تحرکات اعتراضی در شهرهای ایران در دفاع از کوبانی

مصاحبه کمونیست با مظفر محمدی

 

کمونیست: مقاومت مسلحانه مردم کوبانی در دفاع از زندگی٬ امنیت و آسایش خود در مقابل جریان جنایتکار داعش موجی از همبستگی در میان مردم آزادیخواه و انسان دوست در سراسر جهان را برانگیخته است. چند هفته اخیر و با شکستن دیوار سانسور مدیای دست راستی غربی مردم جهان حماسه مقاومت دختران و پسران٬ پیر و جوان این شهر را که از کمترین امکانات برخوردار بودند را شاهد بودند. مردم انسان دوست در سراسر جهان در دفاع از مردم کوبانی دست به تحرکاتی زدند که از ترکیه تا آلمان٬ انگلستان٬ سوئد٬ فرانسه٬ امریکا٬ شهرهای مختلف کردستان عراق و تعداد زیادی از کشورهای دیگر را شامل شده است. اولین سوال این است که جایگاه این تحرکات و این همبستگی ها در مبارزه و مقاومت مردم کوبانی٬ در زنده کردن همبستگی بین المللی مردم آزادیخواه در جهان چه است؟ 

مظفر محمدی: تحرکات اخیر در ابعاد جهانی در حمایت و همبستگی با مردم کوبانی به دو لحاظ حائز اهمیت است. یکی اینکه در یک طرف جنگ جریانی قرار گرفته است که تا مغز استخوان فاسد و ارتجاعی و ضد انسانی است. جنایات داعش موجب نفرت و انزجار عمومی در سطح جهان شده است. عمق فاجعه چنان است که حتی خالقان و حامیان داعش جرات ندارند بطور علنی و آشکار از آن دفاع کنند. تنها دولت اردوغان است که در کمک رسانی و تسهیلات و فراهم کردن امکانات برای داعش سنگ تمام گذاشته و عملا و آشکارا داعش را کمک کرده است. حضور تانکهای دولت ترکیه در نزدیکی کوبانی و بستن راه تدارکات و تسلیحات و حتی خروج اوارگان کوبانی در جلو چشمان جهانیان به انجام رسیده است. با وجود این همین دولت، جزو ائتلاف جهانی علیه داعش قلمداد می شود. 

در نتیجه  اعتراض به داعش و جنایاتش یک وجه مساله است. این نشان می دهد که مردم آگاه در جهان نمیخواهند زیر بار ارتجاع مذهبی و فاشیسم و ادمکشی بروند و نفرت از داعش امری عمومی و جهانی شده که تنها بخشی از آن بصورت تظاهرات خیابانی و یا کمپین های جهانی خود را نشان داده است. شکی نیست که میلیاردها انسان جهان امروز پدیده ای به نام داعش را مخل و مضر و سم جامعه خود می دانند و در مقابل آن می ایستند. 

اما وجه دیگر مساله مقاومت یک پارچه مردم کوبانی اعم از زن و مرد و جوان و پیر است. مقاومتی که تحسین جهانیان را برانگیخته و امید و اعتماد بخود رابه مردم نشان می دهد. شیوه ای از مبارزه و اتحاد و ایستادگی قهرمانانه که می تواند برای مردم دنیا الگو و نمونه ای عالی از چگونگی دفاع از خود درمقابل دشمنان مردم چه در داخل یک کشور و در مقابل دولتهای بورژوایی و استبداد و اختناق وچه در مقابل تعرض از خارج به جایی باشد. جنگ کنونی در کوبانی جنگی نیست که ارتش دو کشور در مقابل هم صف ارایی کرده باشند. جنگ دولتها و ارتش ها و غیره در جهان کم نیست. جنگهایی که از هر دو طرف ارتجاعی است. مثل جنگ ایران و عراق و غیره. 

 در اینجا مبارزان کوبانی و ساکنان یک شهر نیم میلیونی که برای مدتی نوع دخالت در زندگی واداره جامعه شان را تحت عنوان خودمدیریتی تمرین و تجربه کرده اند تصمیم میگیرند در مقابل تعرض داعش یک مقاومت عظیم جسورانه و قهرمانانه را سازمان دهند. این مقاومت توده ای و یکپارچه در تاریخ نیم قرن اخیر کم سابقه بوده است. مقاومت مردمی که فقط به سلاح سبک مسلح اند در مقابل خیل وسیع اسلامگرایان در سراسر جهان از امریکا تا استرالیا و کشورهای اروپایی و افغانستان و ایران و مسلح به سلاح های سنگین و تانک و دلارهای نفتی و حمایت تدارکاتی و لجستیکی دولت ترکیه، عربستان و قطر و غیره.

این مقاومت شورانگیز بحق حمایت و سمپاتی عظیم مردم در سراسر جهان را باعث گشته است. گفتم، آن بخش از مردم جهان که به حمایت از کوبانی به خیابان آمدند تنها بخش فعال یک جنبش عظیم انسانی است که ده ها و صدها میلیونش هنوز بخیابان ها سرازیر نشده است.  

مقاومت مبارزان کوبانی را میتوان در مقیاس کوچکتری با مقاومت مردم ویتنام در مقابل زرادخانه عظیم امریکا و متحدینش مقایسه کرد. و حمایت جهانی از کوبانی هم در همان مقیاس، شبیه حمایت از ویتنام در مقابل تعرض امریکا و حامیانش است. به این اعتبار می توان گفت که وجدان بشریت آگاه جهان امروز بیدار است. میتوان گفت آزادیخواهی و انساندوستی و برابری طلبی در مقابل توحش و افسارگسیختگی نظام سرمایه داری و مخلوق جدیدش داعش قد علم کرده است. می توان گفت که دولت ها و حافظین نظام سراپا فاسد و گندیده ی سرمایه داری در مقابل نارضایتی و اعتراض و اقدام انسان آگاه در امان و مصون نیست. می توان گفت صداها و فریاد آزادیخواهی و انساندوستی می تواند دیوار عظیم بمباران تبلیغاتی مدیای نوکر بورژوازی و ارتجاع بین المللی را در هم بشکند و در خیابان ها و میادین شهرها طنین افکند.

بعلاوه، تحرکات و جنبشهای همبستگی با کوبانی باعث شده است که این روزها در جلو چشمان خود ببینیم که چگونه بورژوازی هار و لجام گسیخته  در تناقضات خود دست و پا میزند، دروغ می گوید، ریاکاری می کند، ائتلاف می کند و حتی مجبور می شود به فرزند خلف خود داعش حمله کند و مدعی دفاع از مردم در مقابل ترور و تعرض داعش گردد. این در حالی است که اسناد هم پیمانان داعش در میان دولتهای "ائتلاف ضد داعش" یکی پس از دیگری علنی وافشا می شوند.    

ائتلاف غرب و کشورهای مرتجع منطقه علیه داعش مانند سر کشیدن جام زهر ناخواسته است. ائتلاف کثیف و ننگین چند ده دولت بورژوایی نه برای از بین بردن داعش بلکه به سرانجام رساندن سناریویی است که در خاورمیانه برای مردم دارند. پشت این ائتلاف کثیف نقشه خاورمیانه جدید و جابجا کردن مهره های قدیم و جدید خفته است. سر ضرب دولت مالکی کنار رفت و گامهای بعدی در نقشه ائتلاف، حذف بشار اسد و تنگ کردن حلقه محاصره جمهوری اسلامی و گروه های مسلح مورد حمایتش در سوریه و لبنان و منطقه است. داعش قرار بود به این پروسه و سناریو کمک کند و تا کنون این نقش را بازی کرده است. سهم خواهی داعش در این جنگ کثیف که به مردم منطقه از عراق تا سوریه تحمیل کرده اند در این چهارچوب قرار دارد. 

بخش عمده ای از مردم جهان به این سیاستها و توطئه ها و سناریوهای کثیف بورژوازی جهانی و منطقه آگاه شده است. بهمین دلیل است که امروز ما شاهد اعتراض و مبارزه و به چالش کشیدن دول مرتجمع منطقه از جانب توده های بپاخاسته در ترکیه، ایران، کشورهای مختلف جهان و از جمله خیابانهای اروپا وامریکا هستیم.

تجربه ویتنام نشان داد که دولت امریکا در جنگ ویتنام تنها در میدان جنگ شکست نخورد بلکه از جانب جنبش ضد جنگ ویتنام در ابعاد بیین المللی و از جمله درخود امریکا هم  ضربه سختی خورد و به زانو در آمد.

حمایت و همبستگی جهانی از کوبانی بعنوان تجربه و الگویی از مبارزه توده ای و مقاومت مسلحانه ساکنین یک شهر نیم میلیونی علیه تعرض داعش و همپیمانانش هم، میتواند چنین نقشی را ایفا کند.

اگر جنبش اعتراضی مردم ترکیه از استانبول تا انکارا و دیار بکر می توانست دولت اردوغان را پایین بکشد، اگر اعتراض مردم کردستان عراق در اربیل و سلیمانیه ودیگر شهرهای کردستان می توانست مسعود بارزانی را بجرم معامله با داعش و خیانت به مردم شنگال به محاکمه بکشد...، توازن قوا در کوبانی فورا به نفع  مدافعان و مبارزان این شهر تغییر می کرد.  

می خواهم بگویم که، هنوز ظرفیت اعتراض و مبارزه و حمایت و همبستگی جهانی از کوبانی تماما به میدان نیامده است. اگر کل پتانسیل مبارزاتی و همدلی و انساندوستی در ابعاد بین المللی به میدان بیاید، نه تنها کوبانی از شر داعش آزادی می شود، بلکه بشریت آگاه گامهایی در اتحاد و همبستگی علیه نقشه ها و برنامه و سناریوهای بورژوازی جهانی بر می دارد. تحرکات انساندوستانه و آزادیخواهانه ی تا کنون در حمایت و همبستگی با زنان و مردان کوبانی، روزنه امیدی است به رهایی انسان از  قدر قدرتی و جنگ افروزی و دخالت امریکا و ناتو و دول مرتجع منطقه  و چشم انداز دخالت و تصمیم واراده انسان برای تعیین سرنوشت خود را نشان می دهد. 

 کمونیست: یک پای تحرکات در دفاع از مردم کوبانی مردم آزادیخواه و انسان دوست ایران بود. دفاع از مقومت مردم کوبانی از تهران و تبریز تا کرمانشاه و سنندج٬ مریوان٬ سقز٬ مهاباد٬ بوکان٬ کامیاران و تا تشکلهای کارگری چون سندیکای شرکت واحد و هفت تپه و... را شامل شد. در این میان تظاهرات مردم سنندج از هر نظر برجسته بود. ارزیابی شما از این اعتراضات چه است٬ تاثیرات آنها بر مردم کوبانی و بر مقابله مردم آزدیخواه در منطقه در مقابل داعش و داعشها چه است و اهمیت آنها در مبارزات خود مردم آزادیخواه در ایران و در تقابل با جمهوری اسلامی و بهبودی در زندگی خود چه میباشد؟ 

مظفر محمدی: حمایت مردم ایران از تهران و مشهد تا کردستان هم جزئی از کل همبستگی جهانی در حمایت از کوبانی است. بعلاوه این تحرکات و اعتراض و ابراز انزجار و نفرت از داعش خود کل ارتجاع را از جمله در ایران مد نظر دارد. بیش از سه دهه است حکومت نوع داعشی در ایران سر کار است. تنها تفاوت جمهوری اسلامی وداعش در نحوه کشتن مخالفینشان است. یکی سر می برد دیگری یا زیر شکنجه و تجاوز جانش را می گیرد یا طناب به گردنش می اندازد. آدمکشی و زورگویی و تحقیر انسان و تحقیر زن و تبعیض و آپارتاید جنسی و به اسارت و بردگی کشاندن نیمی از انسانهای جامعه و ضدیت با هر گونه ازادیخواهی و انسانیت ومدنیت و زندگی مدرن و رفاه و ... از مشترکات این دو نوع اسلام ولایت فقیهی شیعی و خلافت سنی است. و مهم تراینکه هر دوی این جنس حاکمیت اسلامی حافظ نظام سرمایه داری و تبعیض و ستم و استثمار طبقه کارگر توسط سرمایه داران است.

همچنین جمهوری اسلامی انواع دستجات و فرقه های مذهبی و قومی دیگر را هم در دامن خود پرورانده است. حزب الله و گروه های باند سیاهی تحت فرمان  مستقیم رهبری و یا بسیج و سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات ازجمله این ها است. باندهای سیاهی که هنوز پس از سه دهه مقاومت زنان در مقابل آپارتاید جنسی به روی دختران اسید می پاشند!

حمایت از کوبانی و اعتراض و ابراز نفرت از داعش بخودی خود دامن جمهوری اسلامی را می گیرد. شعار "کردستان جای ارتجاع نیست" از طرف تظاهر کنندگان در شهر سنندج نمیتواند رو به ارتجاع جمهوری اسلامی و باندهای سیاهش نباشد.

بعلاوه در ایران و بخصوص کردستان سلفی های داعشی وجود دارند که سالها است زیر پر و بال جمهوری اسلامی درمساجد و محلات ومحل های کار و زندگی مردم علیه آزادی و مدنیت و برابری زن و مرد تبلیغ و تهدید می کنند. این ها امروز شمشیر را از رو بسته اند و مبلغین شان در مساجد آشکارا از داعش دفاع می کنند و برای سربریدن و به غنیمت گرفتن و تجاوز به زنان به آنها دست مریزاد می گویند. 

حمایت مردم کردستان ایران از کوبانی و اعتراض به داعش مستقیما داعشی های کردستان ایران را هم در بر می گیرد. تظاهرات و تحصن و اعتصاب مردم بویژه در شهر سنندج با شعارهای آزادیخواهانه و ضد ارتجاع، اخطاری به سلفی ها است که کردستان جای مرتجعین نیست. به این معنی که قبل از اینکه سلفی های مرتجع دست به اسلحه و شمشیر برده و مردم را به سربریدن تهدید و یا به زنان اهانت کنند، از جامعه خود طرد خواهند کرد و اگر دست از پا خطا کنند با الگوی کوبانی در شهرهای کردستان روبرو خواهند شد.   

کمونیست: بر این متن دفتر کردستان حزب حکمتیست (خط رسمی)، که شما هم عضو آن هستید، فراخوان یک اعتصاب عمومی برای روز شنبه ١٩ مهرماه، داد. طبق اخبار منتشره از دفتر کردستان  و تعدادی از رسانه های دیگر مردم بعضی از شهرهای کردستان به این فراخوان جواب مثبت دادند. دلایل شما برای فراخواندن این اعتصاب چه بود؟ در شرایطی که شهرهای کردستان بخصوص سنندج شاهد دو روز تظاهرات وسیع اعتراضی در حمایت از کوبانی و علیه داعش، بود، این فراخوان کجای سیر اعتراض مردم قرار میگیرد و ارزیابی شما از این ماجرا چیست؟  

مظفر محمدی: سوال خوبی است. خیلی ها قبل و بعد از اعتصاب این سوال را مطرح کردند. حتی فراتر از آن به ما گفتند در حالیکه مردم در خیابان است شما به مردم گفتید به خانه بروید!

اینکه در آن روزها مردم در خیابان بودند درست است. اما اولا این تنها بخش کوچکی از مردم شهرهای کردستان بودند که به خیابان می آمدند و اساسا از پیشروان و نخبگان و فعالین کارگری و مردمی از چپ و راست. سنتا و همیشه اینطور بوده است. در نتیجه جای شرکت ودخالت توده های هر چه بیشتر و وسیع تری خالی بود. جای توده عظیمی از مردم که از داعش و جنایتهایش منزجر و عصبانی اند و از متحدان و بوجود آورندگانش نفرت دارند. بنا بر این ما فکر کردیم باید راه حلی پیش پا بگذاری که همه بتوانند در آن شرکت کنند. از قبیل بستن مغازه ها ولو برای مدت کوتاه. تعطیلی کلاس های درس دانشگاه و مدارس ولو موقت و حتی یک ساعت. اختصاص دادن ساعتی از کلاس ها به بحث در باره کوبانی. تعطیلی محل های کار بخصوص در شهرکهای صنعتی  بهر اندازه و زمان که ممکن است.

همه این ها با هم  و رویهم معنی اش شرکت عمومی و سراسرس و دخالت در مساله ای بود که همه احساس کنند در آن شریکند. و این تنها در یک اعتصاب عمومی ممکن بود.

همچنین ما می دیدیم که جمهوری اسلامی از تجمع مردم مریوان ممانعت کرده و متعاقبا معلوم شد که در سنندج هم به تعقیب و دستگیری فعالین و شرکت کنندگان در تظاهرات روزهای قبل پرداخت. در نتیجه ما فکرکردیم که یک اعتراض توده ای و اجتماعی تر میتواند کارساز باشد.

به ما گفتند شما با فراخوان اعتصاب مردم را به خانه فرستادید. این تصور هم  دست کم گرفتن اعتصاب و وزن سیاسی آن است. دلیلش هم این است که بسیاری از فعالین چپ وراست در سنت آکسیون کردن و تظاهرات و تحصن ولو با تعداد کم ولی با سروصدای زیاد بزرگ شده اند. با این نوع مبارزه آشنا هستند و در کار سازماندهی و تدارک آن هم خبره هستند. این به خودی خود مثبت است. اما اگر مبارزه فقط به آکسیون محدود شود آنهم آکسیون فعالین، به ضد خود تبدیل می شود. از طرفی خود فعالین را زیر ضرب پلیس قرار میدهد و از طرف دیگر توده های هر چه بیشتری را که خواهان مبارزه اند اما اهل آکسیون نیستند یا با نوع کارشان نمی سازد، از دخالت و شرکت محروم می کند.  

سوال دیگری هم در این رابطه مطرح شد این است که چرا  ما در این رابطه با احزاب وجریانات دیگر همفکری و مشورت و یا دعوت به حمایت از اعتصاب عمومی نکردیم. اگربخواهم کوتاه و مختصر بگویم این است که تجارب تا کنونی نشان داده است که بر سر مسایل مبارزاتی مردم کردستان میان احزاب اپوزیسیون چپ وراست درب ها بسته و فرقه گرایی و یا خودبزرگ بینی و سنتهای غیر اجتماعی بوفور هست. درنتیجه هیچ شانسی برای هماهنگی یا اقدام مشترک وجود ندارد. نمونه اعتصابات پیشین این را نشان داده است. ما از فراخوان اعتصاب کومه له درچند سال پیش حمایت کردیم و دیدیم که حتی مایه نگرانیشان شده و استقبال نکردند. این محدودنگری و تنگ نظری و عقبماندگی در میان جریانات چپ و راست اپوزیسیون سرسام آور است.  

خلاصه کنم، ضمن اینکه حمایتهای بیدریغ و اعتراضات خیابانی علیه داعش قابل تقدیر بود، در همانحال ما تلاش کردیم که مبارزه و اعتراض اجتماعی تر و توده ای تر شود. نه امکان محدود خبررسانی ما و نه با وجودی که میدانستیم چپ وراست ما را بایکوت می کنند، هیچکدام از اینها نمی توانست مانع فراخوان اعتصاب و گذاشتن این راه پیش پا و روی میز کارگر و معلم و بازاری و کارمند و دانشجو و توده عظیم زنان و مردانی باشد که این روزها قلبشان با قلب زنان و مردان و کودکان کوبانی می طپد و عمیقا از داعش و همپیمانانش متنفر اند. 

نهایتا، ارزیابی من از اعتصاب مثبت است. اعتصاب بطور نسبی موفق بود. میگویم نسبی. چرا که اعتصاب، عمومی و سراسری نشد و ما این انتظار و توقع را هم نداشتیم. و این دلایل متعددی داشت. از جمله

ما امکان خبررسانی و در نتیجه بسیج و تدارک اعتصاب مان ضعیف بود. احزاب و جریانات و مدیایشان ما را بایکوت کردند. آن دسته از فعالین داخل هم که در سنت احزاب چپ خارج کشوری قرار دارند با وجود اینکه اعتقاد داشتند اعتصاب عمومی کار و ایده خوبی است هم از اعتصاب استقبال بعمل نیاوردند. ما فقط دو روز فرصت داشتیم که این فراخوان را به اطلاع برسانیم. چرا که می خواستیم مبارزه و اعتراض و حمایت ها تداوم پیدا کند و از همه اشکال و شیوه های مبارزه استفاده شود. ما روز شنبه را انتخاب کردیم که روز تعطیلی نبود و کارگاه ها و بازار و دانشگاه و مدارس باز بودند. با این وصف اعتصاب عمومی تا انجا که ما صدایمان رسیده بود جواب گرفت.

 شخصا  اگر اعتصاب در همین حد در سنندج و دیگرشهرهای کردستان هم جواب نمی گرفت، از دعوت به اعتصاب عمومی پشیمان نبودم و در درستی این راه و شکل مبارزه، شک نمی کردم.  

کمونیست: در این مدت اعتراض مردم کردستان عراق به دولت اقلیم و بارزانی  برای نقش منفی او در تبانی با داعش و دولت ترکیه، گسترده بوده است. بحث این است که شهر بزرگ شنگال را بدون هیچ مقاومتی تحویل داعش دادند٬ اینکه در موصل و بقیه شهرها مقاومتی نکردند و اینکه مردم کوبانی را مورد حمایت قرار ندادند. میگویند در بعضی از شهرها از جمله مریوان و حتی سلیمانیه شعار مرگ بر بارزانی سر داده اند. آخرین خبرها این است که دولت اقلیم تحت این فشارها  ٣ منطقه  (کانتون) کردستان سوریه را برسمیت شناخته و قبول کرده است که مردم کوبانی را کمک تدارکاتی و تسلیحاتی کند. سوال این است که نقش حکومت اقلیم و بارزانی به عنوان رئیس آن در این پروسه و به عنوان حکومتی که سنگ دفاع از "کردها" را به سینه میزند چیست؟ و چرا در مباحثات مختلف احزاب سیاسی که خود را مدافع کوبانی معرفی میکنند٬ حتی در مباحثات و اطلاعیه و نوشته های جریانتی که خود را کمونیست مینامند٬ نسبت به حکومت اقلیم سکوت میشود و نقد و اعتراضی بعمل نمی آید؟ 

مظفر محمدی: رابطه مسعود بارزانی بعنوان رییس اقلیم کردستان با داعش حتی قبل از حمله به عراق را از زبان مدیای بورژوازی درعراق و دیگر نقاط جهان، همه شنیده اند. بنا بر این اینجا لزومی به افشاگری نیست. دوستی و همپیمانی اولیه بارزانی با داعش بسیارعیان است.

نتیجه ی این همپیمانی کثیف و شرم آور کشتار جمعی مردم شنگال و به غنیمت بردن صدها زن و دختران جوان شنگالی از طرف داعش و آواره و بیخانمان شدن صدها هزار نفر بود. درمناطق دیگر هم از جانب نیروهای بارزانی و اقلیم کردستان در مقابل داعش مقاومتی بعمل نیامد. در موصل و مخمور وجلولا و غیره هم چنین شد که ارتش دولت عراق و نیروهای اقلیم کردستان در مقابل داعش هزیمت کردند و مردم را بی سلاح و بی دفاع و تنها گذاشتند. در نتیجه از بارزانی و حکومت اقلیمش انتظار اینکه به مردم کوبانی کمک برساند بیهوده بوده است. از طرف دیگر بین بارزانی و احزاب مستقر در سوریه و ترکیه بر سر اینکه کدام رهبر کرد است و کدام  هژمونی دارد، اختلاف و رقابت شدیدی وجود داشته است. این عوامل باعث شده  که بارزانی و دولت اقلیم منطقه کردستان خودمختار سوریه را برسمیت نشناسد. بگذریم اینکه بارزانی از نحوه اداره این مناطق که کانتون نامیده می شوند و خودمدیریتی و بدرجه زیادی دخالت مردم در اداره جامعه که با استبداد احزاب عشیره ای حاکم در کردستان عراق متفاوت است هم ، خشنود نیست.  

یکی از دلایلی که  امروز بارزانی کانتون های کردستان سوریه را برسمیت می شناسد، اعتراضات مردم شهرهای کردستان عراق و ایران است. اما دلیل مهم تر مبارزه و مقاومت قهرمانانه زنان و مردان کوبانی است که این عقب نشینی را به او تحمیل کرده است. بارزانی و حکومت اقلیمش که در کردستان عراق گند کاشته و رسوایی به بار آورده است در مقابل می بیند که مردم کوبانی با چه اراده  و تصمیم جانانه و قهرمانانه ای ازشهرشان که خود در اداره جامعه اش دخیل اند، دفاع می کنند و حمایت و سمپاتی جهانیان را بخود جلب کرده است. این فشار سنگینی است بر بارزانی که این اواخر چنین موضعی گرفته و مدعی شده است به کوبانی کمک تدارکاتی و تسلیحاتی می فرستد. اردوغان هم اخیرا اعلام کرده است که به دولت اقلیم اجازه میدهد نیروی کمکی به کوبانی بفرستد. اما این فقط یک ژست سیاسی و ریاکارانه است. موضعی است بی پایه برای اینکه اردوغان را از زیر ضرب و فشاراعتراضات میلیونی مردم بخصوص در کردستان ترکیه بیرون بیاورد و ابرویی هم برای بارزانی متحد خود  بخرد! برهمگان آشکار است که هردوی این حکومتها در انکارا و اربیل از هم پیمانان داعش اند.

در نتیجه نباید شک داشت که این ادعاها تحت شرایط معینی شده و قابل دوام نیست.  برسمیت شناختن و اعلام آمادگی برای کمک هم فرمال است. دولت اقلیم و نیروهایش خود توانایی پس زدن داعش را ندارد تا چه رسد به اینکه نیروی کمکی به کوبانی بفرستد. آزادی کوبانی یعنی قوی شدن حزب رقیب بارزانی در سوریه و ترکیه. همچنین قدرت گیری پ ک ک و حزب اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه برای دولت اردوغان هم که متحد بارزانی است نگران کننده است.

در مورد سکوت احزاب ناسیونالیست کرد ایران از چپ و راست، در برابر عملکردهای ننگین بارزانی در قبال داعش، تاریخا و همیشه اینطور بوده و از منفعت مشترکی ناشی می شود. احزاب چپ و راست ناسیونالیسم کرد با هر اسمی که روی خود دارند، از قبیل دمکرات، کمونیست و غیره،  همگی از یک خانواده اند. توقع اینکه اعضای این خانواده در شرایط بحرانی کنونی به سیاست بارزانی و اقلیم کردستان نقد یا اعتراض داشته باشند، بیهوده است. دفاع این احزاب از کوبانی هم الزاما آنها را به این نتیجه نمی رساند که به حکومت اقلیم کردستان خراشی وارد کنند. چرا که این حکومت الگو و ارزوی کل احزاب ناسیونالیست چپ وراست کردستان ایران هم هست.  

کمونیست:  حزب حکمتیست تا کنون از مردم کوبانی دفاع کرده است٬ تلاش کرده است که مشوق تحرکات اعتراضی در دفاع از آنها و علیه معامله و بند و بستهای دولتهای منطقه به نام دفاع از کوبانی باشد. دعوت مردم کردستان به اعتصاب عمومی درحمایت از کوبانی، جزئی از این تلاشها است. سوال این است که مقاومت مردم در کوبانی و کلا چنین تحرکات و اعتراضاتی برای این حزب به عنوان یک حزبی کمونیستی چه جایگاهی دارد٬ حزبی که معتقد به انقلاب کارگری است، مقاومت توده ای در سوریه  و کوبانی در دفاع از زندگی و امنیت و آسایش آنها کجای استراتژی کمونیستی مارکسیستها قرار دارد؟

مظفر محمدی: تفاوت کمونیسم ما باکمونیسم بیش از نیم قرن اخیر و پیشتر، در دخالتگری آن است. تجارب تلخ دهه های اخیر تاریخ کمونیسم به ما یاد داده است که کمونیسم بعنوان گروه فشار ودرحاشیه جامعه بدرد هیچی نمیخورد. کمونیسم بی ربط به جامعه و به مسایل وتحولات و موانع و پیشرفتها و پس رفتهای جوامع بشری بی معنی است. مسیر انقلاب کارگری یک مسیر سر راست و بی ربط به امور ومسایل جاری این جوامع نیست. این مسیر از مجموعه ای تحولات اجتماعی و سیاسی و نظامی و غیره می گذرد. دخالت در همه اینها برای کمونیسم حیاتی است. طبقه کارگر را نمیتوان درحاشیه جامعه نگه داشت و به فکر انقلاب کارگری زندگی کرد. انقلاب کارگری را باید سازمان داد و آن هم از یک مجموعه اقدامات و دخالتها و جنبشهای اجتماعی که نیاز به افق کارگری و کمونیستی دارند، می گذرد. تحولات جهانی، یک دوره تحولات خاورمیانه تحت نام بهارعربی، دخالتهای امپریالیستی و به انحراف کشاندن انقلابات توده ای به مسیر جنگها ی فرقه ای و مذهبی و جنگ داخلی مانند لیبی و سوریه و امروز پدیده ای به نام داعش...، همه و همه نیاز به دخالت کمونیستی، آگاهگری و طرح راه حل های درست و دادن پرچم و افق سیاسی به جنبشهای آزادیخواهانه دارد.

از این لحاظ کوبانی یک نمونه برجسته مبارزه توده ای و به میدان آمدن اراده و اختیار انسان برای تعیین سرنوشت خویش است. درکوبانی یک جنبش کمونیستی با رهبری کارگران و حزبشان در کار نیست، اما یک جنبش عظیم آزادیخواهانه و مقاومت مسلحانه برای دفاع از آزادی و امنیت و انسانیت در مقابل یکی از ارتجاعی ترین و جنایتکارترین پدیده های جهان امروز به نام داعش و هم پیمانان منطقه ای اش در جریان است.

این جنبش و مقاومت مسلحانه قابل تقدیر و حمایت بی قید و شرط است. از زاویه کمونیسم و کارگر اگر به این جنبش نگاه کنیم، این جنبش ومقاومتی اجتماعی، رادیکال، انسانی، آزادیخواهانه  وقهرمانانه علیه ارتجاع است. اینکه آینده آن چه می شود حرف دیگری است. ما می خواهیم این مقاومت پیروز شود. کوبانی سر پا بماند و مردم به زندکیشان برگردند. اگراین اتفاق بیفتد نباید شک کرد که این مردم از زن و مرد و جوان و پیر شایسته یک زندگی مرفه و آزاد و خوشبخت اند و می توانند آن را بدست بیاورند. کمونیستها، سوسیالیستها و آزادیخواهان کوبانی چه امروز در جبهه های جنگ و چه فردای پیروزی و بازسازی زندگی، نقش بسزایی در پیروزی این مقاومت دارند و چه بسا در صف مقدم قرار دارند. البته ما متوهم نیستیم و فکر نمیکنیم که احزاب موجود در صحنه کنونی کوبانی با توجه به تجارب ناسیونالیسم کرد در کل منطقه خواهان  یک جامعه آزاد و برابر و سوسیالیستی باشند. اما این ظرفیت در میان کارگران و مردم زحمتکش کوبانی و منطقه هست و نیاز به آگاهی بیشتر و سازماندهی و ابراز وجود دارد. و این کار کمونیستهای کوبانی است.

از نظر من کوبانی امروز یک نقطه قدرت چپ و کارگر و کمونیسم و انساندوستی است. این شکل مبارزه را در هر جا ممکن است و زمینه هایش وجود دارد، باید تقویت کرد و تلاش کرد تکثیر شود و سازمان یابد.

کمونیست: آخرین سوالم این است که کمونیستها یک پای این تحرکات بودند. از نظر شما چه نکاتی را باید در مبارزات آتی  بیشتر مورد توجه قرار داده و چه نکرده هایی  باید در نظر گرفته شوند.

مظفر محمدی: یک مساله مهم و تعیین کننده در مبارزات و جنبشهای اجتماعی پرچم و افق سیاسی و به چپ و راست کشانده شدن آنها است. گرایشات مختلف در این جنبشها تاثیر می گذارند و مهر خود را به آن میزنند. یا حتی نهادهای دولتی تلاش می کنند این جنبش ها را به کنترل خود در آورده و مهارش کنند. (مساله سرکوب بجای خود). در جنبشهای توده ای و اجتماعی و اعتراضی، کارگران کمونیست و انسانهای سوسیالیست و آزادیخواه و برابری طلب هم حضور دارند و تلاش می کنند مهر خود را به آن بزنند.

در اینجا توازن قوا تعیین می کند که کدام گرایش و سیاست معین تسلط و هژمونی دارد. این توازن قوا را در جریان یک اعتراض یا تظاهرات نمیتوان بر هم زد. این کار از پیشی است. به این بستگی دارد که کمونیست ها با چه اندازه آمادگی و تدارک و بسیج نیرو وارد این کارزار می شوند. بنا به مثل، "هر که به اندازه پولش آش میخورد". نمیتوان با تعداد قلیل و ناآماده در یک جنبش یا تظاهرات و مبارزه معین، با شلوغ کردن و شعار دادن و چپ روی صرف، توازن قوا را به نفع خود تغییر داد.

اما میتوان تاثیر گذاشت بشرطیکه کسانی که در این اقدام ها شرکت دارند رهبران کارگری و سوسیالیست و آزادیخواهی باشند که از نفوذ کلام و اتوریته معینی برخوردار اند. اینها می توانند تاثیر زیادی بر روند مبارزه و جلوگیری از انحراف بگذارند و راه پیروزی را نشان دهند. این، توازن قوا را بدرجه معینی به نفع آزادیخواهی و برابری طلبی تغییر می دهد و این نوع دخالت وعمل در دل یک اعتراض معین،  جنبش آزادی و برابری را تقویت می کند.

 مثال مشخص تر همین جنبش اعلام همبستگی با مردم کوبانی است. در این جنبش و حمایتهای بین المللی، احزاب و جریانات سیاسی از گرایشات مختلف، حامی کوبانی شده اند. ناسیونالیستها از زاویه اینکه مردم کوبانی کرد اند از آن حمایت می کنند. حتی دولتهای بورژوایی به کوبانی سمپاتی نشان می دهند و هر کدام منافع خود را مد نظر دارند. مشخص تر، دیدیم که در بعضی از تظاهراتهای شهرهای کردستان ملاها و مسولان دولتی پیشاپیش حرکت می کنند. یا پرچم احزاب معینی بالا رفته و شعارهای معینی به نفع این و آن جریان معین داده شده یا قومگرایی  تبلیغ می شود. در چنین جنبش همه باهمی، این طبیعی است. بر متن واقعه معینی که امروز کوبانی است گرایشات سیاسی هر کدام منافع خود را تعقیب  و سیاستهای خود را تبلیغ می کنند. اگر کمونیسم و سوسیالیسم وآزادیخواهی و برابری طلبی در این جنبشها واعتراضات و تظاهرات و تجمع ها نمایندگی بشود، آنوقت ما شاهد نوع دیگری از نگرش به دنیا و تحولات خواهیم بود که شکی نیست توجه حاضرین را جلب خواهد کرد. تصور کنید برای لحظاتی میکروفون دست یک کارگر کمونیست یا یک سوسیالیست و آزادیخواه بیفتد و بگوید:

مردم!

 آزادیخواهی و انساندوستی، ملیت و قومیت و مذهب و زبان و جنسیت نمی شناسد. ما همه انسانیم. کوبانی سمبل مقاومت انسان و انسانیت در برابر توحش قومی و مذهبی و جنسی است. داعش نماینده قومیتی به نام عرب و مذهبی به نام سنی  و پرچمی به نام ضدیت و دشمنی با جنس زن است. داعش جنبشی ارتجاعی در خدمت منافع این و آن دولت سرمایه داران در منطقه است.

 ما باید جامعه ای بسازیم که از این مضرات و سموم و بلیات مصون باشد. جامعه ای که مبنایش انسان است. جامعه ای که اختیار زندگی و سرنوشت دست خود انسان ها است. جامعه ای که کسی در آن استثمار  و با دادن ناچیزی به نام دستمزد تحقیر نمی شود. جامعه ای که اقلیتی خون اکثریت را در شیشه نمی کند. ارباب و  آقابالا سر و مفتی و شیخ و امام و ولایت و خلافت ندارد. جامعه ای که تبعیض جنسی در آن جرم است. جامعه ای که کسی در آن اعدام نمی شود. کسی شکنجه نمی شود. جامعه ای که دخالت مذهب در زندگی مردم ممنوع است…

اگر این افق و پرچم در مقابل یک جنبش اعتراضی، یک تظاهرات و تجمع توده ای گذاشته شود، آیا جز مرتجعین، با تایید و تحسین همگان روبرو نخواهد شد؟

نتیجتا می خواهم بگویم که ، مبارزات کارگری و توده ای و جنبشهای اجتماعی و تظاهرات و اجتماعات که بطور مداوم در ایران و در کردستان و امروزه بخاطر حمایت از کوبانی و همبستگی با زنان و مردان قهرمان این شهر برگزار می گردند، نیاز به آژیتاتورها و مبلغین و رهبران کارگری و اجتماعی صاحب نفوذ و محبوب و آزادیخواه و برابری طلب دارد. این ها هستند که مسیر جنبشها و اعتراضات و مبارزات جاری را حول هر مطالبه ای از دستمزد کارگر تا برابری کامل زن و مرد و تا آزادیهای فردی و اجتماعی و احترام به حقوق انسان و تا حمایت از کوبانی به نفع ازادی و انسانیت تغییر می دهند، به این جنبش ها و اعتراضات پرچم و سیاست و راه حل می دهند و راه پیروزیش را هموار می سازند.  این دست فعالین کارگری و سیاسی و مدنی آزادیخواه و برابری طلب را می بوسد. فعالین و رهبرانی که صرفنظر از گرایشات متفاوت با هم کنار می آیند و متحد می شوند و از فرقه گرایی و تفرقه افکنی سنت احزاب چپ پرهیز می کنند و منافع طبقاتی کارگران و برابری زن و مرد و رفاه اجتماعی و خوشبختی برای همه شهروندان جامعه را مقدم بر هر منفعت فردی و گروهی و سازمانی و فرقه ای می دانند.