوری اسلامی برای بازی دادن و قبول اتوریته آن در منطقه از طرف غرب و در راس آن آمریکا بود. مسئله هسته ای بهانه و ظاهر مذاکرات و توافقات و موفقیت یا عدم موفقیت روحانی در نیویورک بود. تمام کف چرانی امروز هر دو جناح از این دست رد زدن به سینه شان است.  

غرب عضویت ایران در کلوپ خود را رد کرد، جمهوری اسلامی برای پذیرش در این کلوپ باید راه دیگری پیدا کند. اما روحانی "معتدل" بر خلاف سنت همیشگی جمهوری اسلامی، خودش مستقیماً تهدید نمیکند. هارت و پورت و فشار را اساساً از کانال روسیه و زور او در منطقه وارد میکند. به همین دلیل بلافاصله روزنامه هایشان پر شد از اعلام حمایت روسیه از جمهوری اسلامی و سوریه، از اینکه روسیه تأکید میکند که غرب برای مبارزه با داعش به ایران نیاز دارد و …. و در کنار آن آمادگی برای روند بعدی مذاکرات به بهانه هسته ای!  

جمهوری اسلامی در کنار لشکر" متفکرین و محققین و کارشناسان" شان به هر نحوی شده پایشان را لای در امید و انتظار میگذارند و تلاش میکنند در "امید به گشایش" بسته نشود. دیروز قرار بود آزاد سازی سرمایه های بلوک شده مایه گشایش اقتصادی باشد، امروز مبارزه با داعش و عضویت در باشگاه دوستان غرب قرار شد مایه گشایشی باشد و فردا هم "خدا بزرگ است"! این بازی همچنان ادامه دارد.    

برای مردمی که جانشان از فشار اقتصادی، از استبداد و بیحقوقی مطلق در آن جامعه به لب رسیده، برای کارگری که از یکطرف با فلاکت مطلق و از طرف دیگر با خفقان و سرکوب هر روزه طرف است، برای زنانی که از آپارتاید جنبسی و تحقیر هر روزه و به خانه رانده شدن به تنگ آمده‌اند و هنوزعلیرغم تمام سرکوبها و امیدهای کاذب و توهم ها و سر به سنگ خوردنها، امید به آینده‌ای انسانی و آزاد را از دست نداده اند، عضویت جمهوری اسلامی در کدامیک از باند های گانگسترهای جهانی یا محلی نقشی ایفا نمیکند. برای توده وسیع مردم زحمتکش در ایران مانند میلیونها انسانی که گروگان دولتهای مرتجعی مانند عربستان و ترکیه و قطر و بحرین و …. اند،  نابودی کل این ارتجاع  قومی و مذهبی از شیخ کویت و شاه عربستان و جمهوری اسلامی تا داعش و النصر و خراسان و القاعده و …. خواستی است ریشه‌دار و مبارزه‌ای در جریان.