از فرخ نگهدار تا عدنان پاچه چي

فواد عبداللهي

اوضاع بحراني عراق فقط فال و ”تز“ فرخ نگهدار را کم داشت؛ ايشان همانطور که فالگیر با نگریستن به ورق‌ها یا ته فنجان قهوه به کنایه و رمز و ابهام سخن می‌گوید تا مخاطب نتواند برداشت صریحی از سخنان‌اش داشته باشد، از اوضاع امروز عراق و دفاع سخيفانه اش از سناريوي پوچ و شکست خورده فدراليسم با پادويي براي دخالت غرب و رژيم اسلامي در آن منطقه سخن می‌راند و مي گويد:

در عراق فقط کردها نیروی مسلح خودی دارند. شیعیان در دستگاه اداری و بخش های غیر نظامی حکومت نیروی غالب اند. اما عملا فاقد نیروی نظامی شیعی هستند. اعراب سنی نیز هم از قدرت رانده شده اند و هم نیروی مسلح خاص خود ندارند...“، ”یا عراق از هم خواهد پاشيد یا مولفه های شیعی و کرد در عراق خواهند پذیرفت که مناطق سنی نشین عرب نیز از همان سطح قدرتی که دو مولفه دیگر برخوردارند، در کادر یک دولت مرکزی با اختیارات محدود، برخوردار شوند...“، ”بحران عراق باید از طریق یک کنفرانس بین المللی با شرکت ایران و ترکیه و عربستان سعودی، و با مشارکت و پشتیبانی قدرت های بزرگ جهانی و با حضور دولت های بارزانی و مالکی  بررسی و حل شود...".

ناگفته نماند که قبل از ايشان، ده سال پيش با اشغال عراق توسط آمريکا، عدنان پاچه چي چنين پيشنهادي داده بود. و حتي قبل تر از آن يعني از سال ٢٠٠١ ستاد فرماندهی ایالات متحده تلاش کرده تا تشکيل ”خاورمیانۀ بزرگ“ را بر اساس تجزیۀ کشورها با تکیه بر شاخص قومی و مذهبی محقق سازد. نقشۀ جغرافیای طرح ریزی شده که طی ژوئیۀ ٢٠٠٦ منتشر شد تقسيم عراق به سه دولت پيشبيني شده بود: دولت سني، دولت شيعه، دولت کرد. پس تا اينجا آقاي نگهدار صرفا به توجيه هزيمت پروژه پنتاگون پرداخته است. اينگونه سناريوها را در يوگوسلاوي سابق شاهديم؛ و اين جنس از مدافعين آن، آدم را ياد کوسوو، تحت نظارت اوباش مسلح جنايتکاري به نام ”هاشم تاچي“ مي اندازد.  

در ابراز عشق آقاي نگهدار به قوميت ها و مذاهب کشف شده در عراق، فاکتور اشغال عراق در پي حمله نظامي آمريکا و دول غربي تماما قلم گرفته مي شود تا آنچه امروز در عراق مي گذرد در سايه بي عرضگي پادوهاي هم خانواده ايشان در تاسيس يک دولت مرکزي بعد از اشغال متشکل از سني ها، شيعه ها و کردها توجيه گردد. نيت ايشان خير است و فقط مي خواهند از راه درخواست يک ”کنفرانس بين المللي“ همه نوع حقوق گله اي، از قماش قومي و مذهبي بجز حقوق انساني در عراق به منصه ظهور برسد. لاشه شعار فدراليسم قرار است دوباره در دهان مردم عراق انداخته شود؛ مردمي که بيش از يک دهه است طعم چماق اشغال، قتل عام هاي قومي و مذهبي و فدراليسم خيالي ”نظم نوين جهاني“ آمريکا را همچنان زير دندان دارند. در اين خلاء و بيشکلى ايدئولوژيکى و سياسى و نامعين بودن ساختار حکومت بورژوايى در عراق  که حاصل حمله نظامي آمريکا است آقاي نگهدار فرصت را غنيمت شمرده به صرافت صيقل دوباره فدراليسم در قالب چماق نو و مدرن با پشتيباني ”قدرتهاي بزرگ جهاني“ افتاده اند. نشانه هاي يک حکومت فدرال که باغ وحش دولت مالکي در مقايسه با آن يک ”دموکراسي“ ايده آل و تمام عيار خواهد بود، از الان پيداست.

تاخت و تاز امروز جريانات ناسيوناليست عرب و ”داعش“ بر متن شکست آمريکا در سوريه، فرصتي بدست داده که نگهدار در مقام مشاور بي جيره مواجب دولت اعتدال در واقع استراتژي روحاني را که جمهوري اسلامي کماکان در آينده سياه عراق سهمي داشته و همچنان منطقه نفوذ ايران باقي بماند، تعقيب کند و بدينسان ديگ را با خورش صاحب شوند. بطور واقعي اين سناريويي است جهت سازش و ساخت و پاخت عربستان و ترکيه از يک سو و ايران از طرف ديگر. اين کنه ماجرا است؛ معامله از بالاي سر جامعه و بازي با زندگي و جان مردم عراق! فروختن هر ذره آزاديخواهي و نشانه هاي مدنيت در جامعه عراق به نفع مذاکره آقا و اوباما. خاورميانه اي که بعد از هزيمت آمريکا در سوريه به ميدان تاخت و تاز ارتجاعي ترين جريانات تبديل شده است. و از قرار معلوم آمريکا و دول غربي با رياکاري تمام، چهره بي نقش و بي تقصير خود را به رخ جهانيان مي کشند. اينبار قرار است ارتجاع محلي در شکل و شمايل شيعه و سني و کرد ”دموکراسي محلي“ را به زندگي ميليون ها انسان در عراق تحميل کند.

براى توده مردمى که زندگى و هستى‌شان در اين ميان به بازى گرفته ميشود فقط يک سير مطلوب وجود دارد. بايد بهرقيمت از جنگ داخلي که در حال حاضر در شرف وقوع است جلوگيرى کرد. بايد دول منطقه را از راه انداختن اين کشتار  و دخالت در اوضاع عراق منصرف کرد. هيچيک از مسائل مطروحه در اين بحران، ”حقوق قوميت ها و ميليت ها“، عروج هيولا و جانوري چون ”داعش“، مسائل داخلی عراق و غيره نميتواند توجيهى براى اين فاجعه باشد.

بايد صف مقاومت در دفاع از حيات مردم و مدنيت جامعه  را سازمان داد. ضامن جارو کردن صف ارتجاع بومي، تسليح توده اي مردم، سازمان دادن آنان در محل کار و زيست شان است.  

کمونیستهای عراق، میتوانند اين نقش تاريخي را در سازمان دادن مردم و مسلح کردن شان برای دفاع از زندگی ايفا کنند.

منافع و اهداف ”جامعه جهاني“ آقاي نگهدار، طرف داد و ستد ايشان معلوم و معرفه است؛ کساني که همکاران و همنوايان سناريوي قومي – مذهبي کردن عراق اند، جایگاه‌شان کاملاً مشخص است. اکثريت مردم عراق از قبل شعار ”دموکراسی“ نان نخورده‌اند تا به مزایای شعار فدراليسم  و حقوق بشر شما پی ‌ببرند! در این دنیای وانفسا، هستند کسانی که سياست شان با شرافت و انسانيت توام است! و خوشبختانه هنوز در این جهان کسانی زندگی می‌کنند که تفاوت میان توجيه جنایت و توضيح حقيقت را می‌شناسند و مردم يک کشور را قربانی سناريوي قتل عام  ”جامعه جهاني“  نمی‌کنند!