کتاب "ارتجاع کنگره ملي کرد" منتشر شد 

پيشگفتار

فواد عبداللهي

کنگره ملي کرد، کنگره ”کنترا“هاست. کنگره آنهايي است که در رويدادهاي بين المللي امروز و در پس عقب نشيني آمريکا و غرب در حمله به سوريه، فغان سر داده اند که ”آمريکا از عمليات خود  عقب نشسته است و کردها موقعيت شان بخطر افتاده“. کنگره آنهايي است که بيش از دو دهه هم کاسه شدن شان با سياست نظم نوين جهاني آمريکا، تکيه زدن به آن و در باد آن خوابيدن، امروز ميروند که موقعيت اين عقب نشيني را توجيه کنند و لاجرم با پول بيشتر و آش بهتر، اينبار بعنوان نمايندگان وزارت خارجه آمريکا، به پيشواز مستقيم جمهوري اسلامي، دولت مالکي و دولت ترکيه جهت حفظ منافع شان در آن منطقه پا در هوا و بي ثبات بروند. اين کنگره ترور زنان است، کنگره قاتلين کمونيست ها و فعالين کارگري است، کنگره پادوهاي آمريکا و خادمين رژيم ايران است که پاي تروريسم اسلامي را علنا به خيابان هاي سليمانيه باز کرده است. اينها در واقع بايد بسازند تا بمانند. اسم اين پروژه را هم گذاشته اند ”کنگره ملي کرد“! سناريويي که در حقيقت چيزي نيست جز خلع سلاح و به حاشيه راندن هر نيروي سياسي مدعي چپ و درازتر کردن زبان ناسيوناليسم و ملي گرايي بر سر کارگر.

لحظه موعود براى ايفاى چنين نقشى که آقاي بارزاني و لشکر پشت سرش بعد از سالها دوباره انتظارش را کشيده است دارد فرا ميرسد. اگر تا ديروز قياده موقت کنار رژيم ايران به جنگ با کمونيست ها مشغول بود و در کردستان ايران هم ارز "جاش" ها قرار ميگرفت؛ اگر تا ديروز، اين مزدورهاي اتحاديه ميهني بودند که در خيابان هاي سليمانيه به شکار کمونيست ها و فعالين شوراهاي کارگري مشغول بودند، امروز و ظاهرا بعد از غسل تعميدي ترقي خواهانه و حقوق بشرانه اين خود ”دولت کرد“ي است که مشروعيت اش را بعنوان ”نماينده مردم کردستان“ از دولت هاي منطقه طلب مي کند. اين آن مجوزي است که ناسيوناليسم کرد به دنبال شکست سياست نظم نوين آمريکا در اين دوره از حاکمين منطقه ميخواهد.  منافع سياسى آنها، موتلفين و طرف هاى داد و ستد سياسى شان، اهدافشان، برنامه شان، روش حکومت شان، برخوردشان به طبقه کارگر، جنگ و آشتى روز و شب شان، و نسخه غم انگيزى که براى جامعه فرداى کردستان مى پيچند، همه و همه تاريخا معلوم و معرفه است و با عکس و تفصيلات در روزنامه ها و رسانه هاى معتبر جهان منتشر شده و کارگر کرد و هر انسان آزاديخواه که به رهائى مردم زحمتکش کردستان ميانديشد مجاز به داشتن کوچک ترين توهم و ترديدى در اين مورد نيست.

مجموعه اي که پيش رو داريد، سلسله مقالاتي است در همين زمينه:  پيامدهاي برگزاري ارتجاع کنگره ملي کرد... . از جانب نويسندگان، فاکتورهاي موثر در تشکيل اين کنگره از زواياي مختلف تحليل شده و همچنين به علل شرکت کومه له در اين کنگره و توجيهات ناسيوناليستي اين سازمان پرداخته شده است. بهترين محک تعلق جنبشي اين جريان به بستر ارتجاع ناسيوناليستي را بايد زير سايه پر محبت و پدرانه احزاب سنتي ملي کرد که امروز در کردستان عراق در حاکميت اند، جستجو کرد. امروز هر کمونيست و آزاديخواهي که به اپورتونيسم آشکار سياسى اين جريان در صحنه سياسى کردستان عراق و حمايت از کنگره ارتجاعي فوق اعتراض کند، حضرات خود را به نفهمى مي زنند و در عوض با لفت و لعاب درباره محسنات ”آشتي“ طبقاتي داد سخن ميدهند. آدم هايى که اسم خودشان را سوسياليست گذاشته اند و بسيار صريح و روشن و از تريبون هاى مختلف، ناسيوناليسم کرد و ”دولت“  فعلي آن در کردستان عراق را صاحب اختيار سرنوشت مردم کرد و صاحبان مشروع قدرت در کردستان مينامند.

چه چيزى اين وارونگى و اين موقعيت غير قابل هضم در روابط سياسى و عملى کومه له امروز با دولتها و نيروهاى سياسى منطقه را توضيح ميدهد؟! چه منفعت و مصلحتي، دوستى و سازش و سکوت و ”آشتي“ در قبال دولتها و نيروهاى ارتجاعى منطقه، و در مورد ناسيوناليست کرد حتى حمايت سياسى علنى از آنها، اعمال امروز اين جريان را توجيه مي کند؟! تقصير ما نيست که کومه له امروزى را کنار بستر رسمي ارتجاع ناسيوناليستم کرد، کنار بورژوازي، عليه کارگر و کمونيسم پيدا کرده ايم. تقصير ما نيست که اينها با پيوستن چندباره شان به جنبش ناسيوناليستي کرد، روبروى فعالين کارگري و کمونيست ها در کردستان عراق و نه در کنار آنها سر در آورده اند. اينکه کومه له امروز سياست حمايتگرانه خود از اين کنگره و اين ”دولت“ کردي واپسگرا را با چه فرمول هايى براى خود توجيه ميکند و به اعضايش ميخوراند براى جنبش آزاديخواهي و برابري طلبي در کردستان کوچکترين اهميتى ندارد. کارگران و کمونيست ها، گروههاى سياسى را نه بر حسب اسمشان بلکه برحسب تعلق سياسي - جنبشي شان قضاوت ميکنند.

 

١٧ سپتامبر ٢٠١٣

کتاب "ارتجاع کنگره ملي کرد"