به مناسبت اعتصاب غذای رضا شهابی

خالد حاج محمدی

بر اساس اطلاعیه ”کمیته دفاع از رضا شهابی“  به تاریخ ١٨ تیر ٩٣، اعتصاب غذای رضا شهابی امروز وارد چهل و سومین روز خود شده است. اطلاعیه کمیته دفاع بدرستی نگرانی عمیق خود از وضع جسمی رضا شهابی و خطراتی که جان او را تهدید میکند، مشکلات همه جانبه او تحت تاثیر زندان و فشارهای همه جانبه جمهوری اسلامی و احتیاج فوری او به معالجات پزشکی را منعکس کرده است. بر اساس این اطلاعیه تا کنون تعدادی زیادی از اتحادیه ها کارگری از جمله سندیکاهای کارگری فرانسه، استرالیا و نهاد و جریانات مختلف کارگری و انسان دوست خواهان آزادی رضا شهابی شده اند.

تا کنون و از جمله در نامه های سندیکاهای فرانسه و... از رضا شهابی بدرست درخواست شده است که به اعتصاب غذا پایان دهد. رضا شهابی و همه کارگران زندانی و زندانیان سیاسی شایسته هر نوع حمایت و دفاع برای آزادی هستند. اما و بی تردید اعتصاب غذا و ضربه زدن به خود، تضعیف جسم و جان خود راه مناسب اعتراض به جمهوری اسلامی نیست. تصمیم زندانی به اعتصاب غذا به عنوان اعتراض با همه محدودیتهایی که دارد قابل درک و قابل فهم است. اما خانواده رضا شهابی و خانواده بزرگ و چند ده میلیونی طبقه کارگر ایران به سلامتی فعالین و دلسوزان خود محتاج است. خواست پایان دادن به اعتصاب غذا و تلاش برای قناعت فعالین کارگری، کمونیستها و آزادیخواهان زندانی در عدم اتخاذ هر نوع تاکتیکی که به تضعیف جسمی و روحی و روانی زندانی می انجامد، امری مهم است. ما هم امیدواریم رضا شهابی به خواست اتحادیه های کارگری و همه دوستدارانش مبنی بر پایان دادن به اعتصاب غذا جواب مثبت بدهد و همه را از نگرانی بیرون آورد و کارگران شرکت واحد و هم طبقه ای های خود را مایوس نکند. رضا شهابی و همه آزادیخواهان دربند گروگان های ما در زندانهای جمهوری اسلامی هستند. واضح است که روسای جمهوری اسلامی و در راس آنها دولت ”اعتدال“ ایران مسئول جان رضا شهابی و همه زندانیان سیاسی است. هر کارگری و هر زن و مرد آزاده ای باید بداند که آنچه بر رضا شهابی رفته است، آینه ای است که بورژوازی ایران و دولتهای مختلف آن آگاهانه میخواهد در مقابل جامعه و طبقه ما برای زهر چشم گرفتن قرار دهد.

میخواهند سرنوشت رضا شهابی و صدها فعال کارگری دربند را در مقابل طبقه ما  قرار دهند و به همه اعلام کنند، که این آینده همه کسانی است که در مقابل گستاخی طبقه سرمایه دار و دولت ”اعتدالشان“ و برای دفاع از طبقه کارگر و زندگی انسانی می ایستند. می خواهند ما را مجبور به تسلیم و سکوت در مقابل گستاخی صاحبان سرمایه و جنایتکاران حاکم، کنند! آنچه بر رضا شهابی و دهها و صدها کارگر معترض در زندانهای جمهوری اسلامی در همین یک سال دولت روحانی گذشته، آینه تمام قدی از تلاش بی تردید این دولت در دشمنی آگاهانه با هر نوع عدالتی در این جامعه به نفع طبقه کارگر است. دولت روحانی امتداد همه دولتهای ضد کارگری تا کنون است که برای تامین منافع سرمایه حاضر است جان هزاران کارگر را فدا کند.

در این تردیدی نیست که تلاش برای آزادی کارگران زندانی و آزادی زندانیان سیاسی وظیفه کل طبقه ما و هر فرد و گروه و حزب و جریانی است که به حقوق پایه ای انسان احترام قائل است. فعالین و رهبران هر اعتراض و اعتصاب کارگری اگر از روی نقشه و هدفمند کار کرده باشند، نمیتوانند به امر دستگیری و پدیده کارگر زندانی برای در هم شکست اتحاد خود فکر نکرده باشد. تلاش هر روز طبقه کارگر برای پس زدن تعرض بورژوازی به معیشت این طبقه و برای بهبودی در زندگی، بدون دخیل کردن فاکتور دستگیری و زندان و اهمیت دفاع از رهبران و سخنگویان اعتراض کارگری بشدت ناکافی است.  هیچ فعال کارگری، هیچ کمونیست و آزادیخواهی نیست که نداند، زندان بخشی از پروسه مبارزه ما است، و زندان آخر کار نیست. تاریخ مبازره طبقه کارگر و کمونیستهای این طبقه پر از تجارب و الگوهای مختلف از اشکال مبارزه زندانیان در زندانهای مختلف جهان است. زندانبان جمهوری اسلامی بر گنجینه ای از تجارب بورژوازی در سراسر جهان، از کشتار و شکنجه و ترور و تا قطع معیشت خانواده کارگری، برای به زانو در آوردن او و برای درس عبرت دادن به کل این طبقه سوار است. یکی از این تجارب اهمیت قطع رابطه و پیوند و فعال و رهبر کارگری با طبقه اش است. این پیوند تنها قطع ارتباط از نظر فنی و فیزیکی نیست. بلکه تلاش برای بردیدن فعال کارگری از سنت و روش و شیوه کار جمعی این طبقه است. قدرت کارگر و فعال کارگری در قهرمانی فردی نیست. ما در این زمینه هیچ وقت کم نیاورده ایم و هزاران کارگر و کمونیست در سی و چند سال گذشته قهرمانانه و تا پای جان در مقابل جلادان سرمایه ایستاده و جان دادند. دهها هزار از نسل و طبقه ما و از شریفترین و آگاهترین هم طبقه ای های ما در زندانهای جمهوری اسلامی کشتار شدند. قدرت طبقه کارگر، قدرت اجتماعی این طبقه و قدرت جمعی است که در اتحاد و در با هم بودن معنی میدهد. زندان قرار است این با هم بودن، این تلاش جمعی و مبارزه جمعی را از ریشه بزند. کار فردی و راه و روش مبازره فردی، راه و روشی که قابل تکثیر و تعمیم نیست، از جمله اعتصاب غذا، با هر درجه قهرمانی و فداکاری به مبارزه جمعی طبقه کارگر وصل نیست. تنها بودن کارگر و شرایط زندان را میتوان فهمید. اما باید پرسید که اشکال مبارزه کنونی ما و دهها مورد از اعتصاب غذا و هر اعتراضی که کارگر زندانی میکند، کدام پیوند را با مبارزه کل طبقه ما که امروز در عرصه اقتصادی و جنبش مطالباتی آن علیه سرمایه در جریان است بر قرار میکند و کجای این مبارزه قرار دارد؟ هر نوع اعتراض و مبارزه فعالین کارگری، رهبران اعتراض کارگری و فعالین کمونیست این طبقه، بدون جواب به این واقعیت و بدون برقراری اتصال با مبارزه جمعی و روزمره طبقه کارگر، راه به جایی نخواهد برد و در انزوا خواهد ماند.