تسلیم، هزیمت یا مقاومت!

مظفر  محمدی

 دولتهای ذینفع در جنگ عراق هر کدام اهداف پلید خود را دنبال می کنند. دولت ترکیه، در رقابت با دولت مالکی در عراق و جمهوری اسلامی ایران، با حمایت از داعش از طرفی و پشتیبانی از استقلال کردستان از طرف دیگر، هدف تسلط سیاسی و اقتصادی خود بر مناطق سنی و کرد نشین شمال و مرکزعراق را دنبال می کنند و بتدریج به این هدف نزدیک می شوند. بارزانی رییس اقلیم کردستان، حمله اسلامی ها به عراق  را به فال نیک گرفته و علم استقلال با الحاق کرکوک را بلند کرده است. استقلالی که مورد حمایت اسراییل و ترکیه قرار گرفته است. استقلالی که تسلیم و سازش با داعش و نطفه جنگ قومی دیگر در کرکوک را در بطن خود دارد.    

جمهوری اسلامی در توافق با آمریکا، وظیفه دفاع از دولت مالکی در مقابل داعش را بر عهده دارد. فرماندهی و نیروهای زمینی و هوایی جمهوری اسلامی وارد عراق شده و جت های جنگی ایران مواضع داعش را بمباران می کنند. موفقیت ایران در سوریه در حمایت از بشار در مقابل مخالفینش و گرفتن مجوز دخالت نظامی تمام عیار در عراق از امریکا، جمهوری اسلامی را در رابطه با مردم ایران در موقعیت جدیدی قرار داده است. موقعیتی که با استفاده از آن فضای سیاسی در داخل ایران را ناامن تر و خفقان را گسترده تر خواهد کرد. در عرف جمهوری اسلامی و بنا به تعریف رهبرانش، جنگ همیشه مایه خیر و برکت بوده است. دولتی که وعده های گشایش اقتصادی و سیاسی اش پوچ از آب در آمده و وضعیت سیاسی و اقتصادی جامعه بدتر از پیش شده است، اکنون به بهانه جنگ در عراق، می تواند هر صدای مخالفی را خفه کند. تا دیروز هر مخالفتی از جانب فعالین کارگری و مردمی به امریکا منتسب می شد، امروز می تواند به طرفداری از داعش مربوط  گردد.در این گیرو دار، رهبران جریانات سیاسی  چپ و راست در منطقه، از زمره فالگیرها و نسخه نویس های حاشیه  سناریوی سیاه در عراق اند. حمله توحش اسلامی تحت عنوان خلافت سنی ها، آب را در لانه مورچه گان ریخته و نسخه های ملی و قومی تحت نام استقلال کردستان از طرفی و دفاع از تمامیت ارضی عراق از سوی دیگر، توسط جریانات ناسیونالیست کرد و شوینیست عرب و فارس پشت سر هم پیچیده می شوند. مبلغین استقلال طلب درعراق و منطقه، از جمله جریانات ناسیونالیست و قوم پرست کرد و کمونیسم بورژوایی ایران، همگی پشت بارزانی صف بسته و مدعی حفظ امنیت کردستان عراق با جدا کردن حساب آن از اوضاع عراق شده اند. همزمان با ناتانیاهو و اردوغان و بارزانی، جریانات چپ و راست منطقه، مدال ناجی و قهرمان ملی کردستان را بر سینه زده و خواهان بی تفاوتی مردم کردستان عراق در مقابل توحش اسلامیست های داعش در منطقه شده و حتی سازش آشکار و مخفی بارزانی با این توحش قرون وسطایی را زیر پرچم قومی استقلال لاپوشانی می کنند و به آن اعتراضی ندارند.

این ها همسو با دولتهای مرتجع منطقه و ناسیونالیستهای کرد، تجزیه عراق به سنی و شیعه و کرد را پذیرفته و چشم خود را بر سناریوی ابدی شدن جنگ قومی و مذهبی در عراق می بندند و خود را به نفهمی می زنند.

این جریانات هر کدام به بهانه ای و با فروختن تحلیل و ارزیابی های بی خاصیت و بی مایه، خود و مردم را نسبت به مبارزه با حمله اسلامیست ها و قتل و کشتار و آزار زنان توسط این جریان فوق ارتجاعی بی وظیفه کرده و یا این وظیفه را به جمهوری اسلامی واگذار نموده اند. این جریانات به بهانه اینکه جنگ با داعش دفاع از دولت مالکی است و جنگ فرصت طلایی برای تشکیل دولت مستقل اقلیم کردستان به رهبری بارزانی است، عملا طبقه کارگر عراق و مردم زحمتکش صرفنظر از قومیت و مذهب و نژاد را از این مبارزه انسانی و ازادیخواهانه برحذر می دارند. این ها پذیرفته اند که جنگ شیعه و سنی است و گویا سرنوشت آن را باید جمهوری اسلامی و دولت مالکی و خلیفه مسلمانان جهان تعیین کنند! انگار در این جنگ خانه ای ویران نمی شود، کارگران و مردم زحمتکش در محلات کار و زندگیشان به خون کشیده نمی شوند! این ها تحلیلگران و تماشاچیان صحنه جنگی هستند که به نام شیعه و سنی به مردم عراق فروخته می شود.

زمانی که جمهوری اسلامی حامی مردم عراق و قهرمان جنگ علیه اسلامیست های دشمن مردم می شود، نمی توان مبشر و مبلغ آزادیخواهی در عراق و منطقه بود. وقتی میدان نبرد به رژیمی  واگذار می شود که خود کم تر از داعش مردم را نکشته و کم تر از این جریان ارتجاعی، زن را تحقیر نکرده است. نمی توان در این منطقه زندگی کرد و سر خود را بالا گرفت. نمیتوان شاهد و تماشاچی سناریوی توحش داعش علیه مردم  و حضور جمهوری اسلامی بمثابه مدافع امنیت مردم شد و خود را کمونیست و چپ و آزادیخواه صرفنظر از مرزهای کشوری نامید. آیا کمونیست ها و چپ ها و کارگران و مردم زحمتکش سراسر عراق صرفنظر از اینکه عرب، کرد، مسیحی یا ترکمن هستند و صرفنظر از قومیت و ملیت و مذهب و نژاد، فقط ناظر و تحلیلگر و یا قربانی این جنگ و توحش اسلامیست های تحت رهبری خلیفه بغدادی، مالکی و قاسم سلیمانی فرمانده نظامی نیروهای جمهوری اسلامی اند؟! آیا بجای سازماندهی مقاومت و مبارزه ای شجاعانه و مستقل از این مرتجعین و جنایتکاران، بدوا علیه توحش داعش و نهایتا علیه کل ارتجاع قومی و مذهبی در عراق، ميبايست زیر پرچم پوسیده استقلال کردستان به رهبری بارزانی، مخفی شد و یا قربانی دست و پا بسته سناریویی گشت که از تل آویو و آنکارا تا اربیل و تهران برای مردم چیده شده است؟! 

کارگران و زحمتکشان عراق گله بی اراده ای نیستند که ابوبکر بغدادی و مالکی و مقتدا صدر و یا بارزانی و قاسم سلیمانی آنها را به گروه های شیعه و سنی و مسیحی و کرد و عرب و ترکمن و غیره بین خود تقسیم کنند، آنها را سر ببرند، بکشند و به کشتن بدهند و اگر زنده ای باقی ماند بدوشند! از منظر همه کسانی که در این جنگ کثیف قومی و مذهبی منفعتی دارند و از منظر مرعوب شدگان توحش اسلامیست های شیعه و سنی، ظاهرا راه دیگری بجز تسلیم و نظاره کردن و قربانی شدن برای کارگران و مردم زحمتکش عراق باقی نمانده است. کسانی که تسلیم این سناریو شده و یا منفعتی را در آن جستجو می کنند، شریک این جرم تاریخی اند. استقلال طلبان کرد و حامیانشان از زمره این دسته اند. اما سناریوی سیاه کنونی در عراق سرنوشت مردم این کشور نیست و نباید باشد. قیامی قهرمانانه و مسلحانه علیه توحش قومی و مذهبی در عراق توسط کارگران، جوانان و همه آزادیخواهان زن و مرد در عراق می تواند پایان این سناریو و طلوع آفتاب سلامت و امنیت و آزادی و رفاه برای جامعه عراق باشد. این صف را باید از همین امروز پایه گذاری کرد. در دل همین جنگ کثیف باید نطفه های یک نبرد انسانی و آزادیخواهانه بسته شود.

 بر خلاف دشمنان رنگارنگ مردم عراق، راه بسوی آزادی و نجات جامعه از توحش قومی و مذهبی بورژوازی عرب و کرد و سنی و شیعه و غیره همیشه باز است. کارگران و زحمتکشان عراق هیچ منفعتی در سناریوهای تاکنونی بورژوازی عراق و کردستان نداشته اند. کارگر هیچ منفعتی در عرب، کرد، سنی و شیعه بودن ندارد. نجات عراق از سناریوی سیاه کنونی و چند دهه اخیر، در دست کارگران، زنان و جوانان آزادیخواه عراق است که نمی خواهند بیش از این داغ قومی و مذهبی بر پیشانی شان بکوبند. نمی خواهند بیش از این به تسلیم یا هزیمت کشانده شوند! جنگ و سناریوی سیاه در عراق جنگ بورژواهای دزد و قاتلی است که زیر پرچم ننگین سنی و شیعه و کرد و عرب و غیره قایم شده اند. کارگران و زحمتکشان و هیچ انسان شرافتمندی نباید سرباز و قربانی این جنگ بر سر قدرت و ثروت توسط سرمایه داران بزرگ و کوچک گردد. کارگران و زحمتکشان و جوانان و زنان و مردان آزادیخواه عراق علیه  صفوف متخاصم این جنگ کثیف، به سازماندهی خود برای يک نبرد سیاسی و نظامی سرنوشت ساز نیاز دارند!