TLogo


طبقه کارگر و جنبش کمیته های کمونیستی
بهرام مدرسی

مارچ ۲۰۱۲


دیکتاتوری مطلق حکومت اسلامی طی بیش از ۳۰ سال حیات خود، مستقل از هر تنش و جدال داخلی و خارجی، در درجه اول وظیفه تضمین بی حقوقی مطلق طبقه کارگر و تضمین ارزان بودن نیروی کار این طبقه برای تولید ارزش اضافه را داشته و دارد. حاکمیت سیاسی بورژوازی اگر نتواند این پایه‌ای ترین شرط تحرک سرمایه در ایران را تضمین کند، عملاً بیفاید گی خود را به طبقه خود نشان داده است. همه مجادلات صف پوزسیون و اپوزسیون بورژوایی را باید از منظر این شرط پایه‌ای تحرک سرمایه در ایران دید.


طی ۳۰ سال گذشته همه آلترناتیو های دیگر بورژوازی بلاجبار میبایست همین فونکسیون پایه‌ای تحرک سرمایه در ایران را تضمین میکردند. عدم موفقیت آلترناتیوهای بورژوازی در اپوزسیون علیه هم طبقه ای های خود در حکومت را در درجه اول باید در همین واقعیت دید. هیچیک از آلترناتیو های مطرح‌ شده از طرف این بخش از بورژوازی در اپوزیسیون امکان تضمین بهتر خفقان و بی حقوقی مطلق طبقه کارگر و ارزان نگاه داشتن نیروی کار او را در مقایسه با حکومت اسلامی نداشته اند. نگاه کوتاهی به پایه‌های سیاسی و اقتصادی همه طرح های کار‌شده از طرف این بورژوازی در اپوزسیون، از فدرالیسم تا حمله نظامی به ایران و از دوم خرداد تا جنبش سبز، چنانچه تبلیغات پرشور آنها را به کناری نهیم، برای تضمین این پایه‌ای ترین شرط تحرک و سودآوری سرمایه در ایران، در مقایسه با شرایطی که حکومت اسلامی برای این مهم ایجاد کرده است ناکافی بوده اند. حکومت اسلامی با هر درجه از "نامطلوب" بودنش برای بخشی از بورژوازی، خفقان و بی حقوقی طبقه کارگر و سودآوری بالای سرمایه را تضمین کرده است. سودآوری که پا بر شانه های استثمار مطلق طبقه کارگر و به نفع کل طبقه بورژوا در ایران، پوزیسیون یا اپوزیسیون، بوده است. حاکمیت سیاسی بورژوازی در قالب حکومت اسلامی تا امروز توانسته است با تضمین پایه‌ای ترین شرط تحرک و انباشت سرمایه در ایران مقبولیت خود را به کل هم طبقه ای های خود تحمیل کند.


تحرک آلترناتیوهای موجود بورژوایی علیه یکدیگر نمایندگان گوناگون این طبقه را طبق معمول به مصاف فراخواندن طبقه ای می‌اندازد که امکان بگورسپردن کل نظام حاکم را دارا است. طبقه کارگر، طبقه ای که بسیج شدنش حول این یا آن آلترناتیو بورژوایی هم حاکمیت کل طبقه بورژوا را تضمین میکند و هم ابزار مهلکی علیه رقبایشان خواهد بود.


آن بخش از بورژوازی که در قدرت است، تاریخاً با دردست داشتن ابزارهای تحمیق اجتماعی و به گرو گرفتن نان طبقه کارگر از امکان بیشتری برای مقبول نشان دادن خود به طبقه کارگر دارا است. این همانقدر در مورد ایران صادق است که در مورد کشورهای اروپایی و چین وآمریکا، کل دستگاه تحمیق بورژوایی ضمن خدمت به کل طبقه شان، در هر دوره اهداف کوتاه مدت تر این یا آن بخش که در قدرت است را خصوصا تضمین میکند.


آن بخش از بورژوازی که در قدرت شریک نیست، ابزاری جز اقناع توده های وسیع طبقه کارگر به شعارها و اهداف خود ندارد. شرکت توده های وسیع خرده بورژوا و اقشار طرفدار این بخش‌های بورژوازی، بدون حضور طبقه کارگر، تاریخا آن قدرت لازم را برای تحمیل تغییرات مطلوب را ندارند.


تاریخ تکامل سرمایه این را نشان میدهد. بورژوازی فرانسه در جریان تحول ۱۰ ساله خود در انقلاب کبیر فرانسه، بورژوازی آلمان در دل انقلابات سالهای ۱۸۴۸، شکست بلوک شرق و بازسازی اقتصاد سرمایه دارانه آن، بورژوازی جهان عرب و بهار جنبش های اعتراضی حاضر و جنبش سبز در ایران، همه و همه نشان میدهند که چگونه اقناع و تحمیق طبقه کارگر به‌ شعارها و اهداف این یا آن بخش از بورژوایی تضمینی برای قطعی بخشیدن به آن تغییر مطلوب بورژوایی است. نشان میدهند که چگونه بورژوایی آرا، اهداف و آرزوها و افکار خود را بعنوان اهداف و آرزوهای طبقه کارگر به کل جامعه تحمیل میکند. چگونه سخنوران و نمایندگان سیاسی و اجتماعی این طبقه به مدافعین طبقه ما تبدیل می‌شوند و اهداف خود را بعنوان اهداف طبقه ما در شیپور میکنند؟


ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. تلاش‌های امروز جناح های گوناگون بورژوازی در تحمیق طبقه ما از همین سر است. مفهوم کار، زندگی، رفاه، برابری، دستمزد و مبارزه و غیره تماماً در کانتکس جدل‌های درونی بورژوایی معنی میشوند. برای یکی آزادی و رفاه برابر با تضمین شرایط آزاد سرمایه‌گذاری و رفاه او و برای دیگری به معنی سهم بیشتری از استثمار طبقه ما داشتن را دارد و البته هردو پرحرارت همه آمال ها و آرزوهای خود را بنام طبقه ما فریاد میزنند.


سؤالی که تاریخا مقابل کمونیسم مانیفست کمونیست قرار داشته است، چگونگی خنثی کردن این تلاش‌های بورژوازی و شکل دادن به طبقه کارگر خودآگاهی است که به منافع متضاد خود علیه کل طبقه بورژوا واقف است، بوده است. مارکس و انترناسیونال اول، لنین و انقلاب کارگری اکتبر از جمله نمونه هایی از جواب کمونیسم ما به این مهم هستند.


تیتر نوشته حاضر طبقه کارگر و جنبش کمیته های کمونیستی است. دعوت ما از فعالین کمونیست طبقه کارگر برای پیوستن به جنبش کمیته های کمونیستی از همین واقعیات می اید.


جنبش طبقه کارگر در ایران هنوز از آن ابزار وسیع و قدرتمندی که آن خودآگاهی طبقاتی مانیفست کمونیست را تضمین کند دارا نیست. سؤالی که ما و هر فعال کمونیست طبقه کارگر با آن روبرو است، چگونگی شکل دادن به آن ابزاری است که هم خودآگاهی طبقاتی طبقه ما را تضمین کند و هم خود منشاء تحرک دیگری نه در کنار سایر اقشار بورژوایی بلکه علیه همه آن‌ها باشد. جنبش کمیته های کمونیستی جوابی به این مهم است.


در اینکه طبقه کارگر در ایران صاحب صف بزرگی از فعالین کمونیست در محل کار و زندگی طبقه ما است شکی نیست. در اینکه این صف از چنان خودآگاهی طبقاتی برخوردار است که راهش را تاکنون از همه احزاب بورژوایی چپ و راست جدا نگاه داشته است هم شکی نیست. سؤال این است که چه ظرف و یا چه تشکلی میتواند ما فعالین کمونیست طبقه کارگر در محل کار و زندگی را چنان متشکل کند که هم امکان فعالیت اجتماعی را از ما نگیرد، هم ما را از چشم دشمنان مخفی نگاه دارد و هم امکان گسترش و وسعت ما را چنان فراهم کند که بتوان با اتکا به آن پایه‌های یک حزب سیاسی و اجتماعی کمونیستی طبقه کارگر را بنا نهد؟ جواب ما جنبش کمیته های کمونیستی است.


کمیته های کمونیستی را فعالین کمونیست طبقه ما در محل کار و زیست خود تشکیل میدهند. این کمیته ها مستقل هستند و هیچ تعهدی به هیچ حزب و تشکل و سازمان و نهادی ندارند. آن‌ها تنها به فعالیت کمونیستی خود در محل کار و زیستشان و نمایندگی و متشکل کردن هم طبقه ای های خود متعهد هستند. قبول یا عدم قبول این یا آن سیاست میتواند تنها در پرتو نمایندگی شدن اهداف طبقه ما معنی پیدا کند.


کمیته های کمونیستی مخفی هستند. وجودشان، فعالیتشان و دامنه حضورشان تنها و تنها به اعضای این کمیته مربوط است. کمیته های کمونیستی به همان درجه که برای پلیس سیاسی مخفی هستند که برای همه احزاب و گروه‌ها و جریانات سیاسی دیگر، آن‌ها محتاج زندگی در دنیای مجازی اینترنت نیستند. دنیای واقعی فعالیت این کمیته ها محل کار و زندگی‌ شان است و مخاطبانشان هم نه انسانهای مجازی که رفقا و همکارانشان در محل کار و زندگیشان هستند.


کمیته های کمونیستی اما برای رفقای کارگرشان تا آنجا که خود تشخیص بدهند، شناخته شده هستند. تشکل های کارگری و توده‌ای، تجمعات و سایر اشکال فعالیت علنی در محل کار و زندگی میدان عمل این کمیته ها هستند.


کمیته های کمونیستی تضمین میکنند که منافع کوتاه و طولانی مدت طبقه کارگر در محل نمایندگی بشود. ابزارها و چگونگی کارشان را تنها و تنها خود تعییین میکنند. سیاست درست در هر زمینه را تنها این معیار برای آن‌ها تعیین میکند. کمیته های کمونیستی مبرّا از جبهه بندی های سنتی چپ بورژوایی است. معیار برای این کمیته ها نمایندگی کردن منافع متفاوت طبقه کارگر است. هر کسی میتواند خود را متعلق به هر چیزی بداند. معیار منافع طبقاتی تفاوت ما است.
وجود کمیته های کمونیستی متعدد در مراکز مهم صنعتی و محلات کارگری آن استخوان بندی طبقاتی است که امکان تحرک اجتماعی و هماهنگی فعالیت کارگری را تضمین میکند و امکان فعالیت وسیع طبقه ما را تضمین میکند.


اگر برای بلشویسم راه مسلح کردن طبقه کارگر به آن خودآگاهی لازم نشریه ایسکرا بود که سیاست کمونیستی را میان سازمانهای کارگری موجود تبلیغ میکرد و پایه‌های یک اتحاد طبقاتی وسیع را میساخت، برای ما امروز شکل دادن به آن سازمانهای کارگری امر درجه اول است. بدون وجود این سازمانهای کارگری هیچ سیاست درست و کمونیستی امکان تحقق ندارد ونه تنها این، بلکه طبقه کارگر بدون چنین سازمانهایی قربانی ابدی نظام موجود خواهد بود. طبقه کارگر در ایران از چنان گسترش و وسعت و تجربه‌ای برخوردار است که میتواند راساً با تلاش فعالین کمونیست خود سازمانهای خود را پایه ریزی کند. نقشی که ما بعنوان حزب حکمتیست در بهترین حالت میتوانیم ایفا کنیم، کمک به شکل‌گیری چنین سازمانهایی است.


فراخوان ما به همه فعالین کمونیست طبقه کارگر در محل کار و زندگی پیوستن به جنبش کمیته های کمونیستی است. میتوان چنان جنبشی را سازمان داد که مبنای محکمی برای اتحاد طبقاتی ما بشود. قطعاً باید زوایای دیگری از تحرک این کمیته ها را روشن کرد. همینجا از همه شما دعوت میکنیم تا با کمک یکدیگر سواالهای احتمالی را پاسخ دهیم.