حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

مردم قبول نمیکنند

بار دیگر آینده مذاکرات، آینده رابطه ایران و امریکا، ادامه تحریمها، آینده وضعیت معیشت و زندگی بر سر جامعه ایران سایه افكنده است. یک سال و نیم است روحانی در راس دولت "امید و اعتدال" مردم را در امید به رفع تحریمهای اقتصادی، به رشد تولید و افزایش اشتغال، بهبود معیشت مردم و حل بیکاری، به "گشایش سیاسی و اقتصای" در انتطار نگاه داشته اند. نامعلومی نتیجه دور دوم مذاکرات سوالات جدی را در مقابل آینده وضعیت اقتصادی و معیشت مردم و بویژه طبقه کارگر، که به موفقیت مذاکرات گره زده شده بود، قرار داده است.

هر دو طرف این ماجرا، اوباما و روحانی، به این آشتی نیاز دارند. رسیدن به توافق نقطه اشتراک هیاتهای حاکمه امروز در ایران و واشنگتن است. توافق نه بر سر توان هسته ای ایران که بر سر مسائل پایه ای تر در منطقه و جایگاه ایران در استراتژی غرب و در راس آن امریکا در خاورمیانه است. نگرانی و هراس جمهوری اسلامی از عدم موفقیت مذاکرات واقعی است. دولت "امید و اعتدال" در راس جمهوری اسلامی و بورژوازی ایران بیش از هر زمانی به موفقیت این مذاکرات نیاز دارد. همزمان اما بیشترین استفاده را از عدم موفقیت یا هر دست اندازی در سیر مذاکرات میکند. همانطور که دوره ای از تهدیدات و فضای جنگی برای تحمیل خفقان به مردم استفاده کرد.

تاجائیکه به طبقه کارگر برمیگردد قرار است این مذاکرات بمثابه اهرم تقویت موقعیت جمهوری اسلامی در مقابل کارگران و تعرض بیشتر بر زندگی و معیشت آنان  عمل کند. قرار است با تحمیل فقر و تباهی کارگر و برمتن امید به موفقیت دولت "امید و اعتدال" طبقه کارگر و جامعه را به تسلیم و انتظار بکشند و به جای مبارزه مستقل و مستقیم خود چشم به بالایی ها بدوزند. قرار است افق یا بی افقی، امید و نا امیدی جمهوری اسلامی از پیشرفت یا عدم پیشرفت مذاکرات به افق یا بی افقی، به امید یا استیصال مردم تبدیل شود. قرار است با انداختن بار وضعیت نابسامان اقتصادی و تعرض وسیع به معیشت میلیونها انسان کارکن، به گردن غرب و تحریمهای اقتصادی خود را از زیر تیغ اعتراض جامعه و طبقه کارگر به فقر و تباهی بیرون بکشند و انگشت اتهام را به طرف دول غربی نشانه روند. قرار است  طبقه کارگر را با تبلیغات ملی و ناسیونالیستی با فراخوان "فداکاری" و تن دادن به فقر و فلاکت، به بهانه مبارزه با تحریمهای اقتصادی و رشد "اقتصاد ملی" این طبقه را ساکت نگه دارند.

 

جمهوری اسلامی ناتوان از سرکوب عریان، با ژست "اسلام لیبرال و خوش خیم" خود را برای رویارویی های آتی با مردم به تنگ آمده از نابسامانی اقتصادی، از استبداد و خفقان آماده میکند. جلو انداختن اصولگرایان بعنوان جناح لجام گسیخته و هار جمهوری اسلامی و ترساندن جامعه از بازگشت "اصولگرایان"، سازمان دادن تعرض به آزادیهای سیاسی در جامعه از کانال قوانین ارتجاعی و قرون وسطایی، راه انداختن دستجات جیره بگیر و اوباش حزب اللهی خود در خیابانها و تعرض به زنان و جوانان همه و همه بخشی از آماده شدن جمهوری اسلامی برای روزی است که طبقه کارگر و مردم به تنگ آمده وارد جنگ خود با جمهوری اسلامی بشوند.

اما ماراتن مذاکرات تا امروز مانع اعتراضات کارگری برای بهبود شرایط زندگی، برای بیرون آمدن از زندگی چند مرتبه زیر خط فقر نشده است. اعتراضاتی که نه برای افت و خیزهای مذاکرات تره خرد میکرد و نه حاضر است در مقابل وعده سر خرمن "گشایش اقتصادی" از حقوق و دستمزد امروز خود بگذرد. مردم با همه نگرانی از ادامه تحریمها و فشارهای سیاسی و اقتصادی کوچکترین فرصت را برای مقابله با استبداد حاکم، برای مقابله با حاکمیت اسلام در همه وجوه زندگی آن، برای آزادیهای سیاسی و فرهنگی از دست نمیدهند. کارگران، زنان، جوانان و مردم معترض ایران سکوت و تمکین و استیصال را قبول نخواهند کرد. اینرا اعتصاب معدنچیان بافق و اعتراضات مردم در اصفهان و تهران و سنندج و مشهد نشان داد. امروز همه از خطر طغیانهای اجتماعی در ایران میگویند.  همه اعتراف میکنند که مردم علیرغم همه نگرانی ها به استقبال این جدال با جمهوری اسلامی میروند.

 مردم! کارگران!

جنگ اینها برسر سهم و نقش شان در خاورمیانه، جنگ ما نبوده و نیست. جنگ ما با کل این صف بر سر آزادی، رفاه و سعادت است. آینده جدال و سیر مذاکره و آشتی آنان سالها است در جریان است. سالهایی که طی آن اکثریت مردم محرومیت کشیده اند، سرکوب شده و اقلیتی زندگی مرفه و ...  خودش را داشته اند. این کشمکش میتواند ماهها و سالها طول بکشد. برنده این جنگ هر که باشد سهم ما تعرض آشکار به زندگی و معیشت مان، به آزادیهای فردی و سیاسی مان و خفقان بیشتر است. این مذاکرات به نتیجه برسد یا نه تحریمها اقتصادی جنگی جنایتکارانه علیه بخش اعظم جامعه، علیه طبقه کارگر و محرومان جامعه ایران است  باید فوری و بی قید و شرط پایان یابد.

 باید صف خود را محکم کرد٬ باید با زدن دست محکمی به سینه  دولت "امید و اعتدال"، به جای چشم دوختن با بالا نیروی خود را برای جنگ آزادیخواهی علیه جمهوری اسلامی با سیاه و سبز و بنفش آن و با صف مستقل خود آماده کرد. سی سال حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده که آزادی، برابری، شادی، رفاه، استثمار نشدن، سرکوب نشدن، بهداشت، خلاصی فرهنگی با حاکمبت جمهوری اسلامی، چه سیاه و سبز و چه بنفش آن، در تناقض است. باید در مقابل حاکم کردن استیصال و انتظار بر فضای جامعه، علیه تحمیل اختناق اسلامی در محل کار و زندگی، علیه حمله بیشتر به سطح معیشت مردم ایستاد.

 حزب حکمتیست همه فعالین کارگری٬ همه فعالین کمونیست٬ همه زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب را به مقابله با این افق و بستن سدی در مقابل آن فرامیخواند.

  

حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی)

٢٨ آبان ١٣٩٣- ١٩ نوامبر ٢٠١٤