TLogo


از سوراخ سوزن به دنیا نگاه نکن
درباره جواب آذر ماجدی به ریبوار احمد


رعد سلیم

با همین عنوان من نامه ای را در سال 2004 موقع انشعاب در حزب کمونیست کارگری ایران برای شما نوشتم و آنرا منتشر کردم. زمانی که نوشته ی شما را در سایت آزادی بیان در جواب به رفیق ریبوار احمد دیدم، من یکسره به مضمون نامه ی قبلی که در جواب به جلسه تو و علی جوادی بود که در شهر گوتنبرگ برگزار شد و درباره جدائی اول حزب کمونیست کارگری بود، برگشتم من به این شیوه جوابت را دادم که :


در جلسه گوتنبرگ همراه با همفکرت علی جوادی از رفتن رفقای حکمتیست اظهار خشنودی کردید، خوشحالیی که برعکس احساس و شعور هزاران آدمی بود که چشم امیدی به این حزب داشتند و راه رهایی شان را در این حزب می دیدند. تو و رفقایت دلخوشی خودتان را نشان دادید و اعلام کردید که جنگ را برده اید. البته به شما خرده نمی گیرم چون از سوراخ سوزن به دنیا می نگرید. به من بگو که بدانم آیا این دو شقه شدن دل آن کارگری که برای اضافه کردن لقمه ای نان به سفره خانواده اش با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می کند را خوش کرد؟ کارگران خباز سقز جشن پیروزی را با تو برگزار کردند!؟ هزاران انسان آزادیخواه که امیدی به این حزب داشتند ، همراه تو با این رفقا وداع کردند؟ به نظر من این خوشحالی و جشن فقط شامل طرف خودتان می شود. دلیلش هم این است که چپ مریخی از منظر خودش به دنیا می نگرد نه از منظر جامعه.


درباره موضع ح.ک.ک عراق به این شیوه نظرت را بیان کردی: رفقای عراقی فارسی بلد نیستند و موضع عجولانه ای گرفتند. اما رهبری حزب در آن زمان از رفیق حمید و شما درخواست کرد که فرصتی بدهید تا برای پاسداری از منافع و وحدت حزب دخالت کنیم. درخواست کردیم که این حزب را دوشقه نکنید ، اما شما ما را به حساب نیاوردید، گفتیم که جلسه دفتر سیاسی و کمیته مرکزی را در پیش داریم ، به ما اجازه بدهید که با روشنی مسائل را مطرح کنیم و گفتیم این فرصت مناسبی است و این مجال را به ما بدهید، اما گوش شما بدهکار نبود. رفیق ریبوار احمد به مانند عضو کمیته مرکزی حزب شما پای هیچ نامه ای را امضا نکرد"البته تا تاریخ 20-8- 2004 که با دفتر سیاسی و رهبری حزب جلسه نداشت و نظر آنها را نمی دانست". در چنان مقطعی ریبوار احمد شایستگی ، توانایی و حکمتیست بودن خود را نشان داد و توانست وحدت حزب خود را حفظ کند.


اما دیری نپایید که آن طرفی که تو ازش دفاع کردی و هلهله گردان شادی اش شده بودی ، در کوتاه مدت تو و همفکرانت را از حزب بیرون انداخت. من این مسئله را به خاطر این یک بار دیگر مطرح کردم که بدانید موضع حزب کمونیست کارگری عراق و رهبرش ریبوار احمد در آن دوره چقدر مسئولانه بوده است. تو که در مدتی کمتر از یک دهه یکی از عناصر بسیار عجول و نامسئولی بودی که در به هم ریختن دو حزب ، و همچنین یکی از عناصری بود که در طول 10 سال بزرگترین ضربات را به پروژه و آوازه و کمونیست منصور حکمت وارد کردی و همزمان خودتان را تا قعر پوچ مایگی و استیصال بردید به طوری که هم اکنون در میدان سیاسی ایران ارزش یک کاه را ندارید، الان هم به جای درس عبرت گرفتن از این همه تجارب ناکام ، آمده ای که از بحران حزب حکمتیست برای هجوم به ریبوار احمد استفاده کنی . باید خودت را سرزنش بکنی . ریبوار احمد حداقل در این ده سال که شما با شتاب در شقه کردن دو حزب نقش ایفا می کردید و با وجود تلاش مخرب شما ، عنصری کمونیستی فعال و شایسته و مسئول بود برای حفظ یکپارچگی حزبی که منصور حکمت عضوش بود . تا منصور حکمت نظاره گر شماها هم بود به این حزب افتخار می کردید. همین قدر کفایت می کند که آنها را در جایی چنان بلند بگذاری که طعنه و کنایه امثال شما عجول ها و بی مسئولیت ها هیچ ارزشی نداشته باشد در حال امروزشان.. تو با آن تاریخی که برای خودت رقم زدی هیچ صلاحیتی نداری که درباره ریبوار و حزب کمونیست کارگری عراق قضاوت بکنی. آیا تو جسارت این را داری که نگاه دوباره ای بیندازی به سرنوشت پروژه تان برای دو شقه کردن کمونیزم کارگری درعراق ؟
بگذارید به اصل وجودی جواب شما به ریبوار بپردازم: بحث این را پیش کشیده ای که گویا حزب کمونیست کارگری عراق و ریبوار احمد با پیروی از سیاست های کورش مدرسی دچار راست روی شده اند. اما تو که خانه ات از شیشه است اگر عجول و در اوج استیصال نباشی خانه ی دیگری را به سنگ نمی گیری . دوست دارم که با استدلال سخن پراکنی کنید. راست روی در منظر شما طعنه ای است که برای هر کسی بکار می رود اگر با شما اختلاف داشته باشد، وگرنه حککع و ریبوار احمد در میدان سیاسی عراق دو دهه است نمایندگی سیاست کمونیستی را می کنند و در مقابل انواع دارو دسته های قومی و اسلامی ایستاده اند.می توانی زحمت کشیده و به دور از اتهام زنی ، سیاست راست روی آنها را در عرصه سیاسی و پراتیک این میدان پر از جنگ روشن کنی؟جدی تو می خواهی این سنت پوچ را به نام منصور حکمت بنویسی و می پنداری که فعالین کمونیست با این سرنا می رقصند؟!


بحث این را میکنی و می گویی که هم ریبوار و هم نظرات راستگرایانه از منصور حکمت دور هستند. عزیز جان کمی آب بنوش ، بعد استراحتی بکن و آن وقت به ریبوار احمد فکر کن. جلو خورشید را نمی شود با الک گرفت." رببوار احمد " رهبری سر شناس جنبش کمونیستی در عراق ، تاریخ مبارزه و همفکری با خط کمونیستی منصور حکمت ، درکش از حزبیت و راه منصور حکمت با ادعاهای بی اساس تو پاک نمی شود. از راست بودن ریبوار و کورش مدرسی می گویی، به اعتراف خودت که حزب حکمتیست با خط کورش شناخته شده و این خط قبل از انشقاق در حککا مورد انتقاد تو و همفکرانت بوده است. اما رفیق عزیز لیوان دوم آب را بنوش اما این بار استراحت نکن ، برو و فوری نشریه تان "یک دنیای بهتر" شماره 41 را بخوان ، ببین به حزب حکمتیست و متفکرش کورش مدرسی چه می گویید. یادت می آید چند سال بعد از آن تاریخی که ازش دم می زنی خودت و رفقایت جلوی درگاه حزب حکمتیست و خط سیاسی کورش را گرفتید برای اینکه با افتخار به آنها ملحق بشوید و گفتید " ما به جهت گیری اجتماعی و پراتیکی حزب حکمتیست واقفیم و این تلاشها را برای جنبشمان ارزشمند می دانیم"؟! همچنین نوشتید " این دو حزب به سنت واحد کمونیست کارگری تعلق دارند" . اما معلوم شد که آنها خوب ماهیت شما را می شناختند و برای همین بود که در را به رویتان باز نکردند. اگر آرمان ها و راه کورش راست بود به چه دلیل بدون قید و شرط خودت و حزب مطبوعت درخواست پیوستن به آن حزب را کردید. اما کارت قرمز گرفتید؟ زمانی که کورش شما را شایسته داشتن عضویت حزب حکمتیست ندانست ، دوباره به مانند اینکه تقسیم گواهی راست یا چپ به دست شما عالی جناب باشد، برگشتید و گفتید که نخیر ، حزب حکمتیست و کورش راست رو هستند! می دانید این رفتار و موضع تان پوچ تر از آن است که به اپورتونیسم وصف شود؟ نکند که حافظه ای توانا برای یاد آوری نداشته باشید با نقل از نشریه خودتان " یک دنیای بهتر شماره 41 " عین سخنان خودتان را بخوانید که چند سال بعد از قهرمان بازی هایتان در حککا و در مقابل نظرات " راست" کورش منتشر کردید تا پوچ مایگی تان ، هم برای خودتان و هم برای هر خواننده ای روشن بشود.
"در بارە قرار کميتە مرکزی

حزب اتحاد کمونيسم کارگرى و موضع حزب حکمتيست!
پاسخ ما به این سئوالات مٽبت است. از نقطه نظر ما مستقل از سایه روشنها و اختلافات سیاسی و تاکتیکی میان حزب ما و حزب کمونیست کارگری – حکمتیست، مستقل از دامنه و عمق اختلافات تاکتیکی، این دو حزب از یک فصل مشترک جدی و یک بنیاد فکری و عملی مشابه برخوردار هستند. این دو حزب به یک سنت واحد کمونیستی کارگری تعلق دارند. همین امر بیانگر ضرورت عینی، سیاسی و اجتماعی پیشبرد چنین پروژه ای از زاویه ماست. از این رو با درک چنین موقعیتی به مسائل مورد نظر طرفین میپردازیم. عمده این مسائل در حال حاضر عبارتند از:
اتحاد يا پيوستن؟
اولين و مهمترين سوالى که مطرح شده است مفهوم "اتحاد" و روندى که مستلزم آنست و يا "پيوستن" ما به حزب حکمتيست است. مساله ای که قبل از تصويب قرار در هيات دائر و جلسه دفتر سياسى حزب مطرح شد٬ نه اتحاد دو حزب در يک موجوديت ثالث و روندى که براى چنين امرى ضرورى است٬ بلکه پيوستن ما بعنوان يک حزب سياسى به حزب کمونیست کارگری - حکمتيست و تداوم مبارزه ما در يک حزب واحد و متحد کمونيستى کارگرى بود. ما نه خواهان حقوق ویژه هستیم و نه ورود به يک روند نازل امتيازگيرى و امتيازدهى، مذاکره و چانه زنى برسر اين نوع مقولات را در شان خود و به نفع کمونيسم و موقعيت هر دو حزب می بينيم. این استنباطات ربطی به کمونیسم کارگری و حزب اتحاد کمونیسم کارگری و حکمتیست ندارد. ما تاکید میکنیم که هدف مشترک رهبرى حزب ما٬ مستقل از اينکه هر رفيقى در تبیين خود اين اقدام را در چه چهارچوبى می بيند٬ پيوستن به حزب حکمتيست است.
ما از ابتدا براين امر واقف بوديم که حزب حکمتیست پروژه اتحاد به معنایى که ما طرح کرده ايم را در دستور خود ندارد. اصراری هم نداریم که این رفقا این پروژه را در دستور خود قرار دهند و دارا بودن تبیین های متفاوت از این مساله را نیز بی اشکال میدانیم. از نظر ما این اقدام در شرایط حاضر شکل مشخص تحقق این پروسه است. جوهر بحث ما تقويت صف تحزب کمونيسم کارگرى٬ در هر ابعادى که مقدور است٬ حول يک خط مشی مارکسى و حکمتى است. ما اصرارى نداريم همه تبیين ما را داشته باشند. و بالاخره از نظر ما اصولى ترين، سر راست ترين و سياسى ترين اقدام٬ در صورت توافق و راى پلنوم وسیع کمیته مرکزی حزب٬ در شرایط کنونی اعلام پيوستن به حزب حکمتيست و پايان فعاليت حزب اتحاد کمونيسم کارگرى است.
ما به جهت گیری اجتماعی و پراتیکی حزب حکمتیست واقفیم و این تلاشها را برای جنبش مان ارزشمند میدانیم. نقطه عزيمت حرکت ما تلاش براى شکل دادن به حزبى رهبر و سازمانده در متن اعتراض ضد سرمايه دارى کارگر و دخالتگرى در اوضاع جامعه به نفع کمونيسم و آزاديخواهى و رهبری جنبش سرنگونی طلبی توده های مردم است. به اين اعتبار حزب حکمتيست را داراى قابليتها و توانايی هاى ویژه ای در متحد کردن و رهبری اعتراض راديکال و آزاديخواهانه ارزيابى میکنیم و این يک منشاء اساسى نزديکى ما به حزب حکمتیست است".
عزیزم بعد از این سخنان چه می گویی؟ به این سخنان خودتان که در ستایش آن حزبی است که بر روی خط کورش ایستاده بود خوب توجه کنید، از این به بعد مسئله را برای خودت ، رفقایت و خوانندگان به جا می گذارم . اگر از ناکامی هایتان درس عبرت گرفته اید با جسارت به پوچ مایگی خودتان بنگرید و این را بدانید که هر بلایی بر سر حزب حکمتیست بیاید، استیصال شما را پنهان نمی کند. بگذارید بیش از این به تاریخ ظلم نکنیم و راستی ها را مشوش نکنیم .
اما من در حقیقت می خواهم این مسئله را بدانم که تو دنبال چه چیزی هستی؟ ازادعای نادرستت در مورد راست بودن راه و آرمان ریبوار احمد می خواهی به چی برسی؟ اگر می خواهی اعضا هر دو حزب ککع و حککک بر ضد رفیق ریبوار تحریک کنی ، اگر این خواست تو است ، خواست بی ثمری است. جایگاه ریبوار ، نوشته ها و نقشش در رهبری حزب و در تاریخ جنبش کمونیزم کارگری، راه به این نوع تحرکات دیپلماسی منشانه و تحریک آمیز شما نمی دهد.


ترجمه از کردی : سالار کرداری