"پیام سندیکا"

یک اقدام مهم در جنبش مطالباتی کارگران

اسد گلچینی

تلاش بخشی از کارگران ایران برای فعالیت مشترک  تحت عنوان یک نشریه و اقدامات مشترک چهار تشکل کارگری   رانندگان شرکت واحد تهران و حومه، فلز کار و مکانیک، کارگران نقاش و تزئیات و کارگران نیشکر هفت تپه، را به عنوان یک اقدام بسیار مهم و قابل توجه در جنبش کارگری باید دید.

"پیام سندیکا" قرار است زبان مشترک و زبان حال کارگران بویژه در بخشها  بشود. این اقدام مشترک و متحدانه  مهمی برای طبقه کارگر ایران و سر و سامان دادن به جنبش کارگری و مطالباتش است. نشریه پیام سندیکا که در تهران منتشر میشود و در صفحات انترنتی هم قابل دسترسی است بیش از بیش باید در اختیار کارگران قرار بگیرد.

بدون تردید پیام سندیکا محصول فعالیت و تلاش مهم فعالین و پیش کسوتان کارگری در این عرصه است. بخشی از رهبران و فعالین کارگری این دوره در ایران با کوله باری از فعالیت و زحمات و تحمل مشقات بسیار زیاد این اقدام مشترک و متحد را ممکن کرده اند و مایه خوشحالی بیشتری است که چنانچه این تلاشها تماما و بدون تردید در ایجاد یک جنبش مطالباتی کارگران که سنت و دستاورد های مهمی را ممکن کند خرج شود.

چه چیزی در این میان مهم است؟

همانطور که "پیام سندیکا" تاکید دارد کارگران درحراست از منافع خود باید متشکل باشند. حراست منافع کارگران از طرف خود را البته میدانیم که با مقاومت بسیار شدید دولت و کارفرما ها در ایران همراه بوده است. از سوی دیگر تلاش و آگاهی و مقاومت رهبران و فعالین کارگری قرار دارد که همیشه نوری در تاریکی برای بیرون آوردن جنبش کارگری ایران و طبقه کارگر ایران از اجحاف بیشتر از سوی دولت و طبقه سرمایه دار  و یا به قول این نشریه حتی "خرده مالکان و صاحبان ابزار تولید"  بوده است. این کارگران در هر فرصت و امکانی برای متحد شدن این توان استفاده کرده اند و در تلاشی همیشگی هستند. این تلاشها باید تقویت و گسترش پیدا کند تا جایی که جنبش کارگری قادر به داشتن سنگر هایی بشود که دولت و سرمایه داران نتوانند هر گاه که اراده کردند آنرا به راحتی کنار بزنند، سرکوب کنند و باز پس بگیرند.

واقعیت این است که هم اکنون آنچنان آگاهی ، توان و تجربه ای نزد همین بخش از رهبران و فعالین کارگری وجود دارد که اساسا در اتکا به خودشان میتوانند به اتحاد بسیار گسترده تری در جنبش کارگری در ایران دست یابند. امروز آنچنان تجربه و شخصیتهایی در جنبش کارگری هست که چنانچه خود اقدام به ایجاد اتحاد بین خود و متصل کردن شبکه های مرتبط به خود  بکنند جنبش کارگری شاهد جهش بسیار مهمی خواهد شد. "پیام سندیکا" گوشه و یا بخشی از این نوع فعالیت است و مهم است در این جهت پیگیری کنیم. اما پیام سندیکا قرار است چه درسی از تجربه دوره ده ساله گذشته خود و فعالیت هایش بگیرد. دیگر فعالین و کارگران، تشکل ها و رهبرانشان چه برخوردی قرار است به این فعالیت داشته باشند و در برابر اقدامات سازمانیافته کارفرما و دولت قرار است چه بکنند؟

مهمترین مساله ای که به اعتقاد ما میتواند این حرکت نوین کارگران را حفظ کند سرعت و تمرکز بر حراست از منافع کارگران و سازماندهی مبارزات جاری اش است. طرح مطالبات محلی و سراسری کارگران ، برجسته کردن آنها و نشان دادن راه برای مبارزه مشترک در جهت تحقق آنها کاری که پیام سندیکا دارد نونه هایش را بدست میدهد. این گفته به این معنی است که برای همه دست اندرکاران و فعالین کارگری چه در پیام سندیکا و چه در عرصه های دیگر آنچه که لازم و حیاتی است برجسته شود دنبال کردن منافع مشترک، مطالبات مشترک و منافع مشترک کارگران چه در سطح محلی و چه سراسری است. جنگ و نزاع "تشکل ها" یکبار دیگر نباید تجربه شود. نباید این مساله برجسته شود. کشمکش بر سر  نام تشکل  مادام که تشکلی مربوط به محیط کار معیینی است نباید مورد جدال هر گرایشی بشود که عنوان تشکل نمیتواند محتوی فعالیتش را براورد کند. دوره گذشته دولت با همه توان به جنگ کارگران سندیکای واحد و نیشکر هفت تپه رفت تا تجربه انها بازتکثیر نشود. در این دوره و با توجه به این دوره پر از تجربه بسیار سخت و گران برای بسیاری، و البته بسیار ارزشمند برای طبقه کارگر و کارگران در همین قسمت ها. در میان فعالین با گرایشات مختلف عنوان سندیکا و یا مجمع عمومی و یا ... موجب دوری و نزدیکی بود. اعتقادات سیاسی مختلف موجوب دوری بود. برجسته کردن نام تشکل و اصرار بر سر داشتن مثلا سندیکا به جای برگزاری تجمع های منظم و بدون اسم گذاری و برگزاری هیات های نمایندگی که حتی قابل تعویض هم باشند مورد مشاجره بود. همه اینها به کارگران پیشرو و دارای این تجربه و تجارب مشابه میگوید که از اینها هم باید درس گرفت. در این دوره به نظر ما آنچه برای کارگران در همین چهار بخش و در ابعاد سراسری هم مهم است مطالبات خود کارگران در این بخشها و در ابعاد سراسری است و آنطور که رضوی تاکید میکند نیازمندی و تشنه بودن کارگران به تشکل خودشان را با تاکید به این مطالبات میتوان دنبال کرد. دچار این توهم نباید شد که میتوان سندیکا و اتحادیه را در همه بخشها ایجاد کرد، دچار این توهم نباید شد که میتوان در چنین توازن قوایی شوراهای کارگری برپا کرد و دقیقا به این دلیل نباید نزاع بر سر قبولاندن سندیکا و تاکید زیادی بر آن باشد. دچار این توهم نباید شد که ابتدا باید تشکل ساخت و بعد جنبش را! ابتدا ده ها و صد ها سندیکا و شورا ساخت و کارگران را به قوانین و حقوق خود اشنا کرد بعد رفت و مطالبات محلی و سراسری را برایش جنگید! ابتا باید رفت و تشکل ها را به دولت تحمیل کرد بعد ...! اینها همه میتواند مانع بشود. نه طبقه سرمایه دار متوهم است و نه طبقه کارگر و رهبرانش باید باشند و این را باید دقیقا از سرمایهداران و دولتشان یاد گرفت! هر تشکلی تحت هر عنوان و اسمی ابتدا باید قادر باشد کارگران و مطالباتشان را آنطور که مثلا  سندیکای واحد و نیشکر هفت تپه که فرصت کردند و توانستند نمایندگی کردند. جنبش مشترکی از نیاز کارگران به اتحاد و سازماندهی مبارزات روزانه باید اساس و عنوان و مقدم باشد. چه در رابطه با دولت و کارفرما و چه در میان خود دست اندرکاران فعالیت های متحد کارگران. متصل کردن جنبش مطالباتی، برجسته کردن مطالبات محلی و سراسری و مشترک کارگران و یافتن مدافعان و رهبران ان در هر جایی و گذاشتن دست آنها در دست هم بزرگترین اقدام و پشتوانه برای تقویت جنبش کارگری است.اینکه کارگران از چه تشکلی و چه عنوانی برای این جنبش خود و حرکتهایشان استفاده میکنند را کاملا باید باز گذاشت. پیام سندیکا چنانچه این قطب نما را برای خود نداشته باشد همان مسیری را خواهد رفت که ده سال گذشته رفته ایم. دولت درسها و تکالیفش را خوب میداند. آنچه برای جنبش کارگری در ایران و در سطح بین المللی حیاتی است وجود یک جنبش مطالباتی قدرتمند شده است که بوسیله صد ها فعال و رهبر و شبکه های بهم مرتبط کارگران در محیط های کار  موجود است و این سازمان در مقابل کارفرما و دولت و یا به قول نشریه پیام سندیکا حتی هر خرده مالک و صاحب ابزار تولیدی قرار دارد. این آن ظرف مشترک برای طبقه کارگر و شرط پیشروی است. جنبش کارگری برای پا گرفتن، برای تثبیت خود، برای اینکه بتواند روی پای خود بایستد به این توانایی سازماندهی شده نیاز مند است.جنبش مطالباتی رادیکالی را باید در همه جا زمینه این فعالیت ها کرد. مساله ای که حرکت نوین کارگران را باید از گذشته ان مجزا و قابل تمیز بکند چه چیزی غیر از همین است که جنبش مطالباتی و مبارزه اقتصادی برای کارگران و متحد کردن آن در اشکالی مانند پیام سندیکا مبنی باشد؟ در نقطه مقابل این حرکت و خارج از این ،کم نیستند تشکل هایی که تاکنون با سازماندهی های مشابه اما در رکاب دشمنان طبقه کارگر و به عنوان ابزارهای سرمایه داران در میان کارگران هزاران و ممکن است صد ها هزار کارگر را در خود سازمان داده باشند.  تشکل هایی مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی و یا همین مجمع نمایندگان ضد کارگران ایران و ...

تجربه ساختن تشکل و ابراز کردن ان در جامعه البته که کار بسیار مهمی است و بدون ابراز علنی یک تشکل که مربوط به محیط کار و یا محیط های کار معیین میباشد امکان پیگیری مطالبات مشخص کارگران وجود نخواهد داشت.پیام سندیکا نوید بخش این نیاز و ضرورت در جنبش کارگری است و باید کمک کرد که راهش را برود.

جنبش کارگری و توانایی های بالقوه اش

تجربه "پیام سندیکا" یکبار دیگر نشان داد که چه نمونه هایی از ظرفیت و توانایی در جنبش کارگری ایران برای متحد کردن کارگران و ایجاد صف مستقل کارگری وجود دارد.در کنار این البته که وجود شبکه های کارگران که تحت عناوین مختلف که در محیط های کار و خارج از آن وجود دارد و التقاطی از کارگران و "فعالین کارگری خارج از محیط کار" هستند را فراگرفته است. جنبش کارگری نیازمند این است که توانایی های بالقوه اش را بشناسد. شاید این نکته بسیار بدیهی و پیش پا افتاده باشد، اما واقعیت این است که سطح آگاهی و وجود فعالین و رهبران آگاه به وظایف خود با موجودیت جنبش کارگری مطابقت ندارد. در سالهای گذشته و تا هم اکنون و به جرات میتوان گفت که چند ده رهبر و فعال برجسته از میان طبقه کارگر ابراز وجود داشته اند و شناخته شده هستند. در کنار این و بعنوان یکی از محصولات طبیعی این موجودیت، فعالیت های متنوعی است که تا کنون چه در زمینه سازماندهی تشکل های کارگری و چه سازماندهی مبارزات جاری کارگران وجود داشته است. وقتی که به ادبیات، خطابیه ها، انتظارات در نامه های مشترک، مقالات و بیانیه و اعلامیه هایشان و فعالیت هایشان بیشتر خیره میشوی میتوانی ببینی که این جنبش برای خیز برداشتن برای قدرتمند کردن خود ضعیف نیست.برعکس حتی بسیار قدرتمند است. این قدرت منتهی هنوز نتوانسته است با توان و قدرت جنبش کارگری چفت بشود. به یک معنی درد همیشگی که در میان سازمانهای سیاسی چپ و کمونیست که مربوط و مرتبط به طبقه کارگر و فعالینش هستند، در میان این رهبران و فعالین کارگری هم وجود دارد. ده ها زن و مرد کارگر که بعنوان پیشروان و رهبران کارگری هم اکنون در جنبش کارگری ایران شناخته شده هستند چگونه است که قادر به برداشتن موانع عملی خود این جنبش در مبارزات جاری اش در مقابل سرمایه داران و دولت نیستند؟ انتظار این است که کسانی و جریاناتی خارج از این طیف این موانع را کنار بزند؟ اگر فرضا در میان سازمانها و احزاب سیاسی مسایل گروهی باید نمایندگی شود و این یک داده است چه خوب و چه بد! باید سوال کرد که در میان این فعالین و رهبران چه چیزی عمل میکند که خود خطابیه ها ، نامه ها و توقعات و ترسیم چهارچوبی برای فعالیت که در میان این رهبران موجود است برای خود آنها معنی عملی ندارد؟ ما فکر میکنیم حتی همین اندازه از وجود فعال و رهبران روشن بین و پیشرو که هم اکنون در طبقه کارگر ایران وجود دارد برای دو بار سازماندهی قدرتمند این طبقه در مبارزات جاری اش و برای داشتن یک جنبش مطالباتی قدرتمند کافی است! "پیام سندیکا" از نوع حرکت هایی است که این توانایی های بالقوه را میتواند بسیار سریعتر و با کنار زدن موانع از هر نوعش را باز هم برای جنبش کارگری و بر قاعده گذاشتن ان یکابر دیگر "کشف کند". این چنین اقدامات و فعالیتهایی باز هم نشان میدهد که برای متحد کردن کارگران، برای متحد شدن رهبران و فعالین کارگری و برای داشتن صف قدرتمندی که جنبش کارگری را بر یک جنبش مطالباتی قدرتمند که مطالباتش را ردیف کرده و میشناسد و برای آن خشت روی خشت میسازد و قدم به قدم آنها را متحقق میکند نباید منتظر فضای "ازاد و دمکراتیک" و فضایی که دیگر برای کارگران خفقان و سرکوب وجود ندارد و یا ضعیف شده است بود! فرصت ها را باید دریافت و برای متحد شدن و سازماندهی طبقه کارگر از کارگران در کارخانه و مجتمع های صنعتی بزرگ  تا کارگران  کارگاه های خانگی  و ارتباط طبقاتی با مطالبات مشترک محلی و سراسری شتافت.