یک سیاست مسئولانه در قبال امروز سوریه
مصاحبه کمونیست با مظفر محمدی

کمونیست:اطلاعیه حزب سیاست معینی در مورد سوریه اتخاذ کرده است. لطفا جوانب و زوایای مختلف این سیاست را بیشتر توضیح دهید.

مظفر محمدی: انقلابات شمال افریقا و خاورمیانه تحت نام بهار عربی نور امیدی را در دل میلیونها انسان در افریقا و خاورمیانه تاباند. ابعاد خیزش های انقلابی فراتر از مرزهای تونس و مصر که انقلابات توده ای از آنجا آغاز شد، رفت و در پایتخت های کشورهای اروپایی، میدان تحریر قاهره سمبل اعتراضات توده ای علیه تبعیض و نابرابری شد. متعاقبا در دیگر کشورهای خاورمیانه در یمن، بحرین، عربستان، لیبی، سوریه...، اعتراضات توده ای علیه دیکتاتوری و استبداد سیاسی و فقر و نابرابری برپا گردید.
همزمان بورژوازی منطقه و امپریایست ها و در راس آنها دولت امریکا با تمام قوا به میدان آمدند تا این بحران سیاسی را از مسیر انقلابی اش منحرف کنند. در این راستا، بورژوازی مصر و تونس تا هم اکنون در مهار کردن انقلاب در این کشورها و به خانه فرستادن مردم سنگ تمام گذاشته اند. جریانات ضدانقلابی اسلامی و ارتجاعی، برای سرکوب و مهار خواستهای انقلابی و ازادیخواهانه و برابری طلبانه کارگران و مردم شمشیر را از رو بسته اند و این کشمکش بین انقلاب و ضد انقلاب هنوز ادامه دارد. بورژوازی بین المللی اگر در تونس و مصر نتوانستند رژیم های متحد خود را حفظ کنند و مانع سقوط حسنی مبارک و بن علی شوند، اما در دیگر کشورها با دخالت های مستقیم و صرف میلیاردها دلار، اعتراضات سیاسی و اجتماعی را کاملا از مسیر خود منحرف کرده و با وارد کردن اسلحه و جنگی کردن فضا، عملا سناریوی سیاهی را به این جوامع تحمیل کردند. ابتدا اپوزیسیون ارتجاعی و باند سیاهی دولت لیبی را مسلح کردند. متعاقبا منطقه پرواز ممنوع اعلام نمودند و به قیمت کشتار جمعی و فجایع انسانی و تخریب زیر بنای اقتصادی جامعه و بی خانمان کردن مردم، قذافی را بزیر کشیدند و قهرمان این سناریو را دمکراسی غربی اعلام نمودند. اکنون لیبی بعد از قذافی میدان جنگهای قبیله ای و باند سیاهی است و شیرازه جامعه از هم گسسته است.
جنگ سوریه تداوم این سناریو است. سناریوی سیاه در سوریه تداوم سناریو و تجارب سیاه جنگهای امپریالیستی و ارتجاعی از جمله در عراق، افغانستان و لیبی است.
اطلاعیه حزب حکمتیست خاطرنشان می کند که جنگ ارتجاعی در سوریه به میدان تقابل دول امپریالیستی و حاکمان مرتجع کشورهای عربی تبدیل شده است. در این رابطه، میلیتاریسم دولت روسیه به رقابت و تقابل با میلیتاریسم دول غربی و در راس آن امریکا، برخاسته است. ترکیه و عربستان و اسراییل از طرفی و جمهوری اسلامی و حزب الله از طرف دیگر هم، در این جنگ ارتجاعی بدنبال اهداف و منافع و سهم خود هستند. جنگ ارتجاعی در سوریه به نقطه تلاقی و تقابل امپریالیستی و دول مرتجع و منافع بورژوازی حاکم به ریاست بشار اسد و اپوزیسیون بغایت ارتجاعی و ضد انقلابی و دارو دسته های باند سیاهی و مذهبی ، تبدیل گشته است.
از نظر ما اهداف امپریالیستی و بورژوازی در این سناریوها این است، به مردم جهان القا کنند که انقلاب و تغییر از پایین ممکن نیست. اگر می خواهید دیکتاتورها را کنار بزنید، لازم به زحمت شما نیست، ما هستیم. وسوسه انقلاب و تغییر از پایین را از سر خود بیرون کنید. دمکراسی می خواهید، ما با صرف پول و اسلحه و بمب برایتان به ارمغان می آوریم.
ضد انقلاب بورژوایی با تحمیل استیصال به مردم، حد اقل در این دوره و از جمله در سناریوی سوریه، به اهداف پلید خود که کور کردن و به حاشیه راندن افق انقلاب و ازادیخواهی و برابری طلبی با تصمیم و اراده طبقه کارگر و مردم زحمتکش است، دست یافته اند.

کمونیست: اطلاعیه حزب خواهان قطع فوری جنگ در سوریه است. این یک اعلام موضع است یا اینکه، در سوریه بطور مشخص نیروهایی قادر به تضمین این جهت و سیاست وجود دارند؟ حزب حکمتیست در این رابطه چکار می کند؟

مظفر محمدی: اعلام موضع تعبیری پاسیو و بی تفاوت در مقابل مسایل است. اطلاعیه حزب ادعانامه و کیفرخواستی است علیه جنگ ارتجاعی در سوریه. کیفرخواست میلیاردها انسان و وجدان بشریت متمدن و انساندوست در سراسر جهان علیه یک فاجعه انسانی و مسببینش در سوریه است.
ما خاطرنشان کردیم که تحولات خونبار و فاجعه آمیز سوریه، قبل از هر چیز و هر کس دامن طبقه کارگر این کشور و مردم زحمتکش را گرفته است. میلیون ها شهروند سوریه در منگنه یک جنگ و تقابل ارتجاعی بورژوازی حاکم و اپوزیسیون ضد انقلابی تحت نام " شورای انقلاب سوریه" و "ارتش آزاد" گیر افتاده اند. خانه های مردم بر سرشان خراب شده و صدها هزار نفر بی خانمان و آواره و زخمی و یا کشته شده اند. شیرازه مدنی جامعه ازهم گسسته است.
حزب حکمتیست بعنوان راه چاره فوری، بر راه حل های سیاسی و غیر نظامی و پایان دادن به رقابت های امپریالیستی و جنگ داخلی دولت ارتجاعی بشار اسد و اپوزیسیون مرتجع و تحمیل شده به مردم سوریه، تاکید می کئد.
ما خواستیم، صرفنظر از اینکه ضد انقلابیون حاکم و اپوزیسیون در چه توازن قوایی در مقابل همدیگر قرار دارند، این جنگ که ربطی به منافع طبقه کارگر و مردم سوریه ندارد، باید بفوریت خاتمه یابد. اینکه آیا نیروهایی در سوریه برای تامین و تضمین این سیاست وراه حل وجود دارد جواب قاطعی و سراستی ندارد. آنچه که ما شاهدیم این است که این مردم در منگنه یک جنگ ارتجاعی هر گونه توان اعتراض و تاثیر گذاری را از دست داده اند. هم اکنون مردم سوریه حتی در مناطق تحت تسلط دولت بشار اسد از فرط استیصال، راه نجات خود را دخالت نظامی امریکا و متحدینش و ایجاد منطقه پرواز ممنوع می دانند.
با وجود این، انتظار اینکه کارگران و مردم زحمتکش در کشوری جنگ زده و اسیر ناامنی و بی خانمانی و تحت تسلط دیکتاتوری نظامی بشار و باندهای سیاه ومسلح اپوزیسیون، علیه جنگ، اعتراضات اجتماعی و توده ای بر پا کنند، اگر چه بسیار سخت و هزینه بردار است، اما غیرممکن و محال نیست. به شرطی که مردم در مقابل جنایتکاران مسلحی که شهرها و روستاها و خانه های مردم را سنگر جنگ کثیفشان علیه همدیگر کرده اند، نظاره گر و تسلیم نباشند. و باز به شرطی که به راه حل های امپریالیستی و بورژوازی منطقه که تجربه ی عراق و افغانستان و لیبی را بدست داده اند، امید نبندند. اگر در میان اپوزیسیون رژیم بشار اسد جریاناتی پیدا می شوند که بتوانند از جنگ فاصله گرفته و باندهای سیاه سلفی و مذهبی و عشیرتی را زیر فشار قرار دهند، می تواند به مردم امیدی بدهد که اعتراضات سیاسی و توده ای شان را سازمان داده و اولین و فوری ترین خواست شان را قطع فوری و بدون قید و شرط جنگ اعلام کنند... علاوه بر آین چرا باید افکار عمومی جهانی، انسانیت و وجدان های بیدار جامعه بشری مردم سوریه را در جنگ کثیف ارتجاعی که به انها تحمیل شده است، تنهابگذارند. چرا نمی شود به جای هجوم گروه های حزب الله و سلفی های عراق و عربستان به سوریه برای شرکت در جنگ و به حمایت از این و آن طرف، اجتماعات بزرگ انسانها در سراسر جهان به حمایت از مردم سوریه تشکیل نمی شوند و به کمک این مردم نمی شتابند. چرا طبقه کارگر جهانی و سندیکاها و تشکل ها و سخنگویان طبقه کارگر درمورد این قاجعه انسانی ساکت اند؟ چرا مردم امریکا، آلمان، انگلستان، فرانسه و روسیه نمی توانند با اعتراضات سازمانیافته ی کارگری و توده ای، دولتهایشان را تحت فشار قرار نمی دهند؟ می توان افسار بشار اسد را کشید تا از بمباران و توپ باران شهرها و منازل مسکونی مردم دست بر دارد. می توان شاه عربستان را تودهنی زد که از حمایت گروه های باند سیاهی سلفی دست بردارد واین وحوشی که قلب مخالفین خود را کنده و می خورند از میان مردم رانده شده و منزوی گردند...
شاید در مقابل بلاتکلیفی و یاس عمومی که بر جوامع بشری مستولی شده، اینها تخیلات و آرزوهای شیرین اند. اما این توقعات ظاهرا دست نیافتنی در مقابل نیروی عظیم بشر متمدن و انساندوست و مترقی جهان امروز می توانند واقعیاتی ممکن و دست یافتنی شوند. برای طبقه جهانی کارگر این کم ترین کاری است که شدنی است. قبل از اینکه امپریالیستها رقابتهایشان را تعیین تکلیف کنند و یکی منطقه پرواز ممنوع اعلام کند و دیگری موشکهای پیشرفته زمین به هوا به دولت بشار بدهد، نیروها و نهادهای مترقی و انساندوست بین المللی و افکار عمومی میلیاردی درجهان و از جمله حتی سازمان ملل، می توانند با دخالت جدی و فشار سیاسی واجتماعی از تداوم جنگ و کشتارجمعی در سوریه جلوگیری کنند.
این که حزب ما چکار می کند، وظیفه ما قبل از هرچیز تسلیم نشدن در قبال وضع موجود است. ما لشکری نداریم تا برای برقراری صلح به سوریه بفرستیم یا جبهه سومی دراین جنگ باز کنیم. اما تسلیم و یا بی تفاوتی ما و بشریت متمدن در قبال اوضاع سوریه، یعنی تشدید استیصالی که مردم سوریه به آن دچارند. شکی نیست که اکثریت مردم سوریه خواهان رفتن دولت بشار اسد اند. این مردم از کارگر و زن و مرد و جوان و صرفنظر از قومیت و جنس و زبان و غیره مشغول سازماندهی اعتراضات توده ای خود علیه رژیم بودند. اعتراضاتی که می توانست به قیام توده ای و سرنگونی رژیم بشار منجر گردد. هر اندازه سرکوبگری رژیم دیکتاتوری بشار نمیتوانست در مقابل طغیان و قیام میلیونی مردم تاب مقاومت داشته باشد. اما که انتظار داشت و خواسته بود و گفته بود، گروه های باند سیاهی پای اسلحه وبمب به میان بیاورند. که گفته بود عربستان سعودی وحوش سلفی را تا خرخره به سلاح و بمب مسلح کند. که گفته بود حزب الله لبنان به سوریه لشکر کشی کند و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی آتش بیار معرکه گردد. آیا مردم سوریه خواستند روسیه وامریکا بر جنازه ده ها هزار کشته و میلیون ها بی خانمان این کشور سرمایه گذاری کرده و به رقابت بر سر منافعشان بپردازند؟
این جنگ از هر طرف کثیف، ارتجاعی و ضد انسانی است و باید متوقف شود. این خواست و فریاد می تواند از گلوی یک میلیارد انسان در سراسر جهان بیرون بیاید. می توان راه حل ومکانیسم های دخالت بشر متمدن را نوع دیگر و برخلاف آنچه که سیاست و هدف دخالت دولتهای امپریالیستی و مرتجعین منطقه ای است سازمان داد. باید شرایطی را فراهم آورد که مردم محروم سوریه، مستقل از جریانات ارتجاعی و باند سیاهی اپوزیسیون، تکلیف خود را با بورژوازی حالکم و دولتش تعیین کند. نهایتا حزب حکمتیست وظیفه دیگری هم دارد و ان این است که ما گفتیم؛ مخاطرات و مضرات جنگ در سوریه، علاوه بر فاجعه انسانی و تخریب زیربنای جامعه و زندگی و معیشت وامنیت میلیونها زن و مرد و جوان و کودک در سوریه، بعلاوه تاریک کردن افق انقلاب و اعتراض طبقه کارگرعلیه بورژوازی واستثمار و ستم و تبعیض و نابرابری و برای آزادی و برابری است. امپریالیست ها تا کنون، در منحرف کردن سمت و سوی انقلابی و ساکت کردن مردم و ایجاد این تصویر ضدانقلابی پیروزاند. آنها با تکرار ایجاد سناریوی فاجعه بار در سوریه، می خواهند کارگران و زحمتکشان کشورهای دیگر را از وسوسه دست بردن به انقلاب پشیمان کنند تا بجای افق اعتراض و انقلاب سازمانیافته ی کارگران، سکوت مرگباری را بر جامعه بشری تحمیل کنند. در نتیجه، علاوه بر اینکه سناریوی سوریه همچون عراق، افغانستان و لیبی، هشدار دیگری برای طبقه جهانی کارگران در مسیر افق انقلاب کارگری شان و برای همه بشریت و جنبش های اجتماعی و آزادیخواهانه علیه استبداد و دیکتاتوری ها و بزیر کشیدنشان است، ما بویژه تاکید می کنیم که تجربه تلخ و دردناک سوریه می بایست خودآگاهی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران را بالا برده و جز به صف مستقل طبقه کارگر، کمونیسم کارگران و پتانسیل آزادیخواهی و برابری طلبانه در جامعه، به هیچ سناریو و سیاست بورژوایی در داخل و خارج ایران، تکیه نکنند.