حزب کمونیست کارگری حکمتیست – خط رسمی

 باز هم قتل عام کارگران در آفریقا

۳۶ کارگر یک معدن در شمال کنیا به طرز وحشیانه ای هدف حملات تروریستی گروه اسلامی الشباب قرار گرفتند. ۳۲ نفر از این کارگران از ناحیه سر هدف قرار گرفته و ۴ تن از قربانیان هم گردن زده شده اند. مقامات پلیس و نیروهای امنیتی کنیا اعلام کردند: "این کارگران در حال استراحت بودند که هدف گلوله گروهک تروریستی الشباب قرار گرفتند". این فاجعه، مشابه کشتار بیرحمانه هفته پیش ۲۸ مسافر اتوبوسی است که به سمت نایروبی پایتخت حرکت می‌کرد و شبه نظامیان الشباب شاخه افریقایی القاعده مسئولیت آن را بر عهده گرفت. 

 پیش از این نیز این گروه همراه با آدمکشان بوکوحرام صدها نفر را در شرق و غرب آفریقا کشتار کرده بودند. از ربودن کودکان مدرسه ای تا به گلوله بستن مسافرین بی خبر در اتوبوس ها تا سر بریدن عادی ترین مردم عادی و همچنان "قهرمانانه" به بشریت متحیر اطمینان خاطر می دهند که این "مبارزه" ادامه خواهد یافت! 

٢٠ سال است که آفریقا صحنه جنگ های مذهبی، قومی و قبیله ای است. ٢٠ سال است که سناریوی سیاه در رواندا حاکم است. ٢٠ سال است که هر روز مذهبی، قومی، طایفه ای از نو ساخته و پرداخته می شود و به جان بغل دستی اش می افتد. تحلیل‌‌های رایج تاریخی در غرب پیرامون این نوع فجایع در قاره سیاه جملگی حاکی از "شوکه شدن" رسانه ها و میدیای غربی در برابر "بی‌فرهنگی" سیاهان است. مجموعه‌ای است از گوشه‌ و کنایه به آفریقائی‌ها و گذاردن بار مسئولیت مشکلات "قاره سیاه" به گردن خودشان؛ اگر آفریقا جزیره‌ای مستقل از "جامعه بین المللی" غرب بود و آن جنایت ادامه یک" سنت آفریقایی" بود شاید میتوانست فراموش شود. شاید میشد تحقیرشان کرد؛ بمبارانشان کرد؛ و در پشت دیوار بلند مدنیت و دموکراسی غربی نظاره گر له شدنشان زیر دست "حکام بومی" شد. امروز که نمیتوان به تباهی کشیدن روزانه زندگی مردم این جغرافیای سیاه را مخفی کنند، توحش الشباب و بوکوحرام ها را محصولات طبیعی و تولید داخلی، کشتار و سربریدن را به "فرهنگ عقب مانده غیر قابل درک" این "جهان نامتمدن" نسبت میدهند.  

قتل عام کارگران کنیا همچون سایر نقاط آفریقای سیاه، مانند آنچه امروز توحش داعش در خاورمیانه می کند، نمونه هایی از دنیای سیاهی است که به یمن دول "متمدن" غربی زندگی میلیونها انسان را به تباهی کشیده است.  

امروز زیر سایه بازار آزاد و دمکراسی غربی، زمینه فعال شدن مومیایی ترین تعلقات فراموش شده، به ضرب قدرت و نیرو، آماده است. به برکت تاکتیک "هرج و مرج خلاق"، نیروهای "آزادیبخش" غرب در اوکراین٬ عراق٬ افغانستان٬ لیبی٬ سوریه و خاورمیانه فعال شده اند. به برکت بمب افکنها و تانکهای ناتو، و پول و اسلحه و سازماندهی دنیای "دمکراسی"، این جنبش های پوسیده، "خفه شده" و فراموش شده، جملگی "رها" شده و به قله "آزادی" صعود کرده اند. این آن دورنمای تلخ و تاریکی است که جهان دمکراسی بورژوایی پس از پایان جنگ سرد، در برابر همه ما گشوده است. مسئولین و بانیان اوضاع امروز دنیا را نه در دل جریانات ارتجاعی محلی همچون الشباب ها و بوکوحرام ها، جبه النصر ها٬ القاعده ها و داعشها که باید جاى دیگر جستجو کرد؛ در غرب در میان دول اروپاى واحد و آمریکا؛ در کینه توزى جنگ سردى ناتو؛ در معامله جنایتکارانه سرکردگان اصلی سرمایه داری جهانی بر سر اوضاع آفریقا و خاورمیانه؛ بر سر زندگی میلیونها انسان در این جغرافیای "سیاه"، این جنگ بازندگان اقتصاد بازار آزاد و روبنای ایدئولوژیک آن است؛ اروپایی که می رود در هیئت جریانات فاشیست و نتونازیست، آرزوی چینی شدن و کارگر ارزان را متحقق گرداند. اینبار داس مرگ را ایدئولوژی بازار بالاى سر مردم جهان گرفته است.  

دولتهای غربی و رسانه های دستگاهی آنها گوشه هایی از جنایت انواع دسته جات آدم کش را نشانمان میدهند تا در خود غرب و دنیای "متمدن" طبقه کارگر و مردم این جوامع به افق سیاهی که به آنها تحمیل میکنند گردن نهند. اگر در افریقای جنوبی کارگران اعتصابی توسط دولت قتل عام میشوند٬ اگر در آفریقا در کنار بی مسئولیتی "دنیای متمدن" ویروس ابولا دسته دسته جان مردم را میگیرد٬ اگر در لیبی و سوریه و عراق متحدین دولتهای غربی در قامت انواع باندهای جنایتکار جان شهروندان را میگیرند و بازارهای بردگی و برده فروشی زنان را راه انداخته اند٬ و اگر در افریقا الشباب کارگران معدن را در کمال خونسردی کشتار میکند٬ در خود غرب و دنیای "متمدن" وسیعترین تعرض را به سطح معیشت طبقه کارگر و مردم محروم سازمان داده اند. زیر سایه دنیای یک قطبی و حاکمیت تمام عیار "دمکراسی" غربی و بازار آزاد٬ ابتدایی ترین دستاوردهای طبقه کارگر و بشریت متمدن در خود اروپا و آمریکا یک بیک پس گرفته میشوند. رشد جریانات جنایتکار و انسان کش در آفریقا و خاورمیانه ادامه و نتیجه وضعی است که در خود غرب نیز به بشریت تحمیل کرده اند. و امروز خواهیم دید که دنیای بازار آزاد و دمکراسی در نبود خطر جدی سوسیالیسم چه بربریتی را به دنیا تحمیل کرده است.

اما بطور قطع برای اکثریت عظیم مردم جهان، این پایان کار نیست. بشریت به یک بازگشت به اصل انسانی خود نیاز دارد؛ به جهان آزادی و برابری؛ به جهان کمون پاریس و انقلاب اکتبر، به  دنیای سوسیالیسم و هویت جهانشمول انسان که نقطه پایانی بر سیاهی دنیایی است که خالقین داعشها، الشبابها و بوکوحرامها برایشان ساخته اند.

 

حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست (خط رسمی)

 

٤ دسامبر ٢٠١٤