بیانیه حزب حکمتیست – خط رسمی مسئله فلسطین و آینده اسرائیل باردیگر ماشین جنگی دولت قوم پرست اسرائیل به حرکت درآمده است و بیش از هزار فلسطینی محبوس در نوار غزه را به خاک و خون کشیده و هزاران نفر را زخمی و آواره کرده است. بهانه این بار ترور جنایتکارانه سه نوجوان اسرائیلی بود. بهانه ای که پوچی آن بلافاصله با ابعاد غیرقابل تصور کشتار و جنایاتی که دولت اسرائیل علیه مردم غیرنظامی نوار غزه، کودک و پیر و جوان براه انداخته است، برای همه در عمل روشن شد. دولت اسرائیل به فرصتى که ترور سه نوجوان اسرائیلی ايجاد کرده بود چنگ انداخت تا خود را از انزوایی که در خاورمیانه به آن تحمیل شده است خارج کند و خود را بعنوان يکی از قدرت های اصلی منطقه مجددا به کرسى بنشاند. آنچه که در غزه میگذرد، برخلاف تبلیغات میدیای دست راستی دول غربی، نه جنگی دو طرفه که یک جنایت جنگی و تعرض عنان گسیخته لشکر تا دندان مسلح اسرائیل به مردم بیگناه و محبوسی است که در نوار غزه در محاصره نیروهای زمینی و هوایی آن قرار گرفته اند. تک موشک پراکنی های نمایشی حماس در این میان، مینیاتوری از مقابله نظامی و "مقاومت" بیش نیست، مقابله ای که کسی جز دستگاه های خبرپراکنی سوپر دست راستی بی بی سی و پروپاگاندهای جنگ طلبانه دولت اسرائیل، برای مشروعیت دادن به تعرض جنایتکارانه ارتش اسرائیل، در باد آن نمی دمد. این دور از تعرض ارتش اسرائیل باز هم با موجی از اعتراضات مردم صلح طلب و عدالتخواه درکشورهای متروپل، آمریکا، فرانسه، انگلستان، و آلمان روبرو شد و میدیای دست راستی و خدمتگذران دول غربی، امروز ناچار شده اند که این اعتراضات را منعکس کنند. بسیج افکارعمومی ضد فلسطینی با مستمسک دفاع از مردم اسرائیل و مبارزه با حماس مدتها است کارآیی خود را از دست داده است. بار دیگر جهان در مقابل مسئله بی حقوقی و بی سرزمینی فلسطینیان و جرم و جنایاتی که شصت سال است در حق آنها میشود، قرار گرفت و تصاویر کودکانی که زیر موشک بارانهای ارتش اسرائیل در مدرسه و بیمارستان و زمین بازی قربانی میشوند، بار دیگر به خانه های مردم در کشورهای غربی رفته است. نه کشتار فلسطینیان در نوار غزه و ابعاد جنایتکارانه حملات اسرائیل به مردم غیرنظامی در فلسطین امر جدیدی است و نه اعتراضات جهانی به این توحش. آنچه که این دور از جنایات دولت اسرائیل و دامنه انعکاس اعتراضات نسبت به آن را متفاوت میکند، شرایط متفاوتی است که امروز در جهان و در خاورمیانه برقرار است. شرایط متفاوتی که در آن مجددا سرزخم قدیمی بی حقوقی فلسطینیان باز شده است. شرایطی که امکانات مناسب تری برای حل مسئله فلسطین و پایان دان به این زخم قدیمی و تاریخی را فراهم کرده است. فاکتورهای جدید تغییر موقعیت استراتژيکى خاورمیانه و بالطبع اسرائيل براى غرب ائتلاف های قدیمی تر در میان دو صف از دشمنان مردم محروم فلسطین را برهم زده است. ائتلاف شکننده بورژوازی غرب، این قطب ارتجاع بین المللی، برهم ریخته است، اروپا نه تنها به حمایت بی قید و شرط از اسرائیل پایان داده که آن را برای حل بحران فلسطین تحت فشار قرار داده است. تقابل و توازن نیروهای ارتجاعی و مترقی نه تنها در جهان که در خاورمیانه برهم خورده است. امروز اتحاد آمریکا و اروپا نیست که متحدانه حرف اول و آخر را در مورد نحوه مدیریت اقتصادی، نظامی و سیاسی جهان میزنند. علاوه بر اروپا و روسیه و چین، مدتها است که قطب دیگری در خاورمیانه بعنوان نیروی سهم خواه به میدان آمده است. سرنوشت امروزعراق، لیبی، سوریه، مقابله ارتجاعی با انقلابات مصر و تونس و اعتراضات خفه شده در کشورهای عربی با حکومت های ارتجاعی، همه و همه جلوه های عروج بورژوازی عرب است که بیش از این انزوا و عقب ماندگی از جهان سرمایه را به خاطر حفظ موجودیت اسرائیل، نمی پذیرد. اینها آن واقعیتی است که موجودیت اسرائیل را به مخاطره انداخته است و ماشین جنگی آن را به حرکت در آورده است. توحش دولت فاشیست اسرائیل علیه امروز مردم فلسطین، قلدری و ایستادگی در مقابل آمریکا و سازمان ملل، این متحدین همیشگی اسرائیل، عکسالعملی به انزوای اسرائیل، از دست دادن موقعیت استراتژیک خود و به خطر افتادن موجودیت آن است. اگر سه سال پیش دولت پاستوریزه و "صلح طلب" آقای اوباما در آمریکا و دول اروپایی در مقابل طرح محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی، برای درخواست عضویت در سازمان ملل بعنوان کشور مستقل فلسطین قاطعانه و متحد در کنار اسرائیل ایستادند و این درخواست را در نطفه خفه کردند، امروز به سادگی دیروز قادر به بازنگاه داشتن سر زخم قدیمی و تاریخی مردم فلسطین و حمایت بی دریغ و بی قید و شرط از سیاست های اشغالگرانه و جنایتکارانه دولت اسرائیل نیستند. عللاوه بر این اتحاد نیروهای ارتجاعی در منطقه، چون جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان و حماس، که از بی حقوقی فلسطینینان عمری برای زدن رنگ ارتجاع مذهبی - اسلامی برخواست برحق مردم فلسطین برای داشتن کشور سواستفاده کرده اند، امروز برهم خورده است. و میدان برای حضور فعال نیروهای سکولار، غیرمذهبی، کارگری و سوسیالیستی در دفاع از حق مردم فلسطین، باز شده است. انزوای امروز اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه شرایط مناسب تری برای پایان دان به مصائب مردم فلسطین فراهم کرده است. سهم خواهی بورژوازی عرب، نمی تواند نیروهای مترقی، طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی را هم به میدان نیآورد. انقلابات مصر و تونس و اعتراضات علیه دول مرتجع عربی، تنها اشکال بروز پتانسیل قومی امکان عروج نیروهای مترقی در دل این شرایط است. شرایطی که در بطن آن، امکان حل مسئله فلسطین و پایان دادن به بی سرزمینی فلسطینیان و آوارگی و کشتار آنها، فراهم شده است. اینکه این امکان میتواند به واقعیت بپیوندد یا نه، خود در گرو فاکتورهای دیگر از جمله توان و قدرت نیروی های مترقی و نحوه دخالت دول غربی و منطقه ای است. تا جایی که به مردم محروم فلسطین و خاورمیانه باز میگردد، از این شرایط باید بیشترین استفاده را کرد. حل مسئله فلسطین، در گرو تشکیل دو دولت مستقل، در اسرائیل و فلسطین، دو دولت سکولار و غیرقومی و غیرمذهبی، در مقابل نسخه های ارتجاعی کشور دار کردن مردم فلسطین، است. تنها دو حکومت غیرقومی و غیرمذهبی و سکولار در دو کشور فلسطین و در اسرائیل است که میتواند هم مردم محروم فلسطین را در کشوری حفط کند و در امنیت نگاه دارد و هم موجودیت اسرائیل را در قلب خاورمیانه عربی، ممکن کند. از این رو در این سیر، پایان دادن به حکومت قومی و فاشیست اسرائیل و به قدرت رسیدن یک حکومت سکولار و غیرقومی در اسرائیل و فلسطین، بخشی از حل مسئله فلسطین وآزادی و رهایی اکثریت مردم در فلسطين و اسرائيل است. نه سازمان ملل، نه جمهوری اسلامی ایران، نه اروپا و آلمان، نه روسیه و عربستان سعودی و قطر و ... هیچکدام منفعتی در شکل گیری یک کشور فلسطینی با یک حکومت سکولار، ندارند. هریک از این نیروها در این میان، بدنبال منافع خود، تلاش خواهند کرد که درتغییر جغرافیای سیاسی خاورمیانه، امتیازاتی برای خود کسب کنند و توازن را به نفع خود تغییر دهند. ریاکاری این نیروها در استفاده از محرومیت مردم فلسطین برای حل و فصل رقابت در میان خود، را باید افشا کرد. تنها و تنها محرومین جوامع خاورمیانه، طبقه کارگر از اسرائیل تا مصر و سوریه و لبنان و ایران، و هم سرنوشت های آنها در سراسر جهان، بخصوص آمریکا و اروپا است که اگر به میدان بیاید، میتواند نه تنها ماشین کشتار امروز دولت فاشیست اسرائیل را فلج کند و به حاکمیت اولترا راست قومی- مذهبی در اسرائیل پایان دهد، بلکه بلافاصله به این زخم قدیمی بی حقوقی فلسطینیان و کشتار بی رحمانه آنان، که تنها و تنها برای حفط منافع بورژازی غرب و متحد آن اسرائیل صورت میگیرد، پایان دهد. تنها و تنها نیرو و طبقه ای که از شکاف ملی، مذهبی، قومی و جنسی سود نمی برد است که میتواند مبشر یک آینده سکولار، انسانی و مترقی برای خاورمیانه باشد. به میدان آوردن این نیرو، کار جنبش کمونیستی است. در این راه فوری ترین خواست، خارج شدن نیروی های نظامی و ارتش اسرائیل از نوار غزه، پایان دادن به محاصره نوار غزه، پایان دادن به کشتار مردم غزه و از سرگیری مذاکرت صلح برای تشکیل کشور سکولار فلسطین در کنار اسرائیل است.
حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست (خط رسمی) ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۴
|