TLogo



بیانیه پیشنهادی خالد حاج محمدی به پلنوم ١٧ حزب حکمتیست
٢٩ ژانویه ٢٠٠٩

 


بیانیه پلنوم ١٧ کمیته مرکزی حزب حکمتیست
حق با کمونیستها بود


اتفاقات دوره اخیر و جنگ و جدال دو جناح جمهوری اسلامی زمین لرزه عظیمی را در فضای سیاست ایران ایجاد کرد. بخش اعظم اپوزیسیون بورژوائی جمهوری اسلامی که با هر تعبیری خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی بودند٬ در این دوره هزیمت کردند٬ از تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی دست شستند٬ خواست سرنگونی را به نفع پیوستن به جناح سبز و دنبال کردن اهداف خود در چهارچوب جدال درون جمهوری اسلامی کنار گذاشتند.
اپوزیسیون بورژوائی ایران از جریانات پرو غرب و سلطنت طلب٬ از داریوش همایون و خیل وکلا و روزنامه نگار تا حزب بی بی سی و تا جریانات قومی و ناسیونالیستی٬ تا چپ بورژوائی چون طیف اکثریتی توده ای و راه کارگر تا حزب کمونیست کارگری ایران٬ به جناح سبز جمهوری اسلامی پیوستند. همگی مشترکا زیر توپخانه وسیع تبلیغاتی میدیای غربی٬ تلاش کردند طبقه کارگر و مردم تحت ستم و بیزار از جمهوری اسلامی را به این قناعت برسانند که رسیدن به اهداف و مطالبات انسانی آنها از کانال جنبش سبز و زیر رهبری رفسنجانی٬ موسوی٬ کروبی و خاتمی میگذرد. تلاش کردند طبقه کارگر و جنبش اعتراضی برای سرنگونی را به سیاهی لشگر جدال جناحهای بورژوازی و تسویه حسابهای درونی جمهوری اسلامی تبدیل کنند.
آنها آزادی سیاسی و عدالت و رفاه و مدرنیسم و حق زن را به نفع به قدرت رساندن جناحی از بورژوازی ایران فروخت. این چپ همراه تا اپوزیسیون پیوسته به سبز٬ منافع بخشی از بورژوازی ایران را با تبلیغات مسموم و دروغین به نام آزادی و انقلاب و عدالت و مبارزه با استبداد تحویل مردم دادند و مردم انقلابی و منزجر از جمهوری اسلامی را فریب دادند٬ آنها را به امید رسیدن به آزادی و رفاه به نماز جمعه و عاشورا تاسوعا فرستادند. مبارزه با کلیت جمهوری اسلامی و تلاش برای سرنگونی آن را به مبارزه با احمدی نژاد و جناح حاکم تقلیل دادند و پرچم سرنگونی را از دست آنها گرفتند. کلیت جمهوری اسلامی را در موقعیت بهتری قرار دادند و صف مخالفین آن را٬ صف توده انقلابی و خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی را بشدت تضعف کردند.
با گذشت هفت ماه از این اتفاقات٬ اکنون روشن است که همه اعتراضات خیابانی و نماز جمعه و تاسوعا٬ عاشورا رفتن و روز قدس و چهلم مرگ منتظری را گرامی داشتن٬ بر خلاف تبلیغات دروغین و مسموم کننده چپ بورژوائی٬ موقعیت طبقه کارگر و زن معترض و صف آزادیخواهی در این جامعه را در مقابل جمهوری اسلامی تضعیف کرد. معلوم شد با همه فداکاریهای مردم انقلابی ٬ توازن قوای میان جناح حاکم و جناح سبز هر چه باشد٬ توازن میان طبقه کارگر٬ صف آزادیخواهی و بورژوازی ایران٬ علیه طبقه کارگر چرخید. و نه تنها این بلکه زیر فضای توهم و دروغ و آلوده ای که ساختند٬ اعتراض انقلابی مردم٬ اعتراض زن به آپارتاید جنسی و اعتراض طبقه کارگر به بردگی مزدی٬ به فقر و بیکاری بشدت حاشیه ای شد. اکنون فضای اختناق و سرکوب علیه این صف بیش از هر زمان است. آرمانخواهی و عدالتخواهی و آزادی خواهی مردمی که در این دوره فریب این فضا را خوردند٬ علیه خود آنها و آرمانها و اهدافشان و در خدمت بخشی از بورژوازی برای سهم بری از سود سرمایه بر گرده طبقه کارگر و بهبود موقعیت خود در مقابل جناح رقیب قرار گرفت.
در این دوره صدای حقیقت٬ صدای عدالتخواهی طبقه کارگر٬ صدای برابر طلبی انسان دردمند در این جامعه از جانب کمونیستهای طبقه کارگر و حزب حکمتیست نمایندگی شد. این صدا در این فضای مسموم و ابهام و غبار آلود٬ در نبود صفی قوی و متحد کمونیستی٬ تنها کورسوی بود در دنیای سیاهی که مهندسی کردند. در این دوره نه تنها دفاع از برابری و سوسیالیسم که دفاع از آزادی سیاسی و حق زن و سکولاریسم و تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیز بر دوش این صف افتاد.
اکنون و با دود شدن تصویرهای ابهام و دروغی که چون پرده سیاهی بر جامعه کشاندند٬ بیش از هر زمان حقانیت این صدا٬ حقانیت حزب حکمتیست و سیاست و پراتیکی که اتخاذ کرد و حقانیت همه کمونیستها و انقلابیونی که از آزادی و برابری، از سرنگونی جمهوری اسلامی کوتاه نیامدند بیش از بیش قابل مشاهده است.
اکنون دوره تعرض ما است. تعرض به فضای مسموم این دوره٬ تعرض به دوستان دروغین مردم٬ تعرض از موضع کارگر معترض به کل بساط نظام بردگی مزدی٬ به کل جبهه سیاه و سبز با همه طرفداران راست و چپ آنها. دوره تعرض ما است به چپ بورژوائی که به نام کارگر و کمونیسم٬ به نام دفاع از زن و به نام آزادیخواهی٬ تلاش کردند طبقه ما و عدالتخواهی کارگری را به قتلگاه جنگ دشمنان کارگر در دفاع از بورژوازی سبز بکشانند.
اکنون زمان تعرض کمونیستها به کل جمهوری اسلامی و صف رنگین کمان سبز با انقلابات مخملی و انسانی و سبز است. باید مردم انقلابی را از زیر دست و پای جنگ درونی بورژوازی بیرون کشید.
باید به جلو رفت. باید صف خود را ساخت و ابهامات و غبار ایجاد شده را از صفوف طبقه کارگر و زن و جوان آزادیخواه زدود. باید تلاش کرد تجارب این دوره به بلوغ سیاسی طبقه کارگر و خودآگاهی صفوف آن و به تقویت سیاست و پرچم و تحزب کمونیستی این طبقه بینجامد. این تنها راه ما نه تنها برای جامعه ای برابر و انسانی که برای ایجاد درجه ای فضای باز سیاسی و آزادی زن و سکولاریسم است.
کنار گذاشتن انقلابی جمهوری اسلامی قدم اول در ایجاد امکان انقلاب سوسیالیستی طبقه کارگر است. برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و ایجاد بهترین توازن به نفع طبقه کارگر و رهایی بشریت از نظام سرمایه داری باید به سازماندادن طبقه کارگر و متحد کردن کارگران حول پرچم سیاسی روشن و سازمان و حزب کمونیستی کارگران تلاش کرد. منشور سرنگونی جمهوری اسلامی را باید یک بار دیگر به عنوان پلاتفرم طبقه کارگر برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در اوضاع کنونی که بخش اعظم اپوزیسیون سرنگونی طلب به جناح سبز پیوسته اند و دست از سرنگونی طلبی شسته اند ٬ در مقابل طبقه کارگر و کل جامعه قرار داد.
پلنوم کمیته مرکزی حزب حکمتیست ضمن تاکید بر حقانیت و مارکسیستی بودن سیاستهای این دوره حزب و اهمیت تاریخی آنها. بار دیگر همه کارگران آگاه و کمونیست٬ همه زنان و مردان و جوانان برابری طلب را به پیوستن به حزب حکمتیست به حزب کارگران کمونیست برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و انقلاب سوسیالیستی برای ایجاد جامعه ای آزاد و برابر فرامیخواند.