دولت جر خورده اعتدال؛

و فرصتی بری یک سد بستن سیاسی!

فواد عبداللهی

 

ساکنان شهرک زیتون، در شمال شرقی تهران، روز یکشنبه ۲۳ شهریور در اعتراض به تخریب خانه هایشان توسط ماموران شهرداری مقابل سازمان صدا وسیما تجمع کردند و با حمل پلاکارد، از شهرک زیتون به‌عنوان ”غزه ایران“ یاد کردند. ماموران شهرداری با لباس های کماندویی و ضد شورش به ۴ هزار خانوار، ساکنین و مالکین شهرک زیتون حمله کرده و با ایجاد رعب و وحشت خانه های شان را بر سرشان ویران کردند. انتخاب نام ”غزه ایران“ اعلام جنگ مردمی است که در یک چشم بهم زدن زندگی‌شان توسط اوباش دولت امید و اعتدال نابود شد.

همزمان دبیر کل انصار حزب الله نیز عربده کشید که  از هفته آینده ۴۰۰۰ نفر را برای مقابله با ”بدحجابی“ به خیابان ها میفرستد.

در قاموس دولت اعتدال و تدبیر کوچکترین اثری از مطالبات اجتماعی، اقتصادی و رفاهی مردم زحکمتکش وجود ندارد و مشکلات مربوط به کار و زندگی و معیشت و مسکن و آزادی و عدالت، کماکان بر جی خود باقی است. هر روز که از عمر ین دولت می گذرد، ماهیت ضد کارگر و ضد زن آن برجسته تر می شود. در حال حاضر، همین امر تعرض طبقه کارگر به بورژوازی و دولت جمهوری اسلامی را صاحب پتانسیل بالیی می کند. اعتصاب پیروزمند کارگران بافق را بید بر متن ین اوضاع نگاه کرد. کسانی که در نظام طبقاتی سنگ زیرین آسیابند، بی خود و بی جهت زبان به اعتراض نمی‌گشایند.

در فضای پر از تبعیض و استثمار کنونی و تعرض وحشیانه سرمایه داری به حیات اکثریت مردم یران، باید بمیدان آمد و قوانین اقتصادی و اجتماعی موجود را به نفع طبقه کارگر به چالش کشید و تغییر داد.

قانع کردن توده مردم به مبارزه و مقاومت آنهم زمانی که آخرین خشت هی توهم به دولت اعتدال و تدبیر از جا کنده می شوند نیاز به استدلال ندارد. کافی است سرکوب و بی حقوقی طبقه کارگر را به او نشان بدهیم. کافی است شریط کار ناامن، سکونت گاه های کارگری و موقعیت زنان طبقه کارگر را با اشاره انگشت به او نشان بدهیم. با همین اشارات و با بحث پیرامون سیر معضلات پیه ی، او با ما خواهد بود.

میتوان علیه بی مسکنی و بیکاری به میدان آمد؛ میتوان با تقویت همبستگی ساکنین محلات، سازماندهی مبارزات آنها و بر پیی جنبش مطالباتی بری مسکن و رفاهیات عمومی و اشتغال بیکاران، آستین ها را بالا زد؛ میتوان خواستار تضمین بیمه بیکاری مکفی برای همه افراد آماده بکار بالای ۱۶ سال شد؛ میتوان پرچم دار اعلام آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب شد؛ میتوان خواستار لغو مجازات اعدام شد؛ میتوان علیه خشونت در حق زنان ایستاد، میتوان به دین و قوانین مذهبی افسار زد، میتوان علیه مردسالاری به مبارزه برخاست، می توان از کاهش دستمزد زنان جلوگیری کرد، میتوان آپارتاید جنسی علیه زنان را درهم ریخت، می توان برای مقابله با کار خانگی زنان، بیمه بیکاری مکفی را از حلقوم سرمایه داران بیرون کشید. باید به منشا ستم بر زنان آگاه شده و زنان را برای رفع این ستم بسیج کرده و بمیدان آورد. زنگها به صدا در آمده اند، میتوان به فعال و چهره مبارز در ین عرصه ها تبدیل شد؛ مناسبترین فرصت بری بستن یک سد سیاسی در برابر دولت جر داده اعتدال و فضی انتظار، همین امروز است.

سرنگون کردن جمهوری اسلامی دست نیرویی در آن جامعه را میبوسد که از همه قویتر است. طبقه کارگر از همه نیرومندتر است. تصور کنید اگر برق و آب و نفت و صنایع کلیدی اعتصاب کنند، آنوقت ین رژیم با اعتدال و بی اعتدال از پیه فلج می شود. خود این اعتصابات میتوانند کار صد تا رژیم ”تدبیر“ را یکسره کنند. ین کم هزینه ترین راه قلع و قمع جمهوری اسلامی است.

سازمان دادن چنین سناریویی و تبدیل کردن آن به واقعیت تنها از عهده طبقه کارگر و کمونیستهی ین طبقه ساخته است.