من کسی را نمی کشم!

مظفر محمدی 

جامعه ایران در روز و هفته های اخیر شاهد صحنه های هیجان انگیز غلبه ی انسانیت بر بربریت اعدام بود. جلوگیری از اعدام کسانی که طوق "قاتل" برگردن داشتند، توسط پدران و مادران و خانواده هایی که خانواده "مقتول" نامیده می شوند، تنها یک عمل انسانی قابل ستایش نیست، بلکه انزجار از اعدام انسان بهر بهانه است. در جریان این عمل انسانی هیچ دادگاهی و هیچ قاضی و دادستانی وجود نداشت. از هیچ  تئوری جرم شناسی و غیره خبری نبود. این عمل انسانی را بخشش نامیدن کاستن از عظمت حرمت انسان و نفرت از کشتن انسان است. این عمل نفرت علیه اعدام و حکم لغو اعدام بصورت عملی و شجاعانه و شرافتمندانه است.

شکی نیست پدر، مادر، همسر و خانواده کسانی که بهر دلیل به قتل رسیده اند،  داغدار و وقوع یک فاجعه در زندگیشان است و حفره ای که به سختی پر می شود. با وجود این، ممانعت از اعدام کسی که قاتل و مجرم نامیده می شود، نشانه ی نفرت همین انسان های داغدار از اعدام است. نشانه این است انسانیت که عروج کند، اجازه ی هیچ قتل عمدی را به نام اعدام، به قانون و شرع و دادگاه های دولت نمی دهد. و این را مردم انساندوست و مخالف اعدام  در پای چوبه های دار با باز کردن طناب از گردن محکومین، نشان دادند. در این صحنه ها پدران و مادرانی همدیگر را در آغوش کشیدند که عنوان مادران "قاتل و مقتول" را بر پیشانی داشتند.

اگر کمی به عقب تر برگردیم و به موضع و بیان کسانی که خواستار لغوگام به گام اعدام شده اند نگاهی بیندازیم، در  می یابیم که این حرکت چگونه در مدت زمان کوتاهی محدودیت و عقب ماندگی خود را نشان داد. نشان داد که طرح مساله ی لغو گام به گام اعدام،  چقدر از جامعه عقب و به آن نامربوط است. کسانی  با توجیهات لیبرالی از قبیل،"حالا زود است" و ترساندن جامعه از گسترش خشونت و اشاره به ۱۰۰ نفری که به تماشای اعدام میایستند و ندیدن آن ٧۵ میلیونی که تماشاچی نیستند...،  اکنون با ناباوری شاهد باز کردن طناب از گردن انسانهایی اند که دولت و دستگاه قضایی حکم اعدام شان را صادر کرده است. نفرت از اعدام آنهم توسط کسانی که داغ از دست دادن فرزند را بر دل دارند و اعلام این که "من کسی را نمی کشم" یک "نه" بزرگ به اعدام و اعدام کنند گان و گام ها جلوتر از لیبرال های طرفدار لغو گام به گام اعدام اند. ممانعت از اعدام توسط انسان های مخالف اعدام، خط باطلی بر این شعار و حرکت  لیبرالی و محافظه کار است.

وقتی پدری می گوید اگر چند فرزند دیگرم هم کشته شوند باز رای به اعدام نمی دهم، در حقیقت نفی و نفرین هر گونه اعدام در عمل و همین امروز است، نه "گام به گام" و "احتیاط کنید" و "حالا زود" است!  وقتی پدری می گوید، "من  کسی را نمی کشم"، حقانیت این که اعدام قتل عمد است را به جامعه اعلام می کند! این پیام انسانیت به جامعه و به دولت است که اعدام قتل عمد است. پیام "من کسی را نمی کشم!!"

قصاص و انتقام جویی، سیاستی بشدت غیرانسانی و از سر منفعت دولتهایی است که از تعقیب و دستگیری و زندان و شکنجه و اعدام ابایی ندارند. قصاص و انتقام، حقی نیست  که گویا جمهوری اسلامی و شریعتش به زنان و مردان جامعه ما بخشیده اند. برعکس پیامی است که دولت به جامعه می دهد که اگر دست از پا خطا کنید ما (دولت، دادگاه و پلیس) حق داریم شکنجه ات کنیم، با باتون سرت را بشکافیم، با گلوله سینه ات را سوراخ کنیم و در ملا عام دارت بزنیم. ما (دولت) از تو انتقام می گیریم!

در جمهوری اسلامی اعدام، فقط حربه ای نیست علیه کسانی که جرمی انجام داده اند، بلکه علیه همه کسانی است که با این  رژیم و دولت و قوانینش مشکل دارند، آن را  نمی خواهند، حرمت انسانی شان را پاس می دارند و رفاه و خوشبختی و آزادی می خواهند و فعال کارگری و اجتماعی و انساندوست و آزادیخواه اند. دولت جمهوری اسلامی انسان های به اصطلاح مجرم را تحت نام قاتل، معتاد، قاچاقچی، دزد و غیره دار می زند تا بگوید طرفدار حق مردم است و حق قصاص را هم به مردم داده است. این سیاست  ضد انسانی و ریاکارانه نه بخاطر دفاع از انسانیت در مقابل خشونت، بلکه پوششی است برای اینکه همه اعدام ها و قتل عمدهایش را که روزانه انجام می دهد، توجبه کند. از نظر دولت جمهوری اسلامی،  انساندوستی، آزادیخواهی، دفاع از حرمت انسان، دفاع از نان سفره و درخواست مزد و مطالبه ی تشکل و اعتصاب و اعتراض و هرگونه حقخواهی و آزادیخواهی و برابری طلبی خشونت است، مجازات دارد و زندان و شکنجه و اعدام دارد...

در جمهوری اسلامی دزدهای میلیاردی اموال جامعه و قاتلان خاوران ها، قتل های زنجیره ای و قاتلان کارگران خاتون آباد و زندان کهریزک  ... مجرم نیستند. قصاص نمی شوند و اعدام نمی شوند. اعدام فقط حربه ی دولت برای ترساندن و ارعاب جامعه است.

ممانعت از اعدام توسط مردم آزادیخواه در این روزها، رو کردن دست فریبکارانه دولت در دفاع از حق مردم و حق قصاص برای به دار آویختن انسان ها واعدام آن ها است. ممانعت از اعدام در این روزها یک بخشش ساده نیست، یک فداکاری شخصی نیست، بلکه یک اقدام انسانی و ازادیخواهانه و  پیامی است به جامعه که اعدام قتل عمد است. محکوم و مذموم است و باید لغو شود. همین امروز باید لغو شود. در همه جا. طناب های دار را باید برچید.

و پیامی است به طرفداران لغو گام به گام اعدام، که  اعدام، جوابی به خشونت طلبی یا خشونت گریزان، نیست. برای تربیت کردن مجرمین نیست.  پیامی  به جامعه و دولت است که مسببین خشونت و جرم در جامعه ای که انسان ها در درون آن مرتکب جرم می شوند، نه قربانیان - که قاتل و مقتول هردو قربانی اند- ، بلکه شرایطی است که به جامعه و انسان ها  تحمیل می شود. در جامعه ی آزاد و مرفه نیازی به  دزدی نیست. نیازی به پناه بردن به اعتیاد نیست. نیازی نیست کسی از فرط استیصال و درماندگی  به روی کسی دست بلند کند، انسان محترم است، انسانیت محترم است و زندگی در چنین جامعه ای لذتبخش و همراه با خوشبختی است. چنین جامعه ای نه به قصاص نیاز دارد و نه انتقام.   آ

برچیدن دارهای اعدام در این روزها در چند شهر ایران، نطفه های یک جنبش عظیم اجتماعی برای لغو اعدام است. انسان های شریفی دیروز طناب دار را از  گردن کسانی که تا آن لحظه دشمن شان قلمداد شده بود و دادگاه های اسلامی حکم قصاص شان را صادر کرده بود، آغاز یک جنبش انسانی علیه اعدام را اعلام کردند. جنبشی که ظرفیت آن را دارد در مدت زمان کوتاهی اعدام انسان بهر بهانه ای را کاملا لغو کند.

"اعدام قتل عمد است" و "من کسی را نمی کشم"،  شعار و پرچم این جنبش است. این قطار راه افتاده است و نمی توان آن را متوقف کرد. مسافرانش میلیون ها انسان کارگر و زحمتکش و زنان و مردان و پیر وجوان جامعه ایران است. اگر فردا کسی از این قطار پیاده شود و از حکم قصاص دستگاه قضایی دولت پیروی کند، بدون شک ان را نباید به حساب صحت تئوری و سیاست گام به گام و امروز یکی را ببخشید و فردا یکی را بکشید، گذاشت. آنچه که تا کنون دیگر داده ی جامعه ی ما است، این است که، نفرت از اعدام، قوانین شرعی و ضد بشری دستگاه قضایی و حکم جنایتکارانه اعدام و قصاص و پیروی از آن را با مشکل و مانع جدی مواجه کرده است. جامعه انساندوست و آزادیخواه اکنون دیگر عملا  با باز کردن طناب با دستان خود از گردن محکومین، حکم  لغو اعدام را صادر کرده است.

 

"من کسی را نمی کشم"

اعدام قتل عمد است.

زنده باد  بشریت!

 

آوریل ۲۰۱۴