زنان کارگر و ستم مضاعف

  مونا شاد

سال جدید توسط خامنه ای سال "اقتصاد، فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی" نام گذاری شده، عزم ملی نظام سرمایه داری بر این استوار است که در سال جدید نه تنها بهاری به خانه های کارگران راه نیابد، بلکه  با اخراج های گسترده  و تعطیلی کارخانه ها، خانواده های کارگری را در فقر و فلاکت مطلق نگه دارند.

 در این میان نگاهی به وضعیت زنان کارگر  حائز اهمیت است. منظور من جدا کردن زنان کارگر از کل طبقه  نیست. اما زنان کارگر در طول تاریخ نظام سرمایه داری مورد ستم مضاعف قرار گرفته اند و  از بی حقوقی بیشتری نسبت به مردان کارگر در رنج اند.

طبق منابع خبری، دولت هر روز با ترفند و حیله و تصویب قانونی جدید، درصدد حذف و حضور کمتر زنان در بازار کار است. از مطرح شدن کاهش ساعات کاری و کار از راه دور برای زنان تا وعده پرداخت یک میلیون تومان برای بدنیا آوردن هر فرزند و  تشویق زنان برای زاد و ولد بیشتر و افزایش مرخصی زایمان و"کمک" به تولید و پرورش خیل عظیم کارگران ارزان قیمت برای حفظ نظام سرمایه داری، پرداخت  دستمزدهای نابرابر و تبعیض جنسیتی به بهانه ی اینکه زنان سرپرست خانواده محسوب نمی شوند. تماماً قوانین ضد کارگری و زن ستیزی هستند که از سوی دولت بر علیه زنان شاغل و کارگر توسط دولت و به تایید مجلس و حکومت زن ستیز، به تصویب می رسد.

در حالی که سرکوب و اخراج و زندانی کردن رهبران کارگری برای کسب حداقل حقوق ازجمله داشتن تشکل های کارگری، در جریان است و حمله وسیع بورژوازی به سطح معیشت طبقه کارگر زندگی اکثریت کارگران و خانواده هایشان را تهدید می کند، وضعیت زنان کارگر درشرایط وخیم تری قرار گرفته است به طوریکه صدای خودی های رژیم، خانه کارگر، هم در آمده، از وضعیت نابسامان زنان کارگر گزارش میدهند و اعلام کرده اند که زنان کارگر اولین قربانیان تحریمها و وضعیت نابسامان  اقتصادی اند.

البته این گزارشات شامل بخش اعظم زنان کارگر نمیشود. زنان سرپرست خانواده که علاوه برخانه داری برای گذران زندگی شان درخانه هایشان تمام وقت مشغول عروسک سازی، گلدوزی، سبزی پاک کردن و خرد کردن و ... هستند، کودکانی که مجبورند ١٠ تا ١٢ ساعت در روز مشغول کار فرسایشی قالیبافی باشند، همگی کارگران ارزانی هستند که کارفرما بدون پرداخت هرگونه مالیات، بیمه کارگری و یا بیمه حوادث کارگران بیشترین سود و بهره را از استثمار آنان می برد. کارگرانی که شامل قانون کار نمیشوند و مورد انواع تنبیه های قرون وسطایی مانند جریمه و کاهش دستمزد بدلیل تاخیر در انجام کار قرار میگیرند. اینها زنان کارگرو پنهانی هستند که از نظر عرف و دولت سرمایه در قالب و تعریف کارگر نمی گنجند.

ایران جهنم کارگر و بویژه کارگران زن است. بنابرقانون کار جمهوری اسلامی در ایران، زن کارگر نباید کارهایی را که برای سلامت جسمی شان سخت و زیان‌آور است، انجام دهد. ظاهرا این قانونی برای حفاظت از زنان کارگر است، اما واقعیت چیز دیگری را نشان می دهد. بسیاری از زنان در کوره های آجرپزی، معادن زغال و ... مشغول بکار هستند به گزارش انتخاب به نقل از خبر، آمارگیری در سال ١٣٩٠ نشان داد از۸٤ هزار و ۵٢۸ کارگر شاغل در بخش معدن تعداد یک هزار و ٧٩ نفر زن مشغول به کار هستند. همین آمار نشان میدهد که طرح این قانون ربطی به حفاظت از سلامت زنان کارگر ندارد و برعکس بهانه ای است بدست کارفرمایان تا حقوق و مزایای کمتری به زنان بپردازند و کارگران زن اولین قربانیان تعدیل نیروی کار و اخراجی ها باشند.

زنان سرپرست خانوار و بی‌سرپرست بخصوص زنان ساکن روستاها در هیچ‌گونه آمار رسمی کشور جایی ندارند برخی از فعالین امور زنان و کارگری از وجود بیش از یک میلیون و ٢٠٠ هزار زن سرپرست خانواده خبر داده‌اند که در این میان اکثر آنان بیکار یا به کارهای دستفروشی و شغل‌های حاشیه ای مشغول هستند.

بنا بر آمار از بازار کار ایران، از ٢٤ میلیون شاغل در ایران، تنها ۵ میلیون نفر زن هستند و از ٣ میلیون و ۵٠ هزار نفر بیکار کشور یک میلیون و ٢٠ هزار نفر زن می باشند. به عبارتی آمار زنان بیکار کشور ۳۴ درصد است. نرخ بیکاری کشور در سال ٩١ بیش از ١٢% اعلام شده بود و اما این نرخ در زنان نسبت به آمار کشوری سه برابر میانگین یعنی بیش از ٣٦% است.

زندگی مشقت‌بار، عدم امنیت شغلی  فقر و فلاکت،  شکستن حرمت انسانی و به جان هم انداختن مردم برای دریافت سبد خانوار، افزایش آمار و کاهش سن تن فروشی برای تهیه حداقل های زندگی اعم از پوشاک و خوراک و مسکن روزبه‌روز در حال افزیش می‌باشد و این واقعیت تلخ و دردناک زندگی طبقه کارگر و خانواده های آنهاست. دامن زدن به تفرقه جنسی میان زنان و مردان کارگر، دامن زدن به فرهنگ عقب مانده مردسالار و ضد زن، هدف قرار دادن زنان در تعرض به معیشت طبقه کارگر، از ابراز های همیشگی بورژوازی در تضعیف صف متحد طبقه کارگر علیه حاکمیت خود و برای رهایی کل این طبقه از سلطه سرمایه است. اتحاد طبقاتی طبقه کارگر بدون خاتمه دادن به هر نوع تفرقه و بویژه تفرقه جنسی ممکن نیست. طبقه کارگر برای دست یافتن به یک زندگی انسانی است، چاره ای جز متشکل شدن و به زیر کشیدن نظام سرمایه داری ندارند. سازماندهی مبارزه اقتصادی و اعتصابات كارگری با افق سوسیالیستی و كارگری، اهرم فشار و  قدرت طبقه كارگر برای به زیر کشیدن نظام سرمایه داری و بردگی مزدی است. 

پایان دادن به هر نوع تفرقه و بویژه تفرقه جنسی، بوجود آوردن اتحاد طبقاتی میان کارگران، مستقل از جنسیت و مذهب و ملیت و انوع هویتهای کاذبی که بورژوازی برای آنان درست کرده است، مبارزه با انواع آرا و ایده های بورژوایی در میان طبقه کارگر و بطور ویژه علیه فرهنگ مردسالار و ناسیونالیستی دست کارگران کمونیست و سوسیالیست و رهبران کارگری را میبوسد. 

جنبش کارگری بدون مبارزه علیه ستم مضاعف بر زنان کارگر، بدون حضور زنان در صف خود، بدون طرح خواسته ها و مطالبات زنان کارگر، به عنوان مطالبات طبقه کارگر، مطالباتی چون دستمزد برابر در قبال کار برابر، عدم امنیت شغلی و برگه های سفید امضا، بیكاری میلیون ها زن و مرد کارگر و تحت حمایت بیمه های بیکاری زنان خانه دار یا خودسرپرست، به آزادی و برابری و رهایی از ستم و استثمار دست نخواهد یافت.