کارگران فولاد زاگرس را نباید تنها گذاشت

 

٢٣٥ کارگر اخراجی فولاد زاگرس از اوایل تیر ماه تا کنون در اعتراض به اخراج خود و برای گرفتن حقوق معوقه و مطالبات دیگرشان دست به اعتراض زده اند. طبق گفته نماینده کارگران و به نقل از ایلنا٬ کارگران مدتی است که نوبتی از کارخانه فولاد حفاظت میکنند و مانع فروش اموال کارخانه و از جمله ضایعات چدنی آن هستند. مدتی پیش کارگران فولاد زاگرس در پی مراجعات خود به ادارات دولتی و عدم اجرایی توافقات از جانب مدیریت شرکت٬ خواهان فروش ضایعات چدنی کارخانه جهت پرداخت حقوق خود شدند. مدیریت فولاد با اطلاع از این ماجرا تصمیم داشت ضایعات چدن را از کارخانه خارج و آنرا بفروش برساند. که این اقدام از جانب کارگران سد شد و از آنزمان کارگران نوبتی در فولاد زگرس نگهبانی میدهند.

 

کارگران فولاد از اول سال حقوق دریافت نکرده اند٬ علاوه بر این مدیریت به بهانه عدم سودهی کارخانه دست به اخراج کارگران زده است. کارگران از اوایل تیر ماه تا کنون اعتراضات فراوانی کرده اند. بارها دسته جمعی در شهرستان قروه٬ در مقابل استانداری شهر سنندج٬ در مقابل دفتر خامنه ای٬ ریاست جمهوری٬ مجلس و اداره کار در تهران دست به تجمعات مختلفی زده اند. مطالبه اصلی کارگران بازگشت به کار و پرداخت حقوق معوقه است. در طول این مدت علیرغم توافق با مدیریت و قول پرداخت حقوق آنها٬ علیرغم تائید حق کارگران از جانب مقامات دولتی٬ کارفرما عملا هیچ تعهدی را عملی نکرده است و دولت نیز ضمن تائید لفظی مطالبه کارگران٬ هیچ اقدام عملی و جدی ای انجام نداده است.

کارگران زاگرس تا کنون با اعتماد بنفس و با وجود تهدیدهایی که شده اند٬ به مبارزه خود ادامه داده اند. اما ادامه این وضع و بلاتکلیفی٬ قطعا فشار جدی ای بر کارگران و خانواده های آنان است و این را کارگران زاگرس بهتر از هر کسی میدانند. کارگران زاگرس برای تامین مطالبات خود به پشتیبانی عملی هم طبقه ای های خود٬ در قروه و سنندج و شهرهای دیگر و در بقیه مراکز فولاد احتیاج دارند. دفاع لفظی مقامات دولتی، هنگامی که کارفرما آزادانه عمل میکند و از پرداخت مطالبات کارگران سر باز میزند٬ پشیزی نمی ارزد. دولت عملا در مقابل کارگران فولاد از خود سلب مسئولیت کرده است. این رفتار بدون تردید چیزی جز دفاع عملی از عدم پرداحت حقوقهای معوقه کارگران، اخراج آنها و در یک کلام صحه گذاشتن بی حقوقی کارگران نیست.

این واقعیت روشنی است که سهم طبقه کارگر ایران و کارگران فولاد در دولت "اعتدال" آقای روحانی همانی است که در دولت احمدی نژاد٬ خاتمی و بقیه بود. روزهایی که فولاد زاگرس رکورد تولید را در نیمه دهه ٨٠ شکسته بود و از این صنعت به مثابه افتخار "صنعتی شدن و نمونه اشتغال و توسعه" یاد می شد و سودهای میلیونی نصیب سرمایه دارن و دولتشان میکرد،  کارگران کماکان دستمزد ناچیزی دریافت میکردند. و امروز هم که شرکت خود و اموالش را برای فروش اماده می کنند، باز هم تصمیم دارند که به کارگران بی حقوقی و فشار بالای تری را بقبولانند.  با این توجیه و بهانه که "شرکت ضرر میدهد"، کارفرما و دولت حامی اش می خواهند استثمار بیشتر و بیشتر را به کارگران تحمیل کنند، اخراج کنند، حقوق های پرداخت نشده آنها را بیش از این به تعویق اندازند، و اگر بتوانند آنرا بالا بکشند. اعلام اینکه شرکت فقط ضرر داده است و می دهد، بهانه ای است که کارفرمایان و دولت تصمیم دارند در مقابل کل طبقه کارگر ایران قرار دهند. این بهانه ای است که با آن تلاش دارند به کارگران بقبولانند که با "بهبود" در مورد کاهش و یا پایان تحریم ها، انتظار بهبودی  در حقوق و شرایط کار خود نداشته باشند.  

به این بهانه است که سرمایه و کارفرمایان، دولتی و خصوصی، برای حفظ منافع طبقاتی خود، برای حفط سودآوری کوتاه مدت یا بلند مدت خود، خطاب به طبقه کارگر اعلام میکنند که: "کارخانه را با ضرر نمی شود اداره کرد"، "دولت احمدی نژاد و مدیران زمان حکومتش، نالایق بودند" و دولت روحانی هم "وضع اقتصادی خراب و ورشکسته را به ارث برده است". ادعا می کنند که  بایستی ابتدا به  تعمیر و رسیدگی به ماشین آلات کهنه شده در چند سال اخیر پرداخت و به آنها اولویت داد، باید مراکز تولیدی را "سوداور" کرد، تا اشتغال ممکن شود! اعلام میکنند که کارگر بایستی به استثمار شدید همچنان تن دهد، حقوق مناسب که هیچ، حتی پرداحت حقوق معوقه را مطالبه نکند، حق بیمه بیکاری و بازنشستگی مناسب نخواهد، تا دولت اعتدال فرصت یابد که ابتدا وضع اقتصادی مملکت را سر و سامان دهد. "بازسازی" و ادامه کاری کارخانجات را نیز می خواهند کارگران ایران با بیگاری و کار بی دستمزد، و  قبول استثمار بیشتر و بیشتر، تامین کنند.

 

در مرام این نظام و همه دولت های آن، اگر گرسنه ای از سرگرسنگی و برای سیر کردن شکم بچه هایش در بی تامینی مالی کامل مرتکب سرقت شود، جیب کسی را بزند و مال کسی را تصاحب کند، سارق گرسنه با قانون و زندان و حبس و پلیس و دادگاه روبرو میشود. اما سرقت علنی از کارگران،  نپرداختن دستمزد کارگران، از طرف دولت و کارفرمایانی که عمری در پول و ثروت و بودجه غرق اند، عنوان "حقوق های معوقه" ی میگیرد که باید در انتظار ثروتمند تر شدن سارقین در نوبت بماند تا شاید روزی به آن رسیدگی شود. کسی کارفرما و دولت را به خاطر این سرقت آشکار به دادگاه نمی برد، دستگیر و حبس نمی کند. در ایران دهها سال است که بر سرقت قانونی از حق طبقه کارگر، یعنی بر استثمار قانونی کارگران، سرقت غیرقانونی، یعنی بیگاری کشیدن از کارگران و سرقت دستمزدهای آنها برای ماهها و ماهها، اضافه شده است. و این روند قرار است با دولت جدید، نه تنها تخفیف پیدا نکند، که تشدید شود.  

امروز دیگر حتی مجلس نشینان جمهوری اسلامی خود رسما اعلام می کنند که تنها در یک بخش تولید و یک صنعت معین، بیش از ٨٠ هزار کارگر فولاد سه ماه است حقوق دریافت نکرده اند. و این در شرایطی است که تولیدات چدن شرکت زاگرس، بخشی از کل زنجیره تولیدی است که ایران امروز را جزو یکی از تولید کنندگان بزرگ فولاد در جهان کرده است. کارگران فولاد زاگرس قروه، در طول دو دهه گذشته میلیاردها دلار سود به جیب صاحب شرکت ریخته اند. اینکه امروز بخش های دولتی و غیر دولتی سرمایه، بر سر تقسیم سهم شان از ارزش اضافه تولید شده کارگران فولاد، سرقت قانونی، و ادامه نپرداختن دستمزد کار انجام شده، سرقت غیرقانونی، با یک دیگر در جدال اند، ذره ای این واقعیت را تغییر نمی دهد که این دو بخش سرمایه، چه در روده رونق و چه در دوره کساد، به بی حقوقی مطلق و بردگی مزدی کارگر زنده اند.

کارگران فولاد زاگرس که در شرایط طاقت فرسای محیط کار این کارخانه، سالها و ماهها کار کرده اند،  و امروز کارفرما و مدیران سابق (دولت) مشغول پاس دادن آنها بین خود  هستند و همچنان حقوقشان را پردخت نمی کنند، به حق دست به اعتراض زده اند. این کارگران شایسته هرگونه دفاع و پشتیبانی از جانب تمامی هم طبقه هایشان هستند. پرداخت فوری و بی قید و شرط حقوق های پرداخت نشده، پرداخت خسارت مالی به کارگران به خاطر تاخیر در پرداختی های کارگران، و پرداخت بیمه بیکاری کافی برای هر کارگری که شغل خود را از دست میدهد، حق بی چون و چرای همه کارگران است. 

 

کارگران فولاد را نباید تنها گذاشت و این بر دوش هم طبقه ای های آنها در مراکز دیگر تولیدی است. این خواست کارگران فولاد زاگرس، و حداقل توقع و انتظار آنان از هم طبقه ای های خود  است. این تنها راه تضمین اجرایی مطالبه کارگران فولاد قروه است. حمله به کارگران زاگرس، به بهانه "ضرر شرکت" و "مدیریت نالایق دیروز"، نسخه حمله ای است که دولت جدید و کارفرمایان در ایران در مقابل کارگران تمامی مراکز تولیدی قرار داده اند. حمله سراسری سرمایه و دولتش را تنها با سد  کارگری به همان اندازه سراسری بایستی پاسخ داد. و امروز و با ادعاهای دولت روحانی، بهترین فرصت برای طبقه کارگر ایران و برای کارگران فولاد از جمله فولاد زاگرس فراهم است، که خواهان تامین مطالبات خود درسطحی سراسری شوند. در فقدان چنین حرکتی، سهم طبقه کارگر از "اعتدال" دولت جدید، بازهم چیزی جز بی حقوقی و تحمل مصائب برای افزایش سود نیست. تحمیل چنین مطالباتی به سرمایه و دولتش در ایران تنها به زور و به نیروی متحد خود طبقه کارگر ممکن است.

 

حزب کمونیست کارگری – حکمتیست

hekmatist.com

  ٢٠اکتبر ٢٠١٣