بیانیه حزب حکمتیست در مورد:

توافقنامه حزب دمکرات - باند زحمتکشان و تحرک ناسیونالیست های ایرانی

 



توفقنامه مشترک حزب دمکرات کردستان شاخه مصطفی هجری با باند زحمتکشان عبدالله مهتدی٬ که بنیاد آن توافق بر سر خواست فدارلیسم قومی است، اعتراضات و نارضایتی هایی را در میان نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی دامن زده است. بخشی از این نارضایتی٬ در صف ناسیونالیستهای ایرانی و طرفداران تمامیت ارضی ایران است.

پس از انتشار متن این توافقنامه، طیف وسیعی از اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی، چون مشروطه خواه و جمهوری خواه و طیفی از روشنفکران ناسیونالیست ایرانی، سلطنت طلب و توده - اکثریتی٬ دگر اندیش و اصلاح طلبان و بنی صدر و خانبابا تهرانی و... به تحرک درآمدند. و با پرچم طرفدراری از تمامیت ارضی ایران، نسبت به این توافقنامه عکس العمل نشان دادند.

توافقنامه حزب دمکرات و زحمتکشان که به امضای مصطفی هجری و عبدالله مهتدی رسیده است٬ ادامه سیاست چندین ساله این دو جریان است در تاکید بر فدرالیسم قومی، بعنوان یک "راه حل عملی" برای پاسخ به "مسئله کرد" در ایران! آنچه حساسیت به این توافقنامه را بیش از هر مقطع دیگری افزایش داده است٬ شرایط ویژه امروز ایران، تعمیق شکاف و تخاصم غرب و جمهوری اسلامی است. شکاف و تخاصمی که بر بستر جدال، نظامی و سیاسی که میان قطبهای امپریالیستی در خاورمیانه در جریان است، میدان را برای تحرک نظامی - سیاسی انواع دستجات ضدبشری قومی و مذهبی، از جنس دستجاتی که امروز در لیبی و مصر و سوریه میدان دارند، باز کرده است.

باند زحمتکشان و حزب دمکرات، امروز فرصت "طلایی"، برای ایفای نقش معینی در سازمان دادن یک سناریو سیاه قومی و مذهبی در سراسر ایران، در فردای فروپاشی جمهوری اسلامی، یافته اند! اگر هر زباله قومی و مذهبی در عراق و افعانستان و لیبی و سوریه، انواع القاعده ها و سلفی ها خواب به قدرت رسیدن می بیند، چرا باند زحمتکشان و حزب دمکرات که با تاریخی از مقاومت انقلابی و مبارزه شریف ترین نسل مردم در کردستان ایران عکس جعلی میگیرند، بی بهره بمانند!

شرایطی که در آن تحریم اقتصادی ایران توسط دول غربی به بهانه "مسئله اتمی ایران"، زنده نگاه داشتن سایه خطر مخوف جنگ و حمله نظامی، پروپاگاند نظامی – میلیتاریستی غرب و اسرائیل علیه ایران، همه و همه جدال روزمره مردم و طبقه کارگر علیه جمهوری اسلامی ایران را تماما به حاشیه فعل و انفعالات سیاسی در ایران رانده است.

شرایط و بحرانی که مردم معترض و جان به لب رسیده از سرکوب و فقر و بیکاری و گرانی سرسام آور در ایران را، در انتظار سرانجام تخاصمات نظامی و قومی - ارتجاعی در سوریه، در انتظار نگاه میدارد. بحران ساختگی که منشا آن نه ایران است و نه خاورمیانه، که تناقضات پایه ای حل نشده سرمایه در خود غرب و در میان قطبهاى امپریالیستی در سطح جهان است. بحرانی که به این امید که بتوان در دل میلیونها مردم، زن و جوان و کارگربه جان آمده و به استیصال کشیده شده، بذر امید خلاصی با تکرار سناریو سوریه و لیبی در ایران کاشت، براه افتاده است! تا بر متن آن، و به قیمت ساختن دهها و دهها عراق و لیبی دیگر در گوشه و کنار جهان، تکلیف رقابت و مسابقه جهان چند قطبی امپریالیستی، روشن شود.

بحرانی که بر متن آن ارتجاع اسلامی، شیعه و سنی، در ارتباط مستقیم با جمهوری اسلامی و یا "مستقلانه"، در قدرت یا در اپوزیسیون، در سراسر جهان میدان باز تری برای تحرک و ابراز وجود یافته است. و امروز بر بستر این بحران، ارتجاع اسلامی، خود به یکی از پرسوناژهای پرتحرک در صحنه جهان، از لیبی و سوریه و مصر، تا سودان و یمن و عراق و بنگلادش و آلمان و بریتانیا، تبدیل شده است.

این بحران ساختگی است، تا دول غربی، به کمک شرکای مرتجع، مطیع و هم پیمان خود، از عربستان سعودی و اسرائیل تا قطر و ترکیه، و با تسلیح هر دارودسته قومی٬ مذهبی و جنایتکاری، بتوانند با دخالت در لیبی و سوریه، از یک طرف امیدواری به تحولات انقلابی در مصر و تونس را به ناامیدی تبدیل کنند٬ و بعلاوه و مهمتر موقعیت آمریکا و غرب را در مقابل قدرتهای مدعی از جمله روسیه و چین "بهبود" بخشند. باند زحمتکشان و حزب دمکرات، با این امید است که امروز مجددا نسخه فدرالیسم و تقسیم قومی – مذهبی برای جغرافیای سیاسی – اجتماعی ایران، می پیچند!

توافقات حزب دمکرات و زحمتکشان٬ "لبیک" این دو جریان است به ناتو و دولت آمریکا و اعلام آمادگی آنها که بنام "مردم کردستان"٬ این پروژه غرب، برای از هم پاشاندن شیرازه جامعه ایران، از کردستان تا آذربایجان و خراسان و بلوچستان و زاهدان و گیلان و تهران و ... را تسهیل کنند. همان کاری که احزاب برادرشان در عراق کردند! و امروز در آن کشور به "مشروطه" شان رسیده اند! و به قیمت پاشیدن شیرازه جامعه عراق و تحمیل یک جنگ خونبار امپریالیستی٬ قومی و مذهبی و خانگی سراسری، یک "کورد" به بالا ترین مقام حکومتی و ریاست جمهوری رسیده است!

حزب دمکرات به عنوان نماینده بخشی از بورژوازی کرد، که "افق" رسیدنش به قدرت، توسط توافق و سازش با بورژوازی مرکز "کور" شده است، و سازمان زحمتکشان به عنوان باندی قومی - مسلح و بی ریشه اجتماعی در کردستان ایران، به نام رهایی "ملت کرد"، به مدل عراق، به میدان آمده اند. و با پیچیدن نسخه فدرالیسم قومی – مذهبی برای ایران، برای پذیرفته شدن در صف نیروهای مسلح ناتو، اعلام آمادگی کرده اند.


این دو جریان، در این زمینه صاحب سنت و تاریخ اند! هم حزب دمکرات و هم عبدالله مهتدی در دورهای مختلف آماده خدمت به هر دولت جنایتکاری بوده اند! مشروط به اینکه به عنوان "نماینده" خود گمارده مردم "کورد" پذیرفته شوند! در دوره بوش پسر و افزایش تهدیدات نظامی علیه ایران٬ آماده ترین نیروهای مسلح در کمپ آمریکا بودند! و امروز در حقیقت حزب دمکرات و باند زحمتکشان، اعلام میکنند که به عنوان دو جریان مسلح آماده اند٬ که نطفه یک "شورای انقلابی"، از نوع سوریه، در کردستان ایران باشند.

تاکیدات عبدالله مهتدی بر "فدرالیسم ملی- جغرافیایی"، پافشاری او بر زدن مارک هویت قومی و زبانی و مذهبی به مردم ایران، اعتراض صریح اش به تقسیمات جغرافیای سیاسی - استانی کنونی، تئوری جدایی بخشهای مختلف مردم ایران بر اساس خون و قومیت اجدادی است. تئوری که یک رکن پروپاگاند و تبلیغات ارتجاعی برای اشاعه تعصبات کور و ایجاد دشمنی میان مردم ایران است. پروپاگاندی که فضای مناسب برای رشد باندهای قومی مسلح و جنایتکار را بوجود میآورد. عبدالله مهتدی و پروژه مشترک او با حزب دمکرات، تنها در چنین شرایطی و بر بستر یک جنگ خونین قومی و مذهبی امکان مطرح شدن دارد.

اعلام لزوم "ایجاد پناهگاهی امن و منطقه‎ی پرواز ممنوع در کردستان" از جانب مصطفی هجری نیز وجه دیگر توافق آنها و نشانه تعجیل بیش از حد این دوجریان و پیشی گرفتن از اسرائیل برای حمله به ایران است. این حقایق ظرفیت بالای جناح هجری و باند زحمتکشان مهتدی را، برای راه انداختن کشتار قومی و مذهبی به نام "منفعت ملت" کرد، نشان میدهد.

مصطفی هجری و عبدالله مهتدی در تحولات خاورمیانه و در جدال غرب و روسیه و در شرایط خطر حمله به ایران٬ تلاش میکنند که همچون هم جنبشی های خود، چون "ملاحسنی" های اینبار کرد و سنی مذهب، عمل کنند! این ها خاطره جنگ "ترک و کرد" در سال ١٣٥٨ در نقده را، که یک پای آن حزب دمکرات بود٬ زنده میکنند! تجربه ای که این بار قرار است به کردستان محدود نماند و در سراسر ایران، تکرار شود. میخواهند از مردم تست "خون" قومی و مذهبی بگیرند! بر پیشانی دسته دسته مردم مارک "کرد" و "ترک" و "آذری" و "فارس" و "بلوچ" و "عرب" و .. داغ کنند! برایشان شناسنامه قومی و مذهبی صادر کنند، و خانه ها و محلات و شهرهایشان را با جنگ و خون و خونریزی بر سر سهم هریک، از هم جدا کنند! و سرانجام میلیونها نفر از کسانی را که سالها بدون خصومت ملی با هم کار و زندگی میکنند، را با سد ها و دیوار و حصار های ملی و مذهبی، از هم جدا و به جان هم بیاندازند.


توفقنامه و تحرک اخیر حزب دمکرات و زحمتکشان٬ احزاب و سازمانهای دیگری در اپوزیسیون راست، حزب مشروطه ایران و سازمان جمهوری خواهان و طیفی از روشنفکران ناسیونالسیت و "دگر اندیش و لیبرال"، را به تقلا انداخته است. تا در مقابل نسخه قومی کردن ایران، نه بر اتحاد آزادانه و آگاهانه همه شهروندان مستقل از "ملیت" و مذهب و جنسیت و رنگ و نژاد، که با پرچم پوسیده دفاع با هروسیله ای از تمامیت ارضی و با دمیدن در عرق ملی و عظمت طلبی ایرانی، پاسخ دهند.


این مدافعان ریاکار "دمکراسی" و حکومت "مردم سالاری" و "انتخابات آزاد"، به بهانه "خدشه ناپذیری" مرزهای ایران و دفاع از "تمامیت ارضی" و "استقلال" ایران، در واقع در همان آتشی میدمند که مهتدی و هجری. اگر حزب دمکرات و زحمتکشان بر باد زدن "عرق ملی" و اختلافات مذهبی و امکان ایجاد دشمنی میان مردم ایران به نام "کرد"٬ "ترک"٬ "ترکمن"٬ "عرب"٬ "بلوچ"٬ "فارس"٬ "شیعه"٬ "سنی"٬ "بهایی"، سرمایه گذاری کرده اند٬ حزب مشروطه و جمهوری خواهان نیز بر باد زدن عرق ملی "ایرانی"٬ "میهن"پرستی و "وطن" پرستی و حفط"سرزمین آرایائی"، به کینه و نفرت ملی – مذهبی، بین فارس و کرد و ترک و ... شیعه و سنی، دامن میزنند. "تمامیت ارضی خواهان"، صف خود را برای این جنگ قومی – مذهبی آماده میکنند. تا فردا همچون اعقاب خود، امثال بنی صدر و خمینی و خاندان پهلوی، هر صدای اعتراضی را با انداختن طوق "یاغی" و "شورشی" و "تجزیه طلب" و "نوکر اجنبی"، و "خائن"، خفه کنند و برای "خواباندن غائله" در کردستان و... لشکریان و ارتش تا مغز استخوان تحریک شده از کینه و نفرت ملی - مذهبی را به جان مردم بیاندازند.

بی تردید مهتدی و هجری از عکس العمل اپوزیسیون راست طرفدار تمامیت ارضی، بیش از پیش برای دمیدن در آتش کینه و نفرت ملی – مذهبی، ایجاد شکاف کثیف و ضدانسانی بین "کرد" و "فارس" و "ترک" و ... سرمایه گذاری بر مصائب و محرومیت های طبقه کارگر در کردستان و زنان و جوانان انقلابی که هرگز با سایر شهروندان با زبانها و مذاهب دیگر عداوتی نداشته اند، سود میجویند. مردم کردستان ایران باید بر سینه این نمایندگان خودگمارده، کهنه پرست و ارتجاعی، که برای رسیدن به قدرت بر گرده مردم کردستان، و با پاشاندن خون بر کردستان و دهها و دهها شهر و استان دیگر، و راه اندازی جنگ قومی و مذهبی در سراسر ایران، از ایفای هیچ نقش ارتجاعی و جنایتکارانه ای دریغ ندارند، دست رد بزنند! و اعلام کنند که جدال در کردستان ایران، همچون تهران و خراسان و آذربایجان و گیلان و بلوچستان و ... جدالی نه بر سر حق حاکمیت قومی و مذهبی، که جدالی بر سر آزادی و برابری همه شهروندان، مستقل از مذهب و ملیت و جنیست و عقیده و مرام، است!


طبقه کارگر٬ مردم مبارز ایران٬ زن و مرد آزادیخواه، در سراسر ایران باید بر سینه تمام این صف، همراه دولتهای مدافعشان٬ دست رد بزنند! باندهای قومی امثال مهتدی٬ الاهواز٬ ناسیونالیستهای ترک و حزب دمکرات، صف مشروطه و جمهوری خواه٬ بنی صدر و روشنفکران پاپیون زده مدافع غرب٬ همراه دول امپریالیستی٬ عوامل سیه روزی مردم ایران و هیزم آوران جنگ و جهالت قومی در ایرانند. مدافعان ارتجاع تمام عیار ناسیونالیستی، دشمن قسم خورده طبقه کارگر و هر نوع آزادیخواهی٬ هر نوع برابری طلبی در جامعه ایرانند.


مخالفت اینها با جمهوری اسلامی سر سوزنی به دفاع آنها از رفاه و آسایش و آزادی و امنیت مردم مربوط نیست. اینها تا کنون نشان داده اند که خود مخیل امنیت و رفاه و مدنیت در جامعه هستند. دخالت ناتو بر دوش این صف ارتجاع و کهنه پرست٬ چیزی جز تحمیل سناریویی به مراتب سیاهتر از عراق برای طبقه کارگر و مردم ستمدیده در ایران، به ارمغان نمی آورد.

این صف باید بداند٬ ایران لیبی و سوریه نیست. جامعه ایران با ٧٥ میلیون جمعیت٬ یک جامعه عمیقا شهری٬ صنعتی با طبقه کارگری وسیع و چند میلیون کارگر صنعتی است که تجربه دو انقلاب را پشت سرگذاشته است. بعلاوه کردستان ایران نه میدان خالی و در اختیار و انحصار جریانات ملی و قومی، که سه دهه است محیط حضور، جنگ، فعالیت و جدال یکی از سرسخت ترین دشمنان جمهوری اسلامی، یکی از سرسخت ترین دشمنان ارتجاع، یعنی کمونیست ها است. طبقه کارگران در کردستان، زنان، مردم، پیر و جوان، با آرمانها، خواست ها و سنت های جنبش کمونیستی سه دهه زندگی کرده اند. کردستان ایران را نمی توان به سادگی به تسخیر باندهای ارتجاعی٬ قومی و مذهبی درآورد. هجری و مهتدی برای براه انداختن جنگ قومی و مذهبی در کردستان ایران، برای پیاده کردن نسخه فدرالیستی در کردستان ایران، باید در سراسر کردستان از روی جنازه کمونیست ها رد شوند!

تلاش برای پایان دادن به حاکمیت یکی از سیاهترین حکومتهای بورژوایی تاریخ بشر در ایران٬ برای پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی، تنها و تنها بر دوش صف متحد٬ آگاه و مستقل طبقه کارگر، و همراهی مردم شرافتمندی ممکن است که برابری و رفاه و سعادت کل جامعه را پرچم خود کرده اند. امروز فضای نظامی حاکم منتج از جدال غرب با جمهوری اسلامی، و تحریمهای وسیع اعمال شده٬ ابزار برنده بورژوازی ایران علیه حق طلبی طبقه کارگر و اعتراض و مبارزه روزمره آن برای بهبود زندگی و اتحاد صفوف این طبقه، است.

برای تغییر این وضعیت و برای خنثی کردن هر طرح و توطئه ارتجاعی علیه مردم در سراسر ایران، طبقه کارگر و حزب کمونیستی آن، باید به میدان بیآید! هیچ راه میانی در کار نیست.


 


حزب کمونیست کارگری  حکمتیست
hekmatist.com

 

١٦ سپتامبر ٢٠١٢- ٢٦ شهریور ١٣٩١