جمهوری اسلامی در سازمان جهانی کار نماینده کارگران نیست

اسد گلچینی

جمهوری اسلامی کرسی نمایندگی کارگران ایران در سازمان جهانی کار(ILO) را اشغال کرده است.  این دولت سرکوبگر کارگران، ممنوع کننده تشکل های مستقل کارگری و زیر پا گذاشتن حتی معاهده های مورد توافق بین المللی چگونه میتواند نماینده کارگران هم باشد؟ کرسی نمایندگان تشکلهای مستقل کارگری  و نماینده های برگزیده کارگران ایران در ای ال او به جمهوری اسلامی داده شده است. اینکه جمهوری اسلامی به عنوان یکی از دولتها  که طبقه سرمایه دار در این کشور را نمایندگی و حفاظت میکند در این سازمان عضو است، جای اعتراض چندانی نمیتواند باشد چرا که در این سازمان که اساسش بر حفاظت و ترمیم نظام سرمایه داری گذاشته شده است در میان همه دولتهای مرتجع و سرمایه داری دنیا و معادلات این دنیا جای دولت ایران هم حتما باز خواهد بود! اساس این سازمان بر منافع و قطب نمای بورژازی میچرخد و بنا به گفته گای رایدر مدیر کل این سازمان " تا سرمایه دار نباشد و تا سرمایه وجود نداشته باشد کارگر کار ندارد"!

پذیرش جمهوری اسلامی به عنوان نماینده کارگران در ایران بزرگترین توهین به کارگران ایران است و بسیار مضحک است. کارگران در ایران تحت شدیدترین بی حقوقی ها هستند. کارگران در ایران آزاد نیستند تشکل مستقل از دولت سازمان بدهند. طبقه کارگر در ایران به هیچ عنوان در تعیین شرایط فروش نیروی کار خود آزاد نیست و هیچ قرارداد جمعی دو جانبه ای هیچگاه بین کارگر و تشکلهایش با سرمایه دار وجود نداشته است. کارگران قانونا حق اعتصاب ندارند. در ایران نماینده و فعال کارگری جایش  در زندان است و خود و خانواده اش در شرایط  دشوار اجتماعی و اقتصادی قرار میگیرند. در یک کلام کارگران در ایران نه تنها بوسیله سرکوبگران و زندانبانانش نمایندگی نمیشود بلکه بزرگترین توهین به طبقه کارگر را هم در سطح بین المللی احساس میکند. ای ال او پذیرفته است که جمهوری اسلامی نماینده کارگران ایران است. این وارونگی را باید به سازمان جهانی قبولاند. در این سازمان قرار است نماینده های کارگران هم باشند. ای ال او جمهوری اسلامی را بعنوان نماینده و عضوی از خود پذیرفته است و دقیقا  به معنی همدستی در سرکوب  و خاموش کردن طبقه کارگر ایران نقش ایفا میکند.

این عرصه مهمی است که طبقه کارگر ایران در این جبهه هم بتواند صدای حق طلبانه و مطالبه اش را پیگیری کرده و طبقه کارگر در دنیا را متوجه همه ابعاد اجحاف و استثمار و سرکوبی که در جریان است قرار بدهد. این مساله مورد توافق بخش بسیار وسیعی از کارگران و فعالین و تشکلهای کارگری در ایران است. مساله قابل توجه این است که پیگیری و تحقق این مطالبه اساسا به عهده سازمانها و تشکیلات ها و افراد فعالی است که در خارج کشور هستند و هماهنگ با  این اعتراض طبقه کارگر میتوانند فعالیتی همه جانبه داشته باشد. این عرصه بسیار مهمی برای کمک به مبارزه طبقه کارگر در ایران و برای پیشروی اش در این عرصه است و میتواند مستقیما بر همه وجوه جنبش کارگری در ایران و بویژه مساله تشکل هایش تاثیر بگذارد.

میتوان گفت که فعالیتی روتین، پیگیر و نقشه مند برای پیگیری این مبارزه و تحقق آن در جریان نیسته به درجه زیادی میتوان گفت غایب است. حداقل و انصافا وقتی به فعالیت خود ما ها نگاه میکنی بخش بسیار کوچکی و بعضا بطور اتفاقی را این عرصه تشکیل میدهد. ممکن است در طول یک سال چند بار اطلاعیه و بیاینه و افشاگری اینجا و آنجا بشود یا آکسیونی در زمان برگزاری کنفرانس سالانه این سازمان صورت بگیرد و این نشان داده است بسیار مهم و ضروری است اما بشدت نا کافی است. اعتراض به عدم حضور نماینده های کارگران در ایران در سازمان جهانی کار اعتراضی بشدت بر حق و حتی امکان عملی آن غیر ممکن نیست و همین باور است که فعالیت تاکنونی و منظم  گروه ها و افراد مختلف را هر ساله و پیگیرانه به حفظ این اعتراض و تلاش برای گسترش آن ترغیب میکند. توقع به جایی است اگر طبقه کارگر ایران از همه مدافعان چپ و کمونیست خود در خارج کشور بخواهد تا این موضوع مهم را دنبال کرده و پیشبرد و قدم به قدم پیشروی این کارزار را تضمین کنند.

اگر طبقه کارگر در ایران صدایش و اعتراضش را نمیتواند به سازمان جهانی کار آنطور که باید برساند، چرا نیروی های زیادی  که در خارج کشور هستند به نیابت از این طبقه این کار را نمی کنند؟ چه موانعی وجود دارد؟  لازم است به این میدان پا بگذاریم و موانع را رفع کنیم. پیشکسوتان و فعالین صف مقدم این فعالیت و مبارزه لازم است در این زمینه باز هم پیشقدم باشند و به این مبارزه جلن روتین و پیگیرانه و قدرتمندی بدهند. در خارج کشور طیف بسیار گسترده ای از نیروها و افراد و گروه ها و احزاب طرفدار طبقه کارگر وجود دارد چگونه است که نمیتوانند بر این مساله تمرکز داشته باشند و یکی از فعالیتهایشان را دنبال کردن این مهم بکنند؟ فعالیتی روتین برای این اعتراض لازم است که آکسیون و اعتراضات حول و حوش کنفرانس سالانه این سازمان میتواند کوه یخ  آن باشد. در چنین صورتی است که طبقه کارگر ایران و همه فعالینی که تا کنون جلب حمایت تعدادی از تشکل های کارگری که اساسا در فرانسه ممکن شده است را به کشورهای دیگر برسانند و جمهوری اسلامی و سازمان جهانی کار هر دو مورد بیشترین اعتراض در مورد وضعیت طبقه کارگر و نمایندگی کردن جمهوری اسلامی به جای کارگران قرار بگیرند. این مبارزه سنگین را باید نیروهای مخالف این سیاست ای ال او و سرکوبگری جمهوری اسلامی به عهده داشته باشند. تمرکز بر این مبارزه و اتحاد عمل و همسویی یا هر تلاش هماهنگی که لازم باشد را باید ممکن کرد.  این توقع بجایی است که بحق از طرف طبقه کارگر و همه رهبران و سازماندهندگان مبارزه کارگران میتواند و لازم است طرح شود و دنبال شود. این فعالیت میتواند مستقل از هر دوری سیاسی و تشکیلاتی که بین سازمانها و نیروها و گروه ها و جمع های این عرصه از مبارزه است صورت بگیرد، عملی شود و صدای طبقه کارگر ایران به حق آنچنان بلند باشد که سازمان جهانی کار را از درون و بیرون زمانی ناچار از پس دادن صندلی نمایندگان کارگران ایران به خودشان بکند. این یکی از عرصه های نبرد کارگران در ایران است که باید در خارج کشور هم به آن بطور روتین پرداخت.