دولت اعتدال و سياست حق السکوت از کارگران

امان کفا

اخیرا دبیرخانه کارگر تهران، اسماعیل حق پرستی، اظهار داشته که ”مشکلات مالی اغلب واحدهای صنعتی کشور به دلیل نداشتن مدیریت و برنامه ریزی صحیح“ است. ایلنا نظر این ”فعال کارگري“ را منعکس کرده است که ”با توجه به رکود اقتصادی حاکم بر کشور، متأسفانه برخی از واحدهای تولیدی به علت سو مدیریت ونداشتن برنامه‌ریزی صحیح و همچنین کم توجهی مدیران و مسئولان استانی دچار بحران شده‌اند.“ عجب تفکر مشعشعی!!

قرار بود که کارگر در ایران ساکت بماند و به سیاست انتظاری که رهبر معتدل دولت جمهوری اسلامی وعده داده بود گوش کند. قرار بود که کارگر در ایران به امید بهبود روابط حسنه با آمریکا دل ببندد تا به یمن آن، سرمایه ها به ایران سرازیر شوند.  قرار بود که  کار آفرینان با اطمینان خاطر تولید را بجایی برسانند که همه انگشت بدهان، مات و مبهوت عظمت قدرت سرمایه در ایران بمانند.

قرار بود که تولید برای صادرات گسترش یابد و گردش سرمایه در ایران بجایی رسد که دیگر کارگری دلواپس نان شب خود و خانواده اش نباشد! قرار بود اشتغال همگانی بوجود آید، بیکاری از بین برود، و در یک کلام، کشور گل و بلبل آباد شود

تمام این ها به بن بست رسید و رکود اقتصادی برقرار شد، چونکه بزعم آقايان یکسری مدیران بی کفایت سرکار هستند!

پس آنهمه جار و جنجال بهشت برین و خزعبلات دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی همین بود؟!  دوران تاخت و تاز طرفداران دمکراسی و انتخابات آزاد مردم که دنبال روحانی افتاده بودند و رياکارانه کارگر را به سیاه لشگر این معرکه بازی ترغیب می کرد و به امید انتظار فردایی از امید فرا می خواند همین بود؟! معلوم شد که آن دوره گذشت و عمرش بسیار کوتاه تر بود از آنچه تصورش را می کردند.

ما که همان وقت هم گفته بودیم که جمهوری اسلامی معتدل و تندرو هر دو به يک اندازه و در يک سطح در مقابل کارگر کوتاه نخواهند آمد. جناح های آن و نزاع هایشان، گرچه واقعی، ولی درون خانوادگی و درون طبقاتی است و در تقابل شان با کارگر،‌ هم نظر و هم پیمان هستند. گفتیم که دیری نمی کشد که  آب از آسیاه بریزد و همه می بینند که تنها هدف بورژوازی از سیاست انتظار و تعديل، وقت خریدن برای ادامه حکومت سرمایه در ایران است. کمونیست ها واقعا حق داشتند.

هم صدایی و نزدیکی جناح های بورژوازی در قدرت در تقابل با کارگر معترض و تحمیل سیاست استيصال در مقابل هرگونه افق تغییر، آنچنان آشکار است که دیگر نمی توانند این یا آن جناح را مقصر معرفی کنند. بی جهت نیست که امروز نیروهای رنگارنگ بورژوازی  مدیران و سیاست های مدیریتی را دلیل وخامت اقتصادی معرفی می کنند. قرار است که  در دل این شرایط  بار دیگر دستگاه های تبلیغاتی بورژوازی براه افتند تا دوباره کل حاکمیت را از هرگونه تعرضی مصون نگه دارند.

شکوه های این ”فعال کارگري“  جمهوری اسلامی علیه مدیران ”نا آشنا“ به آخرین دست آوردهای مدیریت سرمایه، تنها انعکاس نیاز بورژوازی برای مقابله با اعتراض موجود طبقه کارگر ایران است. مبارزه طبقاتی که گاه پنهان و گاه آشکار، ولی هر دم و ثانیه در جریان است.  خانه کارگر و نماینده اش در تهران، به پتانسیل طبقه کارگر در این مبارزه کاملا واقف است و شکوه اش علیه مدیریت، و درخواستش از ”دولت و مسئولین“ برای پایبندی ”بیشتر به تعهدات خود“  در واقع فراخوانی است به دولت و حکومت که در صورت عدم رسیدگی حاکمان به آن، می تواند کل بنای خانه کارگر را هم منهدم کند.

حال آن دستگاه تبلیغات برای انتظار و امید بهبود دیگر خوابیده، و بیهودگی انتظار تغییر از بالا و درون حکومت دیگر خریداری ندارد. امروز دیگر گوش های شنوا برای سازماندهی برای خود و توسط خود طبقه کارگر بمراتب بازتر شده است. فعالین کارگری، امروز، بیش از هر وقت دیگر، دنبال راه ها و پاسخ هایی هستند که به این وضعیت وخیم اجتماعي پایان  دهد، و به همین اعتبار بار دیگر امکان رشد گرایش کمونیستی فراهم تر شده است. در حال حاضر، بیش از هر دوره دیگری در ایران،  درجه پیشروی رادیکاليسم کارگری نیازمند جدایی آشکار افق کمونیستی کارگری از افق های بورژوازی موجود است. این دوره، دوره ای پرتلاطم و دوره ای است که کمونیسم در ایران می تواند تاثیرات جدی در گسترش آگاهی طبقاتی کارگر داشته باشد.

وقوع، درجه و گستردگی اعتراضات کارگری در این یکسال و اندی که  گذشت،‌ بیانگر دریچه ای است که در مقابل کمونیست ها باز شده است. هم افقی و فعالیت متشکل کمونیستی در این دوره تنها تضمین گشایش این دریچه است