داعش، دخالت نظامی غرب و موقعيت احزاب ناسيوناليست!

 

حکمتیست: امروز داعش می رود به معضلی فرا منطقه ای تبدیل شود. دخالت نظامی غرب و به موازات آن کمک های تسلیحاتی به دولت اقلیم برای مقابله با داعش در جریان است. ظاهرا تصویر عمومی که از این اتفاقات بدست داده میشود این است که یکی از راه های مقابله با داعش نیروی احزاب کردی و کمک های "بشر دوستانه" دول غربی به دولت اقلیم است. علاوه بر این مقاومت توده ای در کوبانی در برابر داعش به رهبری حزب اتحاد دموکراتیک، موقعیت و اعتبار و اتوریته این حزب را به طور جدی افزایش داده است. این جایگاه که احزاب ناسیونالیست و قومی کردی در اوضاع امروز و به طور خاص در تقابل با داعش به آن دست یافته اند تا چه حد بیان موقعیت واقعی این احزاب است؟

آذر مدرسی: این اعتبار همانقدر واقعی است که اعتبار هیئت حاکمه آمریکا و ایران و عربستان برای پایان دادن به جهنمی که در عراق بوجود آورده اند. همانقدر که اشک تمساح ریختن ارتجاع امپریالیستی ، مسببین این وضعیت جهنمی در عراق و منطقه،  برای قربانیان جهنم دست ساز خود واقعی است، همانقدر که  تعهد امروزشان بعنوان ناجیان صلح و امنیت مردم در مبارزه علیه جریانات باند سیاهی و تروریستی و جانی مخلوق خود در منطقه واقعی است. امروز دیگر از خود خانم کلینتون تا دست راستی ترین مفسرین و روشنفکران و میدیا به نقش آمریکا و دول غربی در بوجود آوردن چنین سناریوی سیاهی در منطقه اعتراف میکنند و همزمان در کمال وقاحت و بیشرمی خاتمه دادن به این جهنم را رسالت خود و بازیگران دیگر این سناریو مانند ایران، عربستان و قطر و ترکیه و….  میدانند. امروز که افسارگسیختگی و جنایت  دسته های آدمکش و جانی مانند داعش از کنترل خالقین آن‌ها خارج شده، دولتهای فخیمه آمریکا و اروپا و دولتهای منطقه  به فکر مهار کردن دامنه عمل «انقلابیون ناتویی» دیروزشان و« مغضوبین» امروزشان اند. تلاش میکنند بر متن وحشیگری جریانات باند سیاهی قومی-مذهبی در خاورمیانه، بر متن عادی شدن وحشیگری و قساوت و کشتار در خاورمیانه هر نوع مقابله با این وحشیگری را بعنوان بشردوستی، آزادیخواهی و انقلابیگری تحویل جامعه دهند و قهرمانان خودخوانده این  بشردوستی هم معماران این توحش از اوباما و کامرون تا البرادعی و اردوغان و روحانی اند.

مستقل از اینکه امریکا، اروپا و دولتهای منطقه تا چه حد در مهار کردن دسته های آدمکشی مانند داعش موفق شوند یا نه اما قطعاً این‌ها نه قهرمانان این تقابل که مسببین این وضعیت اند و جایشان در تاریخ نه بعنوان ناجیان مردم منظقه که روی صندلی محاکمه به جرم جنایت علیه بشریت است. این موقعیت واقعی این «جنگجویان ضدتروریست» و «ناجیان بشریت» است.  

تا جائیکه به احزاب ناسیونالیست کرد و بطور ویژه دولت اقلیم کردستان برمیگردد، این احزاب در بیست و چند سال گذشته متحدین ثابت آمریکا در منطقه بودند. در دوره جنگ خلیج و حمله به عراق بعنوان متحد آمریکا استراتژى خود علیه دولت عراق را به سرنگونى رژیم عراق توسط آمریکا گره زدند. این احزاب در یکی از مهمترین و سیاهترین دوره های تاریخ، دوره شکلگیری «نظم نوین جهانی» امریکا و تثبیت قلدری نظامی امریکا، بعنوان مهمترین ابزار توجیه و به رسمیت شناسی میلیتاریسم بورژوایی بعنوان  ابزار اصلی در سیاست قدرتهای امپریالیستی، نقش ایفا کردند. این جریانات در سال ۱۹۹۱ بر متن حمله نظامی آمریکا به عراق، کشتار مردم بی‌گناه در عراق  و با حمایت و کمک آمریکا به نان و نوایی رسیدند. تشکیل دولت اقلیم کردستان و سهیم شدن احزاب ناسیونالیست کرد در دولت موزائیکی قومی-مذهبی-عشریه ای عراق مهمترین دستاورد بورژوازی کرد در ایندوره بود.  پیروزی که بدون ائتلاف با ارتجاعی ترین جریانات قومی و مذهبی در عراق ممکن نبود.آنزمان احزاب ناسیونالیست کرد یکی از برندگان به تباهی کشیده شدن زندگی میلیونها انسان در عراق بودند.    

اگر در سالهای ۹۱ و ۲۰۰۳ احزاب ناسیونالیست کرد توانستند برمتن انهدام اقتصادى و اجتماعى جامعه عراق و بر متن مصائبی که به مردم عراق تحمیل شده بود،  به نان و نوایی برسند، در این دوره هم حمله آدمکشهای حرفه ای داعش به موصل (طرح مشترک بارزانی، داعش و ترکیه) فرصتی مناسب برای سهم خواهی بیشتر از دولت مرکزی مالکی بود. دولت اقلیم با کنترل کرکوک و طرح استقلال کردستان تلاش کرد یکبار دیگر بر متن کشتار وحشیانه مردم بی‌گناه عراق، بر متن رعب و وحشت از تعرض یکی از سیاه ترین و جانی ترین جریانات موقعیت خود را تثبیت و دامنه نفوذ خود را گسترش دهند. توحش داعش و هراس مردم از وحشیگری این جریان برای دولت اقلیم کردستان فرصتی شد تا به نام «مصحلت و امنیت کردها» وارد میدان شود و امنیت مردم کردستان عراق را دستمایه معامله و بند و بست و فشار به دولت مالکی برای سهم خواهی بیشتر و گسترش جغرافیای دولت اقیلم قرار دهد. کسی فراموش نکرده که دولت اقلیم و داعش رسما اعلام کرده بودند که جنگی با هم ندارند و به حقوق هم احترام میگذارند. نماینده دولت اقلیم اعلام کرده بود که علاوه بر استقلال کردستان از شکل گیری یک دولت سنی در عراق حمایت میکند. ارتش دولت اقلیم (نیروی پیشمرگ) حتی یک فشنگ علیه داعش شلیک نکرد. در تمام دوره ای که این جریان در بقیه مناطق عراق مردم بی‌گناه را کشتار میکرد دولت اقلیم مشغول معامله و بده بستان بر سر سهم خود و امتیاز گرفتن از دولت مالکی بود. دولت اقلیم و ارتش آن تا زمانیکه ابعاد دهشتناک کشتار و آوارگی در میدیا منعکس نشد حتی یک فشنگ علیه جانیان داعش شلیک نکردند، گناه مردم شنگال دو چیز بود اول اینکه اکثریت مردم این شهر منسوب به ایزدی هستند، ثانیاً روسای دولت اقلیم در آن روزها مشغول چانه زنی بر سر سهم خواهی از فروش نفت کرکوک بودند.  

بطور واقعی ارتش دولت اقلیم وادار به رودرویی با داعش شد. جنگ با داعش به دولت اقلیم تحمیل شد. اولاً با شکست پروژه به رسمیت شناختن دولت مستقل کرد و سنی در عراق و پیوستن دولت اقلیم به طرح دول غربی مبتی بر دفاع از عراق متحد و تقسیم «عادلانه تر» قدرت در دولت موزائیکی آتی عراق،  داعش این جنگ را به مناطق کردنشین کردستان عراق کشید و ثانیاً جنایت در شنگال که دولت اقلیم داعیه پیوستن آن به دولت اقلیم را داشت و سکوت غیر قابل قبول دولت اقلیم نسبت به کشتار و آوارگی مردم شنگال دولت اقلیم را در آستانه بی آبرویی جدی قرار داد.  این اوضاع دوبت اقلیم را وادار  کرد ائتلاف غیر رسمی و آتش بس رسمی با داعش را کنار بگذارد و با سیاق روسای خود در کاخ سفید بعنوان ناجی مردم شنگال و عراق وارد شود.  

علیرغم هیاهوی دول غربی و ادعاهای پوچ  بارزانی، ناسیونالیسم کرد در ایندوره هم ضدیت عمیق خودش را  با منافع مردم حتی در دفاع از زندگی مردم در کردستان نشان داد.  ناسیونالیسم کرد نه فقط علیه آزادیخواهی و کارگر در کردستان بلکه علیه کارگر و هر نوع آزادیخواهی  و رادیکالیسم  در آمریکا و اروپا است. ناسیونالیسم کرد زمانیکه جامعه و مردم آزادیخواه  دست به اعتراض به دول ارتجاعی شان علیه حمله به عراق و کشتار مردم بی‌گناه عراق زدند، به وکالت «ملت تحت ستم کرد»، آنهم از دل جامعه‌ای به خون و آتش کشیده، پرچم آمریکا ناجی مردم کرد و نظم نوین جهانی بشارت دهنده دمکراسی در خاورمیانه را  علم کرد.  امروز هم ناسیونالیسم کرد در مقابل اعتراض کارگر و سوسیالیست و مردم‌آزادیخواه در آمریکا و اروپا به سیاستهای میلیتاریستی و ارتجاعی دولت هایشان در منطقه ( در سوریه، عراق و بویژه در حمایت از اسرائیل و کشتار مردم بی‌گناه فلسطینی)، دوباره پرچم غرب ناجی مردم کرد را بلند میکنند،  مدال مبارزه با تروریسم را به سینه اوباماو کامرون و مرکل میزند و شعار« مرسی آمریکا» را روزانه از صفحه تلویزیون به رخ دنیا میکشند.    

در مورد مقاومت مردم در کوبانی مولفه ها کمی متفاوت اند. در کوبانی مقاومتی توده‌ای علیه تعرض وحشیانه داعش به زندگی در جریان است. مقاومتی توده‌ای در دفاع از زندگی، امنیت و مدنیت. مردم کوبانی از زن و مرد تا پیرو جوان برای دفاع از زندگی خود به حق دست به اسلحه برده‌اند. این مقاومت قطعا مورد حمایت و پشتیبانی پرشور و بی اما و اگر ما کمونیستها است.  اینکه رهبری این مقاومت در کوبانی را ائتلافی از جریانات ناسیونالیسم کرد و در راس آن حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه در دست دارند، تفاوتی در ماهیت  مقاومت مردم نمیکند.  مقاومت مردم  در هرجایی علیه توحش و کشتار قابل دفاع است، در این جای هیچ تردیدی نیست. قاعدتاً کمونیستها باید مبشر و سازماندهنده چنین دفاع توده‌ای و به میدان آمدن مردم برای دفاع از زندگی و امنیت و آسایش شان باشند. اما زمانیکه طبقه کارگر و کمونیستها در چنین موقعیتی نیستند طبیعی است جریانات دیگر و طبقات دیگر میتوانند در ارس این مقاومت قرار بگیرند و قرار میگیرند. فلسطین، در عراق و سوریه آخرین نمونه‌های آن هستند.

احزاب ناسیونالیست رهبری این مقاومت بعنوان نمایندگان بورژوازی کرد در کردستان سوریه طبیعتاً خواهان از هم پاشیده شدن مدنیت در کردستان سوریه نیستند، مانند بورژوازی هر جامعه‌ای نفعی در تباهی جامعه و نابودی بنیادهای اقتصادی و اجتماعی جامعه ندارد و قاعدتاً در مقابل سناریوی سیاهی کردن جامعه از طرف جریانات باند سیاهی و ضد اجتماعی می ایستند. از این زاویه این احزاب کرد در سوریه علیه حملات داعش مقاومت میکنند و هراس مردم را به مقاومتی توده‌ای تبدیل کرده اند. از این زاویه و در مقایسه با احزاب کردی در عراق باید به آن‌ها مدال داد. اما این به معنی تطهیر این جریانات و رادیکال و آزادیخواه  بودن آن‌ها نیست. ناسیونالیسم کرد طبیعتاً تلاش میکند در هر دو مورد عراق و سوریه تصویری انسانی، آزادیخواهانه و مدافع توده وسیع مردم و منفعت همگانی از خود بدهد. دستگاههای تبلیغاتی ناسیونالیستی مقاومت مردم کوبانی، مسلح شدن زنان و …. را بعنوان اولین نمونه‌های تاریخی چنین مقاومتی در جهان معاصر تبلیغ میکنند و آنرا مبنای تبلیغاتی چون سوسیالیست بودن، مدافع برابری زن و مرد، مدرن و پیشرو و آزادیخواه  بودن حزب دمکراتیک کردستان سوریه و کل ناسیونالیسم کرد قرار میدهند. فراموش میکنند که حزب دمکراتیک کردستان سوریه (پ ک ک کردستان سوریه) عضو شورای ملی سوریه  و متحد ارتش آزادیبخش سوریه متشکل از داعش و النصر و انواع جریانات ارتجاعی دیگر، بودند، اینکه این‌ها به دلایل متعدد که جایش در این نوشته نیست راهشان را از شورای ملی و ارتش آزادیبخش جدا کردند، ماهیت ناسیونالیستی و ارتجاعی این جریان را تغییر نمیدهد. 

 باید فاصله  مبارزه و مقاومت قهرمانانه و برحق مردم کوبانی برای دفاع از زندگی را از احزاب ناسیونالیستى در رهبرى آن را دید و این واقعیت را به مردم نشان داد. باید نشان داد در غیاب یک نیروی رادیکال و کمونیست هر جریانی میتواند در راس هر تحرک انقلابی یا مقاومتی مشروع قرار بگیرد. این واقعیات را ما کمونیستها در مورد حمایت از مبارزه مردم فلسطین و فاصله الفتح و حماس با این مبارزه برحق، در مورد اعتراض بر حق مردم مصر به حاکمیت اخوان المسلمین و مرسی و فاصله این اعتراض با اعتراض بورژوازی عرب به رهبری السیسی و دهها نمونه دیگر، گفته ایم. در مورد کوبانی هم همین واقعیت حکم میکند با این تفاوت که در کوبانی و کردستان سوریه تنها امکان مقاومت در مقابل توحش داعش احزاب ناسیونالیست کرد هستند و این موقعیتی بلامنازع به جریانات ناسیونالیستی کرد میدهد و کار کمونیستها را سخت تر میکند.

باید از همین امروز به طبقه کارگر و مردم کردستان سوریه این واقعیات را گفت تا این درجه از قدرت و اعتماد به قدرت خود در  مقاومت و دفاع پرشور و قهرمانانه امروزشان از زندگی و مدنیت و حق حیات در مقابل یکی از وحشی ترین و جانی ترین باندهای آدمکش را به روشنبینی و  قدرت و ظرفیتی برای دفاع از آزادی و رفاه و سعادت در مقابل بورژوازی کرد حاکم در کردستان سوریه تبدیل کرد. دفاع از مقاومت امروز مردم کوبانی بدون تلاش برای بیرون کشیدن‌ آن از زیر دست و بال ایدئولوژی و تبلیغات ناسیونالیسم کرد، دو دستی تحویل دادن آینده مردم کوبانی و کردستان سوریه به ناسیونالیسم کرد است.

۲۵ اوت ۲۰۱۴