جناب رئیسی اینجا ایران نیست!

مردم آزادی عقیده و بیان شان را به  اجرا در میآورند!

 کمونیست: جلسه حشمت رئیسی در یوتبوری به میدان اعتراض فعالین حزب حکمتیست و  کمونیستهای این شهر تبدیل شد. به عنوان دبیر تشکیلات گوتنبرگ حزب حکمتسیت٬ میشود در این زمینه توضحاتی بدهید؟ حشمت رئیسی را چه جریانی دعوت کرده است و دلیل اعتراض شما به حضور ایشان چه بود؟ 

وریا نقشبندی: همانطور که در اطلاعیه تشکیلات واحد گوتنبرگ قبلا اعلام کرده بودیم در جلسه ای که به میزبانی جریاناتی دست راستی از جمله سلطنت طلبان و ملی گراها و مشخصا ملی گراهای مصدقی برای حشمت رئیسی در شهر گوتنبرگ سوئد در تاریخ ٢٢ نوامبر ٢.١٤ ترتیب داده شده بود شرکت کردیم. هدف از حضور یافتن در این جلسه اعتراض به گفته ها و اتهاماتی بود که حشمت رئیسی مدتی پیش در یکی از رادیوهای محلی گوتنبرگ به کمونیستها و احزاب کمونیستی در دوره انقلاب و مبارزاتشان در کردستان در همان دوره بسته بود.   

لازم است یادآوری کنم که این البته بار اول نیست که حشمت رئیسی در لجن پراکنی علیه احزاب چپ و کمونیست، گوی سبقت را از مبلغین وزارت اطلاعات و جمهوری اسلامی ربوده است. او بارها و بارها در تلوزیون ها و تریبون هایی که هیچ شنونده ای دست اش به آن نمی رسد، یک طرفه هر اتهامی که در مخیله هیچ بیمار سیاسی نمی گنجد را، به کمونیست ها و چپ ها، نسبت داده است. اما اینبار قرار بود بعد از اتهامات سخیف برنامه رادیویی شان، در جلسه فوق، حضور داشته باشد. با این امید که کمونیست ستیزی و سرکوب دو هئیت حاکمه در گذشته و حال، کمونیست ستیزی جمهوری اسلامی و محمد رضا پهلوی، اعتماد به نفس را از کمونیست ها گرفته باشد و اجازه بدهند که ایشان جایی هم که در دسترس شنوندگان ترهات اش است، به سلامت بیاید و برود.   

ایشان گفته بود که کمونیستها در آن دوره سر و گوش سربازان و مردم را بریده اند و با آنها تسبیح درست کرده اند، برای صدام حسین جاسوسی کرده اند و اتهاماتی دیگراز این دست. برای کسانی که خود در آن زمان جزو فعالین و رهبری احزاب کمونیستی و مستقیما در جریان مبارزات و درگیرهای کومله با جمهوری اسلامی بودند، وارد شدن چنین اتهامات سنگینی به یک دوره تاریخ شفاف از مبارزات طیف وسیعی از انسانهای آزادی خواه و کمونیست نمیتوانست قابل قبول باشد و به راحتی از کنار آن گذشت. به همین دلیل تعدادی از فعالین حزب حکمتیست (خط رسمی) قرار گذاشتند که با همکاری و شرکت فعالین کمونیست و آزادیخواهان دیگر در شهر گوتنبرگ به محل جلسه این پرووکاتور ضدکمونیست رفته و نسبت به این اتهامات اعتراض خود را اعلام کنند و او را افشاء نمایند.  

در ابتدای جلسه، محمد فتاحی از اعضا کمیته مرکزی و دبیر دفتر کردستان حزب جلو میز سخنران رفته و حاضرین در جلسه و خود حشمت رئیسی و میزبانانش را مورد خطاب قرار داد و گفت: شما چند روز پیش چنین اتهاماتی را به کمونیست ها در کردستان زده اید و باید امروز در این جلسه جوابگو باشید. همزمان بقیه معترضین به روشنگری در مورد اتهامات حشمت رئیسی به کمونیست ها پرداختند. در آن جلسه، حشمت رئیسی و میزبانانش از جواب دادن به هر پرسشی در اینباره سر باز زدند و تعدادی از حاضرین نیز همزمان با ما از حشمت رئیسی درخواست کردند که جواب این اتهاماتی را که زده است را شفاف و روشن  بدهد. بعضی ها از او خواستند رسما و علنا معذرت خواهی کند تا جلسه  بهم نخورد، که با سکوت حشمت رئیسی در این خصوص مواجه شدند. 

کمونیست: اطلاعیه کمیته گوتنبرگ حزب با "تیتر گوتنبرگ جای سخنگویان خلخالیها نیست" نوشته شده و اعلام کرده است که اجازه به حضور عناصر جمهوری اسلامی و عناصری مثل حشمت رئیسی را نخواهید داد. منظورچیست؟ حشمت رئیسی که خود را طرفدار جمهوری اسلامی نمیداند. 

وریا نقشبندی: جایگاه هر شخصی را باید در عمل سیاسی اش دید نه در ادعاهایش. من از رابطه امروز حشمت رئیسی با جمهوری اسلامی خبری ندارم، اما چنین اتهامات سخیفی را امروزه خود رژیم هم جرئت ابراز آن را ندارد.  اخیرا نیز در ایران فیلمی در مورد چمران  ساخته شده است که قصد دارد چمران را به عنوان ناجی مردم کردستان جا بزند تا بدین وسیله چهره ای متفاوت از دوره قتل عام ها و کشتارهای عمومی در کردستان را به خود بدهد. میخواهم بگویم که این نوع تحرکات در راستای تخطئه کردن و به انحراف کشاندن یک دوره معین از مبارزات کمونیستها در کردستان را در دستور کار خود قرار داده است و امروز شاهد اتهامات وارده توسط حشمت رئیسی و توده ای  - ناسیونالیست های مشابه وی میباشیم که در ادامه همان پروژه جامه میدرانند. این اتهام زنی ها یادآور پرونده سازی های دوران خلخالی است. همه میدانیم خلخالی کاندید مورد علاقه حزب توده و سازمان اکثریت فدایی  در آن دوره بود. امثال رئیسی هنوز آرزوی آن دوره برای کمونیست ها را دارند؛ کشتار و اعدام همراه اتهامات سنگین! از این نظر حشمت رئیسی از جمهوری اسلامی امروز به مراتب مرتجع تر، ضد کمونیست تر و ناسیونال اسلامی تر است. این حداقل اقدامی بود  که ما در برابر نمایندگان خلخالی ها  انجام دادیم و باید دوباره تکرار کرد  گوتنبرگ جای سخنگویان خلخالیها نیست و ما را باید مانعی بزرگی بر سر راه خود بدانند.

کمونیست: چرا چنین است؟ 

وریا نقشبندی: ببینید، کل کمپ ناسیونالیسم ایرانی پشت مسیر امروز جمهوری اسلامی به خط شده اند. علیرغم هر نق زدنی، یک رابطه دوستانه جمهوری اسلامی با امریکا و غرب تمام آرزوهای اینها را برآورده میکند. اینها چنین مسیری را ممکن و به همین دلیل در جبهه اپوزیسیون مشغول جنگ با دشمنی اند که از این به بعد در مقابل خود می بینند؛ کمونیست ها و طبقه کارگر سازمان یافته. تنها دشمنی که از این به بعد این اپوزیسیون سیاسی سابق در مقابل خود می بیند، همین کمونیسم و کارگران کمونیستی اند که از این به بعد در موقعیت اپوزیسیون در برابر کل سیستم آنهاست. حشمت رئیسی با سابقه فدایی و توده ای اش مهره مناسبی در دست راست ناسیونالیست خارج کشوری در جنگ علیه کمونیسم و کمونیست هاست. به همین دلیل تو دهنی به اتهامات این سوگولی ناسیونالیسم راست اپوزیسیون، پاسخ همه آنها هم هست. اگر این جنگ ضدکمونیستی کل جبهه ناسیونالیستی راست را پشت خود نداشت، چهره حشمت رئیسی و اتهاماتش را میشد کاملا نادیده و نشنیده گرفت. این جنگی است که از یک طرف توسط کل این کمپ و از طرف دیگر توسط خود جمهوری اسلامی به روشهای مختلف علیه کمونیستها در آن بسیج شده اند. اقدام ما برای بستن زیپ دهن اتهامات او، در اساس هشدار به کل بقیه شان است که چنین گل کاری هایشان بی پاسخ نمی ماند. 

کمونیست: بعضی ها میگویند کار شما و بقیه شرکت کنندگان که به حشمت رئیسی اعتراض کرده اید مغایر آزادی بیان و آزادی عقیده است. این ادعا در جریان کنفرانس برلین و اعتراض کمونیستها و اعضا حزب شما که آنزمان در حزب کمونیست کارگری دوره منصور حکمت بودند و از جمله در راس آن اعتراض قرار داشتند نیز مطرح شد. جواب شما به این ادعا چه است؟ 

وریا نقشبندی: ببینید مقوله آزادی بیان در این مورد کاربردی ندارد، اتهام زدن و جعل تاریخ، بخصوص یک طرفه، آزادی بیان نیست بلکه جرم است. لجن مال کردن فضای سیاسی است. مشکل ما با حشمت رئیسی نقد و بحث سیاسی و ابراز نظر هر چند ضد انسانی و ضد کمونیستی و راست ایشان نبود و نیست. مشکل ما پرونده جنائی درست کردن حشت رئیسی برای نسلی از کمونیستها است. چنین اعمالی توسط مراکز پلیسی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی علیه کمونیستها و علیه مخالفین سیاسی خود تاریخی سی و چند ساله دارد. آنها با همین اتهامات و با پرونده سازیهای بسیار سبک تر و کمتر جنائی از فرمایشات حشمت رئیسی، دهها هزار انسان و کارگر و زن و جوان کمونیست و آزادیخواه و از مخالفین خود را تیر باران کرده اند. کار حشت رئیسی ابراز نظر و نقد و کار سیاسی نیست٬ بلکه پرونده پلیسی و جنائی درست کردن برای کمونیستها است. امروز در همین اروپا اتهام زدن و پرونده درست کردن بدون اثبات، جرم است و مجازات سنگین دارد. نمیتوان علیه هیچ شهروندی رو به جامعه اتهامی زد که قبلا به ثبوت نرسانده باشید. اینها به آزادی بیان و عقیده مربوط نیست و از نوع همان کارهایی است که برای اعدام و جنایت علیه زندانیان٬ بازجوهای اوین و دادگاهای جمهوری اسلامی و شکنجه گران آنها مرتکب میشدند. آقای رئیسی به اصطلاح در اپوزیسیون و آنهم در خارج کشور تشریف دارند و کار بیشتری از او ساخته نیست٬ اما باید بفهمند که اگر در اوین و دادگاههای صحرایی خلخالی و در کشتارگاههای جمهوری اسلامی به راحتی میشد انقلابیون را جنایتکار نام گذاشت و گردن آنها را زد٬ کسانی که همان پرونده سازی را هنوز امروز و تازه در خارج کشور علیه کمونستها میسازند به امید اینکه فردا بر این اساس بار دیگر قتل عام و کشتار جمعی از آنها صورت بگیرد٬ نمیتوانند راست راست در خیابانها شهرهای اروپا قدم بزنند. 

آزادی بیان میتواند نقد وحتی افشاء کردن باشد، کسی نمیتواند جلوی هیچ نقدی را بگیرد و همه موظف به رعایت این اصل باید باشند. کسی میتواند روبروی من  بایستد واعتقادات من را مورد تندترین نقدها قرار بدهد ولی نمیتواند من و تاریخ جنبشی که من در آن سهیم بوده ام را بدون داشتن هیچ پایه و اساس واقعی متهم به قتل و جنایت و کشتار در یک دوره مشخص کند. همه ما دوران آغاز جنگ سرد که دنیا به دو قطب "کمونیسم و کاپیتالیسم" تقسیم شده بود  را به خوبی بیاد داریم. هجمه ای که تئوریسین های سرمایه داری وخیل عظیم  رسانه های وابسته علیه کمونیسم شروع کرده بودند و هرچیزی که دم دست داشتند علیه کمونیستها پرتاب میکردند. ظاهرا همه اینها عنوان آزادی بیان پیدا کرد. ولی برای من کمونیست، ایستادن علیه این کمپ دروغ و ریا و تعرض کردن به آن، " نقض آزادی بیان" اسم گرفته است.  

آزادی بیان امری مربوط به حقوق و آزادی دولت ها، حاکمیت ها، و مبلغین و پروکاتورهایشا نیست. مربوط به حق حکومت شوندگان و کسانی است که دولت ها و پرووکاتور هایش، هرگونه ابراز وجود عقیده و بیان آنها را هرروز نقض میکند. آزادی بیان مقوله ای مربوط به حق کسانی نیست که کنترل انحصاری شان بر میدیا در کنار قدرت اقتصادی و سیاسی شان، کمترین امکانی برای ابراز وجود عقیدتی کسانی که دست شان به این امکانات نمی رسد. این شامل پرووکاتورهای دولتی و طرفدارانشان، هم نمی شود. آزادی بیان، ابزار و حق مربوط به پائین است، نه حق آقای روحانی و خامنه ای و خلخالی و دوستان خجول آنها در اپوزیسیون راست، امثال حشمت رئیسی.  

حشمت رئیسی امروز یک پرووکاتور ضد کمونیستی است که در رکاب خلخالی و چمران و احمدی نژاد و روحانی، پا میزند. هرقدر خود را مخالف جمهوری اسلامی بداند یا نداند، تفاوتی در این امر نمی کند. او به اتکا پول و امکانات و ظرفیت های ضد کمونیستی حاکمیت در ایران، به اضافه امکانات حکومت ضدکمونیستی قبلی سرنگون شده، هر مزخرفی دلش میخواهد میگوید. کسی حق بیان او را نقض نکرده است. کسانی که او، آنها را مورد تعرض قرار میدهد و برایشان پرونده جنایی، در ابعاد عظیم اجتماعی می سازد، باید بتوانند نه تنها آزادی بیان خود را به اجرا درآورند که او را به جرم تحریک و اتهام و پرونده سازی های  مخوف به دادگان بکشانند.  این عین کاری است که ما در جلسه حشمت رئیسی کردیم و از این پس خواهیم کرد. کسی که در اعتراض ما به جلسه جمهوری اسلامی و مبلغین آن، کسی که در مقابل حرف زدن ما در جلساتی از این دست می ایستد، است که حق آزادی بیان ما را نقض کرده است.

کسانی که به بهانه "رعایت آزادی بیان" این واقعیت را که می پوشانند که دروغ گویی ها و اراجیف حشمت رئیسی، نه تنها عین نقض آزادی بیان کسانی است که یک دهه در ابعاد صدهاهزار نفره قربانی همین اتهامات سخیف شده اند، بلکه بیشتر از آن جرم است. جایی  که اگر احمدی نژاد هالوکاست را انکار میکند، جهانی او را تحریم میکننند، حشمت رئیسی باید بداند که شکر میل میکند که هالوکاست اسلامی ایران علیه کمونیسم و چپ و آزادیخواهی را با ترهاتش در واقع و عملا انکار میکند.   

دمکراسی غربی تعاریف  خود را از آزادی بیان و احترام و ... بر اساس نسبیت فرهنگی اینطور بیان میکند که اگربه طور مثال، مذهب و دستگاه تولید خرافه و ارتجاع هر روز به عناوین و شکل های مختلف علیه بشریت به صف شده است و ارتجاعی ترین افکار را به اتاق خواب بشریت متمدن تحمیل کرده است، میبایست محترم شمرد و علیه آن نباید ایستاد چون بی احترامی به فرهنگها اسم میگیرد. محترم شمردن و سکوت در برابر هر فرهنگ و عقیده ای که مغایر با آزادی و برابری انسانها باشد، مغایر با حق زندگی برای تمام انسانها باشد نه تنها قابل احترام نیست بلکه در نقد و افشای آن یک لحظه تردید نخواهم کرد. باید این مقدمه کوتاه خواستم این را برسانم که مقوله آزادی بیان چقدر میتواند دست آویزی از طرف قدرت و فرهنگ حاکم علیه خود آزادی بیان باشد.  اپوزیسیونی که به اعتبار اپوزیسیون بودنش بخواهد کار پلیسی کند، اتهام سازی کند، جعل تاریخ کند، از نظر من جرم سیاسی مرتکب شده است و روزی باید دادگاهی شود.  

اما در مورد این اقدام ما در گوتنبرگ ، اولا اقدام ما یک اعتراض سیاسی به اتهاماتی بوده که پاسخ قانونی شان در همین کشورهای اروپایی محاکمه و جرم و زندان است. ما به حشمت رئیسی و دوستانش، لطف کرده ایم که تا این لحظه به همین شکل از اعتراض روی آورده ایم. کسی حق ندارد به نام اپوزیسیون اتهام سیاسی و جنایی بزند و راست راست هم راه برود. این کار همچنین فضای سیاسی اپوزیسیون را هم طوری آلوده میکند که بحث سیاسی و جدل و نقد جایش را به منجلاب این چنینی دوران خلخالی میدهد. ثانیا برای خود من هنوز کشور محل اقامت این شخص و اسم قانونی اش معلوم نیست وگرنه باید با اتکاء به همان قوانین این کشورها باید به دادگاهش کشاند. بدون معذرت خواهی علنی و رسمی هنوز فکر میکنم باید سراغ این پرونده را گرفت. ما قادر به ممانعت از پیوستن ناسیونالیسم راست ایرانی به لایه های حاکم در ایران نیستیم، ولی البته میتوانیم در مقابل ایفای نقش این چنینی شان در مقابل کمونیست ها کاری کنیم که پشیمان شوند. 

مسئله کنفرانس برلین نیز قصد افشاء کردن  جمهوری اسلامی و سرانشان را در دوره اصلاحات و ریاست جمهوری خاتمی را داشت، دوره ای که همین کمپ  پشت جناح اصلاح طلب جمهوری اسلامی بسیج شده بودند و آرزوهای خود را باد میزدند. آن موقع اعضای حزب کمونیست کارگری وقت به درست تمام بساط ریاکارانه برگزار کنندگان و هئیت اعزامی جناح اصلاح طلب را بهم زد. هدف معترضین به این کنفرانس افشاء بیش ازپیش جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته اش بود، هیئت اعزامی درآن کنفرانس  میخواستند از رژیم چهره ای بشردوستانه و دمکراسی خواهانه به بیرون ارائه بدهند. که میتوان به آینده دمکراسی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و بعد از دو دهه کشتار و اعدام مخالفانش دلخوش بود. آن دوره نیز همین بحثهای آزادی بیان و احترام و ... هم از طرف جمهوری اسلامی و هم از طرف بخش های از اپوزیسیون متوهم به جناح اصلاح طلب مطرح شد که جواب خودش را هم گرفت.  

این اقدام ما هر چند در قامت و قواره آن روز کنفرانس برلین نبود ولی اعلام جنگی دوباره بود به هر پوزیسیون و اپوزیسیونی که بخواهد به یک دوره مبارزه و از جان گذشتگی کمونیستها علیه جمهوری اسلامی دهن کجی بکند.  این کار برای پیشروی های بعدی کمونیسم در ایران، یک امر مهم و لازم است.