بیانیه حزب حکمتیست،

ایران بعد از انتخابات

عرصه های اصلی جدالهای طبقاتی

 

۱-  دور اخیر مذاکرات فی مابین ایران و آمریکا، مستقل از امکان به سرانجام رسیدن یا ناکام ماندن آن، جمهوری اسلامی ایران را، چه در سطح مراودات بین المللی و چه در سطح داخلی، در موقعیت متفاوتی قرار داده است. این تغییرات، منافع متفاوت بورژوازی غرب و ایران، در شرایط امروز، را منعکس میکند.    

 

 ۲- از زاویه منافع بورژوازی غرب، محدود شدن نقش ایران در خاورمیانه و عدم تلاقی سیاستهای ایران با سیاست های امریکا و غرب در منطقه، مجوز اصلی ورود به بازار جهانی است. این مذاکرات برای دولت آمریکا، در راس بورژوازی غرب، بعلاوه پاسخی به معضلات سیاسی زیر است.   

الف: ناکامی سیاستهای آمریکا درعراق، افعانستان، لیبی و امروز سوریه، تبدیل تمام این مناطق به منطقه نفوذ جریانات اسلامی در راس آن جمهوری اسلامی، موقعیت آمریکا را در خاورمیانه با مشکلات جدی روبرو کرده است.

ب: شکستهای سیاسی پی در پی دولت آمریکا، جامعه و هیئت حاکمه امریکا را در بعد داخلی با مشکلات جدی مواجه کرد.

 

۳- از زاویه منافع بورژوازی و هیئت حاکمه ایران، این مذاکرات اساسا بر سر فراهم کردن شرایط بازگشت سیاسی- اقتصادی ایران به بازار و تقسیم کار جهانی سرمایه، بعنوان نیروئی "بی‌آزار" برای آمریکا، است. فاکتورهای سیاسی – اقتصادی زیر، مهمترین موئلفه هایی است که جمهوری اسلامی ایران را امروز به پای میز مذاکره با دول غربی کشانده است.

الف: هرگونه گشایش جدی در سوخت و ساز اقتصاد بورژوایی در ایران، در گرو بازگشت آن به بازار جهانی سرمایه در مدار و با رهبری بورژوازی غرب است. نیازی که بیش از هرچیز در گرو تامین امنیت سرمایه در ایران و تضمین بقا جمهوری اسلامی است.

ب: بحران های پایه ای جمهوری اسلامی و اضافه شدن تحریم های فزاینده اقتصادی در چند سال اخیر، فلج شدن بخشی از اقتصاد ایران، برمتن اعتراضات و نارضایتی های عمیق اکثریت محروم جامعه، جمهوری اسلامی را با بحرانی جدی روبروکرده است.

ج:  شکافهای تعمیق شونده درون حاکمیت که اساسا بازتاب این تناقضات بود، ادامه وضع موجود برای جمهوری اسلامی را، از زاویه منافع سرمایه، غیرممکن کرده و پاسخی عاجل برای برون رفت از این وضعیت را میطلبید. 

د: موقعیت جمهوری اسلامی در خاورمیانه، در رابطه با مسئله اسرائیل و فلسطین، در عراق، لبنان، وامروز در سوریه از یک طرف، بی افقی لایه های گوناگون اپوزیسیون بورژوایی بیرون از حاکمیت و سرکوب همه جانبه هرگونه تحرک آزادیخواهانه از طرف دیگر، فاکتورهایی است که به برگ برنده جمهوری اسلامی  جهت گرفتن امتیازات بیشتر در مذاکرات با آمریکا، تبدیل شده است.

بطور خلاصه، در چنین شرایطی است که امروز روحانی، بمثابه نماینده "اعتدال"، و به فرمان خامنه ای، امکان یافته است تا دور جدید مذاکره و آشتی با اوباما و گفتگوهای "صلح آمیز" را از سر گیرد. مذاکراتی که بهبود رابطه با جمهوری اسلامی ایران را، بر متن ناکامی های سیاسی دولت آمریکا در خاورمیانه، و مشکلات جدی داخلی و خارجی ناشی از ان برای هیات حاکمه آمریکا،  امروز بیش از هر زمان دیگری مطلوب می کند.

 

۴- مهمترین موئلفه های عمومی شرایط جدید عبارت است از:

الف: به سرانجام رسیدن قطعی این سیاست به تغییرات معین ایدئولوژیکی در بعد خارجی،  بخصوص در زمینه فرهنگ آمریکایی ستیزی ماهوی جمهوری اسلامی، و در ساختار حاکمیت در ایران  نیاز دارد. 

ب: تخفیف تنش و تخاصم بین هئیت حاکمه ایران با جهان غرب به رهبری دولت آمریکا، مناسبات "معتدل" بورژوازی حاکم در ایران و بورژوازی غرب، رفع تحریم ها و کاهش تنش میلیتاریستی، سایه مخوف جنگ و تحریم های بیشتر را از سر مزد بگیران و بخصوص طبقه کارگر کاهش میدهد.

ج: تخفیف فشاراقتصادی و فضای جنگی، محدودیت توجیهات جمهوری اسلامی در تحمیل فقر و فلاکت برمتن تبلیغات کاذب "گشایش سیاسی"، عواملی است که انتظارات طبقه کارگر، زنان و اکثریت محروم جامعه ایران را از بهبود شرایط کار و زندگی افزایش میدهد، و آنان را در موقعیت مناسب تری برای طرح  توقعات بالاتر علیه حقوق پایمال شده شان،  قرار خواهد داد.

د: اپوزیسیون بورژوایی راست و چپ درونی و بیرونی جمهوری اسلامی،  که جمهوری اسلامی ایران را به نقش ولی فقیه محدود کرده بود و ضدیت با ولایت فقیه و آشتی با بورژوازی غرب، نهایت افق پیروزی سیاسی آن را تشکیل میداد، امروز با اجرا شدن پروژه سیاسی خود توسط ولی فقیه، تماما دچار بحران سیاسی شده است و چشم انتظارعدم موفقیت این مذاکرات، است. 

 

۵- از نقطه نظر طبقه کارگر و مردم محروم ايران، مهم ترین فاکتورهای شرایط امروز، عبارت است از:  

الف: این شرایط نه محصول تعدیل در سیاست های سرکوبگرانه داخلی جمهوری اسلامی ایران، که انتهای روند مخربی بود که به جامعه ایران تحمیل شده بود.

ب: سازش با غرب و بازگشت ایران به بازار سرمایه جهانی در مدار سرمایه غربی، به سرانجام نهایی برسد یا نه، برای طبقه کارگر و کمونیستها، شرایط جدیدی برای مبارزه طبقه کارگر برای سازماندهی مبارزات و اعتراضات و جنگ های طبقاتی آن بوجود آورده است.

ج: جمهوری اسلامی ایران به هراندازه برای شرکای  طبقاتی خود در قدرت و در اپوزیسیون،" گشایش سیاسی" و امنیت بوجود آورد، مقابله اش را در برابرهرگونه تحرک آزادیخواهانه، با اتکا به خشن ترین شیوه‌ها، کاهش نخواهد داد.

 

۶- در این شرایط مهمترین عرصه های اصلی جدالهای طبقاتی، عبارت است از:  

الف: مقابله بورژوازی حاکم در ایران، علیه طبقه کارگر کماکان در دو جبهه، صورت میگیرد:  یکم، تحمیل بیحقوقی مطلق به طبقه کارگر، تشدید شرایط کار و تضمین کار ارزان. دوم، استبداد سیاسی درهمه سطوح آن!

ب: طبقه کارگر در مقابل باید در این جبهه های اصلی مبارزه طبقاتی، آزادی های وسیع سیاسی برای همه جامعه، آزادی احزاب، تشکل، اعتصاب، بیان و عقیده و رهایی زنان، و مبارزه برای مطالبات رفاهی، علیه کار ارزان و علیه شرایط سخت کار در مقابل طبقه حاکم  صفبندی کند.

حزب حکمتیست، کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری را فرامیخواند که با توجه به تغییر شرایط از این موقعیت بیشترین استفاده را برای پیشروی طبقه کارگر در هردو عرصه، بکنند.

در این راستا:

الف: باید علیه دامن زدن به توهماتی که بخشی از بورژوازی حاکم را "قهرمان نجات جامعه" و رهایی طبقه کارگر از بی حقوقی مطلق قلمداد میکنند، توهماتی که طبقه کارگر را به تبعیت، سکوت و امیدواری به  بورژوازی دعوت میکنند، ایستاد.

ب: باید در مقابل تحمیل محدودیت بر مطالبات پایه ای طبقه کارگر، به بهانه هایی چون "دوران بازسازی" و "رفع تحریم"، فرصت دادن به دولت "اعتدال" و توصیه سیاست انتظار، ایستادگی کرد.

ج: با توجه به انتظار بهبود اقتصادی و بالا رفتن توقعات طبقه کارگر، کارگران کمونیست باید مبلغ و مروج بالاترین مطالبات برای بهبود شرایط کار و زندگی در میان طبقه کارگر باشند، و به گسترش مبارزات جاری طبقه کارگر حول این مطالبات دامن زنند.

د: باید مبلغ این واقعیت بود که طبقه کارگر تنها  و تنها با اعتراضات و سازماندهی مبارزات خود، بمثابه یک طبقه برای خود، قادر خواهد بود که توازن قوا دیگری را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند و کل ماشین سرکوب و اختناق آن را فلج کند.

ه: باید مبلغ متکی کردن اعتراضات جاری طبقه کارگر به مجامع عمومی، بعنوان ممکن ترین، امن ترین شکل حفاظت از رهبران کارگری ، مناسبترین، و توده ای ترین شکل پایدار سازمانیابی طبقه کارگر بود، و جنبش مجامع عمومی را گسترش داد.   

و: کارگران کمونیست، به بالاترین اتحاد و سازمانیابی، در میان خود نیاز دارند. امروز بیش از هر زمان دیگری اتحاد و متشکل شدن کارگران کمونیست و رهبران عملی کارگری، نیاز طبقه کارگر برای تضمین و تثبیت هر پیشروی است. تشکیل کمیته های کمونیستی حیاتی ترین نیاز کارگران کمونیست و رهبران عملی است.

ز: کمک به سازماندهی مبارزات زنان برای رفع تبعیض جنسی، برای آزادی های سیاسی، علیه آپارتاید جنسی، امر فوری طبقه کارگر و کارگران کمونیست در ایران است.

طبقه کارگر و کمونیسم طبقه کارگر، که تغییر مناسبات درونی بخش های مختلف بورژوازی بومی و بین المللی، با تمام اهمیت آن و با تمام تاثیرات آن بر روند مبارزه اش، تنها و تنها شرایط مبارزه او را تغییر میدهد، مبشر تنها صدای اعتراض بنیادین و ریشه ای به جمهوری اسلامی ایران است. کمونیسم طبقه کارگر تنها قطب مقابل جمهوری اسلامی ایران، بعنوان یک حکومت بورژوایی، است. بورژوازی که حاکمیت اش بر استثمار طبقه کارگر و حاکم بودن بساط اختناق سیاسی استوار است.

حزب حکمتیست همه کارگران کمونیست، جوانان و زنان کمونیست و آزادیخواه و برابری طلب را به دخالت فعال در جدالهای اصلی طبقاتی فرا میخواند و خود را در این تلاشها در کنار آنها میداند.

 

حزب کمونیست کارگری – حکمتیست

hekmatist.com

١٥  اکتبر ٢٠١٣