دوران امید

دوران تحزب کمونیستی

محمد فتاحی

تقریبا برای اولین باز جامعه ایران وارد دوره ای عاری از خصومت خارجی میشود. نه فقط این، بلکه برای اولین بار است که دروازه عادی شدن روابط با غرب و امریکا باز میشود.

به دنبال سرکوب های بعد از انقلاب، جنگ ایران و عراق بلافاصله شروع و لطمات جبران ناپذیری را به جامعه وارد آورد. پایان جنگ هشت ساله و خروج از فضای بمباران و کشتار و آوارگی میلیونی، شروع دوران نظم نوین جهانی به سرکردگی امریکا رسید. از آن مقطع به بعد، منطقه خاورمیانه مداوما زیر تعرض و دخالت و تهدیدات سیاسی نظامی امریکا بوده است.  تهدید و ارعاب متناوبا توسط امریکا و متحدش اسرائیل در منطقه، خصومت یکدست غرب با جمهوری اسلامی به موازات سیاست رژیم چنج و تحریم اقتصادی کل اردوی غرب علیه ایران بخش نهایی این دوران تیره است. دوران تیره از نظر مبارزه طبقاتی در ایران مد نظر من است. وگرنه برای نیروهای اپوزیسیون رنگارنگ بورژوایی در چپ و راست، این دوره تیره خیلی هم روشنایی بخش و افق دهنده بود.

شروع مذاکرات اتمی، پروسه توافق غرب و جمهوری اسلامی و آغاز کنار رفتن تحریم های اقتصادی و تهدیدات جنگی، پروسه کنار رفتن این ابر سیاه بر آسمان سیاست مد نظر طبقه کارگر در ایران است.

طبعا سرمایه داری ایران که توسط جمهوری اسلامی نمایندگی میشود، هم نقدا سود زیادی از کنار رفتن فشار نظامی و اقتصادی برده است. کنار رفتن تحریم مستقیما به معنی بکار افتادن مراکز صنعتی بسیاری است که در دوران تحریم ورشکست شدند. بعلاوه آزاد کردن میلیاردها دلار از پولهای بلوک شده ایران دوران شروع پروژه های زیادی است که قبلا ممکن نبودند. و بالاخره دوران ورود سرمایه غربی از طریق فروش نفت و گاز است. بعلاوه، رسمت یافتن قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی نزد غرب، دروازه های اقتصادی بیشتری به روی بورژوازی ایران در سطح منطقه و بین المللی باز میشود.

یک نفع دیگر جمهوری اسلامی از سر سیاست است. تقریبا تمام اپوزیسیون بورژوایی چپ و راست ایران، یا مستقیما در این پروسه به زیر رهبری لایه های در قدرت سیاسی در ایران رفته اند، یا به تبعیت از امریکا و غرب، به قبول جمهوری اسلامی تمکین کرده اند. از این زاویه هم خصومت جناح های بورژوایی در اپوزیسیون حداقل فعلا پایان یافته یا کرکره هایشان را پائین کشیده اند.

تا جایی که به طبقه کارگر برمیگردد، ورود ایران به دوره جدید، فرصت هایی را باز کرده که قبلا موجود نبود.

فضای رعب و وحشت جنگی امریکا و اسرائیل و نهایتا سوریه ای کردن ایران تعطیل شده و جامعه در کل نفس کشیدن راحت را دارد تجربه میکند. به زبان دیگر، سایه عواقب و تاثیرات دشمنی مستقیم امریکا و اسرائیل و غرب از سر طبقه کارگر کم شده است.

فشار سنگین تحریم اقتصادی که قبل از همه علیه طبقه کارگر بود، دارد سبک میشود.

نتیجه اول شروع دوران جدید، بطور اتومایتک بالا رفتن توقع طبقه کارگر و توده های زحمتکش برای بهبود در زندگی را موجب شده است. نمیشود کل بورژوازی ایران حساب بانکی هایش را آماده پذیرایی از سود این معامله ببیند و در مقابل مطالبه کارگر برای زندگی بهتر حق به جانب ظاهر شود. نه فقط این بلکه شروع روابط متفاوت با غرب شروع مطالبه دستمزد و مزایای متفاوت از قبل و بهبود در شرایط کار و زندگی است. دیروز بهانه خطرجنگ بود، امروز نیست. دیروز بهانه تحریم اقتصادی بود، امروز نیست. امروز بطور مثال، کارگر ایران خودرو با اعتماد به نفس بالایی میتواند همان دستمزدی را مطالبه کند که هم طبقه ای او در خودروسازی های آلمان و امریکا دریافت میکند.

چماق دشمن خارجی در مقابل اعتراضات کارگری از دست جمهوری اسلامی خارج شده است. دشمنی با شیطان بزرگ اگر هزینه داشت، دوستی و رابطه عادی اما سود میزاید. نمیشود در هر دو حالت و با هر دو بهانه کارگر را به جان کندن دعوت کرد و در مقابل مطالبه کارگری با کارت دشمن خارجی بازی کرد.

فضای سیاسی تبلیغاتی اپوزیسیون بورژوایی ایران که به تبعیت از امریکا و غرب ابزار سیاست رژیم چنج و سناریوی سیاه و سمپاشی سیاسی به فضای سیاست ایران بود، تعطیل شده است. به یک معنی، از دشمنان طبقه کارگر که لباس دوست پوشیده بود، خیلی ها کم شده اند.

امروز صحنه سیاست ایران بیش از همیشه، به جای کشمکش جمهوری اسلامی و غرب و اپوزیسیون بورژوایی، صحنه مستقیم و عریان کشمکش طبقه کارگر و بورژوازی ایران شده که جمهوری اسلامی آنرا نمایندگی میکند.

دشمن متحد بورژوایی در لباس جمهوری اسلامی، بیش از همیشه طبقه کارگر و رهبران و سازماندهندگانش را متوجه امر یک اتحاد طبقاتی در مقابل دشمن متحد جلب کرده است. به زبان دیگر، اتحاد سیاسی طبقاتی و تنیجتا تحزب کمونیستی، بیش از همیشه خود را در چشمان رهبران کارگری ضروری تر نمایان کرده است.

به این فرصت ها باید دو فاکتور از قبل داده شده را اصافه کرد؛ تجربه تاریخی طبقه کارگر و جامعه ایران در مقابله با استبداد و بی عدالتی بعلاوه حضور کمونیسمی زنده و پویا در صفوف طبقه کارگر که خود را در حضور گسترده شبکه های فعالین و رهبران کمونیست در مراکز مهم صنعتی ایران نشان میدهد.

خوشبختانه، امید به دولت حسن روحانی که از روز اول دل روشنفکران طبقه متوسطه را با خود همراه کرد، به حکم شرایط مادی طبقه کارگر، قادر به ایجاد سرگیجه و توهم در میان رهبران و سازماندهندگان کارگری نشد. نتیجتا این دوره اخیر، چه از نظر کمی و چه کیفی، ما شاهد تحرکات کارگری بیشتری در مراکز مهم هستیم. نه فقط این، بلکه با تعطیل سیاسی اپوزیسیون بورژوایی در صحنه سیاسی، اخبار تحرکات کارگری فضای بیشتری در سیاست ایران را اشغال کرده است. امروز مدیای فارسی زبان، برای جلب مخاطب هم که شده، ناچارن بیش از دیروز به مباحث مربوط به اعتراضات کارگری میدان دهند.

این شرایط سیاسی اقتصادی و امنیتی، این فرصت های باز شده برای پیشروی، این پولاریزاسیون سیاسی طبقاتی (که خود را در اتحاد وسیع بورژوازی ایران حول جناح های جمهوری اسلامی در مقابل طبقه کارگر نشان میدهد) و این پتانسیل رهبران کارگری به ما حق میدهد که شروع دوره امید را با صدای بلند اعلام کنیم؛ شروع دوره ای که دروازه های پیشرفت در مبارزه و اتحاد و تحزب کمونیستی بیش از همیشه باز است.

کمک به این پروسه و دخالت مستقیم در امر اتحاد و تحزب کمونیستی طبقه کارگر و سازماندهی یک جنبش مسستقل سوسیالیست کارگری اولویت اول حزب حکمتیست در این دوره است که با اشتیاق کامل و تمام انرژی خود سراغ آن میرود.