عمله ها و وزیران

 

مصطفی اسدپور


در طول هفته گذشته، ترکان معاون اول رئیس جمهور با اظهارات درخشان توجه فراوانی را بخود جلب فرمودند: آنچه که تامین اجتماعی تحت عنوان بیمه بیکاری از ساخت و ساز‌ها می‌گیرد، بیشتر شبیه پول زور است! این اظهارات پرده از تکاپوی دولت و مجلس در تصویب مصوبه تازه ای در زمینه بیمه کارگران ساختمانی در ایران برمیداشت. بله، حکایت بیمه برای کارگران ساختمانی وارد پرده جدیدی شده است! هر چقدر هم که در کلاف انواع خبرهای تکراری سر در گم شده باشید، هر چقدر هم که از بد دهنی جناب معاون دولت اعصابتان خرد شده باشد، اما بهر صورت یکبار دیگر سر زخم عدم بیمه های کارگران ساختمانی سر باز نمود. کسی نیست یقه عالجنابان صاحب مملکت را بگیرد، کدام بیمه؟ تکلیف ایام بیماری و از کار افتادگی و بیکاری گریبانگیر قریب پنج میلیون کارگر ساختمانی در آن جامعه چیست؟


دنیای ما دنیای جنون سرمایه است. بدون نیاز به ارجاع به مفاهیمی مثل جامعه طبقاتی و دولت بورژوازی ضد کارگر، عوامفریبی، استثمار، عصر تعرض نئولیبرالیستی به طبقه کارگر و ... فهم ساده تشخیص میدهد که این یک بازی برای دور نگه داشتن کارگران ساختمانی از همان سطح ناچیز بیمه های جاری کارگری در ایران است. شمول بیمه های اجتماعی برای کارگران ساختمانی در ایران تنها عمر هشت ساله، پس از تصویب اولین قانون مربوطه در مجلس خرداد سال ١٣٨٤ را پشت سر خود دارد! سرمایه داری هر کثافتی باشد اما هنوز اینرا میتوان به حساب ننگ آورترین جنبه های تاریخ آن نوشت. دو سال بعد تر و با تصویب "جزییات" اجرایی، طرح مربوطه عملا به طرحی برای تلکه کردن کارگران و نفی بیمه آنها تبدیل گردید. مصطفی چمران نماینده مجلس این قانون را کیسه گشاد سازمان تامین اجتماعی از راه حق بیمه کارگران خواند: بیمه کارگران ساختمانی وجود خارجی ندارد!


مطابق قانون مزبور میبایست هزینه بیمه ها از طریق کارگران ٧ درصد، کارفرمایان ٢٠ درصد از طریق هزینه کسب جواز ساخت و مابقی از طرف دولت تامین گردد. همزمان کارفرمایان ده رشته اصلی ساختمان سازی از پرداخت هزینه بیمه کارگران معاف گشتند. مصوبه دیگری از مجلس خبرگان هر گونه قانونی که مستلزم هزینه جدیدی برای صندوق دولت داشته را غیر ممکن میساخت. به این ترتیب تنها تعدادی از کارگران میتوانستند زیر چتر بیمه قرار بگیرند که قبلا کل هزینه بیمه آنها (از کانال حق عضویت کارگران و احتمالا هزینه کارفرماها) به صندوق سازمان بیمه وصول گشته باشد. تا سال ٩١ طول کشید تا دولت توانست محاسبه کند که این پول وصول شده میتواند بیمه دویست هزار کارگر ساختمانی را پوشش دهد. همزمان و بلاخره وزارت کار مراحل اجرایی صدور کارت مهارت کارگران بعنوان شرط شمول قانون بیمه را فراهم آورد. خرداد سال ١٣٩٢ مسئولین انجمن صنفی کارگران که در اجرای طرح دستی بر آتش دارد اعلام نمود بدلایل مشکلات فنی تنها هشتاد هزار نفر کارگر ساختمانی در چهارچوب طرح شناسایی شده اند. ... در سال ٩٣ این طرح بدلیل دودلی های دولت و مصوبات تازه تر از مجلس برای کاهش سهم کارفرمایان عملا متوقف شد. وزارت کار و سازمان تامین اجتماعی و دولت حاضر به پاسخگویی به بیمه ای که هرگز اجرا نشد و پول به جیب زده شده از دستمزد کارگران بعنوان هزینه بیمه، نیستند! آقای ترکان و دولت متبوع در صحنه آخر روی اکران تشریف دارند.


ساختمان سازی ماشین پرکار حوادث محیطهای کار است. تنها بطور متوسط نام یک کارگر هر روز به لیست مرگ وزارت کار افزوده میشود. بنا به مصوبه رسمی مجلس هر گونه رسیدگی به شرایط ایمنی محیطهای کار از دستور وزارت کار خارج گردیده و هر مورد بازدید احتمالی منوط به شکایت کارگران است که البته قبلا باید موضوعیت آن به تایید برسد! کار ساختمانی به آشویتسی شباهت دارد که دیگر کسی حوصله شمارش قربانیان فرسودگی و مخاطرات و سرنوشت سیاه آنها را ندارد. قراردادهای سفید، بکارگیری کارگران مهاجر افغانستانی، بی قانونی محض در این عرصه بیداد میکند. پیمانکاری، کارهای موقت و فصلی، انواع شکافها میان کارگران فرصت بی نظیری را در اختیار کارفرمایان (و در راس آنها خود دولت، شهرداریها، ارتش و سپاه و بسیج سازندگی) قرار داده است که بساط استثمار وحشیانه ای را سازمان دهند. ساختمان سازی مرکز پر تپش تولید و سازندگی و چراغ جادوی ثروت و ثروت نشینهای جدید و بیشمار در ایران هستند.


ساختمان سازی در پانزده سال اخیر تناقضی را با خود بهمراه داشته و هر چه بیشتر فشار این تناقض را به جامعه تحمیل کرده است. سوال اینستکه در مقابل یک جبهه کارگری پراکنده و غیر متشکل، جایی که تحمیل سیاه ترین روابط به کارگران رایج است پس چگونه است که دولت و رئیس جمهور و دوره های مجلس یکی پس از دیگری در مصاف با مقوله بیمه ها و بیمه بیکاری برای کارگران ساختمانی بر سر و کله خود و یکدیگر کوبیده اند؟ اگر قرار بر بامبول و عدم پرداخت بیمه ها بر کارگران است ( که رسما و عملا بدینگونه است) پس لزوم زنده نگاه داشتن مطالبه بیمه بیکاری و سر و صدا بر سر آن از کجا ناشی میشود؟ پاسخ این سوال را باید در تحولات عمیق و سریع در بسترهای سیاسی و اقتصادی ایران جستجو کرد.


بر خلاف تصویر نسبتا رایج از کارگران ساختمانی بعنوان "عمله ها" امروز بحث بر سر یک صنعت مدرن و عظیم در ایران است. تصویر چندش آور بالا شهری و تحقیر آمیز از "عمله" بجای خود، اما کارگر ساختمانی امروز بیشتر از زحمتکشان کم سواد روستایی، با یک شهروند با سواد، شهری، پر توقع و فنی کار مشخص میشود. هنوز هزاران کوره پزخانه با کارگر خانوادگی در این صنعت جا دارد اما ساختمان سازی معیار و وزن دیگری را در خود جا داده است. مساله دیگر اینستکه در قراردادها و پروژه های ساختمانی عمدتا طرف حساب کارگران خود دولت قرار گرفته است. در چشم کارگر آگاه این دولت استکه در مقابل دستمزدها و خواست کارگران شانه بالا میاندازد، در حین ساختن کاخهای آنچنانی همین بالایی های جامعه است که جان میکنند و برادرانشان جان میدهند. در واقع این کارگران ساختمانی، با ترکیب جدید این بخش، با نقش و مهارت صنعتی بسیار بالا است که بیمه های اجتماعی و بیمه های بیکاری را به دستور جلسات دولت و مجلس اضافه و تحمیل میکنند. مرکز کار این کارگران بیشتر از اینکه میدان جنوبی شهر باشد، در قلب شهر است، مراکز کاریابی اینها مستقیما در مصاف اداره کار است، طرف حساب اینها صاحبان پروژه های چند صد نفره است. از همین جاست که بخش ساختمانی، علارغم همه دشواریها توانسته است زمین را در یکی از مهمترین عرصه های مبارزه کارگری زیر پای دولت و جامعه گرم نگه دارد.


تا آنجا که به آقای ترکان و دولتشان برمیگردد، راستش زیاد لازم نیست نه اظهار فضل در مورد چگونگی رونق در عرصه ساختمان سازی را جدی گرفت و نه لحن بد دهن ایشان را. ایشان تقصیری ندارد، در قبال فیش ماهانه حقوق ماهانه باید هر روز لگدی به کارگر بزند. دلسوزی برای کارگر قبایی است که خود برای خود دوخته است، بیمه و بیمه بیکاری تخم لقی است که کارگر به دهان این جماعت انداخته است.


درست مانند نمونه کارگران معادن بافق همه چیز به این گره خرده است که کارگر ساختمانی با این دولت چکار خواهد کرد. کارگران ساختمانی در موقعیتی قرار دارند که تکلیف بامبول بازی دولت در زمینه بیمه ها و بیمه بیکاری برای کل کارگران صنعتی در ایران روشن کنند.


اول دسامبر ٢٠١٤