ضرورت سوسیالیسم از لندن تا تهران

اسد گلچینی

رادیو و تلویزیون های بریتانیا در اوائل ماه اکتبر بشدت سرگرم خبر راجع به باز هم و باز هم افزایش قیمت های سوخت بودند. روزنامه گاردین در شماره اول نوامبر مقالات، اخبار و نوشته های مختلفی در حول و حوش "جنجال" افزایش قیمت سوخت در بریتانیا دارد.این روزنامه در مقاله ای مستند کرده است که 10 درصد از جمعیت بریتانیا ( بیش از6 میلیون نفر) که دقیقا به قول این روزنامه از لحاظ اقتصادی و تامین معیشت جز دسته هفتم، یعنی آن بخش از جامعه که پایین ترین سطح در آمد را دارد (یا به قول بی بی سی طبقه هفتم !) هستند، از 13 ماه گذشته تا اکنون 35 درصد برق و گاز را گرانتر میخرند. این شش میلیون پایین ترین درامد را دارند و بخش قابل توجهی از سالمندان را هم شامل میشود، این شرح حال یک رقم شش میلیونی و بیشتر هم است! شرح حال بقیه   طبقه کارگر و وبویژه دسته بندی های با در امد پایین  بهتر از این دسته هفتم نیست و حقیقتا یک ذره فرق آنها را از هم جدا میکند چرا که برای همه آنها نرخ سوخت در این مدت یکسال گذشته همین 35 درصد افزایش را داشته است. گاردین و بی بی سی و دولت بشدت مواظب هستند که همه ابعاد فاجعه را بیان نکنند. احاد جامعه بشدت معترضند و احزاب و سازمانهای به اصطلاح کارگری هم بشدت مواظب مهار اوضاع هستند. در همه کشورهای ولز و اسکاتلند و ایرلند هم داستان همین است، در دیگر کشورهایی هم که هنوز مثل یونان و اسپانیا نیست اوضاع مانند بریتانیاست. همانطور که در همه شهرهای ایران هم قضیه همین است.مساله این است که نه تنها افزایش حقوقی برای اکثریت قریب به تمام کارگران و کارکنان در سه و چهار سال گذشته در کار نبوده است بلکه هزینه زندگی و بویژه هزینه برق و گاز به همین ترتیب که این امارها در روزنامه گاردین بیان میکند بشدت گران شده است. سابقا 7 ساعت شبانه روز نرخ سوخت ارزان تر بود و بسیاری و از جمله این شش میلیون مشتری همیشگی آن بودند و بنا به محاسبات این روزنامه نرخ سوخت در این ساعتها هم 30 در صدر گرانتر شده است. چه قدرتی میتواند افسار بریده شرکت و کمپانیهای بزرگ فروش سوخت به مردم را  بکشد؟

 ماه گذشته رئیس حزب کارگر در اقدامی که اساسا جنبه تبلیغات قبل از انتخاباتی را داشت اعلام کرد که چنانچه انها انتخاب شوند که دولت را داشته باشند برای مدت 20 ماه افزایش قیمت های سوخت را منجمد خواهند کرد( بدیهی است که بعد از این 20 ماه حزب کارگر نوبت را به سرمایه داران میدهد که باز هم افسار گسیخته به جان مردم بیفتند!) و چند روز بعدش در اقدامی مشترک از طرف شش شرکت بزرگ تامین گاز و برق در بریتانیا تصمیم به بالا بردن قیمت های خود تا سطح 10 در صد کردند! و بسیار روشن و صریحتر از همیشه به همه نشان دادند که در نظام سرمایه داری حرف اول را آنها میزنند و دقیقا دولت "کمیته اجرایی" آنهاست و ملزم به اجراست. آنها هستند که تصمیم میگیرند مردم چگونه زندگی کنند و به قول جان میجر نخست وزیر سابق محافظه کار بریتانیا که در همین رابطه اظهار نظر کرده است و مصاحبه اش زبان زد شده است ؛ مردم بین "خوردن یا گرم شدن" (eating or heating) یکی را باید انتخاب کنند! همه مردم در بریتانیا میدانند که هر ساله در فصل سرما بر اثر فقر از جمله تعدادی از بازنشستگان جان خود را از دست میدهند. مساله بسیار شور شده است که جان میجر را بیدار کرده است!

فکر میکنید دولت محافظه کار در مقابل این چنین وضعیتی چه عکس العملی نشان داد؟  نخست وزیردیوید کامرون اعلام کرد که مردم بروند و شرکت های ارزان تری پیدا کنند! حزب کارگر و اتحادیه های کارگری چکار کردند؟ هیچ کار و هیچ اقدامی جدی به این معنی که مثلا تمام شرکتهای بزرگ که اینگونه جنایتکارانه به جان مردم زحمتکش افتاده اند را اشغال و در مالکیت مردم قرار بدهند در کار نیست! حزب کارگر از فضا استفاده میکند تا انتخاب شدنش در دوره آتی انتخابات را قطعی تر کند و انگاه خودش مدیریت این وضعیت را در همکاری با سرمایه داران بکند.

از سوی دیگر تعطیلی مراکز کار و کارخانه و شرکت ها همچنان و هر روز در گوشه ای صد ها و هزار هزار قربانی میگیرد. نیروی کار بسیار ارزان و در بسیار مواقع مجانی از جوانان و پناهنده ها مانند همیشه برای صاحبان ثروت و کار موجود است، اعتراض و نارضایتی که قاعدتا باید با سابقه باشد در جریان است. کارگران مطالبات افزایش دستمزد ها را همراه با دیگر مزایای بازنشستگی و ... آماده میکنند و پی در پی اعتصاب های هشداری در جریان است. از سوی دیگر روشنفکران و دیگر ناراضیان در جامعه به تجمع های اعتراضی خارج از احزاب معمول و مسلط مشغولند. راه همین است و باید همراه شد هر جا و در هر فرصتی که میتوانیم. بشرطی که بختک تشکل های زرد و احزاب مهار کننده این مبارزات از این مبارزات دور شوند راهی به روشنایی وجود خواهد داشت. جنبش رادیکالی برای طرح مطالبات کارگران و مردم زحمتکش نیاز مند است و این را در تهران و شهرهای ایران تا لندن و همه بریتانیا و دیگر شهرهای اروپا همه جا نیازمندیم. این را بویژه همه جا کارگران کمونیست و فعالین کمونیست با تصور روشنی که از کارکرد این نظام های سرمایه داری و گرایشات مختلف سیاسی درون طبقه کارگر دارند، میتوانند تضمین کنند. این چگونه ممکن میشود؟ موضوع دیگری است که پرداختن به ان آدم را به زندگی بهتر و تاثیر گذاری بر پروسه آن میکشاند. خلاصه اینکه در ایران و بریتانیا همچون همه کشورهای دیگر(مستقل از اینکه در بعضی کشورها ازادی بیان و سطحی از تامین اولیه هست) اما واقعا برای طبقه کارگر آسمان یک رنگ است! کارگران به شدت به جنبش مستقل مطالباتی و مستقیما کوتاه کردن دست سرمایه داران  در همه جا و حداقل در سطح کشوری نیازمندند! شاید هیچگاه سوسیالیسم و ضرورت تولید برای نیازمندیهای همه احاد جامعه به اندازه امروز مورد نیاز نبوده است! ضرورت سوسیالیسم هیچگاه به این اندازه ای که در این مواقع هست احساس نمیشود،  این زمینه را در لندن یا تهران  برپایی یک جنبش مطالباتی رادیکال تضمین می کند.